مروری بر تعالیم بهایی
مفهوم فرقه اشاره به باورهای مذهبی گروهی است که از شاخه اصلی تفکر دینی انحراف جسته و گاه دارای عقاید غیر اخلاقی هستند. بهایی ستیزان از بدو تأسیس این آئین آن را فرقه نامیده تا اذهان عموم را مشوش سازند و با تکرار این اصطلاح که مفهومی منفی را القاء میکند به سرکوبی جامعه بهایی ادامه بدهند.
جامعه شناسان وجوه مشترکی را در میان فرقههای مذهبی تشخصی دادهاند. با نظری کوتاه از این وجوه سعی خواهد شد که ببینیم آیا آئین بهایی یک فرقه است و یا یک آئین تجددگرا و مبتنی بر آزادی وجدان؟
- پیروان فرقهها به نحوی متعصبانه و کورکورانه از رهبر خود پیروی کرده و حکم او را نفس حقیقت و عین قانون میدانند. در آئین بهایی رهبری فردی وجود ندارد و اداره جامعه تحت نظارت شوراهای محلی، ملی و بینالمللی است که اعضای آنها در انتخاب آزاد و بدون تبلیغات و جهتگیری سیاسی انتخاب میشوند. هیچ یک از این افراد دارای مقام و موقعیتی خاص نیستند و نظر آنها اعتبار قانونی ندارد مگر این که به تصویب شورا رسیده باشد. در آئین بهایی طبقه روحانی وجود ندارد و مردم، نابالغ تصور نمیشوند که نیازمند تقلید از فردی باشند تا به عنوان واسطه میان خدا و خلق روش زندگی را برای آنها تعبیر و تفسیر کند.
- در فرقهها شک و تردید کردن و یا سؤال کردن و هر گونه مخالفت مورد تنبیه قرار میگیرد. اصل اساسی آئین بهایی عبارت است از تحری یا جستجوی حقیقت، یعنی هر فرد بایستی با تحقیق شخصی و بدون تقلید از مرام آباء و اجدادی، در حقیقت دین کاوش کند و اگر آن را مناسب یافت به آن بپیوندد، لذا گرایش به آئین بهایی با سؤال آغاز میشود و این روحیه تحقیق در طول حیات فرد ادامه مییابد. ورود به جامعه بهایی و نیز خروج از آن آزاد است. آئین بهایی به توافق دین با علم و عقل تأکید میورزد و معتقد است که اگر دین به نزاع با علم و عقل بپردازد تبدیل به خرافات میشود، لذا تفکر علمی بخشی از سیر تحول روحانی فرد و جامعه است.
- فرقهها معمولاً مراسمی شبیه نیایش گروهی و تکرار بعضی از جملهها را تشویق میکنند و پیروان خود را ملزم به شرکت در سخنرانیها میکنند که به جهت مغزشویی و تأکید به تعهد کورکورانه است. آئین بهایی عبادت و نیایش و ارتباط با خدا را امری خصوصی میداند و در نماز احتیاج به مقتدا و پیشوا نیست. در مجالس بهایی معمولاً مناجاتهایی خوانده میشود و سپس قسمت اعظم آن به مشورت و ایجاد دوستی و هماهنگی اجتماعی تأکید دارد. کسی با احساسات مردم بازی نمیکند و به تخریب ادیان دیگر نمیپردازد و مدعی ارتباط با عوالم بالا نمیشود. در دیانت بهایی اعتراف به گناه در مقابل خلق حرام است، فرد فقط مسئول ایمان خودش است و مسئول نجات روحانی دیگران از طریق امر به معروف و نهی از منکر نیست. تفکر و روحیه تحقیق تشویق میشود و همه در تمام پایههای علمی و تحصیلی برای تحول فرهنگی جامعه تشریک مساعی میکنند.
- رهبری فرقهها در همه امور شخصی و خصوصی افراد دخالت میکنند، مثلاً چگونه لباس بپوشند، چه بخوانند و چه بشنوند؟ آئین بهایی معتقد است که جامعه انسانی به مرحلهای از بلوغ فکری و روحانی رسیده است که خود میتواند حیات خصوصیاش را با مقتضیات اجتماعی و اخلاقی یک تمدن جهانی وفق دهد. امور شخصی، چون نوع لباس و یا آرایش صورت در حوزه آزادی فردی تعبیر شدهاند. حضرت بهاءالله ضمن تأکید بر آزادی، افراد را تشویق کرده است که به شرافت انسانی خود احترام بگذارند و لذا ایجاد تعادل و پرهیز از جنبههای افراطی سنت و تجدد مورد تأکید قرار گرفته است.
- فرقهها میان خود و دیگران دیوار میکشند و خود را در محاصره نیروهای متخاصم تصور میکنند. جامعه بهایی به حکم معاشرت با همه ادیان و ملل معتقد است. حضرت بهاءالله اصل یگانگی نوع انسان را محور تعالیم خود قرار داد و جامعه بهایی ضمن نفی سیاستهای استعمارگرانه و سلطه جویانه، تحول سیاسی عالم را نه در انزواگرایی و یا مبارزه طلبی بلکه در شکلگیری تحول مؤسسات جهانی برای استقرار سیاستهای معطوف به امنیت همگانی و رشد اجتماعی و اقتصادی و در تحکیم حقوق بشر میداند.
- گاهی هدفها در فرقهها وسیله را توجیه میکنند و حتی گاهی دروغگویی یا پشتپازدن به خانواده برای رسیدن به اهداف گروهی تشویق میشود. در آئین بهایی وسیله و هدف هر دو در راستای آرمانهای اخلاقی انجام میشود. دروغگویی سر منشاء همه انحطاطهای اخلاقی محسوب شده است. در آئین بهایی تقیه حرام است و حرمت خانواده نگهداری میشود.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa