نوروز سال جاری در تلویزیون ایران سریالی پخش میشد به نام «در حاشیه» که مهران مدیری آن را طرح و کارگردانی کرده بود. قرار بود این سریال در نود بخش تهیه و پخش شود، اما شوربختی دامن این سریال را گرفت و بعد از بیست و شش قسمت، سرانجام تیغ سانسور از ادامهی پخش آن جلوگیری کرد.
در این جستار نیت دفاع یا انکار این سریال را ندارم که میخواهم به حاشیههای آن بپردازم. این که مهران مدیری، گاه شعور ایرانی را به سُخره میگیرد و به نام طنز مُهر سکوت بر لب مخاطبها میکوبد، مورد تازهای نه برای ایشان است و نه تلویزیون جمهوری اسلامی. جامعه را چنان به زوال بردهاند که هر چیز را میشود با نام طنز، آلود و به خورد مردم داد. مردم هم چون از همه چیز محروم شدهاند، لبخند تمسخرآمیز را بر لب مینشانند و اندیشه را به فراموشی. بهطور کلی کار هنرمند بیان آن چیزهایی است که در نگاه مردم عادی نمینشیند. طنز کار را برای هنرمند طنزپرداز دشوارتر میکند تا آنچه دیده میشود اما به زبان نمیآید را در قالب طنز ارائه کند و لبخند تلخ اما هوشمندانه را بر لب مردم بنشاند.
با این حساب اجازه دهید پیش از پرداختن به سریال «در حاشیه» اندکی به واژه طنز بپردازیم و از آن منظر به سریال نگاه کنیم:
طَنز، هنری است که ناموزونیهای عرصههای مختلف اجتماعی که در ظاهر متناسب به نظر میرسند، نشان میدهد و این خود مایه خنده میشود. هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی عدم تناسب در این «توازنها» است. طنز از اقسام هجو است با این تفاوت که آن تندی و تیزی و صراحت هجو در طنز نیست. وانگهی به طور معمول در طنز مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است. طنز کاستن از مقام و کیفیت کسی یا چیزی است به نحوی که باعث خنده و سرگرمی شود و گاهی در آن تحقیری باشد. بین طنز و کمدی هم البته فرق است. در کمدی، خنده به خاطر خنده مطرح است، اما در طنز خنده برای استهزاء است. بدین ترتیب طنز وسیله است نه هدف. در طنز کسی که مورد انتقاد قرار می گیرد ممکن است یک فرد خاص باشد یا یک تیپ یا یک طبقه یا ملت و حتی یک نژاد. گاهی نویسنده قهرمان اثر را به سخره میگیرد، اما مراد او کسی یا کسانی بیرون از اثر ادبی است و بدین منظور حتی ممکن است از خود بدگوئی کند.
در ادبیات، طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد. در تعریف طنز آمده است: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعفها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد میکشد.» طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وا میدارد. به همین خاطر درباره طنز گفتهاند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه» در نتیجه طنز را میتوان مانند یک تیغ جراحی فرض نمود، زیرا کار تیغ جراحی برش جایی به منظور بهبود آن میباشد.
طنز در ذات خود انسان را برمیآشوبد، بر تردیدهایش میافزاید و با آشکار ساختن جهان هم چون پدیدهای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسانها را از یقین محروم میکند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه میکند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.
ما همیشه طنز را به عنوان چیزی خوب که واقعیت را به همه می نمایاند پذیرفته ایم. این یکی از بدیهی ترین تصورات ما نسبت به طنز است ولی محمد هادی پورابراهیم در مقالهای با عنوان طنز به مثابه هنر یا نهادی سرکوبگر از زاویهای متفاوت به مقولهی طنز نگاهی داشته و طنز را منحصر به جوامع سرکوبگر و توتالیتر پنداشته که راه دیگری برای دیالوگ و گفت وگو پیدا نمیکنند و صرفن با گفتن طنز موقعیتهای دشوار را یکی پس از دیگری دشوارتر میکنند و در پی یافتن راه حلی برای معضل برنخواهند آمد!
