۱

رهبران سیاسی جهان، بیش از پیش برای سرعت بخشیدن به سوی یگانه سازی و همپوشانیِ سه پدیدۀ دروغ، سیاست و دیپلماسی می تازند. بسیاری از اینان با وقاحتی کم نظیرمصمم شده اند که آشکارتر نشان دهند که دروع گفتن درعرصه سیاست و دیپلماسی، و در بازی قدرت، اصلی ناگزیرو ضروری شده است.

سیاست یا پولیتیک از حیاتی ترین و مهم ترین پدیده های اجتماعی – انسانی را دانشِ سازمان دهی و مدیریت جامعه درابعاد خرد و کلان، و دیپلماسی را دانش ارتباط میان سران و سیاست‌مداران یا مقام‌های رسمی فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشورهای جهان – البته به اختصار- تعریف کرده اند.

پیوند سیاست با قدرت، و جایگاه قدرت در سامان دهی و یا تغییر در روندها و ویژگی های روانی و رفتاری انسان، سبب شده است تا سیاست به عنوان پدیده ای اغواگر و فریبنده و عقده گشا، نقش ویژه ای در زندگی انسان ایفا کند. به زمانۀ ما کوشندگان و رهروان این عرصه، چه درقامتِ سیاست مدار و سیاست ورز، و چه در اندازۀ سیاست باز، به ندرت با اغواگری ها و فریبندگی های سیاست فاصله گرفته اند. عقده گشائی های روانی در پهنۀ سیاست هم اظهرمن الشمس است. اکثر کوشندگان سیاسی، بویژه رهبران سیاسی بیش از هر چیز به منافع مالی و معنوی خود و خانواده، گروه  و طبقه وابسته به آن  فکر و رفتار کرده اند و برای دستیابی به آن ها از ابزارهای گوناگون بویژه ” دروغ” استفاده کرده اند.  

در عالم سیاست دروغ نه یک پدیدۀ منفی در معنائی اخلاقی(مورال و اتیک)، که به عنوان ابزار و وسیله ای عادی و طبیعی قابل پذیرش و دفاع، و ازعناصر مهم و اصلی سیاست و دیپلماسی شده است. این پدیده جهان گستر را دونالد ترامپ، رئیس جمهورامریکا  حزب و دولت اش با دروغگوئی‌های “همیشگی وروزمره” ، بیش از سایر دروغگویان جهان به نمایش گذاشته اند. حذف دروغ از گفتار و کردار این دست افراد حذف وجودشان خواهد بود، موجوداتی که تنها در عرصه ی ریزش قبح دروغ و وقاحت سنت شکنی کرده اند. چرا از میان فوج ِ رهبران سیاسی ِ دروغگو دونالد ترامپ را مثال می زنم؟ به این دلیل که نشان داده باشم در یکی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان (البته در مقایسه با سایرکشورها) حتی ساختارهای دموکراتیک و قانونمند نیز نتوانسته‌اند مانعی در برابر افکار و رفتار زیانبار دروغگویی و عوامفریبی، که در حد و اندازۀ و سیاق هیتلری- گوبلزی وجود دارند، شوند.  بیش از پیش روشن شده است که در امریکا و جوامع مشابه در اکثر موارد متاسفانه دروغ و پول در سیاست و دیپلماسی حرف آخر را می زنند. سیاست و دیپلماسی نه درعرصۀ نظری که در کردار نشان داده اند بر بستر دروغ به سود برخی از رهبران سیاسی و بخشی از مردم کارائی بیشتری دارند و این دو پدیده  دارای توان و ظرفیتِ همگامی و همراهی با دروغ هستند. در سیاست و دیپلماسی دروغگوئی نه رذیلت که فضیلت شده است.

در جوامعی که دموکراسی و فرهنگ دموکراتیک ذبح حرام و شرعی شده اند، در ابعادی گسترده اکثریتی نزدیک به همه، “دروغ” می گویند، دروغ هائی که  انواع و ابعاد و ویژگی های متفاوت دارند. از دروغ های کودکانه تا دروغ های بزرگ سالانه ، و از دروغ های محدوده ی زندگی فردی و خانوادگی و تحصیلی و شغلی تا دروغ های حوزه ی سیاست و فرهنگ و دین  را در بر می گیرند.

