بخش ششم/۱

قتل لاله سحرخیزان و شهلا جاهد

پس از سرکوبی جنبش مردم در سال ۸۸ و پیش از اعدام زندانیان سیاسی علی صارمی، جعفر کاظمی، محمد حاج‌آقایی و زهرا بهرامی در دی و بهمن ۸۹، خدیجه (شهلا) جاهد در ۱۰ آذر ۱۳۸۹ پس از تحمل بیش از ۸ سال زندان به دار آویخته شد. موضوع بر می‌گشت به مهرماه ۱۳۸۱ و روزی که لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی هنگامی که وی همراه پرسپولیس در آلمان به سر می‌برد در منزل مسکونی‌اش با ۳۷ ضربه کارد به قتل رسید. قتل وی مشابه قتل‌هایی بود که توسط نیروهای امنیتی صورت گرفته بود. پس از مدتی شهلا جاهد معشوقه‌ی ناصر محمدخانی که از سیزده‌ سالگی عاشق وی بود و بعدها در خانه‌‌اش بساط تریاک‌کشی برای او و تعدادی از نیروهای امنیتی و انتظامی پهن می‌کرد، دستگیر شد. جامعه‌ی فوتبال در بهت فرو رفته بود. نام حمید درخشان به عنوان کسی که شهلا را به ناصر وصل کرده بود، مطرح شد. همچنین از حافظ طاحونی دروازه ‌بان سابق تیم ملی و بانک ملی به عنوان یکی از مطلعین نام برده می‌شد. شهلا جاهد بعدها در دادگاه وی را نفرین کرد. تعداد دیگری از فوتبالیست‌ها به عنوان شاهد و مطلع و … در پرونده حاضر شدند.

یک سال بعد شهلا جاهد پس از التماس‌های ناصر محمدخانی که در برابر او می‌گریست قتل‌ را به گردن گرفت. شهلا جاهد در این رابطه گفت: «او از من خواست به قتل اعتراف کنم تا آبروی او حفظ شود. ناصر به من گفت برای گرفتن رضایت از اولیای دم یعنی دو پسرش و پدر و مادر لاله تمام سعی خود

شهلا جاهد در دادگاه به شهادت ناصر محمدخانی گوش می دهد

شهلا جاهد در دادگاه به شهادت ناصر محمدخانی گوش می دهد

را خواهد کرد.»

شهلا بارها بر بیگناهی خود حتی در دادگاه تأکید کرد. شواهد امر نشان می‌داد که او نمی‌تواند قاتل باشد. در فیلم مستند «کارت قرمز»، ساخته‌ی مهناز افضلی، دادرس جدید پرونده که نمی‌خواست نام و چهره‌اش مشخص شود، می‌گوید اقرار شهلا به قتل فاقد شرایط قانونی است. او به استناد گزارش پزشکی قانونی می‌گوید لاله سحرخیزان، مقتول، پیش از قتل آمیزش جنسی داشته است و در واژن او آب منی بوده است و این در حالی است که در زمان وقوع قتل، ناصر محمدخانی به همراه تیم پرسپولیس در آلمان بسر می‌برد. همچنین در زیر سیگاری خانه مقتول دو ته سیگار بوده. یکی به دلیل داشتن آثار رژ لب متعلق به یک زن بوده که مأموران گفتند، بررسی نشان داده سیگار مقتول بوده و دیگری متعلق به یک مرد.

سرگرد ابهریان یکی از مأموران سابق پلیس آگاهی که پیگیری پرونده را به عهده داشت پس از برکناری به صراحت عنوان کرد «دلایلی به نفع متهم شهلا جاهد وجود داشت که به عمد جمع‌آوری نشد. دلایلی که نشان می‌داد شهلا جاهد بیگناه است، توسط عده‌ای از مامورین لباس شخصی با نظارت سرهنگ کشفی، معاون آگاهی تهران، از بین رفت.» او اضافه کرد: «قصد ماموران امنیتی و اداره آگاهی تهران بر آن بود تا قتل لاله سحرخیزان که توسط دستگاه‌های امنیتی به وقوع پیوسته است را به گردن شهلا جاهد بیاندازند.»