کلام آخر در توضیح واژهی طنز این که: « طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهی کژیها و نادرستیها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخطبعیست، که گونههای دیگرش هزل و هجو و فکاههاند. لطیفهها عمدتاً از نوع فکاههاند؛ اما آنجا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص میگیرند، به هجو متمایل میشوند.»
اکنون ببینیم که ویژگیهای معنای طنز در سریال «در حاشیه» وجود داشته یا نه؟ ببینیم آیا رابطهی پزشک و بیمار و بیمارستان در ایران موضوعی بوده که مردم آن را نمیشناختند که لازم آمده با زبان طنز بیان شود؟ ببینیم واکنشهای رخ داده آیا برای اصلاح نظام فاسدی است که در فضای درمانی ایران حاکم است یا تنها سرگرم کردن مردم به بهای فراموشی فساد؟
خبرگزاری ایسنا پس از پخش قسمت دهم سریال «در حاشیه» نوشت: “به رغم حاشیههایی که سریال مهران مدیری از همان ابتدا با آن دست به گریبان بود، این سریال به آنتن رسید، اما حالا با وجود پخش ۱۰ قسمت، سریال «در حاشیه» بار دیگر دچار حاشیه شد و این بار سازمان نظام پزشکی هشدارهایی را نسبت به تخریب رابطه پزشک و بیمار و عواقب هرگونه واکنش احتمالی جامعه پزشکی به نهادهای امنیتی و قضایی مطرح کرد”.
همین هشدار سازمان نظام پزشکی موجب شد مجموعه «درحاشیه»ی مهران مدیری که پیش از این با عنوان «اتاق عمل» شناخته میشد، پس از پشت سر گذاشتن توقفی سه ماهه، مجددا با شرط و شروطی کار تولید خود را از سر بگیرد. از جملهی این شروط میتوان به بیشتر شدن سکانسهای مربوط به دکترهایی با شخصیتهای مثبت به هنگام بازنویسی فیلمنامه سریال اشاره کرد.
بنابراین ادعای نداشتن سانسور، سنگ روی یخ شده و دم خروس بیرون زده تا قسم حضرت عباس هم باورکردنی نباشد. بازنویسی سناریو، ساختن شخصیتهای ریشدار و مثبت، دکترهایی که مگر به درمان به چیزی نمیاندیشند، واقعیتهای جامعه ایران نیستند. ایکاش مهران مدیری همانطور که از او خواستهاند سریال را بازنویسی کند تا مردم با دیدن آنچه برایشان ملموس نیست، به دروغهای نظام بخندند.
فشار گویا به همینجا تمام نمیشود و ایسنا باز هم مینویسد: “حال به نظر میرسد دستاندرکاران این مجموعه به جهت فشارهایی که همچنان بر روی این مجموعه وجود دارد، تصمیم گرفتهاند بخشهای تخلفات بیمارستانی و همچنین بخشهای مربوط به بیمارستان را تا قسمت سیام جمع کنند و به حاشیههای اصلی این مجموعه مبنی بر هشدارهای سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت پایان دهند
.”
در گزارش دیگری هم خبرگزاری فارس مینویسد: “فاز اول مجموعه «در حاشیه» ۳۵ قسمت است و قبل از ماه رمضان پخش تلویزیونی آن به پایان میرسد. پیش از این علی اصغر پورمحمدی در بازدید از مجموعه «درحاشیه» نیز عنوان کرده بود فاز اول سریال طنز «در حاشیه» قرار است تا قبل از ایام رمضان در ۳۵ قسمت به پخش تلویزیونی برسد. پس از قسمت سیام هم این سریال با وجود شخصیتهایی که خلق کرده است داستان خود را ادامه میدهد”.
