1--Kaveh's-Introduction

کاوه شهروز

شهروند: پنجم جون ۲۰۱۳ ، با تلاش تعدادی از کوشاگران سیاسی و حقوق بشری کانادا، پارلمان کانادا لایحه ی کشتار زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ را مورد بررسی قرار داد و به اتفاق آرا، آن را به عنوان “جنایت علیه بشریت” به رسمیت شناخت. گذشته از به دیده گرفتن کشتار زندانیان سیاسی در تابستان  ۱۳۶۷، لایحه ی یاد شده با نامگذاری روز اول سپتامبر به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی در ایران مبارزات جاری برای تأمین حقوق بشر در ایران را برجسته کرد.

امسال اولین سالگرد همبستگی با زندانیان سیاسی ایران همزمان با یادمان بیست و ششمین سالگرد کشتار تابستان ۱۳۶۷ در تورنتو طی برنامه های مختلفی گرامی داشته می شود.

در همین پیوند، شنبه بعدازظهر ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴ در سالن اصلی مرکز هنرهای نمایشی ریچموندهیل، مراسمی به مناسبت اول سپتامبر روز همبستگی با زندانیان سیاسی و یادمان بیست و ششمین سالگرد کشتار تابستان ۱۳۶۷ با حضور حدود ۶۰۰ تن از ایرانیان تورنتو و تنی چند از سیاستمداران کشوری و استانی و شهری برگزار شد.

شعار برنامه ی امسال که توسط “گروهی از فعالان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تورنتو” برای دومین سال برگزار می شد، “عدالت ۸۸، پاسخگویی، عدالت، امید” بود.

مراسم، پس از پخش یک ویدیوکلیپ کوتاه، با سخنان کاوه شهروز آغاز شد که با اعلام یک دقیقه سکوت به احترام جانباختگان همراه شد.

کاوه شهروز وکیل و فارغ التحصیل از دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد، دادستان دادگاه ایران تریبونال بوده و در ارتباط با مسایل حقوق بشر فعالیت دارد. شهروز در هنگام تحصیل در دانشگاه سردبیری گاهنامه ی حقوق بشر دانشگاه هاروارد را به عهده داشته است. مقاله ها و سخنرانی ها و مصاحبه های متعددی از او در ارتباط با مسایل سیاسی ایران و موضوع حقوق بشر در جراید و وسایل ارتباط جمعی مهم منتشر شده است.

 

کاوه شهروز سخنانش را به انگلیسی ایراد کرد. کاوه شهروز پس از خوشآمدگویی گفت:

علیرغم این که مناسبت اندوهگینی است، اما دیدن این جمعیت برایم هیجان انگیز است. از این جهت هیجان انگیز است که به عنوان کسی که سالیان چندی در زمینه نقض حقوق بشر در ایران و به ویژه کشتارهای دهه ۶۰ فعالیت داشته تاکنون به افراد بسیاری برخورد کرده ام که این مساله برایشان چندان اهمیت نداشته است.

از این رو به عنوان کسی که خانواده وی از این کشتار بی نصیب نبوده و خاطرات جوانی وی یادآور زندانها و بدن های شکنجه شده و اخبار اعدام ها بوده از دیدن این جمعیت که برای بزرگداشت این شب در اینجا گرد آمده به شعف آمده ام.

ما امشب تنها برای بزرگداشت یاد قربانیان این قتل عام و یا دوستان و یا عزیزانمان که بی دلیل کشته شدند گرد هم جمع نشده ایم، بلکه می خواهیم کارزار اجرای عدالت و دادخواهی همراه با امید به رسیدن آن را جشن بگیریم.

امشب به سوگواری و بزرگداشت چندین هزار مرد و زن و جوان و کودک و سالمند بی گناهی می نشینیم که بدون دلیل و در نبود هرگونه حق دفاع و بدون محاکمه اعدام شدند. آنان مرتکب جنایتی نشده بودند، اما در طول یک تابستان از سلول های زندان به پیش کمیسیون های مرگ برده و سپس روانه دالان های مرگ شدند.

امشب یادمان قربانیان جمهوری اسلامی را گرامی می داریم. یادمان ده ها هزار انسان بی گناهی را گرامی می داریم که شامل نیروهای چپ گرا، مجاهدین، پادشاهی خواهان، کردها، بهائیان، فمینیستها، کارگران، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران، ورزشکاران، و بسیاری دیگر که به زندان افکنده و

وینسنت گاسپارو

وینسنت گاسپارو

شکنجه و اعدام شدند، و امروز نیز همچنان زندانی و شکنجه و کشته می شوند.

در ادامه، وینست گاسپارو کاندیدای رقابت انتخاباتی درون حزبی لیبرال از ویلودیل پیام آقای جاستین ترودو رهبر حزب لیبرال فدرال به مراسم را خواند.

در بخشی از پیام آقای ترودو آمده است: همگام با تلاش برای رسیدن به صلح و آشتی و آینده ای با ثبات و مرفه برای مردم ایران، مراسم بزرگداشت امشب ما را به یاد رنج تاریخی می اندازد که افراد تحت تأثیر قرار گرفته از آن دردها، تحمل کردند.

