علی اکبر دارینی
نخستین تصمیم در کابینه دولت حسن روحانی در مورد دعوای مسایل اتمی کشور با قدرت های جهانی نبود، بلکه در خصوص نجات بزرگترین دریاچه ملی که در حال نابودی است اتخاذ گردید.
نخستین تصمیمی که کابینه حسن روحانی اتخاذ کرد درباره چگونگی حفظ بزرگترین دریاچه نمکی ایران (دریاچه ارومیه) بود.
دریاچه ارومیه یکی از بزرگترین دریاچه های آب شور موجود بر روی کره زمین است که در دهه ی اخیر حدود ۸۰ درصد مساحت خود را از دست داده و به ۱۰۰۰ کیلومترمربع رسیده است. این کاهش حجم دریاچه عمدتا به واسطه وقوع تغییرات آب و هوایی، گسترش آبیاری مزارع اطراف دریاچه و سدسازی روی رودخانه هایی که آب دریاچه را تامین می کردند، به وجود آمده است. صخره های نمکی که روزگاری در ته دریاچه قرار داشتند، امروزه در میان صحرا خودنمایی می کنند.
کارشناسان از خشک شدن قریب الوقوع دریاچه ای که زمانی مکان مورد علاقه ی گردشگران داخلی و خارجی و همچنین محل استراحت فوج عظیم پرندگان مهاجر از قبیل گونه های زیبای فلامینگو، پلیکان و گال و … بود، هراس دارند.
مظفر چراغی ۵۸ ساله، قهوه خانه چی می گوید: دریاچه نابود شده است، کار و کاسبی من هم همین طور. فرزندانم همه رفته اند، حتی از توریست ها هم دیگر خبری نیست.
او به یاد می آورد،کمتر از یک دهه پیش این قهوه خانه روزانه مهماندار جمع بسیاری از توریست ها بود و او با دو پسرش آنان را با چند قایق برای گردش بر روی دریاچه می بردند. به خاطر کساد شدن کسب و کار فرزندانش برای یافتن کار در جایی دیگر، آنجا را ترک کرده و رفته اند.
او ادامه می دهد: من تعدادی از قایق ها را فروختم و فقط نصف آنها را نگه داشته ام، به این امید که دریاچه به روزگار گذشته بازگردد. اگر چه چندان به این رویداد که دریاچه دوباره به زندگی برگردد باور نداشت.
نجات دادن این دریاچه که در شمال غربی ایران، نزدیک مرز ترکیه واقع است، جزء یکی از قول و قرارهای انتخاباتی روحانی بود. بنابراین و به منظور وفای به عهد، دولت تیمی را برای انجام این مهم در نظر گرفت تا بتواند کارشناسان، محققان و متخصصان این رشته علمی را در جهت نجات دریاچه دعوت و گرد هم آورد. از محققان یکی عیسی کلانتری است که روحانی، جهت انجام هماهنگی های لازم برگزیده است. کلانتری، مدعی است که نمی توان گناه خشک شدن دریاچه را به گردن طبیعت و حشکسالی های اخیر گذاشت، بلکه این رویداد کار دست ما انسان ها است که مسبب این حادثه شده ایم، نه تغییرات آب و هوایی.
“این ماییم که به خاطر توقع بیشتر و برخورداری از سود بالاتر بدون توجه به پیامدهای آن و با استفاده از روش های نادرست، دریاچه را خشک کردیم، و اکنون این باز ما هستیم که بایستی آن را احیا کنیم.” او به این موضوع عقیده دارد که در صورت خشک شدن دریاچه ۵ میلیون نفر مجبور می شوند که دست از خانه و کاشانه خود شسته و این منطقه را ترک کنند.
اخیرا کلانتری جمعی از کارشناسان ایرانی و عده ای از سایر نقاط جهان را گرد هم آورده است، تا در مورد یافتن بهترین راه حل به بحث و تبادل نظر بپردازند. در راستای تحقق این مهم کلانتری و تیم او بالاخره و در خرداد ماه امسال طرح نجات دریاچه را تهیه و تدوین کردند. به طوری که فعلا ۲۰ مورد پیشنهاد برای نجات دریاچه روی میز قرار دارد، شامل: باروری ابرها که در جهت افزایش بارندگی عمل خواهد کرد، تعبیه کانال های انتقال آب از رودخانه های نزدیک به دریاچه “رود ارس….”، همچنین کارشناسان برای ایجاد صنایعی که نسبت به کشاورزی سهمیه آب کمتری نیاز داشته باشند، پیشنهاد دادند.
در حال حاضر دولت طرحی را در مورد بالا بردن سطح آگاهی عمومی آغاز کرده است، تا روستاییان را نسبت به جلوگیری از هدر دادن آب و تغییر روش آبیاری سنتی به آبیاری قطره ای که موجب ذخیره سازی آب می شود، تشویق کند. دولت همچنین درصدد است تا روستاییان را از کاشت گیاهانی که آب بیشتری مصرف می کنند به سمت کاشت گونه های کم مصرف مانند “کاشت گندم به جای چغندر قند و یونجه” ترغیب کند.
تأثیرات کاهش تولید محصولات موجب شد که بسیاری از روستائیان زادگاه خود را ترک کنند. گوارچین قلعه، ده سال پیش حدود ۱۰۰۰ نفر جمعیت داشت، حالا فقط ۳۰۰ نفر در این روستا زندگی می کنند که مرتبا شاهد کوچکتر شدن و نابودی دریاچه اند. زمانی در این روستا ۳ مدرسه وجود داشت ولی حالا فقط یک مدرسه دارد.
کمی دورتر، کامیون هایی برای حمل نمک، به عنوان یک شغل جدید، در کف خشک شده دریاچه حرکت می کنند.
“علی اصغر سیاب قدسی” مدرس دانشگاه و یکی از برگزارکنندگان کنفرانس، در مصاحبه ای گفت که علاوه بر ساخت سدهای متعدد در منطقه، حفر تعداد ۲۴۰۰۰ حلقه چاه غیرمجاز در کنار ۳۰۰۰ چاه مجاز، از جمله عوامل کاهش سطح دریاچه شده است. همچنین او گفت افزایش میزان تبخیر (به واسطه خشکی مداوم هوا در ایام خشکسالی) و کاشت گیاهان پر مصرف اسباب ایجاد این بحران را فراهم آورده اند.
دریاچه های دیگر کشور نیز با بحران مشابهی مواجه اند، البته نه به شدت دریاچه ارومیه۱. حتی ساکنان تهران هم با مشکل کم آبی در پایان هفته ها مواجه اند و مقامات برای جیره بندی آب در پایتخت برنامه ریزی کرده اند.
در این مورد مقامات مربوطه هشدار داده اند اگر برای رفع این مشکل در طول دهه آینده چاره ای اندیشیده نشود کشور دچار وقوع یک فاجعه ملی خواهد شد.
چراغی گفت، اولین خواسته ی من این است که ببینم دریاچه در حال مرگ ما دوباره به زندگی برمی گردد، ” آیا این اتفاق در طول حیات من به وقوع خواهد پیوست؟”
*Saving Iran’s vanishing lake/ Toronto Star / March.15.2014
۱- تا آنجا که اطلاع دارم سایر دریاچه های کشور یا کاملا خشک شده اند و یا اینکه نفس های آخر را می کشند. مترجم