بدیهی است که منظورشان از شخصیتهایی که خلق کرده، همان شخصیتهایی است که نامشان علی، اکبر، حسین، حسینی، علمالهدا، هاشمی و … است. اینان هم برای رضای خدا کار میکنند و به سوگند پزشکی خود پایبند هستند. تردید ندارم که در جامعهی پزشکی امروز ایران، با همهی نابسامانیها و فساد مالی که دکترها را به دلالهای خانه و زمین مشهور کرده، کسانی هستند که مگر به انسانیت به هیچ چیز فکر نمیکنند. اما پزشکی که خود و خانوادهاش اقامت کانادا، آمریکا یا یک کشور اروپایی را دارند و خانواده هم برای رهایی از نظام “مردمسالار جمهوری اسلامی” به شیطانهای غربی روی آورده و در آنجا زندگی میکنند، هزینهشان با رویکرد انسانی و تعرفههای دولتی تأمین نمیشود. اینها باید هر روز دست کم ۱۲ ساعت کار کنند، زیرمیزی دستمزد اضافی دریافت کنند و مردم بیچاره را سرکیسه کنند تا بتوانند با دلاری ۳۵۰۰ تومان هزینه زندگی خانواده که دست کم ماهی ۸۰۰۰ دلار است را تأمین نمایند.
بنابراین برآشفتگی سازمان نظام پزشکی اگر برای همکاران خود است، زدن مُهر دزدی و فساد بر سر در این سازمان خالی از شوخی است و عین واقعیت را نشان میدهد. چرا که درصد دکترهایی که پایبند به سوگند خود باشند، ناچیز است که نیازی به برافروختگی و تهدید به متوسل شدن به قوهی قضاییه نیست.
به چند دیدگاه مردم که به صورت پانوشت برای سریال «در حاشیه» در یوتیوب آمده است نگاه کنیم:
آقایون داداشام :
فرهیختگانی که بهتون بدجور برخورده و وکلای خصوصیتون رو به صف کردید واسه شکایت از کارگردان یه سریال طنز.
درسته که گفتید: کشورهای غربی سریالی مثل “گری آناتومی” و … میسازند تا به جامعه پزشکیشون اعتبار ببخشن ولی آقای مدیری چی ساخته؟
چرا نگفتید: تو همون کشورها هیچ کس با هیچ سهمیهای پزشک، داروساز یا دندانپزشک نمیشه؟
چرا نگفتید: تو اون کشورها اگه پزشکی آنکال باشه و گوشیش خاموش باشه پروانه طبابتاش باطل میشه؟
چرا نگفتید: اگه داروخونهای داروی تاریخ گذشته تحویل بیمار بده واسه همیشه بسته میشه؟
چرا نگفتید: هر پزشک مجازه فقط تعداد محدود و مشخص شدهای بیمار رو ویزیت کنه نه اینکه در هر ۱۰ دقیقه ۳ نفر؟
چرا نگفتید:که تو اون کشورها بیمار کیسه پول نیست، بلکه یک انسانه؟
چرا نگفتید: اگه فاجعه انسانی مثل کور کردن بیماران بخاطر تزریق داروی تقلبی تو کشوری اتفاق بیوفته وزیر بهداشت اون کشور اگه استعفا نده هزار بار از مردم عذرخواهی میکنه؟
و البته، خیلی چیزهای دیگه که خودمون میدونیم و تجربه کردیم ….
مردم ایران هر روز شاهد این حقایق هستند و نظام پزشکی در فکر نقش ایوان است. بنابراین میشود به این دستگاه عریض و طویل که کاری مگر دفاع بیهوده از همکاران تاجر خود در لباس پزشکی، ندارد گفت: “چه چیزی باعث به وجود آمدن این میزان از نخوت در شماست؟ چه چیزی باعث شده این توهم در شما به وجود بیاید که میتوانید هفت هزار نفری جلوی یک سریال تلویزیون را بگیرید؟
مگر وقتی یک ملت از شما میخواهند در بسیاری از بیمارستان ها فقط پول را ملاک قرار ندهید قبول می کنید؟ مگر امثال شما نبودند که بیمار را به خاطر پول در بیمارستان گرو نگه داشتند؟
مگر امثال شما نبودند که بیماران را در بیابان رها کرده بودند؟ نکند ماجرای خونهای آلوده، کار سازندگان سریال «در حاشیه» بوده؟!