مناسبات اجتماعی ی ناعادلانه وغیردمکراتیک حاکم بر فرد، خانواده و جامعه دروغ را به پاره ای از زندگی روزمره بدل کرده است، و دروغ ها به روا و ناروا، و مصلحت آمیز و فتنه انگیز بخش شده اند. ساختارهای سیاسی و نقش آموزش های سیاسی، دینی (مذهبی) و اخلاقی در همه گیرشدن و اپیدمی دروغ نقشی تعیین کننده داشته اند. در جامعه و دیاری که “فضیلت” رهبران سیاسی و دینی  رذیلت اخلاقی و دروغگویی و عوامفریبی ست، شیوع ” دروغ” بدیهی و طبیعی می نماید.

بحث‌های درازدامنی در باب دروغ، واقعیت، حقیقت، اخلاق(مورال) و اتیک،  و توجیه اخلاقی دروغ و حتی حدود ِمجاز بودنِ دروغگوئی شده است که به نظر می‌رسد خاتمه یافتنی نیستند.

۲

همگان، به مقیاس های متفاوت دروغ گفته و می گویند، چه به دیگران، چه به خود.

دروغ سخن گفتن خلاف واقع یا واقعیتِ گفتاری و کرداری رخداده است، دروغ ادعای غیرواقعی ست که به عمد به جای واقعیت یا حقیقت بیان می‌‌شود، دروغ وارونه جلوه دادن و قلبِ واقعیت هاست. آیا این پدیده به عنوان روندی روانی و رفتاری با ژن و خون آدمی در آمیخته است؟ آیا این خصلت‌ عادت آدمیان شده است یا سرشتی و ذاتی ست، و یا به صورت طبیعتی ثانویه جلوه گری می‌کند. به تحقیق ثابت شده است که اکثر افراد یک دروغ در روز می گویند. پدیده های دین، فلسفه، علم، اخلاق و قانون هم، علیرغم انبوهی پند و اندرز و راهنمائی و تهدید، برای کاهش یا زدایش دروغگویی از زندگی بشر کاری از پیش نبرده‌ اند. دراین میانه سیاستمداران و سیاست بازان، و سیاست و دیپلماسی ناشنواترین بوده اند.

به میهن خودمان نگاه کنیم. در تاریخ و فرهنگ میهنمان زشتیِ دروغ بارها گوشزد شده است و از اهورامزدا خواسته شده است که “کشور ما را از شّردروج (دروغ) دور بدارد” و راندن “دیو دروغ” نصیحتِ و پندی فرهنگی و هنری (ادبی) بوده است. از اوستا و پندها و سروده‌های زرتشت بگیرید تا کلیله و دمنه و قابوسنامه و نصیحت نامه‌های متعدد و ده‌ها اثر مشابه در گذشته و بسیارانی از آثار فرهنگی و ادبی معاصر سرشار از منع و زشتی دروغ و برشمردن مضرات دروغ و اندرزهای دوری گزیدن از دروغ‌اند. در داوری‌های ارزشی و اخلاقی مندرج در این نوع متون نیز دروغگوئی به عنوان یک رذیلت قلمداد شده است.

در اسلام، که امروز نوع “سیاسی”اش بر میهنمان حاکم است، نیز دروغ از گناهان کبیره محسوب شده است، گناهی که شیطان و ابلیس منشاء آن است. ادعا کرده ‌اند که دروغ گویی با مسلمانی همخوان و قابل جمع نیست، و آیا دروغی از این بزرگتر و” شاخدار” ترسراغ دارید؟

تنها یک آیت الله خمینی و خدعه ها و تقیه های این موجود نشان می دهد که منشاء دروغ نه شیطان و ابلیس، که موجوداتی شبیه خمینی و اندیشگی ها و باورهای آن هاست. البته سایر ادیان و مذاهب نیز ادعاها کرده‌ اند که با دروغ و دروغگوئی بیگانه اند اما زندگی و واقعیت خلافِ ادعاهای آنها نشان داده ‌اند، نمونه اش همین دونالد ترامپ باورمند به عیسی مسیح که ادعا کرده است دست خدا در دست او وپشتیبان اوست.

