بهروز شیدا در مقدمهی کتاب «این خروس از کیست که سر ندارد»، زیر عنوان «کتابی که پیش رو دارید»، چنین نوشته است:
کتابی که پیش رو دارید مجموعهای است از دوازده جستار؛ و ترجمهی دوازده شعر از مجموعه شعر «و شب آنابل لی را زمزمه میکرد»، سرودهی برونو ک. اویر.
جستارها عبارت اند از: «این خروس از کیست که سر ندارد؟: در جستوجوی صداهای قصهی خروس و قصهنوشتهی فیلمِ اسرارِ گنجِ درۀِ جنّی، نوشتهی ابراهیم گلستان»؛ «آبیی بیمرزِ فرمانِ واژهها: جام جهانیی ۲۰۱۴، سفری خیالی در هایپرتِکستها»؛ «آوازِ دورِ خونینشبان شاید؟: چهار رمانِ شکارِ کبک، نوشتهی رضا زنگیآبادی، پنجاه درجه بالای صفر، نوشتهی علی چنگیزی، لب بر تیغ، نوشتهی حسین سناپور، خندهی شغال، نوشتهی وحید پاکطینت در چند نگاه کوتاه،»؛ «از توهمِ انتظار تا تقدیرِ تکرار؛ پرِ پرندهگانِ زوال: در میان خطهای رمان فرار به سامراء، نوشتهی ایرج رحمانی»؛ «توپ هنوز در زمین ما میچرخد: در جستوجوی فوتبال در اتاقِ کار، سفری در ذهن سیال»؛ «که کهنجایش صدا میزند: خوانشی از رقص پروانهها، نوشتهی شهرام خلعتبری»؛ «یک بار دیگر آمده است نقال که بپرسد: تصویرهایی از زندان در ده رمان»؛ «این سایه از چیست در این تاریکی: در گذرِ رمان بچههای اعماق، نوشتهی مسعود نقره کار»؛ «آواز غربت آرزو چه واژهها میخواهد: توقفی کوتاه در سه متنِ داریوش کارگر»؛ «و هنوز چه نقشها که در آن شهرها است: نقشهایی از رمان شب ممکن، نوشتهی محمدحسن شهسواری، رمان همخونه، نوشتهی مریم ریاحی، شش ترانهی گروه هیچکس»؛ «تیرِ تبلیغ بر کمانِ جعلِ جهان: گشتی در هشت سریال دیگر در سایهی متنهای دیگر»؛ «که از تکرار پرسشها گمان ساختهایم: نخی بر دوازده قطعهی غریبه».
چیدهمان دوازده شعری که در این کتاب خواهید خواند، چنین است: بعد از هر جستار شعری آمده آست؛ انگار استراحتگاهی که خستهگی میروبد؛ بیآنکه هیچ شعری با جستار پیش از خود به روشنی یا در ابهام سخنی بگوید؛ رابطهای بینامتنی داشته باشد؛ که هر شعر تنها یک استراحتگاه است؛ دوازده استراحتگاه پس از دوازده جستار؛ نوعی فورم برمبنای تداخل ژانرها؛ که در این کتاب هر عکس با جستار پس از خود سخن میگوید؛ و هر شعر شاید سخنی دیگر میگوید؛ که این کتاب نیز سخنی با سخنها است.