اگر قرار به پاسخ دادن باشد که شما سر صف باید باشید. به جای این که هفت هزار نفری به یک سریال تلویزیونی حمله کنید، به فکر بیمارانی باشید که دردشان یک طرف است و هفت هزار گرفتاریشان یک طرف. به جای اینکه هفت هزار نفری به تلویزیون حمله کنید، هفت هزار نفری بیایید هزینه درمان چند بیمار را قبول کنید یا هفت هزار نفری یک درمانگاه خیریه بسازید… باشد که رستگار شوید.
سرانجام این ماجرا، نتیجهای جز خنثی شدن و محافظهکاری بیرویه رسانههای تصویری نیست. سرانجام این اعتراضات و فشارهای بیمایه به نقادی رسانه از بخشی از جامعه، بالا گرفتن توهم «تقدیس صنفی» روز به روز بالاتر میگیرد.
تصور اینکه یکی از بزرگترین سوءتفاهمهای بیمایهی مسالهای به نام «نقد آثار نمایشی در ایران» حل شده است با اعلام خبر ساخت سریالی درباره «پزشکان» توسط مهران مدیری، مشهورترین طنزپرداز تلویزیون ایران خیلی زود فراموش شد. از چند ماه پیش اعتراض بخشی از جامعه پزشکان که تصور نمایندگی تمامی جامعه پزشکان همواره در لحن و محتوای اعتراضات آنها موجود بود، شروع به اعتراض به سریال نادیده و فقط شنیدهای به نام «اتاق عمل» کرد. سمبه ظاهرا پرزور ماجرا بر مدیریت تازهکار صداوسیما چربید و سریال متوقف شد، تغییر نام داد و فیلمنامهاش هم بازنویسی شد، اما در آخرین روزهای سال وزیر بهداشت، بلندپایهترین مقام پزشکی کشور دوباره نامهای به علیاصغر پورمحمدی، معاونت سیمای سازمان نوشت و او را از پخش این سریال منع کرد، اما پورمحمدی پاسخ داد که سریال توهینی به پزشکان ندارد و تصمیم برای پخش آن گرفته شده است.
به این ترتیب، شبکه سوم تلویزیون از نیمه تعطیلات نوروز شروع به پخش سریال جدید مدیری که حالا «در حاشیه» نام گرفته بود کرد. سریال طبق پیشبینیهای قبلی با استقبال گسترده مردم مواجه شد و طبق پیشبینیهای قطعیتری، خیلی زود بخشی از جامعه پزشکی شروع به مخالفت با سریال کردند و در انواع و اقسام نامهها و گفتگوهاو نظرسنجیها به شدت به «حاشیه» و شخص مهران مدیری هجوم بردند و این نمایش تاسفباری از وضعیت تلخ نقادی در جامعه ایرانی بود.