از محمد، پیامبراسلام، نقل است: “مؤمن هرگاه دروغ بگوید، هفتاد هزار ملک لعنت اش می‏کنند و نیز بر اثر دروغ، بوی گندی از قلب اش بیرون می‏آید که جهان را پر می‏کند و می‏رود تا به عرش خدا برسد”.

در میهنمان خمینی و خامنه ای و مشابهین شان در جهان از این دست مؤمنان اند که بوی قلب شان حتی “آسمانیان و ملکوتیان ‏را بیزار و متنفر ساخته است”.

“ان المؤمن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قلبه نتن حتی یبلغ‏العرش”

در اسلام، به ویژه تشیع “تقیه” هم باب است. می گویند بر این قرار بوده است که تقیه “نگفتن حقیقت برای حفظ جان در برابرستمگران باشد” اما در حکومت اسلامی “تقیه” به عنوان برادر تنی”دروغ” همه جا گیرشده است.

۳

چرا دروغ  می گوئیم؟!

دو عامل بنیادی در رابطه با چرائی دروغگوئی مطرح شده است:

۱- عامل روانی و شخصیتی:

ترس از بیان واقعیت یا “حقیقت”، تلاش برای مصون ساختن خود در برابر شرایط نامطلوبِ احتمالی، گریزِ از تنبیه شدن، سودجوئی (مالی و معنوی)، جلب توجه کردن و سعی در محبوب القلوب شدن، اتکا به نفس ضعیف و احساس بی لیاقتی و خود کم بینی، و احساس فقدان همدلی و هم سخنی، کنترل و تحت تاثیر قرار دادن دیگران (حسی، عاطفی و رفتاری)، فریب دادن مخاطب، ترس از طرد شدن،  پوشاندن لغزش‌ها و خطاها، ترس ازدست دادن موقعیت شغلی و اجتماعی و…

در مواردی در توجیه دروغگوئی، دروغگو کمک به مخاطب و حفط صیانت وی و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی وی را مطرح می‌کند. دروغ گفته می‌شود چون شنونده دروغ تحمل شنیدن واقعیت و حقیقت را ندارد، برخی بر این نظرند که در چنین مواردی دروغ بیشتر در راستای تأمین اهداف و خواست‌های دروغگو گفته می‌شود نه کمک کردن به مخاطب و صیانت وی.

در طرح ویژگی‌های روانی و شخصیتی دروغگویان گفته شده است افراد برون‌گرا بیش از افراد درون‌گرا، و زنان اندکی بیش از مردان دروغ می‌گویند. محیط کار نیز بستر مناسبی برای دروغگویان تشخیص داده شده است. به طورمعمول نیزبه همسر، معشوق و معشوقه بیشتردروغ گفته می‌شود. دروغگو برای گریز از واقعیت و خود فریبی به خودش هم دروغ می‌گوید.

ویژگی‌های آموزشی و تربیتی در خانواده و جامعه نیزبر میزان دروغگوئی اثرگذار هستند. سن شروع دروغگوئی را از سن سه سالگی دانسته‌اند، و وقتی پای تنبیه در میان باشد، کودکان برای محافظت خود مهارت زیادی در دروغ‌گویی نشان می‌دهند.

****

هنگام دروغگوئی فرایند‌های شیمیائی و هورمونی در بدن دچار تغییر می‌شوند، برای نمونه کورتیزول در بدن آزاد می‌شود، که خود واکنش‌های بافتی و شیمیائی مختلفی را سبب می‌شود. حافظه دروغگو نیز دچار اختلال می‌شود چرا که تلاش می‌کند پس از دروغگویی هر دو پارۀ ماجرا یعنی دروغ و واقعیت را به خاطر بیاورد، فرد ناراحتی ناشی از این اتفاق را در قالب واکنش‌های عصبی و روانی، به ویژه خشم نشان خواهد داد. گاه فرد دروغگو به خاطردروغ گفتن دچاربی خوابی و اختلال در خواب می‌شود. استرس و خشم، سردرد و اختلال‌های گوارشی نیز ازپیامدهای دروغگوئی می‌توانند باشند.

نشان دادن صمیمیت و مهربانی بیش از حد در مواجهه با فردی که به او دروغ گفته شده نیز دیده شده است. توجیه دروغ به ویژه به این بهانه که مخاطب شما را مجبور به این کار کرده است، بسیار شایع است. در بسیاری موارد دروغگو سعی می‌کند خودش را از فردی که به او دروغ گفته‌ مخفی کند و وی را نبیند.

 2- عوامل جسمی (مغزی)

در بررسی پرتوشناسانه مغز (‌ام، آر، ای) دروغگویان، به ویژه دروغگویان پاتولوژیک تغییراتی در بخش‌های مختلف مغزشان دیده شده است، و گمان زده می‌شود این تغییرات نشانه‌های توانائی و هنراین افراد در دروغگوئی ست.

۴

برای دروغ انواع مختلف با تعریف‌ها و توجیه‌های متفاوت برشمرده‌اند، مثل دروغ اجباری، دروغ مصلحت آمیز، دروغ پاتولوژیک (جنون دروغ گوئی) که دروغگوئی”همیشگی و دائمی” ست. در میان  سیاستمداران و سیاست بازان دروغ اجباری، مصلحت آمیز و پاتولوژیک شایع ترین است. مثلث ترامپ، پوتین و خامنه ای را می توان نمونۀ روشن این دست از سیاستمداران و سیاست بازان دانست. اینان هم دروغگوی اجباری و مصلحتی اند و هم دروغگوی پاتولوژیک. دروغگوی اجباری و مصلحتی اند چرا که بسیاری از واقعیت‌ها و حقایق را می‌دانند اما برای عوامفریبی و مردم فریبی و توجیه کارهای خود، واقعیت‌ها و حقایق را وارونه و قلب شده بیان می‌کنند. درعین حال دورغگوی پاتولوژیک نیزهستند، به دروغ‌های خود باور دارند و برای اثبات آن‌ها نیز به تئوری توطئه متوسل می‌شوند.

دروغگوی پاتولوژیک دروغگوئی ست که در اکثر مواقع درحال دروغ گفتن است، بدون اینکه حتی توجیهی درپس گفتار و رفتار خود بتواند ارائه کند. برای چنین دروغگوئی راست و دروغ فرقی نمی‌کند و گفتن حقیقت سخت است. دروغ گفتن به عادت بَدَل می شود، عادتی که برای دروغگوی پاتولوژیک گاه احساس آرامش و راحتی به همراه می‌آورد. فراموش کردن دروغ‌های گفته شده، تکرار آن‌ها و تغییر حرف ها همراه با تناقض گوئی ست، دروغگوی پاتولوژیک می‌تواند به طور ناخودآگاه دروغ‌های خود را باور داشته باشد. اینان تمایلی برای تغییر رفتار خود ندارند.

دروغگوئی پاتولوژیک می‌تواند ازعلائم اختلال‌ها و بیماری‌های زیر باشد:

۱- اختلال‌های شخصیتی: اختلال شخصیتی خودشیفتگی/ اختلال شخصیتی دو قطبی/ اختلال شخصیتی مرزی (بوردرلاین) / جامعه ستیزی (آنتی سوشیال)

۲- اختلال‌های رفتاری: اختلال فعالیت‌های بیش از حد طبیعی (هیپر اکتیویتی) و کمبود توجه، اختلال کرداری (نافرمانی و بزهکاری) / نافرمانی مقابله جویانه/ تلافی جویانه، اختلال مخالفتِ تدافعی، رفتار مجادله/ مقابله‌ای

۳- اعتیاد به مواد مخدر

دروغگوئی پاتولوژیک با ویژگی‌های روانی و رفتاری خودخواهی وخودمحوری و خودپسندی، حسادت، تندخوئی و زود رنجی، عصبانیت و پرخاشگری و تجاوزگری، دستکاری کردن (رفتارمنیپولاتیو)، رفتارسوء استفاده گرانه، رفتار سادیستیک (آزار رسان)، فریبکاری و…. نیز همراه ست. خشم واکنش دروغگوی پاتولوژیک است بهنگامی که دروغ‌های بافته شده توسط او برملا می‌شود، خشمی که متعاقب انکاردروغ بروز می‌کند.