مایلم مراتب همدردی عمیق خود را به خانواده های رنجدیده ابراز کنم و از کار فعالان حقوق بشر که شجاعانه به دفاع از مردم ایران ادامه می دهند، ستایش کنم. ما هرگز جنایاتی که علیه مردم ایران در طول آن پنج ماه در سال ۱۹۸۸ اتفاق افتاد، فراموش نمی کنیم، اما افتخار می کنم که پنجم ژوئن ۲۰۱۳، پارلمان کانادا به اتفاق آرا و به صورت فراحزبی کشتار زندانیان سیاسی در ایران را به رسمیت شناخت.

در پایان پیام، آقای ترودو از سوی خود و حزب لیبرال فدرال، از کارزار “عدالت ۸۸” برای سازماندهی برنامه ی بزرگداشت سپاسگزاری کرد.

خانم جودی اسگرو، عضو پارلمان کانادا از منطقه یورک غربی و وزیر اسبق مهاجرت و شهروندی کانادا نیز طی سخنان کوتاهی مراتب همدردی و همراهی خود را اعلام کرد و گفت که جهان باید بداند در سال ۱۹۸۸ بر کشور شما ایران چه رفته است.

خانم جودی اسگرو نماینده پارلمان کانادا

جودی اسگرو نماینده پارلمان کانادا

آقای وین مارستون، عضو پارلمان کانادا از همیلتون شرقی و استونی کریک و معاون رئیس کمیته ی بین المللی حقوق بشر در پارلمان، پیام آقای توماس مولکر، رهبر حزب نیودمکرات فدرال را خواند.

در پیام آقای توماس مولکر، رهبر ان دی پی، حزب اپوزیسیون رسمی دولت فدرال، آمده است:

در حالی که شما جمع شده اید تا یاد هزاران هزار زن و مرد ایرانی که در سال ۱۹۸۸ توسط دولت خودشان اعدام شدند، گرامی بدارید، از سوی حزب نیودمکرات کانادا، مراتب تأسف و همدردی خود را ابراز می کنم.

نیودمکرات ها مفتخرند که اعضای پارلمان کانادایی بودند که سال گذشته اولین پارلمان در جهان بود که کشتار ۱۹۸۸ را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم کرد. به عنوان مردم آگاه، این برترین وظیفه ما است که هر جا بی عدالتی چهره ی زشتش را نمایاند، به مبارزه با آن برخیزیم.

من همچنین مایلم مقاومت قابل توجه مردم ایران را در مواجهه با رژیمی که با ترور و جنون سعی در شکستن آنها دارد، ستایش کنم. اعضای دیاسپورای ایرانی ـ که مجبور به فرار از وطن خود شده اند ـ عزم راسخ خود را نشان داده اند که همین به آنها توان مقاومت و رشد در سراسر دنیا داده است. همه ی کانادایی ها می توانند از این حس تزلزل ناپذیری در هدف الهام بگیرند.

همانطور که رویداد غم انگیز ۲۶ سال پیش را مطرح می کنیم، اجازه دهید تعهداتمان برای مبارزه با بی عدالتی در همه ی اشکالش را، تجدید کنیم.

آقای وین مارستون نماینده مجلس کانادا

وین مارستون نماینده مجلس کانادا

جهانی که عدالت بر استبداد پیروز می شود، امکان پذیر است، اگر شهامت جستجویش را داشته باشیم. نسل آینده شایسته ی کمتر از این نیست و وجدان انسانی نیز خواهان کمتر از این نیست.

پس از این سخنان، نیما مشعوف، دندانپزشک ساکن مونترال و از کوشندگان حقوق زنان، گردانندگی مراسم را برعهده گرفت. در آغاز از برگزارکنندگان برنامه انتقاد کرد که چرا او را با نام نیما خدیر معرفی کرده اند. او خود را متعلق به نسلی از فمینیست ها دانست که با هویت مستقل خودشان فعالیت می کنند. در ادامه او متن فارسی مقدمه ی انگلیسی کاوه شهروز را خواند و مینا انتظاری را به عنوان اولین سخنران دعوت کرد.

 

مینا انتظاری فعال سیاسی اجتماعی ساکن امریکا، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ به مدت ۷ سال در زندان های اوین و قزل حصار به سر برده. در شهریور ۱۳۶۰ و در سن ۱۸سالگی به خاطر فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی دوران دبیرستان توسط رژیم دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک دادگاه نمایشی چند دقیقه ای محکوم به هفت سال زندان شد و سرانجام بعد از حدود هفت سال تحمل زندان و با تلاش های بسیار خانواده او در اواخر بهار ۱۳۶۷ به طور مشروط از زندان خارج و بلافاصله از کشور خارج شده و به امریکا آمد. از جمله مقالات و خاطرات زندان ایشان که به چاپ رسیده است می توان به “زنان دلاور سر به دار”، “بر میهنم چه رفته است”، “بهار ۶۷ و آخرین نوروز در زندان”، “شراره های شصت و هفت”،”کفش های خونی”، “چند پرده از یک زندگی” و “راستی گناه نسل ما چه بود”، اشاره کرد.

