این اعلامیه توسط زنانی منتشر شده است که دغدغهشان آگاهی و رهایی زنان است. خصوصیت ویژهی نوشتههای این زنان شاید این باشد که از دیدگاههای متفاوت به مسائل زنان میپردازند، چرا که تکصدایی را برنمیتابند و آن را در جوامع دیکتاتورزده و قدرتمداری چون ایران، چالش عمدهی مبارزان راه آزادی و برابری میدانند.
آمران و عاملان اسیدپاشی
اعمال خشونت و جنایت بر زنان در ٣۵ سال اخیر بدون توجه به سلطه دین و سرمایه و جامعه پدر/ مردسالار قابل بررسی نیست. با نگاهی به نظرات و نوشتههای منتشر شده چندین ساله مقامات حکومتی خواهیم دید که نگاه مرد/پدرسالار حاکم و اقتدار شریعت و دین حکومتی از ابتدای «انقلاب» چگونه با اِعمال حجاب اجباری و انواع قوانین زنستیز همواره در پی انقیاد زنان بوده است.
اواسط دههی هفتاد در افشاگری بیسابقهی حجتالاسلام پروازی، از روحانیون نزدیک به انصار حزبالله: «در روزهای آغازین استقرار حکومت، فردی به نام عبدالهی از سران حزب الله به روی زنان اسید میپاشید. در همان سالها ما با بچههای سپاه بحث میکردیم، آقا هم با ما همعقیده بود و نظرشان این بود که راز بقای نظام، در ایجاد رعب و وحشت میان مردم است. ما باید مردم را با توسری به سوی اسلام ببریم. در فقه هم داریم که حرکت به سوی معرفت «قسری است» با زور اسلحه و پسگردنی و زندان، امکانپذیر است.»
مصاحبه اخیر موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در گفتگویی به روند اجباری شدن حجاب: «در سال ١٣۵٩ عدهای از جوانان تبریز با اجازهی لفظی از شهید مدنی اقدامات و تحرکاتی را علیه بیحجابی زنان انجام دادند و گاهی به روی آنان رنگ میپاشیدند. همچنین اواخر سال١٣۶٠پیشنهادی در مورد حجاب بین آقای رفسنجانی و من و میرحسین موسوی و مسئولان سپاه مطرح و بررسی شد و قرار شد آقای رفسنجانی در نماز جمعه صحبت کند و بنده هم اطلاعیه بدهم مبنی بر اینکه چون بیحجابی مظهری رضاشاهی است، افراد حجاب را رعایت کنند. البته آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران، گشت مبارزه با منکرات به راه انداخت که تنها به تذکر ختم میشد.»
در اوایل سال ١٣۶٢، مطابق تبصره ماده١٠ تعزیرات قانون مجازات اسلامی، قانونی تصویب شد مبنی بر اینکه زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ٧۵ ضربه شلاق محکوم میشوند.
سال ١٣٨۵، حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم: «کسانی که حاضر نیستند حجاب اجباری را رعایت کنند از کشور بیرون بروند، چون در کشور اسلامی جایی برای آنها نیست.»
اردیبهشت سال ١٣٩٠، آیتالله احمد خاتمی، امام جمعه تهران در جلسهای با طلاب قم: «به نظر میرسد دیگر با کار فرهنگی نمیتوان جلو بدحجابی را گرفت و فکر میکنم برای حل این مسئله باید خونهای پاکی ریخته شود تا معضل از جامعه ما ریشهکن شود.»
آذر سال ١٣٩٢، سرلشکر فیروزآبادی در مراسم هفتهی بسیج: «حجاب و عفاف از عنوانِ صرفا پوشش زنان مسلمان خارج شده و به صورت یک سمبل اسلامخواهی و مقابله با غرب درآمده است. اگر بیحجابی با هدایت شبکههای ماهوارهای و ضدانقلاب به صورت سازمان یافته برای مخدوش نمودن چهره انقلاب صورت گیرد، موضوع امنیتی میشود و باید نهادهای امنیتی به وظیفهی خود عمل کنند.»