نقد فارسی در همین مورد مینویسد: نقد جامعه پزشکی به سریال «در حاشیه» از پایه زیرسئوال است و محلی از اعتبار ندارد به دو دلیل بسیار ساده:
الف) سالیان سال است که به محض نمایش یک شخصیت منفی از یک صنف خاص در سینما و تلویزیون ایران، اعتراضاتی از گوشه و کنار به نام آن جامعه صنفی بلند میشود. این توهم کمکم در حال تبدیل به یک تصور بلندبالای «تقدیس» است. اما اساسا بیمورد. به این دلیل بدیهی که نمایش یک یا چند شخصیت خاص از یک صنف، با هیچ عقل، حتا متوسطی، به معنای قضاوت کلی درباره آن صنف و نمایش همه اعضای آن نیست. نه سازندگان این نمایشها چنین برداشتی دارند و نه بینندگان و اگر کسی چنین تصوری کند، صرفا به دلیل طرح چنین اعتراضات و توهماتی است. دقیقا مشابه ماجرای بیماری «نمادگرایی» و اتهام «سیاهنمایی» در سالهای اخیر سینما، این بار در نقادی جامعه در حال تکرار است. این توهم، مخرب و بیحاصل است. توهمی که معلوم نیست چرا و چگونه به ایرانیها راه پیدا کرده است. صنفهای مختلف و بیشتر از آنها، متولیان این صنفها خیال میکنند که به صرف قرار گرفتن در آن صنف پرارزش، تقدیس شدهاند و کسی حق نزدیک شدن به آنها را هم ندارد.
ماجرا وقتی وخیمتر میشود که در فضای رسانهزده ایران، این اعتراضات خیلی زود و وسیع انعکاس پیدا میکنند و توهم حقبهجانب بودن و بدتر از آن جانماندن از قافله اعتراض؛ ابعاد ماجرا را به شدت افزایش میدهد. لیست سریالهایی که به دلیل این اعتراضها متوقف شدهاند و فیلمهایی که اجازه پخش پیدا نکردهاند بلندبالاست، اما بلندبالاتر از این لیست، محافظهکاریهای بعدی است که هرگز شمرده نشدهاند و دیده نشدهاند. یعنی بیماری خودسانسوری بنیاد برافکنی که ریشه هر نوع خلاقیت را میخشکاند، چنان هنرمند را نحیف و زار میکند که در هیاهوهایی برای هیچ گم میشود. سرانجام این ماجرا، نتیجهای جز خنثی شدن و محافظهکاری بیرویه رسانههای تصویری نیست. همان چیزی که امروز شاهد خلسهآور آن هستیم.
ب) معترضهای سریال «در حاشیه» باید به این پرسش اساسی پاسخ دهند که میخواهند معضلات و مشکلات جامعه پزشکی ایران؛ همان موارد محدودی را که سریال «در حاشیه» خیلی ملایم و نرم از کنار آن گذاشته است، منکر شوند؟
معترضهای سریال «در حاشیه» منکر وجود زیرمیزی، نرخ جداگانه برخی از پزشکان برای عمل جراحی، تجویز بیرویه دارو و اعمال پزشکی، بیتخصصی برخی پزشکان و… هستند و اگر منکر نمیشوند، جایی جز رسانه محل نمایش و نقد این اعمال برای اصلاح است؟ و «در حاشیه»، آن هم در حاشیه ضعیف سریال، جایی که کمتر از ۵ درصد محتوای آن به این نقد نرم اختصاص یافته است، مگر کاری جز این انجام میدهد؟
سریال مدیری یک طنز معقول، درست و همهجانبه است، اما عده زیادی از پزشکان به آن هجوم آوردهاند که این سریال آنها را تخریب میکند؛ در صورتی که همانگونه که به بخشی از قشر وکلا، بساز بفروشها، بازاریها و غیره انتقاد وارد است به بخشی از قشر پزشکان هم انتقاداتی هست که باید گفته شود.
نباید از انتقاد و طنز بترسیم. اگر قرار باشد هر صدایی را که به اصلاح جامعه میانجامد سانسور کنیم به ضرر همه خواهد بود و به سانسور جامعه کمک کردهایم. همه ما میدانیم که برخی از پزشکان بهترین شخصیتهای فداکار جامعه هستند که برای سلامتی مردم تلاش میکنند اما بگذاریم همه حرفهها از نظامیگری گرفته تا طب همه مورد نقد واقع شوند چون نقد باعث بالا رفتن تحلیل در جامعه میشود و در این بالارفتن همه افراد جامعه سهیماند.