پرونده‌‌ی شهلا جاهد توسط ۳۱ قاضی دست به دست شد. ۷ تن از این قضات معتقد بودند قتل کار او نیست. در زمان ریاست شاهرودی بر قوه‌ قضاییه حکم قصاص او یک بار صادر و سپس نقض شد. شاهرودی و مشاوران وی می‌دانستند که این قتل کار شهلا جاهد نیست. به همین دلیل بر روند رسیدگی به پرونده ایراد می‌گرفتند. عاقبت به دستور صادق لاریجانی و در زمان ریاست جعفری دولت‌آبادی بر دادستانی انقلاب و عمومی تهران که هر دو روابط نزدیکی با دستگاه امنیتی دارند حکم وی اجرا شد و فرزند ناصرمحمدخانی طناب دار را به گردن شهلا جاهد انداخت و به حدس من محمدخانی که به خوبی قاتلان را می‌شناخت از شر این پرونده راحت شد و در قتل زنی که دوستش داشت، مشارکت کرد.

وحید قلیچ دروازه‌بان اسبق تیم ملی و پرسپولیس نزد مقام قضایی شهادت داده بود که در اثنای اردوی آلمان و در روز حادثه شاهد مکالمه‌ای از ناصر بوده که به شخصی در آن سوی خط گفته «پس کارو تموم کردی؟» بررسی سابقه مکالمات محمدخانی صحت این ادعا را ثابت کرد. قتل لاله سحرخیزان و سپس شهلا جاهد نشان‌دهنده‌ی فساد در فوتبال، دستگاه امنیتی و قضایی رژیم بود.

 

از دست دادن کرسی فدراسیون فوتبال

در انتخابات کنفدراسیون آسیا نیز به خاطر بی‌کفایتی مسئولان، کرسی‌ ایران از دست رفت. در این انتخابات، کفاشیان که کاندیدای عضویت در کمیته اجرایی فدراسیون فوتبال آسیا بود، به خاطر اینکه شانس نایب رئیس شدن علی سعیدلو معاون احمدی‌نژاد را که به دستور او در انتخابات شرکت کرده بود بالا ببرد، از کاندیداتوری انصراف داد. بعدها مشخص شد محمد بن‌همام رئیس وقت کنفدراسیون فوتبال آسیا در سفر خود به تهران به طور خصوصی به سعیدلو یادآور شده بود که با توجه به ترکیب آرا و رایزنی‌های انجام شده شانسی برای انتخاب شدن ندارد و بهتر است در این انتخابات شرکت نکند. او همچنین تاکید کرده بود کفاشیان به احتمال قریب به یقین به عنوان عضو کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب خواهد شد. اما کفاشیان بی توجه به این توصیه، انصراف داد تا در نهایت سعیدلو هم مقابل نماینده نپالی شکست بخورد. با این اوصاف، کرسی ۱۱ساله ایران در کمیته اجرایی آسیا از دست رفت.

 

تبدیل پیروزی به شکست نتیجه‌ی بی‌کفایتی مسئولان

تیم فوتبال المپیک ایران که با شکست تیم قدرتمند عراق در اربیل، شانس زیادی برای صعود به مرحله‌ی بعد داشت به خاطر بی‌کفایتی مسئولان تیم امید و عدم توجه به دو‌اخطاره بودن کمال کامیابی نیا و حضور چند دقیقه‌ای او در زمین، نتیجه ۳-۰ به نفع عراق شد و تیم ملی ایران از صعود بازماند و فوتبال ایران در حسرت المپیک لندن ماند. ایران می‌توانست علیه عراق به خاطر استفاده از بازیکن صغر سنی شکایت کند و نتیجه را برگرداند اما از آن‌‌جایی که در زمان مقتضی شکایت نکرد این فرصت هم از دست رفت.