آذرسال ١٣٩٢، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سپاه: «رهبر برخورد با بدحجابی را به نیروهای انتظامی سپرده است. البته حضرت آقا نظرات جزئی و ریزی دارند که در قالب طرح صالحین و طرح امر به معروف و نهی از منکر زیر نظر حضرت آقا پیش میرود.»
بهمن ماه ١٣٩٢ گروهی از مراجع مذهبی در پاسخ به استفتای یکی از سایتهای محافظهکار در ایران: «حکومت میتواند زنان را مجبور به رعایت حجاب بکند و اگر حاضر به رعایت حجاب نشدند میتوان آنها را تعزیر کرد.»
اواخر شهریور ١٣٩٣، حجتالاسلام قائم مقامی در جلسه انصارحزبالله: (نقل به مضمون): فرد میتواند در خانهاش به حجاب مقید نباشد که البته معصیت کرده است، اصرار این افراد به بیحجابی در جامعه به معنی ظاهر کردن پدیدهای برای دعوت به تبلیغ و سیاست است. یعنی با حالات و رفتارشان با عرف و دین مخالفت میکنند و میخواهند فضای جامعه و حکومت مال آنها باشد. به دلیل همین نگرانیهاست که باید فشار بر زنان را هر روز گستردهتر کنیم.
مهر ١٣٩٣، حجتالاسلام سید یوسف طباطبایینژاد، امام جمعه اصفهان: «برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد. امر به معروف و نهی از منکر در زمان قدیم به دست افرادی به نام محتسب بوده که شلاق به دست داشته است.»
۵ آبان ١٣٩٣ (پس از وقوع اسیدپاشیهای زنجیرهای) آیتالله لاریجانی رئیس قوه قضائیه در همایش ملی قانون و امر به معروف و نهی از منکر: «اِشکالی در ضرب و جرح، هنگام امر به معروف و نهی از منکر نیست. حداقل دو آیه در سورهی آل عمران وجود دارد که به امر به معروف و نهی از منکر که از فرایض الهی است تصریح میکند. این امر از مباحث روشن در دین است که کسی نمیتواند در آن تردید کند و اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را انکار کند، و به این انکار ملتزم باشد، طبق این روایات از کافرین است.» و کافر هم که خونش حلال است!
همچنین بررسی در پروندهی قتلهای زنجیرهای زنان در سال های ١٣٨٠-١٣٧٩در مشهد توسط سعید حنایی، و در شهریور ١٣٨١ در کرمان به دست چندتن از اعضای پاسگاه بسیج «علی اصغر مولا» که به صورت سازماندهی شده و با اعتقاد به مهدورالدم بودن یا به عنوان ماموریت مقدس اتفاق افتاده، نشان میدهد، این جنایتها، بدون حمایت و پشتیبانی، امکانپذیر نبود. به همین علت نیز طبق تبصره ٢ ماده ٢٩۵ قانون مجازات اسلامی و تحریرالوسیلهی حضرت امام که میگوید: همین قدر که قاتل اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول داشته باشد کافی است و لازم نیست این موضوع را نزد حاکم ثابت کنند، محاکمه شدند و با استناد به همین قانون پس از ١٢ سال از تشکیل پرونده، خبری از اجرای حکم منتشر نشده است و فقط سعید حنایی ظاهرا اعدام شده است.
در حملهی گروهی اوباش به مجلس عروسی در خرداد سال ١٣٩٠ که به صورت گروهی به زنان تجاوز کردند، محسنی اژهای سخنگوی قوه قضائیه: «به خانوادهها سفارش میکنیم تا اقداماتی که موجب خدشهدار شدن عفت عمومی می شود انجام ندهند.»
رئیس پلیس آگاهی اصفهان: «اگر مهمانان لباس مناسب داشتند این اتفاق نمیافتاد.»