****

راه و روشی که بتواند به طور دقیق و کامل نشان دهد که فرد دروغ می‌گوید وجود ندارد، برخی از آزمایش‌ها و تکنیک‌ها (دروغ سنج یا پلی گراف) کمک کننده هستند. درعرصه سیاست و جامعه مقایسه گفته‌ها و ادعاهای دروغ با فاکت‌ها (اسناد و مدارک و واقعیت ها) روشنگر خواهند بود. در بررسیدن و پرداختن به پدیدۀ “دروغ ودروغ پاتولوژیک” در عرصه سیاست، با اتکا به گفتار و کردار، و مقایسه و انطباق آن‌ها با واقعیت‌ها، فاکت‌ها، اسناد، می‌توان به واقعیت دست یافت.

۵

 دروغ بسترپیدائی و رشد خاص خود را می‌طلبد، در پیدائی و گسترش چنین بستر و محیط کشت و تقویتی، و نیز نهادینه شدن دروغ در سیاست و جامعه  نه فقط رهبران سیاسی و دینی، نه فقط حکام و حکومت ها که جامعه و مردم نیز نقش دارند. جامعه ای که  پشتیبان و تمکین کنندۀ ” ناجیان دروغگو” ست سهم بزرگی در رواج و نهادینه کردن دروغ  خواهد داشت. دروغ ازعناصرشکل دهنده پوپولیسم راست و چپ، و ایدئولوژی های مذهب گونه است،  و شاهدیم که ” ناجیان” پوپولیستِ خودشیفته و دروغگو چه بر سرجامعه خود و جامعه جهانی آورده اند.

تصادفی نیست که اعتماد به اهل سیاست ریزش کرده است. ایجاد بی‌اعتمادی از پیامدهای دروغگوئی ست. درغگو اعتماد و اطمینان  دیگران را از دست می‌دهد و حرف‌های راست او نیز دروغ پنداشته می‌شود.  بی پایه نیست سیاست را ” دروغ و وقاحت” دیدن و آن را ” بی پدر و مادر” پنداشتن، و یا “سیاسی کار” و “دیپلمات” را حیله گر و قالتاق تعبیر و تعریف کرده اند. سیاست کاران  دروغگو در کردار سیاسی شان به معنای لغوی سیاست  که به زبان عربی رام کردن اسب است، و نیز به تعریف برخی متون که تنبیه کردن معنا شده، نزدیک ترند و چنین معانی و برداشت هائی را در رابطه با جامعه خودی و جهانی به کار بسته اند. امروز اکثر رهبران سیاسی تلاش می کنند در رابطه با مردم سرزمین شان و جهان سیاست و دیپلماسی را با دروغ پردازی و دروغگوئی،” رام” کردن یا تنبیه کردن پیش ببرند. فریاد و تحّکم این دست رهبران را به مردم سرزمین شان یا جهان نمی شنوید و نمی بینید؟ و بوی گند دهان سرشار از دروغ شان به مشام تان نمی ریزد؟ :

“دروغ را باورکنید، رام و مطیع باشید والا تنبیه خواهید شد”!

***

منابع و مطالب پیشنهادی:

۱- Trump’s Lies

https://www.nytimes.com/interactive/2017/06/23/opinion/trumps-lies.html

۲- http://seedmagazine.com/content/article/pathological_liars_brains_physically_different/

Frequent fibbers can blame their brain

۳- http://www.answers.com/Q/What_is_a_compulsive_liar

https://blogs.psychcentral.com/caregivers/2014/09/6-subtle-characteristics-of-the-pathological-liar/

۴- https://www.usatoday.com/story/opinion/2017/05/04/trump-malignant-narcissistic-disorder-psychiatry-column/101243584/