انتظاری اشاره کرد که با گفتن و نوشتن درباره ی زندان، با فراموشی جنایات رژیم مبارزه می کنیم، عاملان جنایت ها را شناسایی و شهدای این جنایات را به نسل های بعدی معرفی می کنیم.

انتظاری که در سال ۶۰، در هجده سالگی به دلیل هواداری از مجاهدین خلق دستگیر و در یک دادگاه چند دقیقه ای به هفت سال زندان محکوم شد، مشاهدات خودش را از بند ۲۴۰ اوین گفت. از زنان باردار و کودکانی که همراه مادرشان بودند. از دختر نوجوان تا زنان مسن. از اعدام ها که گاه به شبی صد اعدام می رسید و شنیدن صدای تیرهای خلاص از پشت دیوارهای بند.

انتظاری از سه زندان اوین و قزلحصار و گوهردشت و شکنجه هایی که در این زندان ها اعمال می شد، مثل شکنجه ی قبر و قیامت گفت.

او در بهار ۶۷ از زندان بیرون می آید و به آمریکا می آید و چند ماه بعد از خروج او از زندان، اعدام ها آغاز می شود. او بعدا می فهمد که تمام یارانش در زندان اعدام شدند و از آن میان با نشان دادن عکس نام تعدادی از آنها، بویژه آنهایی که از یک خانواده چندین اعدامی داشتند را برشمرد.

نیما مشعوف گرداننده مراسم

نیما مشعوف گرداننده مراسم

مینا انتظاری گفت، ما نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم و مبارزه ی ما ادامه دارد. او همچنین تأکید کرد که به زودی روحانی به سازمان ملل می آید، در تظاهرات علیه او شرکت کنید.

پرویز صیاد سخنران بعدی بود. او دانش آموخته رشته ی اقتصاد دانشگاه تهران، فعالیت هنری اش را با چاپ شعر و داستان های کوتاه آغاز کرد و سپس به نمایشنامه نویسی مشغول شد. صیاد فعالیت در سینما را با فیلم “می میرم برای پول” به عنوان نویسنده آغاز کرد. او در نقش صمد بسیار معروف شد و فیلم ها و سریال های تلویزیونی انتقادی اجتماعی و بعضا سیاسی را در این نقش بازی کرد. پس از انقلاب و مهاجرت به اروپا نخستین فیلم خود را به نام “فرستاده” به همراه رضا آریا تهیه کرد. سپس به امریکا مهاجرت کرد و در آن جا فعالیتش را در تئاتر و تلویزیون ادامه داد. مقالات و نظرات پرویز صیاد به عنوان هنرمندی متعهد در ارتباط با مسایل سیاسی اجتماعی ایران بازتاب وسیعی در میان ایرانیان دارد. پرویز صیاد سخنان خود را چنین گشود:

دوستان گرامی درود بر شما،

چون روز، روز همبستگی با زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی ست، جا دارد مطلبی در همین رابطه با شما در میان بگذارم، در مورد ایران و زندانیان سیاسی اش. در سخن گفتن از زندانیان سیاسی معمولاً فردی در نظر گرفته می شود که به دلیل داشتن مرام یا عقیده ای

مخالف یا مغایر با طرز تلقی نیروی حاکم بر جامعه زندانی شده است، اما در نظام ولایت فقیه این تعریف جامعی از زندانی سیاسی نیست چون بسیاری از زندانیان که در کشتار دستجمعی تابستان سال ۱۹۸۸ جان باختند، مسلمان و شیعه و اهل نماز و روزه بوده اند.

از آن تابستان، که نقطه عطفی در تاریخ خونبار و پر جنایت جمهوری اسلامی ست تاکنون زندانی سیاسی بسیاری در زندان های این رژیم زیر شکنجه های جسمی و روحی جان باخته اند یا پوسیده و فراموش شده اند. از آنها که به مقتضیاتی از این زندانها جان که چه عرض کنم نیمه جانی بدر برده اند، معدودی در خارج کشور با خاطره نویسی یا گفتگو با رسانه ها از مصائب خود و هم بندیان دیگر گفته اند ، مصائبی که به قول فردوسی «همه داستانی ست پر آب چشم».

در میان این گونه زندانیان که می توان آنها را زندانیان سیاسی خاص نامید گاه به افرادی صاحب نام بر می خوریم که به اعتبار نام یا شهرتشان فعالین حقوق بشر در خارج کشور برای رهائی شان به تک و تا می افتند، امضا جمع می کنند یا به سازمانها و مراجع صاحب نفوذ متوسل می شوند. در مواردی نادر چنین زندانی هایی با نوشتن توبه نامه یا حضور در تلویزیون برای پوزش و درخواست بخشایش و یا صرفاً بر اثر فشارهای بین المللی به آزادی مشروط دست می یابند در چنین مواردی سازمان یا گروهی که خود را واسطه این آزادی مشروط می داند، آن را یک پیروزی اخلاقی برای خود تلقی می کند در حالی که بهره گیرنده اصلی رژیم سرکوبگریست که نه تنها بابت شکنجه و توقیف غالباً بی اساس فرد زندانی بازخواست و سرزنش نمی شود، بلکه می داند اگر کارت تشکری هم از سازمان مربوطه دریافت نکند دست کم تا مدتی از گزند یا مزاحمت آن سازمان در مورد رهایی یک زندانی دیگر در امان خواهد ماند .