همهی این اظهارنظرها و مصوبات نشان میدهد که این مسئله و مسایل مشابه در جمهوری اسلامی حادثه و تصادف نیست، بلکه پدیدهای نهادی، اعتقادی و بنیادی است. این رفتارهای غیر انسانی اولین نبوده و آخرین هم نخواهد بود، شکی نیست که حکومت اینبار هم همچون دفعات پیش روند پیگیری و برخورد با مسببان را از مسیر اصلی منحرف کرده و نیروهای خودسر و یا عوامل بیگانه را مقصر جلوه خواهد داد.
(اخبار به نقل از اینترنت)
یورش ارتجاعی را با شورش انقلابی پاسخ گوئیم
اسیدپاشی های اخیر بر خلاف ادعاهای رژیم که آن را عملی فردی و انتقامجویانه نشان داده و یا به عوامل بیگانه نسبت میدهد تعرضاتی سیاسی و حکومتی است که به صورت برنامهریزی شده در جهت تشدید اختناق و ایجاد رعب و وحشت صورت میگیرد. اقداماتی همچون پونز زدن به پیشانی زنان در سال های پس از ۵٧ سیاستهایی است جهت وحشتآفرینی و برقراری خشونتی که ریشه در افکار پوسیده و به شدت مردسالارانه دارد. این اقدامات یک نوع تروریسم هدفمند حکومتی است همراستا با حکومت اسلامی داعش و حتی فاجعه بارتر از آن، در جهت تولید و بازتولید سیستماتیک خشونت بر علیه تمامی آحاد جامعه که با زنان آغاز کرده است، چرا که تشدید خشونت و سرکوب در حکومت های دینی همواره از زنان آغاز می شود.
در شرایطی که نمودهای بحران سرمایهداری در کل جهان به چشم میخورد، همزمان سیاست راست افراطی نیز همه جا در حال پیشروی است، در انتخابات اروپایی و امریکایی پیروز میدان میشود، در قالب بنیادگرایی در خاورمیانه به کشتار میپردازد و امثال طالبان، داعش، بوکوحرام را راه اندازی میکند، سیاستهای نژادپرستی، مهاجرستیزی و بهویژه زنستیزی را شدت میبخشد. در این راستا برنامهی خاورمیانه جدید آمریکا با تکه تکه شدن عراق و سوریه و به هم ریختگی سایر کشورهای منطقه به اجرا در میآید و در این میان جمهوری اسلامی نیز با نرمشی قهرمانانه در مذاکرات هستهای جام شوکرانی دیگر مینوشد، در این شرایط رژیم در پی حاکم کردن جو فشار و سرکوب بر فضای سیاسی کشور است: رشد سرسام آور اعدامها، دستگیری خبرنگاران، دستگیری و تشدید فشار بر فعالان کارگری، دستگیری فعالان مجازی، دراویش، اقلیتهای قومی، مذهبی و… در چنین شرایطی است که حملات زن ستیزانه و سازمان یافته علیه زنان روز به روز افزایش یافته و دامنه وسیعی را در بر میگیرد از رفتارهای حقارت آمیز و مردسالارانه عادی روزمره تا لطیفههای تحقیرآمیز ضد زن، از قوانین تبعیضآمیز علیه زنان تا قتلهای ناموسی، تجاوز و اخیرا نیز اسید پاشی. در این رابطه کافی است نگاهی به طرحهای اخیر حکومتی بیندازیم: طرح ایجاد محدودیت در اشتغال زنان، طرح تعالی خانواده، طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، طرحهایی برای داغ کردن بحث حجاب و عفاف. طرحهایی که به صورت برنامهریزی شده و با هدف سرکوب و خانه نشین کردن زنان طرح و تصویب شدهاند. از طرفی آخوندهای جمعه با گفتارهای کینهتوزانه خود علیه زنان سم پاشی می کنند، نماینده بیت رهبری در اصفهان میگوید برای مقابله با بدحجابی وقت آن است که چوب تر بالا رود و از قوه قهریه استفاده شود، و به این صورت جو و فضا را برای عملیات اسیدپاشی آماده می کنند. در اصفهان شایع میکنند که برای پر آب شدن زاینده رود باید بی حجابی ریشه کن شود و پس از آن اسید پاشیهای سریالی شروع میشود.
