واکنش وحشت‌زدگان در برابر اندیشه و کردار اسلام سیاسی را “فوبیا” تعریف کردن، نادرست و نارواست. سر بریدن، گردن زدن، سنگسار کردن، حلق‌آویز کردن، مثله و کارد آجین کردن، قتل عام کردن و شکنجه کردن در ملاء عام ترس آفرین‌اند.
اسلام‌هراسی “فوبیا” یا ترسی غیرمعقول و غیرمنطقی نیست، ترس و وحشتی واقعی و معقول و منطقی‌ست، واکنشی عادی و طبیعی در برابر جهل و جنون و جنایت گسترده و عریانی که میراث اسلام سیاسی‌ست.
پیامبران و ادیان و ایدئولوژی ها این آموزش به عوام و خواصِ عوام زده داده اند که خطاها و لغزش های پیروان شان ربطی به سیمای حقیقیِ و منور آن ها و حقانیت شان ندارند. اینان مدعی اند که خطاها و لغزش ها ناشی از درک و فهم نادرست و معیوب از تعالیم و آموزش های پیامبران و ادیان و ایدئولوژی ها هستند – یعنی تقصیر بدفهمی و نفهمی ِپیروان این مجموعه اند- که مغرضان و معاندان نیز آن ها را رسانه ای و بزرگنمائی کرده اند.

در کنار این نوع آموزش ها و تبلیغ ها، با وضع و جاری کردن مجازات های سنگین و هولناک برای منتقدان و مخالفان و دگراندیشان، حضور و تداوم حیات شان را تضمین کرده اند. این دست توجیه ها و تبلیغ های فریبکارانه سبب شده اند که نه فقط دگراندیشان و مخالفان که پیروان شان نیز قربانی توهم ها و خودخواهی های آنان شوند، توجیه ها و تبلیغ هائی که سبب شده اند هم امروز نیز وانمود و جار زده شود که گفتار و کردار موجوداتی مشابه خمینی و بن لادن و ابوبکر بغدادی، و جریان های مذهبی و سیاسیِ خمینیسم و آخوندیسم و طالبان و القاعده و داعش و بوکوحرام و… ربطی به تعالیم و آموزش های بنیادین دینی که برگزیده ترین رهبرش حدود ۸۰۰ نفر را در یک روز شقه می کرد ندارند، و از تبعات بد فهمی و نفهمیِ پیروان معیوب اسلام ست، و باز همان حدیث و حکایتِ تکراریِ ممنوعیت ” یکسان پنداری” مکرر می شود و این که “اسلام به ذات خود ندارد عیبی” و..!
” اتاق ها و حجره های فکرِ” مثلثِ گفته شده نیز هر دوره و زمانه ای با برپائی جنجال و پدیده و پدیدارسازی تلاش کرده اند تا وجودهای مبارک از زیر ضرب بدآموزی ها و کج اندیشی های بنیادی و ریشه ای خارج کنند و به راه جهل و جنون و جنایت ادامه دهند. پدیده و پدیدار “اسلام هراسی”، در معنا و به freedom-of-speechشیوه و گونه ای که این ” اتاق ها و حجره ها” جمع بسته و تئوریزه و بساط کرده اند، چیزی جز تداوم فرافکنی و رّد گم کردن نیست.
