ای قهرمان والا، ای شاعر توانا
عطر شراب شعرت رفته به کهکشانها
خوردم یکی دو ساغر از آن شراب کوثر
مست و خمار گشتم از بهترین غزلها
بستی در سبو را، این نیست از کرامت
پر کن پیاله ها را آتش نزن به دلها
ای شاعر غزل گو وقت سفر نبودت
ناگاه رفتن تو زخمی است بر جگرها
در غیبت تو اکنون، شعر و غزل غریب اند
برخیز همتی کن نگذارشان تو تنها
یاران همه غمین اند، از هجر تو حزین اند
خاموشی تو اکنون افزون نمود غمها
از دوریت پریشان، رنجور و بی شکیبم
فریاد و زاری دل ره جسته در افقها
اردیبهشت ما را، دادی تو رنگ پاییز
دلها اسیر ماتم در سینه ها شررها
دیشب به خواب دیدم یاران رفته ات را
صائب، کلیم و قدسی چون گل شکفته لبها ۱
آنان چو حلقۀ زر، تو یک نگین برتر
در بر ترا گرفتند ای بهترین گهرها
ای گوهر درخشان، داری صفات شایان
صدق و صفا و صافیت ورد است بر زبانها
فرزند و همسر تو تنها و دل غمین اند
اما ز نیکنامیت دارند اعتبارها
نبودنت نه دردیست نسیان برد ز خاطر
این درد تا قیامت گیرد رمق ز جانها
شادم که میزبانت فردوسی حکیم است ۲
امشب چه بزم خوبیست در بین میزبانها
ثالث، کمال و گلچین همراه با نکیسا
سهی، عماد و صدیق تو در میان آنها ۳
شعر و غزل سرائید، شه نامه را بخوانید
بس شاعرانه بزمیست خالیست جای ماها
تو در میان یاران، ما در غم و پریشان
در سوگ جانگزایت گریند آسمانها
الکن زبان من شد در شرح این حکایت
خواهم مرا ببخشی هستم ز ناتوانها
۳۱ اردیبهشت ۹۲
۱ـ اسامی شعرایی که بسیار به آنان ارادت داشت و دیوان اشعارشان را جمع آوری کرده و تا آنجا که ممکن بود از ناخالصی ها پاک و به چاپ رسانده است.
۲ـ چون در جوار حکیم ابوالقاسم فردوسی آرمیده، فردوسی را میزبان خواندم.
۳ـ نام هفت تن شعرایی که در قطعه ی آرامگاه شعرا و در جوار حکیم طوس آرمیده اند و محمد قهرمان که خود بنیانگذار این قطعه بود آخرین شاعری بود که به دوستان پیوست.