حاکمیت که در تمام برنامههای اقتصادی شکست خورده و اجبار در عقبنشینی در زمینه هستهای و سیاست خارجی دارد، از ظرفیتهای انفجاری مردم میترسد. حاکمیت میداند که زنان آگاه شدهاند و در حال تغییر نقشهای سنتی خود هستند، میبیند تحولات زیادی در کلیشههای جنسیتی در حال صورت گرفتن است، میبیند که زنان کوبانی چه سان مبارزه میکنند و توانمندی زنان را به رخ جهانیان میکشند و از این همه وحشت میکند. حاکمیت همانطور که پس از قطعنامه ۵٩۵ دست به قتلعام زندانیان سیاسی زد اکنون نیز که در حال کرنش در برابر غرب است و دیگر نمیتواند با شعار مرگ بر آمریکا و وجهه کاذب آمریکاستیزی بقای دیکتاتوری خود را تضمین کند شمشیر را برای مردم از رو میبندد. خامنهای سکوت میکند، از عاملان اسیدپاشی به اشکال مختلف حمایت میشود تا آنجا که حتی چند نفری که در اصفهان در این ارتباط دستگیر شده اند آزاد کرده و منکر قضیه میشوند. سران رژیم حتی حفظ ظاهر نمیکنند و به جای محکوم کردن این اعمال وحشیانه، افشاکنندگان آن را محکوم میکنند. روزنامه نگاران تهدید میشوند که دربارهی اسیدپاشی ننویسند و در این رابطه چند نفر دستگیر میشوند. اسیدپاشان خیابانی، طرح دهندگان مجلسی، فتوادهندگان روحانی، در پی عادی سازی خشونت بر علیه زنانند. در پی فشار بیشتر، تثبیت و قانونی کردن این خشونتها و نهایتا در پی خانه نشین کردن زنانند، اما برخورد به موقع و تاثیرگذار مردم و بویژه زنان در جریان اسیدپاشیها مانع آنان شده و رژیم مجبور به واکنش میشود، هرچند به صورت یاوهگویی که این کار، کار صهیونیستها و عوامل بیگانه است. رژیم با به هم زدن تظاهرات اعتراضی، کتک کاری و دستگیری مردم، سعی میکند آنان را ساکت نگه دارد، اما مردم با حضور خود نشان دادند که میتوان با این تعرضات مقابله کرد. مردم با حضور خود توانستند مانع گسترش این خشونتها گردند و توجه جهان را به فاجعه اسیدپاشی زنان ایران جلب کنند.
مقابله با اسیدپاشی به عنوان نمونهای از خشونتهای وحشیانه علیه زنان میتواند در سطوح مختلفی انجام گیرد، مقابله ریشهای با مردسالاری در همهی عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تا محو سیستمهای طبقاتی و مردسالار، موثرترین و درازمدتترین راه حل این معضل است. اقدامات اعتراضی را به اشکال مختلف میتوان انجام داد: گردهمایی، تجمعات اعتراضی، حتی اعتراضات به صورت فردی و موقعیتی، قرار گرفتن در کنار خانوادههای قربانیان، آگاهی از چگونگی حفاظت فردی و انتقال آن به زنان دیگر، افشاگری و دادن آگاهی که این اسید پاشیها کار خود رژیم است و در نهایت اینکه: نگذاریم این اعمال باعث تضعیف روحیه زنان شده و یا عاملی برای کنار کشیدن و عدم حضورآنان در فعالیت های اجتماعیشان شود. ما زنان با حضور آگاهانه و جسورانهی خود در همهی عرصههای اجتماعی میتوانیم بار دیگر قدرت و توانایی خود را به متحجرین حکومتی نشان داده و بر ترس و وحشت آنان از رشد و بالندگی زنان بیافزاییم.
١۵ آبان ١٣٩٣