هادی وقفی

سحرگاه یکشنبه ۹ جون ۲۰۱۰ رژیم مذهبی و وحشی ایران دست به جنایت هولناک دیگری زد و “فرزاد کمانگر” و ۴ فعال سیاسی دیگر را در یک نمایش باصطلاح قضایی مضحک و پر از دروغ و نیرنگ اعدام نمود. و با اینحال، خشم و انزجاری که در اعتراض به این احکام وحشیانه در سرتاسر دنیا به خیابانها و مقابل کنسولگری های رژیم اسلامی روان شد و در عین حال جو اعتراضی وسیع در خود ایران و بویژه در کردستان و در واقع، پیوستن تمام بخشهای اجتماعی به جنبش خواست و مطالبه لغو مجازات اعدام و آدمکشی، تا همینجا آنچنان وسیع، عمیق و تعرضی بوده است که از هم اکنون می توان مدعی شد جمهوری اسلامی بسختی بتواند از این سیلی که برای سرنگونی اش براه افتاده، جان سالم بدر برد. این فضای تعرضی و سرشار از خشم و نفرت، – و تأثیری که این فضا روی خانواده فرزاد گذاشته است ــ را “شیرین کمانگر” خواهر فرزاد اینطور توصیف می کند: “مادر فرزاد از روز اول شنیدن این خبر در شوک بوده. دیروز که کامل در شوک بود. حالت شوک داشت. ولی امروز واقعیت را بهتر قبول کرده و خوشحال است. دلیل خوشحالیش را شاید بعدها بتوانید از خودشان سؤال کنید. فقط اینرا می دانم که حالت دیروزش با امروز خیلی فرق دارد” و وقتی خبرنگار “دویچه وله” به خانواده کمانگر تسلیت می گوید، شیرین کمانگر می گوید: “بعنوان خانواده فرزاد به همه عزیزان و همه انسانهایی که وجدان بیدار دارند، تبریک می گوییم. از صمیم قلب تبریک می گوییم. احتیاجی به تسلیت نیست”!
جمهوری جنایت مذهبی با اعدام فرزاد و ۴ فعال سیاسی دیگر، پیام روشن و بسیار واضحی را به مردم و فعالین سیاسی ارسال کرد. این پیام دوباره که در رویارویی با انقلاب مردم می خواهد بکشد و سرکوب کند. تنها کاری که از دستش برمی آید و در مقابل این پیام، تا همینجا پاسخ تعرضی و قاطعی را از جامعه و مردم ــ در ایران و جهان ــ دریافت کرده است. در واقع هم اکنون، مبارزه برای تبدیل کردن مسئله اعدام فرزاد به مسئله کل جامعه و در نتیجه تبدیل کردنش به سکوی جهش انقلاب و پیامی که این مبارزه در پاسخ به پیام حکومت اعلام کرده است، آنچنان وسیع، عمیق و گسترده است که میتوان دلیل خوشحالی و تبریک خانواده فرزاد را بخوبی فهمید. این پیام که جمهوری اسلامی رفتنی است و روزهای رفتنش هم با این اعدام ها، کشتارها، شکنجه ها و سرکوب ها بسیار نزدیک شده است. این پیام که نباید به این جانیان مهلت داد. هرگونه بی پاسخ گذاشتن این وحشیگری، سکوت در مقابل این سرکوب ها و فراهم ساختن زمینه اعدام ها و سرکوب های بعدی این حکومت است. باید ریخت و آن ضربه کاری و ریشه ای را که انقلاب تشنه آن است، بر پیکر پوسیده و گندیده این رژیم مذهبی و متعفن سرمایه داران و مفتخوران وارد ساخت. این اعدامها یکبار دیگر این واقعیت را پیش چشم جهانیان قرار داد که بر خلاف آن چیزی که اپوزیسیون “جنبش سبز”ی ــ از موسوی و کروبی تا سازگارا و گنجی و نوریزاده ــ می خواهند به خورد انقلاب مردم بدهند (یعنی اعلام اعتراض با سکوت و باصطلاح از راههای مدنی و مسالمت آمیز) باید بطور اساسی بلند شد و این رژیم را بزیر کشید و ضروری هم هست که این بزیر کشیدن هر چه زودتر به سرانجام برسد. این اعدامها یکبار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی زبان خوش سرش نمی شود و در تمام مدت دو سال گذشته ای که باصطلاح فعالیت های مدنی نهادهای مدافع حقوق بشر جریان داشت، جلاد مرتضوی مشغول تحویل صندلی ریاست این جنایت و گرفتن پست جنایت دیگری بود و با این بهانه که پرونده فرزاد گم شده است، ١٨ ماه پرونده او را راکد نگاه داشته بود! نشان داد که دستگاه سیاسی، مذهبی ایران از سرکوب و خونریزی تغذیه می کند و حتی وقتی خیابان ــ بظاهرــ آرام است هم، این رژیم در ترس و هراس است و از ترس می کشد و شکنجه می کند. این اعدامها یکبار دیگر نشان داد که تنها راه انقلاب است و هیچ راهی جز انقلاب نمی تواند در چشم انداز آینده سیاسی جامعه ایران قرار بگیرد. نشان داد که جمهوری جنایت اسلامی نباید ادامه داشته باشد. باید ریخت و این ماشین کشتار و سرکوب را از کار انداخت.