بگذاریم به صورت عادی همه قشرهای جامعه نقد شوند و درباره آنها طنز ساخته شود. اگر مشکلات نقد نشوند به صورت عقده درمیآیند و عاقبت به صورت توهینهای رکیک زیرزمینی در جامعه گسترش پیدا میکنند.
بنابراین، برای جلوگیری از سانسور و ایجاد فرصتهای لازم برای آفرینشهای هنری کنار گذاری غوغاسالاری از ناگزیرهای امروز جامعهی ایران است. این که سریالهای ایرانی بهویژه طنزهای ساخته شده تلویزیونی نتوانستهاند چنانچه باید پاسخگوی معنای واقعی طنز باشند، حقیقتی است که بر کسی پوشیده نیست. اما باید دال و مدلولهای جامعه را هم در نظر گرفت و مناسبات شخصی را جایگزین نقد واقعی نکرد.
نباید از هر فرصتی در جهت دفاع از حقوق زنان استفاده شود. حقوق زنان و دفاع از آن بخش لازم و بیتردید تلاش برای رسیدن به حقوق بشر است. بنابراین هیچکس نباید در دفاع از حقوق زنان تردیدی به خود راه دهد، اما نمیشود از حقوق از دست رفتهی زنان و سرکوب آنها محملی ساخت مانند کشته شدن حسین و به هر بهانهای روضهی آن سر داد.
در رادیو زمانه مقالهای از زهرا باقری شاد منتشر شده که از منظر ضدزن بودن، سریال «در حاشیه» را نقد کرده است: “درباره سریال «درحاشیه» میتوان چنین ادعایی را مطرح کرد که این برنامه تنها شوخی با کادر بیمارستانی، پزشکان، پرستاران و وکیلان جامعه ایران نیست، بلکه زنان را به شیوه ای تحقیرآمیز به تصویر میکشد در نقشهایی از جمله زن ساده لوح کم هوش که همسر آینده یک پزشک قلابی است و تحت هر شرایطی راضی به زندگی مشترک با او. و نیز زن جوانی که در نقش خواهر رئیس بیمارستان ظاهر میشود، بسیار پرچانه است و اغلب تحمل او حتی از حوصله مخاطب فراتر میرود. این سریال حتی وقتی نقش «مادری» به زن میدهد، شخصیتی را توصیف میکند از زنی با اندام چاق که به فکر سیر کردن شکم پسر خود است و بی توجه به فرزند دختر. او دایم با «قربان صدقه رفتن»ها و توجههای بی حد و حصر به پسر خود – همان پزشک قلابی – کلیشههای سنتی از مادر بودن را بازتولید میکند و به مضامینی برخاسته از فرهنگی مردسالارانه دامن میزند؛ فرهنگی که در آن فرزند دختر سرکوب میشود و فرزند پسر حتی با تمام کم هوشیها و دروغ گوییها و فریبکاریهایش مورد ستایش قرار میگیرد و مایه افتخار میشود.”
پرسش من از ایشان این است که در کدام سریال یا فیلم ساخته شده در جمهوری اسلامی، ویژگیهایی که نام بردهاند را برای زن در نظر نداشتهاند؟ حتا فیلمهای موسوم شده به فیلمهای جشنوارهای هم نقش زن در حاشیه بودن است و مردان گردانندگان امور اصلی خانه و جامعه هستند. بعد هم پذیرش این پلشتی از سوی برخی از زنان دامن جنبش زنان ایران را میگیرد که در تناقضی سرسامآور اسیر است. نگاه کنید به برخورد خانم لیلا حاتمی در مراسم اهدای جایزهی اسکار به اصغر فرهادی.
از این منظر است که میگویم خانم باقریشاد اگر از دیوار کوتاه و فروریختهی سریال «در حاشیه» برای دفاع از حقوق زنان استفاده نمی کرد، اما در نقد عمومی سریالهای ایرانی و نقش زنان در آنها مینوشت، مقالهاش بیشتر تأثیرگذار بود.
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.
Abbasshokri @gmail.com