عباس ترابیان که مسئول مستقیم حذف تیم بود در زمان مذکور هم سرپرست تیم ملی فوتبال بود و هم اداره‌ی دو کمیته‌ی مهم فوتسال و روابط بین‌المللی فدراسیون را به عهده داشت. حتی پس از حذف دردناک تیم فوتبال امید ایران از مسابقات انتخابی المپیک ۲۰۱۲ لندن نیز گزندی به جایگاه ترابیان وارد نیامد و تنها چند هفته بعد مسئولیت کمیته‌ی روابط بین‌الملل را از او گرفتند و بعد از مدت کوتاهی دوباره کفاشیان رئیس فدراسیون خواستار سرپرستی این کمیته توسط وی شد. ترابیان مدیرکل فروش نفت خاورمیانه بود و در قرارداد نفتی «کرسنت» که به قرارداد «ترکمانچای» نفتی مشهور است پایش گیر بود و به خاطر آن دستگیر شده بود. گفته می‌شد ۵-۶ میلیون دلار «حق‌حساب» از طرف‌‌های خارجی گرفته بود. عاقبت ۱-۲ میلیون دلار را مجبور شد بازپس دهد تا رهایش کنند. از آن‌جایی که ترابیان عاشق «گل کوچک» بود شد رئیس کمیته فوتسال.

تیم فوتبال سپاهان نیز به همین بلیه دچار شد. این تیم در حالی که تیم السد قطر را در هر دو بازی رفت و برگشت شکست داده بود به علت استفاده غیرمجاز از رحمان احمدی که طبق قوانین فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا در تیم‌ قبلی‌اش پرسپولیس دواخطاره محسوب می‌شد، از راهیابی به جمع چهار تیم برتر آسیا بازماند و السد قهرمان آسیا شد.

با این کارنامه، فدراسیون فوتبال بنا به گفته‌ی منابع داخلی با یک سری عکس و آمارهای غیرواقعی و بند و بست در کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان فدراسیون برتر معرفی شد که با مضحکه‌ی داخلی روبرو شد. این در حالی است که تنها در دو صفحه صورت مالی این فدراسیون ۷۰۰ میلیون تومان اختلاف حساب به چشم می‌خورد و رئیس فدراسیون آن را پول خرد می‌نامد.

 

صعود به جام جهانی و تقدیر از کی روش

صعود به جام جهانی و تقدیر از کی روش

صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ و بایکوت مراسم دولتی

فوتبال ایران که در کلیه‌‌ی رده‌های باشگاهی، ملی (نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان) شکست خورده و روزگار سختی را می‌گذراند با دعوت از کارلوس کی‌روش یکی از مربیان برجسته‌ی پرتغالی گام مثبتی برداشت.

وی که بهتر از هرکس به پایین بودن سطح لیگ فوتبال ایران واقف بود تلاش کرد تا بازیکنان دورگه‌ی ایرانی شاغل در تیم‌های درجه دوم اروپا را به تیم ملی ایران دعوت کند. وی علیرغم این که با مخالفت‌های جدی مربیان بی‌کفایت و پرمدعای داخلی روبرو شده بود بالاخره حرف‌اش را به کرسی نشاند و با دعوت از اشکان دژآگه و رضا قوچان نژاد زمینه‌ی صعود تیم ملی را فراهم کرد. این موفقیت در حالی حاصل شد که تنها شجاعی در اروپا به سر می‌برد که او نیز قراردادش با اساسونا پایان یافته بود و در به در به دنبال تیم می‌گشت و عاقبت به لاس‌پالماس یکی از تیم‌های دسته دوم اسپانیا رفت. کی‌روش بی‌توجه به نغمه‌های مخالف سپس دانیال داوری و مهرداد بیت‌آشور را نیز به اردو فراخواند.

در حالی که در نظرخواهی گسترده‌ی برنامه‌ی ۹۰ با بیش از یک میلیون شرکت کننده تنها ۲۹ درصد مردم به صعود مستقیم تیم ملی فوتبال به جام جهانی رأی داده بودند سید‌مهدی رحمتی دروازه‌بان و هادی عقیلی بازیکن خط دفاع تیم ملی که شانسی برای صعود تیم نمی‌دیدند بنای ناسازگاری و باج‌خواهی را گذاشتند تا بعد از برکناری کی‌روش از موضع بالا خود را محق جلوه دهند. با این حال کی‌روش به درستی روی پرنسیپ‌های خود ایستاد و هر دو آن‌ها را در حساس‌ترین روزهایی که به آن‌ها نیاز داشت از تیم کنار گذاشت و درسی به مربیان وطنی داد که تسلیم باج‌خواهی بازیکنان نشوند.

پس از شکست خامنه‌ای و بیت‌رهبری در انتخابات ریاست جمهوری و جشن مردم در خیابان‌‌ها با درایت کارلوس کی‌روش این تیم در میان ناباوری با شکست کره‌جنوبی در سئول به عنوان تیم اول گروه به مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل راه یافت و جشنی دوباره در سراسر ایران برپا شد. زن و مرد از فرصت استفاده کرده بار دیگر در خیابان‌ها و معابر عمومی به رقص و پایکوبی پرداختند.

پس از آنکه فدراسیون فوتبال ایران، ورزشگاه آزادی را به عنوان محل استقبال از بازیکنان تیم فوتبال معرفی کرد و در اطلاعیه‌ی خود تأکید نمود که جشن پیروزی فقط مختص مردان است و زنان اجازه‌ی حضور در ورزشگاه را ندارند جمعیتی متشکل از زنان و مردان در اعتراض به ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه و جشن پیروزی صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی نزدیک ورودی غربی ورزشگاه تجمع کردند که با سرکوب مأموران نیروی انتظامی مواجه شدند. برخلاف انتظار مسئولان رژیم که شاهد حضور گسترده‌ی مردم در خیابان‌ها بودند تنها حدود ۱۵ هزار نفر در ورزشگاه ۱۰۰ هزارنفری آزادی و مراسم دولتی حضور پیدا کردند و جشن صعود تیم ملی به جام جهانی سوت و کور‌تر از یک مسابقه معمولی باشگاهی در ایران برگزار شد. اطلاعیه‌ی فدراسیون فوتبال و برخورد خشن نیروی انتظامی با زنان تجمع‌کننده در مقابل استادیوم آزادی نشان داد که عدم واکنش آن‌ها به شادی گسترده‌ی مردم و به ویژه زنان در خیابان‌ها بعد از صعود تیم ملی ناشی از این واقعیت بود که آن را حرکتی خودجوش و احساسی می‌دیدند و به محض این که این شادی به صورت حرکتی هدفمند و با خواسته‌ای مشخص ظهور پیدا کرد به سرکوب آن پرداختند. این واقعیت یک بار دیگر خود را نشان داد که نظام و دستگاه امنیتی و انتظامی در مقابل احساسات فردی و عمومی مردم مادامی که هدفمند و در چهارچوب خواسته‌های مشخص نباشد با تسامح و تساهل برخورد می‌کنند و به محض این که تبدیل به یک جنبش و خواسته می‌شود در مقابل آن ایستاده و به سرکوب روی می‌آورد.

 

روحانی و وزارت ورزش و جوانان

حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی برای پیشبرد امر ورزش و حل و فصل مشکلات جوانان ابتدا سلطانی‌فر را به مجلس معرفی کرد. به خاطر حساسیت نمایندگان و باندهای رقیب نظام روی مسئله ورزش و جوانان سخت‌گیری در مورد وزیر مربوطه شدید‌تر بود و او رأی نیاورد. بدون آن که اشاره‌ی

گودرزی وزیر ورزش و جوانان

گودرزی وزیر ورزش و جوانان

چندانی به برادرش سعید شود که در دهه‌ی ۶۰ بازیکن تیم شاهین تهران بود و نقش‌آفرین در فیلم «تویی که نمی‌شناختمت» که به جنگ می‌پرداخت. او که فیلمبردار «روایت فتح» بود و در جبهه‌های جنگ شیمیایی شده بود در شهریور ۹۲ در بیمارستانی در مالزی فوت کرد.