چنین پیروزی هایی برای جمهوری اسلامی زمانی وضوح بیشتر ی پیدا می کند که زندانی آزاد شده غیر ایرانی و شهروند یکی از ممالک غربی باشد.

به دفعات دیده یا شنیده شده که جمهوری اسلامی شهروندان ممالک غربی را اعم از بازرگان، روزنامه نگار یا سیاحتگر به بهانه های واهی توقیف کرده تا رهایی شان را وجه المصالحه باجگیری های سیاسی قرار دهد. مثل آزادی تروریست هایش در صورت گرفتار شدن یا بازگرداندن دیپلمات های خطاکارش پس از برملاشدن اقدامات خلاف شان با قانون یا با عرف دیپلماتیک. واسطه های خارجی این بده بستان های غیر انسانی هم متقابلاًً در کشور متبوعه خویش رهایی چند شهروند زندانی خود را از زندان جمهوری اسلامی نوعی پیروزی سیاسی قلمداد می کنند بدون آنکه به امتیازها یا باج هایی که بابت این پیروزی به ملاهای حاکم در ایران داده اند اشاره ای کرده باشند. متن کامل سخنان پرویز صیاد را اینجا بخوانید:

پس از سخنان پرویز صیاد نوبت به هنرنمایی گیسو شاکری رسید.

گیسو شاکری

گیسو شاکری

 

گیسو شاکری فعال حقوق زنان، آوازخوان، شاعر، نویسنده و بازیگرست. هنرمند معترض تبعیدی که هنر و آثارش در جهت آگاهی و رهایی مردمی ست که در زندانی به وسعت ایران در بند و زنجیرند. از گیسو شاکری تاکنون ۹ آلبوم موسیقی، دو دفتر شعر، یک قصه کودکان و کتاب پژوهشی در مورد زنان به چاپ رسیده است.

گیسو شاکری در دو بخش هنری مراسم ـ موسیقی و تئاترـ شرکت داشت. او در اولین بخش، سه ترانه خواند که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. گیسو شاکری پیش از اجرای برنامه اش بر این نکته اشاره کرد که هدف عاملان این جنایات آن است که این نسل کشی به فراموشی سپرده شود اما، ما همچنان یادآوری می کنیم که ” نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم” و این پیام نه به معنای انتقام گیری است که انتقام هدف یک آزادیخواه نمی تواند باشد، هدف این یادآوری ها برای ثبت درتاریخ و محاکمه ی عاملان آن و جلوگیری از تکرار این نسل کشی ها و جنایت های هولناک است. و البته ابتدا به ساکن برای ثانیه هایی صدای ابراهیم نبوی را که در برنامه افق رادیو امریکا گفته بود که لازم نیست این همه بر این کشتارها تأکید شود و مردم اصلا یادشان نیست را پخش کرد. حاضران پس از سخنان کوتاه گیسو شاکری در سالن همگی یک صدا تکرار کردند: نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم.
گیسو ترانه های ” نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست “، “برگ بی درخت” و “ز من نگارم” را خواند. زمن نگارم ترانه ای است مربوط به دوران مشروطه با شعر ملک الشعرای بهار با تاکید بر این نکته که برای تغییر راهی جز انقلاب نیست. برنامه ی گیسو با ترانه ی ” هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد” با شعری از سیف الدین فرقانی و با همراهی تماشاگران به پایان رسید. گیسو شاکری در هنگام اجرای این ترانه وقتی به ترجیع بند “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد” با نشان دادن تصاویر رهبران و سران جمهوری اسلامی تأکیدی می گذاشت بر پیام ترانه اش.

 

پرتو نوری علا شاعر، نویسنده و منتقد ادبی و هنری و از حامیان مادران پارک لاله، لس آنجلس ولی و هم چنین سخنگوی و سردبیر پایگاه اینترنتی “پیوند سرا”ی نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران است.

از نوجوانی شعر سروده و تاکنون پنج کتاب شعر از او به نام های سهمی از سال ها، از چشم باد، زمینم دیگر شد، سلسله بر دست در برج اقبال و از دار تا بهار منتشر شده است. برگزیده ای از اشعار او نیز در کتاب چهار رویش به دو زبان فارسی و انگلیسی، توسط انتشارات سندباد در لس آنجلس منتشر شده است.

پرتو نوری علا از دهه ۱۹۷۰ نقد ادبی و هنری نوشته است و از طرف نشر باران در سوئد به عنوان یکی از دو منتقد برگزیده سال ۱۹۹۴ انتخاب شد.

کتاب دو نقد و هنر و آگاهی حاوی نقدهای ادبی، تئاتر و سینماست. نمایشنامه فردای میهن، مجموعه داستان مثل من و روایت مانا از آخرین آثار منتشر شده ی اوست.