این ها دو سه نمونه اند:
استاد دانشگاه شان با ” نگاهی پدیدارشناسانه و کارکرد استراتژیک و هویت زای اسلام، “و با اتکا به “روش متن گرایانه و تحلیلی و زمینه‌گرایانه”، و دیگری شان با “رویکردی تاریخی به قدمت رویارویی غرب و شرق” سراغ اسلام هراسی به عنوان “هستی گفتمانی در زیست جهان غرب” رفته اند:
“…بر اساس تحلیل گفتمانی…اسلام هراسی اساساً مبحث سیاسی با کارکردی مشخص برای توجیه سیاست های عملی غرب است….پس از رخداد یازده سپتامبر افکار عمومی مردم نیز تا حد زیادی با اسلام و ایران مشکل پیدا کرد. این امر به واسطه نقش رسانه ها تحقق یافت. مدیریت رسانه ها نیز تحت سیطره دولت ها و تا حد زیادی با گرایش های صهیونیستی است… علت موجده اسلام هراسی سیاست های سلطه گرایانه غرب بود، علت مبقیه آن نیز می تواند همین مسئله باشد. به بیانی دیگر، همان انگیزه و زمینه هایی که باعث شد غرب با اسلام و مسلمانان زاویه پیدا کند و سیاست های استعماری خود را توجیه نماید، هنوز باقی است….. انقلاب اسلامی ایران طرحی نو در روابط بین‌الملل درانداخت، چرا که گفتمان اسلام سیاسی را مسلط (هژمونیک) کرد. اسلام سیاسی طبق تعریف عبارت از گفتمانی است که به ضرورت تشکیل حکومت بر اساس شریعت باور دارد…اسلام سیاسی در قالب تشیع سیاسی اقدام به تشکیل حکومت کرده بود و ویژگی ضد تجدد و ضداستعماری داشت… توجه به این نکته حائز اهمیت است که اسلام هراسی اصطلاحی مدرن تلقی می‌شود….که کاربرد آن نهایتاً به سه دهه قبل برمی‌گردد. به بیان دیگر، در این سه دهه در جهان اسلام و روابط بین‌الملل اتفاقات مهمی رخ داده که هراس از اسلام را، به زعم برخی غربیان، توجیه می‌کند. با این حال، ریشه‌های تاریخی آن را می‌توان در طول تاریخ جستجو نمود. به طور مثال، تقابل شرق و غرب و اسلام و مسیحیت قبل از این هم سابقه داشته است. جنگ های صلیبی از قرن یازده تا قرن سیزده میلادی بین مسلمانان و مسیحیان رخ داد و آثار منفی زیادی برای پیروان این دو دین ابراهیمی داشت. اما اسلام هراسی به مفهوم جدید بحث دیگری است….فروپاشی شوروی نوعی بحران هویت برای غرب پیش آورد چرا که هویت غیرگفتمانی را شکل داد…”
پادگفتمان مناسب برای اسلام هراسی نشان دادن این است که نشان دهیم که اسلام ضرورتاً با عمل مسلمانان مساوی نیست. به تعبیر شاعر، اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست. وجه استعماری غرب هم با اسلام مشکل دارد، هم با مسلمانان… چهره استعماری غرب پروژه اسلام هراسی را ایجاد کرده و آن را با ابزارهای متفاوت تقویت می کند… هراس از اسلام جایی ندارد و توهمی بیش نیست…”(۱) . ” ….انسان عادتا مایل به عداوت به چیزی است که بدان جهل دارد، یعنی به گونه ای جاهلانه آن را خطری پیچیده بر خویش می شمارد که اجتناب از آن را اقتضا می کند. حال همین امر است که می تواند ترس از اسلام و تمایل به ستیز با آن و نفرت به آن را در میان غربی ها تفسیر کند. چرا که در غرب، اطلاعاتی سطحی نسبت به اسلام وجود دارد که از منابعی نامطمئن و فاقد احاطه علمی به اسلام اخذ شده است…”.
” …هراس از اسلام عقبه تاریخی دارد و به صدر اسلام و درگیری ها در مکه و مدینه برگردانده می شود… ریشه آن در بین اعراب جاهلیت و یهودیان شبه جزیره عربستان از همان آغازین روزهای دین اسلام وجود داشته است و آنهم به خاطر عدم فهم و درک درست از اسلام بوده است … ریشه های این پدیده را باید در تاریخ کهنی جستجو کرد که سرشار از روابط ناآرام میان غرب (مسیحیت و یهودیت) و اسلام است و در طی این روابط ناآرام، هراس از اسلام در ذهنیت غربی تثبیت شده است… شاید ریشه این ذهنیت در نوعی تقارن تکراری میان بر آمدن ستاره