روحانی سپس صالحی امیری یکی از قدیمی‌ترین کادرهای وزرات اطلاعات و مدیرکل اسبق اداره‌ی اطلاعات خوزستان را که هیچ سابقه‌ی ورزشی نداشت و از ابتدای تشکیل این وزارتخانه از مسئولان آن بود برای تصدی وزارت ورزش و جوانان به مجلس معروفی کرد که رأی نیاورد. الیاس نادران یکی از نمایندگان مجلس وی را به مباشرت و معاونت در شکنجه‌ی زندانیان، قاچاق و دریافت رشوه و اختلاس متهم کرد که در یک دوره‌ حکم دستگیری‌اش هم صادر شده بود. صالحی امیری ضمن رد اتهامات وارده تنها به ذکر این نکته اکتفا کرد که سینه‌ی او اسرار نظام است و خواهان گشودن آن نیست. پس از آن که صالحی امیری رأی اعتماد نگرفت، روحانی، محمد شریعتمداری معاون اجرایی‌اش را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان انتخاب کرد. شریعتمداری هم از کادرهای اطلاعاتی قدیمی بود که از دفتر اطلاعات نخست وزیری به وزارت اطلاعات راه برد و در بنیانگذاری این وزارت‌خانه مشارکت داشت. او در سال ۷۵ همراه با محمدی ری‌شهری و روح‌الله حسینیان و علی رازینی و احمد پورنجاتی که جملگی سوابق اطلاعاتی و امنیتی و قضایی داشتند جمعیت ارزش‌ها را بنیان گذاشت و در دولت خاتمی به وزارت بازرگانی رسید. وی یکی از معتمدان خامنه‌ای و گردانندگان امپراتوری مالی او در «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام» است که میزان دارایی‌ها آن به بیش از ۹۵ میلیارد دلار می‌رسد.

روحانی پس از مدت کوتاهی نصرالله سجادی را که در دهه‌ی ۶۰ رئیس فدراسیون فوتبال بود به مجلس معرفی کرد که او نیز رأی اعتماد نیاورد. عاقبت گودرزی چهارمین گزینه‌ی روحانی وزیر ورزش و جوانان شد و رسانه‌های رژیم با انتشار عکس وی روی حضور او در عزاداری شام غریبان «بیت‌ رهبری» تأکید کردند. انتخاب وزیر مربوطه از این جهت مهم است که وی اعضای هیأت مدیره استقلال و پرسپولیس را تعیین می‌کند و نقش مهمی در فوتبال دارد.

 

عدم دریافت جوایز آسیایی زنگ خطر برای فوتبال ایران

حتی صعود تیم ملی ایران به جام جهانی نیز باعث نشد که یک جایزه‌ی آسیایی در سال ۲۰۱۳ به فوتبال ایران اهدا شود. در جریان انتخاب بهترین‌های آسیا در سال ۲۰۱۳ که در کوالالامپور برگزار شد، هیچ‌یک از عناوین بهترین بازیکن، برترین فدراسیون فوتبال آسیا، برترین تیم فوتبال باشگاهی آسیا، بهترین مربی، تیم جوانمرد، بهترین بازیکن فوتسال، بهترین بازیکن خارجی شاغل در باشگاه‌های آسیا، برترین بازیکن بین‌المللی فوتبال آسیا، برترین کمک داور سال آسیا، برترین کمک داور زن سال آسیا، بهترین تیم فوتسال باشگاهی آسیا، برترین داور سال آسیا، برترین کمک داور زن سال آسیا، برترین فدراسیون فوتبال در بخش پایه، رویایی‌ترین تیم قاره‌ آسیا، برترین تیم ملی فوتبال آسیا، برترین تیم ملی فوتبال بانوان آسیا، برترین مربی فوتبال مردان آسیا، برترین مربی فوتبال بانوان آسیا، برترین بازیکن جوان پسر آسیا، برترین بازیکن جوان دختر آسیا، به ایران نرسید تا یک شکست مطلق در این زمینه نصیب یکی از قطب‌های فوتبال آسیا شود. علی کریمی آخرین بازیکن ایرانی بود که جایزه‌ی بهترین فوتبالیست آسیا را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرد. پیش از وی خداداد عزیزی، علی دایی و مهدی مهدوی کیا که متعلق به نسل قبلی فوتبال ایران بودند موفق به دریافت این جایزه شده بودند. ژاپن با دریافت ۵ جایزه بیشترین جوایز را در سال ۲۰۱۳ از آن خود کرد. جدا از سقوط جایگاه فوتبال ایران در آسیا، به خاطر بی‌کفایتی و ندانم‌کاری، دست‌اندرکاران فدراسیون فوتبال ایران در کنفدراسیون آسیا نیز نفوذی ندارند و به همین دلیل نمی‌توانند در هنگام اهدای جوایز نیز از حق فوتبال ایران دفاع کنند.