پرتو نوری علا ضمن گرامیداشت یاد جان باختگان دهه ی شصت و ابراز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران، یکی از سروده هایش با عنوان “ثبت می کنم” را خواند.

ای پیکرهای بی جان ِ معصوم!

به بستر ِ خالی تان سوگند

دادِ شما را می ستانیم؛

ما، مادران صلح،

مادران عزادار، مادران خاوران

مادران پارک لاله

که غروب هر شنبه،

بی اعتنا به چشم پُرهراسِ مفتشان

در پارک های شهر،

در سکوت، با سفره خورشید

به دیدارتان می آییم.

شعر کامل پرتو نوری علا را اینجا بخوانیدHadi-Khorsandi

 

هادی خرسندی شاعر و طنزپرداز مشهور ایرانی. اولین مطالبش را برای مجله طنز توفیق نوشت. او بعدها برای روزنامه های مختلف از جمله تهران مصور، مجله کاریکاتور، جلب سیاحان، اطلاعات و جهانگردی و روزنامه اطلاعات نیز طنز می نوشت.

پس از انقلاب خرسندی در لندن اقامت گزید و مجله اصغر آقا را در لندن منتشر کرد.

خرسندی در برنامه های روی صحنه و اکثر نوشته ها و سروده هایش مسائل ایرانیان در غربت را موضوع اصلی نوشته هایش قرار داده است، ولی همواره به مناسبت های گوناگون در ارتباط با مسائل سیاسی ایران و جهان با نوشته و سروده های بسیار سنجیده به واکاوی و اظهار نظر می پردازد.

خرسندی به دلیل بیماری و ممنوعیت برای مسافرت در این مراسم حضور نداشت اما پیام صوتی خود را ارسال کرده بود که در آن به کوتاهی و زیبایی مفهومی از زندان داده بود.

او خانه ای را با تمام امکانات داخل آن توصیف کرد که شخص به دلیل خراب شدن اتوموبیلش و نرفتن بیرون از خانه، خود را زندانی در خانه می نامد. و در انتها هم به دلیل ممنوعیت از سفر طولانی مدت، با نام بردن از کشورهای اروپایی، خود را زندانی در اروپا خواند! و البته تمام اینها را در قیاس با وضعیت زندانیان در ایران عنوان کرد.

 

حسن داعی فعال و پژوهشگر سیاسی مقیم امریکا، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه پلی تکنیک تهران ثبت نام کرد و سپس زندانی سیاسی زمان شاه بوده که مدتی را در زندان قصر گذراند. در سال ۲۰۰۱ به امریکا آمد و از سال ۲۰۰۲ به نگارش گزارشاتی در مورد اوضاع ایران مشغول بوده.

سلسله پژوهشها و گزارشات درباره شبکه لابی رژیم ایران همراه با برخی اسناد و مدارک معتبر در خارج از کشور بویژه در امریکا توجه بسیاری از سازمان ها و نیروهای مترقی را برانگیخته است. روشنگری های ارزشمند حسن داعی در مورد نقش افراد و نیروهایی که در این رابطه با حکومت جمهوری اسلامی همکاری می کنند، مورد استفاده بسیاری از نیروهای اپوزیسیون رژیم اسلامی ایران در خارج از کشور قرار گرفته است.

حسن داعی سخنان خود را این گونه آغاز کرد:

برای من مایه افتخار است که در بزرگداشت قهرمانانی سخن بگویم که ۲۶ سال پیش، پس از سالها شکنجه و درد، در کمال سرافرازی و در اوج مقاومت، به دار آویخته شدند. از برگزارکنندگان این برنامه سپاسگزارم که شرایطی فراهم آورده اند تا به این قهرمانان ادای احترام کنیم. همچنین سپاسگزارم که توانستید با تلاش زیاد قطعنامه شناسایی قتل عام به عنوان جنایت علیه بشریت را در پارلمان کانادا به تصویب برسانید. این کار بسیار مهمی است و امیدوارم که هموطنان در کشورهای دیگر از این تجربه استفاده کنند.

قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، ادامه جنگ و ستیزی بود که خمینی و پیروانش از دهسال قبل از آن، از روز نخست ورود وی به ایران، علیه جامعه سیاسی و مدنی کشورمان شروع کرده بودند. در این سالها، گروه های سیاسی و صنفی تار و مار شدند، حقوق زنان و اقلیت های قومی و مذهبی سلب شدند، دانشگاه ها به خاک و خون کشیده شدند و ده ها هزار نفر از مخالفان رژیم، زندانی، شکنجه، آواره و بسیاری از آنان اعدام شدند.

در همه این سال های سیاه رژیم با برگزاری نمایش انتخابات بین جناح های خودی، ادای دموکراسی هم در می آورد. یعنی رژیمی که برمبنای ولایت مطلقه فقیه بنا شده، ماسک دموکراسی و احترام به رأی مردم را نیز به چهره می زند. این است تفاوت داعش از نوع ولایت فقیه، با داعش از نوع خلافت اسلامی.