تمدن اسلامی و فرو شدن ستاره تمدن غربی در طول تاریخ باشد…. استفاده از لابی صیهونیست ها در ارائه تصویری زشت از مسلمانان … اکتفا به سخن گفتن از اخلاق مسیحی و یهودی، به عنوان اخلاق جهانی مقبول و شایسته پیروی در جامعه امریکایی و اجتناب از اشاره به اخلاق اسلامی و تصویر آن به شکلی که اسلام قدرتی ست عقب مانده و متصف کردن اسلام به تروریسم و تعصب و تحقیر زن، و عدم تسامح نسبت به غیر مسلمانان و رد دموکراسی … و فعال سازی فعالیت های تبشیری همانند تلاش برای مسیحی کردن مسلمانان و وارد کردن آنان به «محبت مسیحیت»، از حیله های دفاعی غربی ها برای جا انداختن اسلام هراسی در افکار عمومی جهانی … و تحکیم مبانی الحادی و مسموم خویش هستند. …و آنان که باعث اسلام هراسی هستند، عبارتند از: گروه‌های صهیونیستی، مسیحیان صهیونیست، جریان‌های کاتولیک صلیبی، جریان‌‌های قومی ارتدکس متضاد با مسلمانان، گروه‌های نژادپرست و آشوبگر، لائیک‌‌های مهاجر از کشورهای اسلامی، ایدئولوژی‌های انحرافی و ضد اسلامی و….” (۲)

اسلام هراسی: ترسی منطقی و واقعی
علمای” اتاق ها و حجره های فکر” اسلام سیاسی، عمر اسلام هراسی را به اندازه عمر اسلام می دانند که :” از بدو پیدائی اسلام، هراس از اسلام حتی از سوی ادیان ابراهیمی وجود داشت” . با این حال طرح می کنند که: “اصطلاح اسلام هراسی از دهه ۱۹۸۰- به ویژه در رابطه با خمینیسم و ایسم های مشابه اش – به کار رفته، اما بعد از انفجار برج های دوقلوی سازمان تجارت جهانی در۱۱ سپتامبر تقویت و گسترش یافته است “، و نیز این سخن که: “در اوایل ۱۹۹۰ واژه بیگانه هراسی که از آن به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی برای شهروندان اروپایی یاد می‌شود جای خود را به واژه اسلام هراسی داد. در سال ۱۹۹۱ برخی جامعه‌شناسان و صاحب نظران فرهنگی اروپایی هشدار دادند که شکل جدید نژاد‌پرستی به احساس برتری اعتقادی تغییر یافته است و شهروندان اروپایی فکر می‌کنند که عقیده‌شان از دیگران بالاتر است، امری که آسیب‌های اجتماعی‌اش به مراتب وخیم‌ تراز برتری جویی به دلیل رنگ پوست و مو cartoonاست…”، هم اینان توافق دارند که در ادبیات سیاسی شان ” اسلام هراسی یعنی ” فوبیا” از اسلام، که معادل انگلیسی و عربی اش هم می شود Islamophobia، یعنی ” ترس غیر عقلانی از اسلام و مسلمین”!
پیش از اشاره به پدیده ی اسلام هراسی، ضروری می بینم روی چند نکته مکث کنم:
۱- افراطیون سیاسی و دینی (مذهبی) درغرب به ویژه دراروپا، درشکل و شمایل مختلف نژادپرستانه و بیگانه ستیزانه، در راستای تامین منافع معنوی و مالی شان درتقویت و گسترشِ روانشناسیِ ترس از اسلام و اسلام هراسی نقش داشته و دارند. اما نباید فراموش کرد که عامل اصلی پیدائی و بروز اسلام هراسی اندیشه و رفتارِ منبعث از اسلام سیاسی ست.
۲- ترس و هراس از اسلام سیاسی نمی باید سبب واکنش منفی و تبعیض آمیز و آزاردهنده و نفرت انگیز نسبت به پیروان دین اسلام شود. آنچه باید نقد و نفی شود نه مسلمانان که اسلام سیاسی ست.
۳- اسلام هراسی فقط در غرب گسترش نیافته است، در کشورهای مسلمان نیز شاهد رشد و گسترش ترس و وحشت از اسلام سیاسی هستیم. در میهن خودمان به آنچه که بهداشت روانی و سلامت روانی جامعه معنا و تعریف شده است نظری بیاندازید تا نقش و جایگاه اسلام سیاسی در تولید ترس و دهشت در جامعه را دریابید.
***
سخن اما از”اسلام هراسی”ست، که “فوبیا” یا “ترس غیرعقلانی و غیرمنطقی”، ” ترس مبالغه آمیز و توهمی”، و نوعی پیشداوری و تفکر و رفتاری نژادپرستانه نسبت به اسلام تعبیر و تفسیر شده است، تعریف و تعبیر و تفسیری که به گمان من لغو و بیهوده، و غیر واقعی ست.
