روز چهارم تیرماه امسال صدمین سالروز تولد دکتر شاپور بختیار بود. به همین مناسبت امروز (شنبه ۲۸ ژوئن، ۸ تیر) با حضور گروهی از علاقمندان به بختیار و روزنامه نگاران و پژوهشگران مراسمی در شهر کلن برگزار شد. در این نشست، ایرج پزشکزاد (نویسنده سرشناس)، دکتر ناصر کاخساز (پژوهشگر و کنشگر سیاسی) و علی شاکری زند (نویسنده و پژوهشگر عضو جبهه ملی ایران) زندگی و اندیشه های بختیار را از زاویه های گوناگون مورد بررسی قرار دادند.
سخنرانی علی شاکری زند به ویژه بر بخش های مهمی از آرزوها و برنامه های بختیار برای یک ایران سکولار و سوسیال دموکرات پرتو افکند و نکات مبهم بسیاری را درباره دلایل عدم پشتیبانی جبهه ملی از نخست وزیری بختیار روشن کرد.
بختیار، با یقین به این که خمینی و هواداران او در اندیشه استقرار یک نظام ایدئولوژیک مذهبی در ایران هستند، روز شانزدهم دیماه سال ۱۳۵۷ مسئولیت نخست وزیری ایران را مشروط به خروج آخرین شاه ایران از کشور، انحلال ساواک، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی کامل مطبوعات قبول کرد. او ظرف ۳۷ روز نخست وزیری خود توانست به همه این طرح ها تحقق ببخشد و در حالی که تقریبا همه رهبران اصلی جبهه ملی و نهضت آزادی یوغ بندگی خمینی را به گردن گرفته بودند، زیر بار تحمیل های غیرقانونی خمینی که از شور فاقد شعور توده ها سوء استفاده می کرد، نرفت.

bakhtiar
توفانی که یک انقلاب توده ای در ایران به راه انداخته بود، مانع از آن شد که بختیار بتواند به آرزوهای درازمدت خود جامه عمل بپوشاند. امروز بسیاری از کسانی که در آن زمان به مخالفت با بختیار برخاستند، با توجه به تلفات انسانی شدید و خسارات اقتصادی سنگینی که خمینی و جانشین او به ایران وارد کردند، به این عقیده رسیده اند که باید به اندیشه های بختیار و دلیل ریسک پذیری او در آن شرایط نامطمئن بیشتر می اندیشیدند.
مسعود نقره کار، پزشک و نویسنده که در دوران بختیار از چریک های فدائی خلق پشتیبانی می کرد و بعدها نیز به جناحی از اکثریت پیوست، از جمله کسانی بود که قرار بود امروز در کلن سخنرانی کند، اما چون نتوانسته بود مرخصی بگیرد، پیامی را برای یکصدمین زادروز بختیار فرستاد که به وسیله اداره کننده نشست قرائت شد. این پرشک و نویسنده مقیم آمریکا، در متنی اثرگذار، خود را به خاطر این که به خاطر شور انقلابی پیام مهم بختیار را درک نکرده بود، سرزنش کرده است چون نوشته نقره کار را در همین شماره شهروند می خوانید، از تکرار آن در این جا خودداری می کنم.
در نشست پرسش و پاسخی که پس از سخنرانی ها برگزار شد، من ضمن طرح پرسشی این نکته را مطرح کردم که وجه تمایز عمده بختیار با سایر سیاستمداران هم عصر او، آگاهی عمیق او نسبت به اثرت نامطلوب آمیزش مذهب و سیاست بود. چه عامل یا عواملی باعث شده بود که او “صدای نعلین آخوندها را از صدای چکمه نظامیان” خطرناک تر تشخیص دهد؟

علی شاکری زند، که تحقیقات زیادی درباره زندگی سیاسی و اندیشه های بختیار کرده است، در پاسخ این پرسش توضیح داد که بختیار در دانشگاه سوربن پاریس در زمینه مناسبات مذهب و سیاست از عهد باستان تا قرن بیستم تحصیل کرده و رساله دکترای خود را نیز به زبان فرانسه در همین زمینه نوشته است.
در پایان نشست، هنگامی که با آقای شاکری برای صرف شام به رستوران می رفتیم، از او پرسیدم که چرا رساله دکترای بختیار با این موضوع بسیار مهم برای روشنگری در میان جوانان ایرانی تاکنون به فارسی ترجمه و منتشر نشده است؟ آقای شاکری گفت که برگردان فارسی این متن بسیار سنگین و پرحجم از هر کسی بر نمی آید. مترجم چنین متنی باید علاوه بر تسلط کامل بر زبان های فارسی و فرانسه، با موضوع این پایان نامه نیز آشنائی کامل داشته باشد. در غیر این صورت موفق نخواهد شد برگردان خوبی از آن ارائه دهد.
پدر شادروان من، مرا از شش سالگی تا دوران بلوغ هر شب جمعه همراه خود به جلسات قرائت و تفسیر قرآن می برد. به این دلیل در سیزده سالگی توانائی خواندن و ترجمه و تاحدودی تفسیر قرآن را داشتم. در عین حال، با خصلت های ویژه و عوامفریبی های آخوندها نیز آشنا شده بودم. در نوجوانی، پس از آن که دریافتم قرآن در واقع آمیزه ای از تورات و انجیل و اوستا و آداب و رسوم قبایل چادرنشین عرب است و هیچ مبنای عقلی و علمی ندارد، هم از دین بریدم و هم بیشتر آخوندها را دروغگو، بی سواد، مفت خواره و عوامفریت یافتم. به همین دلیل بود که از پائیز سال ۱۳۵۷ خورشیدی هنگامی که احساس کردم نتایج مبارزات آزادیخواهانه طبقه متوسط ایران دارد با کمک لمپن های حواشی شهرهای بزرگ به وسیله آخوندها ملاخور می شود، به مخالفت با اسلامی شناساندن انقلاب پرداختم.
در ۳۵ سال گذشته نیز، تصور می کردم بختیار به همان دلایلی مخالف قدرت گرفتن آخوندها است که من می شناختم. اما با توضیحات علی شاکری زند تازه دریافتم که دلیل مخالفت بختیار با به قدرت رسیدن خمینی، امری بسیار جدی تر، عمیق تر و علمی تر بوده است. او ریشه تاریخی فتنه را می شناخته است. من تنها آن را حس می کرده ام.
امیدوارم پایان نامه دکترای بختیار با عنوان “هزاره های رفاقت و رقابت مذهب و سیاست در جهان” در آینده نزدیک به زبان فارسی منتشر شود. شاید هیچ متنی بیش از این نتواند دست نسل های آینده ایران زمین را برای رهائی از زنجیر پوسیده خرافات مذهبی بگیرد.