این نمایشات، در خرداد ۱۳۷۶ به مدار جدیدی ارتقاء یافت. رژیم که پس از نزدیک به بیست سال سرکوب و کشتار مخالفان سیاسی، خیال آسوده تری پیدا کرده بود، برای کاهش فشارهای اجتماعی، محمد خاتمی را رئیس جمهور کرد و جناح خط امام که در زمان حیات خمینی، با کنترل سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضائیه، پرچمدار جنگ، سرکوب و کشتار بود، به جناح اصلاح طلب نظام تبدیل شد و به مردم ایران که هنوز زخم های دوران سیاه را بر تن داشتند، پیام داده شد که کم هزینه ترین و تنها راه برای بهبود اوضاع کشور، شرکت در نمایشات انتخاباتی و امید بستن به جناح های حکومتی است.

صد البته که سرکوب و اعدام از یک طرف و نمایش دموکراسی و وعده اصلاحات در نظام ولایت فقیه از طرف دیگر، دو روی یک سکه اند و هر دو اهداف یکسانی را دنبال می کنند. رژیم با سرکوب و اختناق، به دنبال درهم شکستن مقاومت و پایداری مردم در برابر رژیم است. از طرف دیگر، با نمایش انتخابات و وعده اصلاحات، تلاش می کند تا از مایوس شدن مردم و روی آوردن آنان به راه حل هایی که به دنبال تغییر رژیم اند و بر مخالفت و مبارزه با رژیم استوارند جلوگیری کند. یعنی، چوبه دار و وعده اصلاحات در نظام ولایت فقیه مکمل یکدیگرند.

این سیاست دوگانه، سال گذشته به مدار بالاتری ارتقاء یافت و یک مقام بلندپایه امنیتی نظام به عنوان رئیس جمهور به مردم ایران و جهانیان معرفی شد و مصیبت بارتر این که، جلاد قتل عام زندانیان سیاسی یعنی مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری شد.

در ادامه ی مراسم از دو نماینده ی ایرانی تبار مجلس های انتاریو و کبک برای سخنرانی دعوت شد.

سخنان کامل حسن داعی را اینجا بخوانید.

آقای امیر خدیر نماینده مجلس کبک

امیر خدیر نماینده مجلس کبک

سخنران بعدی دکتر امیر خدیر، عضو پارلمان کبک از حزب همبستگی بود. او گفت:

وقتی در خرداد ماه سال گذشته، به کوشش دوستانی که برنامه امشب را تهیه دیده اند، لایحه ی محکومیت کشتار ۶۷ در پارلمان فدرال تصویب شد، و در پی آن روز بعد لایحه ای نیز در مجلس ملی کبک به تصویب رسید، برخی افرادی که همیشه بنای مخالفت دارند، ایراد گرفتند “لایحه در مورد ایران، در این طرف دنیا، ۲۵ سال بعد از ماجرا به درد چه کسی می خورد؟” صرفنظر از جنبه ی بهانه گیری اش، خود سئوال کاملا منطقی است. آخر برای دولت ایران قضاوت افکار عمومی یا حقوق بین المللی که ملاک نیستند و ظاهرا تأثیری ندارند.

البته در صورت به رسمیت شناخته شدن این کشتار به عنوان “جنایت علیه بشریت” جنبه های قانونی و امکان تعقیب جنائی مسئولان کشتار ۶۷ در خاک کانادا را نمی توان نادیده گرفت.

روشن است که این دو لایحه و اقدامات مشابه آن در گوشه و کنار جهان نمی تواند انتقامجویی باشد. از دید من حتی “بازخواست و عدالت جویی” و تعقیب و مجازات اصولی و انسانی مجرمین این کشتار هم نیست.

به نظرم می رسد که اصل موضوع “امید و امیدواری” است.

وقتی صحبت از تابستان ۶۷ یا تاریخ ۳۰ سال اخیر ایران می شود، روشن است که صحبت از یک دولت دینی تمامیت خواه و خودکامه است. صحبت از جنگ و وحشت است و صحبت از شکنجه و اعدام به عنوان دو ابزار پایه ای حکومت و متأسفانه تنها نمونه ی این چنین دولتی هم نیست. شکنجه و اعدام مسئله کلیدی قدرت در ایران است و مسئله ای فراگیر در گسترش خشونت در جهان.

آلبر کامو، در رساله ای در سال ۱۹۵۳ تأکید می کند”مسئولیت شکنجه حتی یک فرد، به عهده ی کل جامعه ای است که توسل به شکنجه را حتی مشروط می پذیرد.” این اعتقاد کامو از دیدگاه های بشردوستانه که ارزش فرد و جامعه را بالاتر از دین و دولت قلمداد می کند، نشأت می گیرد. همان اصول بشردوستی که ما افتخار داریم “سعدی” را از پرچم داران برجسته ی تاریخی آن بدانیم. آنجا که می گوید “چو عضوی به درد آورد روزگار …”

بر این پایه ی فکری، قبول شکنجه، قبول اعدام، حتی مشروط، حتی محدود، به عنوان ابزاری مشروع برای حکومت مشارکت در منطقی است که در انتهایش به کشتار دسته جمعی سال ۶۷ ختم می شود. یعنی شراکت در شکنجه و اعدام.