در خارج از ایران، تا همینجا، اعدام این ۵ فعال سیاسی با اعتراض وسیع، همه جانبه و تعرضی اپوزیسیون مخالف نظام و بویژه نیروهای چپ و رادیکال مواجه شده و ضرورت تسخیر لانه های ترور، جاسوسی و آدمکشی رژیم را بیش از پیش در مقابل اپوزیسیون واقعا چپ و انقلابی قرار داده است. کاری که در روز ٩ ژوئن بسیار جلو رانده شد و در شهرهای مختلف جهان ــ بخصوص در پاریس ــ تا مرز تسخیر سفارتخانه های رژیم اسلامی پیش رفت. در ادامه این مبارزه وسیع و همه جانبه، کومله تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران و تشکیلات کردستان حزب کمونیست کارگری ایران روز پنجشنبه ٢٣ اردیبهشت فراخوان به اعتصاب عمومی در کردستان داده و آنرا نقطه قوتی برای ادامه مبارزه در کردستان و شهرهای دیگر ایران ارزیابی نموده و از تمام کارگران و دانشجویان، معلمان و دانش آموزان و مغازه داران و کارمندان خواسته اند که در بزرگداشت یاد این عزیزان، متحد و یکپارچه مراکز کار و تحصیل، کارخانه ها و کارگاهها، مدارس و دانشگاهها، ادارات و مغازه ها را تعطیل کنند. این همان کاری است که باید صورت بگیرد و هم اکنون، هر چند در اینمورد کردستان از وضعیت و شرایط ویژه ای برخوردار است اما، خشم و نفرت از اعدام فرزاد کمانگر تمام جامعه را فراگرفته و این امکان بطور واقعی فراهم است که بتوان این اعتصاب عمومی را به شهرهای دیگر ایران هم تعمیم داد. جامعه ایران، هم اکنون بیشتر از هر زمانی پذیرای این امر، پذیرای سرنگونی جمهوری اسلامی، وارد آوردن ضربه نهایی و گرفتن جشن انقلاب است. جشن پایان دادن به تمام این بساط غارت و دزدی و وحشیگری و کشتار مذهبی. و این، همان تبریکی است که خانواده کمانگر پیشاپیش به مردم ایران و تمام انسانهای آزادیخواه و برابری طلب جهان نثار داشته اند. جمهوری اسلامی با اعدام فرزاد گور خودش را کند و دور نیست روزی که تمام انسانهای شریف، آزادیخواه و برابری طلب دنیا پیروزی انقلاب ایران را به همدیگر تبریک بگویند. انقلابی که با  خواست و مطالبه یک زندگی بهتر، انسانی و درخور شأن، زندگی بدون جمهوری اسلامی و بدون حکومت مذهبی و با نام “دلارا”، “ندا”، “سهراب”، “ترانه”، “فرزاد” و بسیاری دیگر از جان های شریف، آزادیخواه و برابری طلب آن جامعه گره خورده است.