Donald Trump’s malignant narcissism is toxic: Psychologist

۵- https://ideas.ted.com/the-truth-about-lies-a-recommended-reading-list/

۶- http://depressiond.com/pathological-liar/

Pathological Liar – Impulsive, Compulsive Lying, Self-Deception

۷- https://plato.stanford.edu/entries/lying-definition/

۸-آیت الله سید رضا صدر، دروغ،  به اهتمام سید باقر خسروشاهی مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

http://www.hawzah.net/Per/K/Druq/Index.htm

۹- محمد بن محمد سبزواری، جامع الاخبار، ص ۴۱۷، فصل فی الکذب و الصدق، ح ۱۱۵۸

۱۰- مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ، ح / ۱۰۲۸۲

۱۱- وافی، ج ۴، ص ۲۳۹

۱۲- واژۀ “پاتولوژیک” (آسیب شناسانه یا آسیب شناختی)، دراین معنا نیز می‌توان به کار برد که در بروز پدیده یا علائمی که شاهد آن هستیم احتمال وجود یک آسیب، بیماری و اختلال درجسم و روان فرد وجود دارد و باید با ابزار خاص به سراغ‌اش رفت، علت بروز آن را شناخت، مکانیسم‌های رشد و پیشرفت آن را دریافت، تغییرات جسمی و روانی ایجاد شده را پیدا، و پیامدهای ناشی از این تغییرات را دنبال کرد. در نگاه و اقدام‌های آسیب شناسانه می‌توان پی برد که آیا اختلال ژنتیک است یا اکتسابی.

۱۳-https://hadgarie.blogspot.com/2013/06/2_20.html

۱۴- یکی از ” شخصیت ” های سیاسی دروغگوی پاتولوژیک محمود احمدی نژاد، رئیس جمهورسابق جمهوری اسلامی ست.

احمدی نژاد” در اظهارات خود به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در مقابل مردم ایران با گفتن بیش از ۵۰ دروغ ظرف ۲۰ دقیقه رکورد جدیدی در دروغ گویی از خود به جای گذاشت”.

در دوران مبارزات انتخاباتی احمدی نژاد گاه در هر سه دقیقه یک دروغ گفته است. دروغگویی های او در رابطه با ” هاله نور”  آزادی های سیاسی و عقیدتی در ایران، دیدار محمد خاتمی و ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه، بیانیه سعد آباد، عذرخواهی رسمی بلر در مورد دستگیری ملوان های انگلیسی و وجود سند عذر خواهی در وزارت خارجه ، اخراج نشدن دانشجویان در چهار سال ریاست جمهوری او، افتخارآمیز بودن نتایج کنفرانس دوربان، ارایه آمارهای اقتصادی دروغین در دوران مبارزات انتخاباتی، ترور شخصیت مخالفان و…نمونه هائی از دروغگوئی های این مؤمن است. احمدی نژاد در خارج از ایران دروغگویی اش اوج بیشتری گرفت.  در یکی ازسفرهایش به نیویورک همه آنانی که با او مصاحبه کردند را حیرت زده کرد. در نگاه لری کینگ، چارلی رز، استیو اینس کیپ، کیتی کوریک و …. به راحتی می شد این سؤال را خواند که : ” خدایا این دروغگوی فریبکار و عقب مانده دیگر چه نوع جانوری ست”؟.  تسلط بازجو مابانه ی احمدی نژاد را همراهان وی”…ضربه فنی شدن خبرنگاران کار کشته در برابر صراحت احمدی نژاد و تسلط وی بر مطالب و موضوعات مختلف و همچنین گارد تهاجمی رییس جمهور نسبت به سیاست دوگانه حاکم بر جریان رسانه ای دنیا که معمولا با سئوال کردن از خود خبرنگاران در پاسخ ها همراه می شود ” پنداشتند. ”

احمدی نژاد در مصاحبه ها ادعا کرد انتخابات در ایران آزاد ترین انتخابات در جهان بود. کشته شدگان  سال ۸۸ را طرفداران دولت خواند وگفت ندا را اغتشاش گران کشتند. و دولت او هیچ فعالیت مخفی اتمی ندارد و بر ” صداقت ” ایران در اعلام تاسیسات قم تاکید کرد و…