ما در کشورهایی که زندگی می کنیم (کانادا، آمریکا، کشورهای اروپایی) نیز در قبال منطق اعدام و شکنجه مسئولیت داریم. رفتار همین دولت در پرونده ی زندانیان گوانتانامو و “عمر خدر”، متأسفانه سایه ای است بر اعتبار لایحه ی سال گذشته و زحمات صمیمانه ای که شما کشیده اید.

در مقابل این مسئولیت، پیشنهاد کامو این است:”دهان باز کنیم و شهادت دهیم تا شریک جرم نباشیم”.

با این یادمان ما می توانیم شاهد باشیم و هستیم به مخالفت با شکنجه، به مخالفت با اعدام، لغو شکنجه و لغو اعدام. این امید فایده ی اصلی دو لایحه ی گذشته و هدف غایی گردهمایی امشب و کمپین جنبش بین المللی “بازخواست، عدالت و امید” است.

پیش بینی اینکه از لغو شکنجه و اعدام یا برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی ـ کدامیک زودتر اتفاق خواهد افتاد سخت است، اما روشن است که اگر این دو با هم توأم نباشد، کشتارهای دیگری لاجرم، به بهانه های دیگری روی خواهد داد.

خوب، امشب از شکنجه و اعدام سخن زیاد رفت. از درد و رنج بی پایان آنانی که سال های ۶۰ تا ۶۷ قربانی خشونت جنون آمیز قدرت شدند، سخن به اندازه رفت. شاید در پایان جای آن است از هنر زیستن آنانی که با سربلندی رفتند و آنانی که در مقاومت ماندند، هم یاد کنیم. جوانانی بیشمار و دیگرانی که زندانی بودند چون اصرار داشتند آزاده باشند. آزاد می اندیشیدند و برای جامعه طرح های زیبا در سر داشتند، طرح های گوناگون و اغلب متضاد که نمی توان با همه ی آنها موافق بود، اما انگیزه ی آنان این بود که به زیبایی زندگی بیافزایند. درست به همین دلیل، در آن سال های نکبت و در سال ۶۷ به دست “پلیدی” به خون کشیده شدند و این پلیدی همچنان استمرار دارد و ما در این گردهمایی شاهد آنیم که امید نیز هست که عدالت رسی شود و مهمتر از آن ابزار استمرار پلیدی خشونت دولتی نیز برچیده شود.

پس از دوستانی که این برنامه را برگزار کردند تشکر کنیم که ما را به یاری می طلبند که برای راه یافتن به طرحی زیبا برای جامعه و زدودن ریشه های خشونت، فکری و چاره ای بکنیم.

دوستان خسته نباشید.

رضا مریدی نماینده مجلس انتاریو

رضا مریدی نماینده مجلس انتاریو

پس از سخنان دکتر خدیر، دکتر رضا مریدی سخن گفت.

دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان انتاریو از حوزه ی ریچموندهیل است و در دولت خانم کاتلین وین دو وزارتخانه ی “پژوهش و نوآوری” و “آموزش عالی” را برعهده دارد.

دکتر مریدی در آغاز به حضور مقامات کشوری و استانی و شهری در میان جمع اشاره کرد، از جمله به شهردار ریچموندهیل آقای دیوید بارو و آقای ویتو اسپاتافورا معاون شهردار، و از آنان برای حضورشان سپاسگزاری کرد.

دکتر مریدی از سران سه حزب محافظه کار، لیبرال و ان دی پی تشکر کرد که لایحه ای که از سوی جامعه ایرانی از آنها درخواست شده بود، به پارلمان بردند و پارلمان یک پارچه به این لایحه رای مثبت دادند و پارلمان کانادا تنها پارلمانی بود که این را به عنوان “جنایت علیه بشریت” به تصویب رساند.

او سپس تأکید کرد، ترورها و اعدام های جمهوری اسلامی از زمان تأسیس اش شروع نشده. این ترورها از دیرباز و از زمان فدائیان اسلام و نواب صفوی که از یاران خمینی بود، با ترور کسروی و هژیر و منصور آغاز شد و ادامه یافت و به دهه ی شصت و سال ۶۷ هم ختم نشد، اما کشتار تابستان ۸۸ اوج آدم کشی های جمهوری اسلامی بوده است.

دکتر مریدی افزود: ما ایرانیان بایستی خاطره کشتار چندین هزار زندانی در تابستان ۶۷ را همیشه زنده نگه داریم و هر سال یادبود آن را برگزار کنیم و این کاری ست علیه فراموشی و ضربه بزرگی است علیه رژیم.

رضا مریدی تأکید کرد: این رژیم جور و ظلم پایدار نخواهد ماند و برچیده خواهد شد ولی لازم است فعالان سیاسی ایرانی برای ایران بعد از این رژیم طرحی داشته باشند.