شکست و عقب‌ماندگی تنها در زمینه بردن جوایز نیست. با شرایطی که ایران دارد محال است در آینده‌ی نزدیک حتی مراسم اهدای این جوایز نیز در ایران صورت گیرد و یا اصولاً هیچ‌گونه مراسم آسیایی جدی در کشور برگزار شود.

 

دیدار سپ بلاتر و حسن روحانی در تهران

دیدار سپ بلاتر و حسن روحانی در تهران

میزبانی جام ملت‌های آسیا و برگزاری تورنمنت‌های بزرگ ورزشی در حد رؤیا

در دیدار آبانماه ۱۳۹۲ سپ بلاتر دبیرکل فیفا از ایران، حسن روحانی نیز به دیدار او شتافت و مقامات ورزش نظام کوشیدند بلکه او را متقاعد به برگزاری جام ملت‌های آسیا در تهران کنند، اما وی در پاسخ خواهان حل و فصل حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی شد و به این ترتیب برگزاری مسابقات فوتبال آسیا در ایران را منوط به حل این مسئله کرد. او همچنین با درخواست غیرمعقول رژیم برای برگزاری بخشی از مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر در ایران مخالفت کرد.

در حالی که بزرگترین تیم‌های اروپایی اردوهای آمادگی‌شان را در کمپ‌های ورزشی امارات و قطر برگزار می‌کنند و تورنمنت‌های بزرگ ورزشی با حضور آن‌ها در شرق آسیا برگزار می‌شوند هیچ رویداد ورزشی بین‌المللی قابل ذکری در فوتبال ایران اتفاق نمی‌افتد. این در حالی است که کشورهای اندونزی، مالزی، تایلند، سنگاپور و هنگ‌کنگ که دارای فوتبال جدی در سطح آسیا هم نیستند در این زمینه همپای صنعت و تجارت موفقی که دارند پیشتاز هستند. حتی بازی تدارکاتی تیم ایران با روسیه و برزیل نیز به جای ایران در امارات برگزار شد و اردوهای تدارکاتی تیم‌های باشگاهی ایران نیز در کمپ‌های ورزشی امارات برگزار می‌شوند.

مشارکت و سرمایه‌گذاری اروپایی‌ها در صنعت فوتبال ایران حتی به اندازه‌ی سرمایه‌گذاری در صنعت خودروسازی کشور هم نیست که شرکت‌های بزرگ اروپایی و آسیایی برای حضور در آن با هم رقابت می‌کنند. البته همه‌ی این ناکامی‌ها را نبایستی پای ضعف صنعت فوتبال ایران گذاشت. امروز در دنیای به هم پیوسته‌ای زندگی می‌کنیم و ارتباط بخش‌های مختلف صنعتی و تجاری را نمی‌توان دور از نظر داشت. عدم وجود استادیوم‌ها و کمپ‌‌های مجهز و مدرن با امکانات رفاهی ویژه، فقدان هتل‌های مجهز و با کیفیت بین‌المللی، ورشکستگی خطوط هواپیمایی کشور و غیراستاندارد بودن سطح خدمات آن‌ها، پایین بودن سطح خدمات در کشور، نبود امکانات تفریحی و مناسب برای توریست‌ها، قوانین دست‌وپاگیر اجتماعی، فقدان سیستم تبلیغاتی پیشرفته و پایین بودن امکانات فیلم‌برداری در استادیوم‌ها و … ابتدایی‌ترین مواردی هستند که موجب عدم حضور تیم‌های بزرگ اروپا در ایران و محروم ماندن فوتبال از این بازار جذاب می‌شود.

 

ادامه دارد