فوبیا (Phobia) را نوعی ترس بیمارگونه و اختلال اضطرابی ای دانسته اند که ” نا معقول، غیرعقلانی و غیرمنطقی” ست، که ” به شدت مبالغه‌آمیز و حتی توهمی ست” ، که در بروز آن “مقدار ترسی که تجربه می‌شود متناسب با آن چه سبب ترس شده نیست”. در حالی که ترس( (Fearیک پاسخ و واکنش حسی، عاطفی و رفتاری نسبت به یک خطر و تهدید واقعی ست، ترس یک واکنش محافظتی، عادی و طبیعی ست. بنابراین به گمان من معادل انگلیسی اسلام هراسی Islamophobia نیست، که بهتر است Islamofear باشد. ترس و اضطراب عمومیِ ناشی از گفتار و رفتار بخش بزرگی از رهبران و پیشوایان اسلام سیاسی واقعیتی ست به وسعت جهل و جنون و جنایتی که در جهان منتشر کرده اند. تقبیح کنندگان “اسلام هراسی” با “فوبیا” خواندن این خوف و هراس، بر واقعیت های هراسناک و وحشت آوری بسانِ حکومت اسلامی در ایران، طالبان، القاعده، داعش، بوکوحرام و…و حکومت ها و رژیم ها و جریان های مشابه چشم بسته اند. سرهای بریده و پیکرهای گلوله باران شده ی روزنامه نگاران و نویسندگان، تن و جان های له شده زیر سنگسار و آونگ انسان ها بر دارها و اعضای قطع شده ی بدن ها در ملاء عام، و دریدن سینه و شکم مسلمانی دیگر و خوردن قلب و جگرقربانی در برابر دوربینی که میلیاردها بیننده دارد، و کشتارهای جمعی در برابر دیدگان میلیاردها کودک و زن و مرد اگر هراس آفرینی ای آگاهانه و واقعی نیست، پس چیست؟
به کدامین دلیل هراس و ترس از فکر و رفتاری که تولید کننده ی این دهشت بزرگ است را می توان و می باید غیرواقعی و غیرمنطقی خواند؟
این جماعت از صدر تا ذیلِ تاریخی و جریانی و فرقه ای و فردی، نعره سر داده اند، و در عمل نیز نشان داده اند که دین شان عین سیاست شان است، و سیاست شان عین گفتار و کردارشان، و ما گفتار و کردار یکی از آیت الله ها، مجتهدها، ولی فقیه ها و امام های این مجموعه، یعنی روح الله خمینی را با بند بند تارهای قلب هائی پُر درد حس و درک و تجربه کرده ایم.
قربانیان وحشت زده و هراسیده از گفتار و رفتار این وحوش را مبتلا به ” فوبیا” و هراس شان را غیرمعقول و غیرمنطقی معرفی کردن غیر از مردم فریبی و وارونه گی آخوندی تعبیر و معنای دیگری ندارد، و به نوعی پاک کردن صورت مسئله است.
واکنش وحشت زدگان در برابر اندیشه و کردار اسلام سیاسی را ” فوبیا” تعریف کردن، نادرست و نارواست. اسلام سیاسی وحشت آفرین بوده و هست. اسلام هراسی”فوبیا” یا ترسی غیرمعقول و غیرمنطقی و مبالغه آمیز” نیست، ترس و وحشتی معقول و منطقی ست، واکنش انسان طبیعی در برابر جهل و جنون و جنایت گسترده و عریانی ست که میراث اسلام سیاسی ست. دین سیاسی شده، در ستیز با مدنیت و دگراندیشی، با نژادپرستی و فاشیسم همپوشان و اینهمان است.

منابع:
نگاه کنید به مقاله ها ومصاحبه های دکتر سید صادق حقیقت استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید .
http://haghighat.andishvaran.ir/fa/showinterview.html?DataID=1357&ReturnPageID=79
اسلام هراسی قدیمی ترین شکل شرق شناسی غربیان و آمریکایی ها
http://fa.uscloseup.com/content/47251
نقـش رسانه هـای غـرب در شکل گیری اسلام هراسی
http://www.rohama.org/fa/content/1768