در گفت وگوی کوتاهی که با ایشان داشتم، دکتر مریدی ضمن سپاس از برگزارکنندگان این برنامه، به این نکته تأکید داشت که این کارزار یک کارزار غیرحزبی است، کسانی که در کشتار ۶۷ اعدام شدند، فارغ از تعلق سازمانی و حزبی شان، انسان ایرانی بودند، نباید نسبت به آنها احساس مالکیت داشت، شایسته است که احزاب سیاسی در این پیوند، گرایش سیاسی شان را کنار بگذارند و جمع شوند و با هم یک مراسم برگزار کنند، تا ما شاهد برنامه های متعدد پراکنده با جمع اندک نباشیم. چرا از همین جامعه ی کانادا که در آن زندگی می کنیم یاد نمی گیریم که در مورد مسائل ملی، هر سه حزب در کنار هم قرار می گیرند و منافع حزبی را به نفع منافع ملی کنار می گذارند.

پایان بخش این مراسم، نمایش “سونات های مرگ” نوشته و کارگردانی خسرو شهریاری و با بازیگری گیسو شاکری بود.

دکتر خسرو شهریاری پژوهشگر، منتقد، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر است. از او تاکنون بیست نمایش نامه به چاپ رسیده و به اجرا در آمده، از جمله آثار او “دائره المعارف نمایش ایران و صد سال تئاتر ایران” است. او پژوهشی نیز در مورد سبک نوینی در تئاتر و بازیگری مدرن دارد که به زبان

نمایش سونات های مرگ

نمایش سونات های مرگ

انگلیسی منتشر شده است.

این نمایش که تعدادی از علاقمندان بازیگری در تورنتو نیز در آن حضور داشتند، در مورد زنی بود که دختر هفده ساله اش دستگیر و اعدام شده بود و او روان پریش همه جا به دنبالش می گشت تا شاید نامی و نشانی از او بیابد.

بازیگران صحنه نیز نمادی از زندانیان آن سال ها بودند که هر یک نامی را می خواندند و صحنه هایی از زندان های دهه ی شصت را به فارسی و انگلیسی توصیف می کردند. گفتنی ست که این نمایش در اصل نمایشی یک ساعته است که برای این برنامه خاص با تغییراتی در آن و با توجه به امکانات بسیار اندک و ناکافی به نمایشی ده دقیقه ای تبدیل شده بود. بسیاری از دوستان تورنتویی که در این ورژن ده دقیقه ای ایفای نقش کردند، برای اولین بار به روی صحنه می آمدند و تنها با چند ساعت آموزش و تمرینات فشرده توسط خسرو شهریاری کارگردان این نمایش، خود را آماده کرده بودند.

ویدیوکلیپی از ترانه ی داریوش، با نام “کام همگان باد روا، کام شما نه” شعری از شاعر مطرح و توانای ایرانی اسماعیل خویی پایان بخش برنامه بود.

برنامه ی امسال خلاف سال گذشته، با برنامه ریزی دقیق به موقع تمام شد، که این خود نشانی ست از این که “گروهی از فعالان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تورنتو” سر آن دارند که راه شروع کرده را علی رغم مشکلاتی که پیش روی هر کار جمعی قرار می گیرد با درس آموزی از کمی و کاستی ها و اشتباهات و با دیدی نقادانه و نکته بین و با استفاده از خرد جمعی به سوی رشد، بهبودی و برگزاری هر چه بهتر و دمکراتیک تر این واقعه بپردازند.

لازم به یادآوری ست که برگزارکنندگان برنامه کتابچه ای حاوی ۱۶۸۲ نام زندانی سیاسی، عقیدتی، اجتماعی که در زندان هستند با استفاده از لیست سازمان های حقوق بشری تهیه و آن را به مسئولان و نمایندگان پارلمان کانادا ارسال کرده اند، تا تاکیدی دوباره بگذارند برتوجه به وضعیت زندانیان در جمهوری اسلامی ایران.

مراسم یادمان کشتار 67 و روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران

مراسم یادمان کشتار ۶۷ و روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران

دوستان خسته نباشید.

سه برنامه ی دیگر در پیوند با یادمان بیست و ششمین سالروز کشتار زندانیان در تابستان ۶۷ در تورنتو برگزار خواهد شد.

شنبه ی دیگر، ۲۰ سپتامبر، در سالن کتابخانه نورت یورک، سخنرانی مهدی اصلانی و نمایش فیلم “با من از دریا بگو” ساخته ی رضا علامه زاده خواهد بود.

یکشنبه ۲۸ سپتامبر ساعت ۲ بعدازظهر در شماره ۲۵ خیابان سسیل از سوی حزب کومله کردستان ایران خارج کشور (آمریکای شمالی)، حزب توده ایران ـ واحد کانادا، حزب دمکرات کردستان ـ کمیته شرق کانادا، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ـ تورنتو کانادا سخنرانی رضا فانی یزدی و اشکبوس طالبی به همراه موزیک و شعر برگزار می شود.

یکشنبه ۲۸ سپتامبر ساعت ۲ بعدازظهر در اتاق شماره ۴ نورت یورک سویک سنتر سخنرانی ناصر پیشرو، ستاره شایان و مونا روشن و نمایش ویدیوکلیپ از سوی شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران (تورنتو ـ کانادا) برگزار می شود.

عکس های مراسم را اینجا ببینید

مراسم کامل و سخنرانی ها را اینجا ببینید