آیا تا به حال این احساس را داشته اید که خودتان یا یکی از نزدیکانتان یک خودشیفته مرزی هستید؟
بیایید با هم نشانه های این اختلال را بررسی کنیم و بفهمیم که چنین ترکیبی چگونه می تواند باشد. از یک طرف یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با علایم مشخصی مانند وحشت از رها شدن و طرد، احساس خالی بودن، بی ثباتی احساسات و هیجانات، بی ثباتی هویت، دوره های شدید خشم، تلاش برای خودکشی یا تهدید به خودکشی، رفتارهای تکانشی، بی ثباتی در ارتباطها و افکار مرتبط با وقایع استرس آور قابل شناسایی است و از طرف دیگر، فرد خودشیفته با الگوی عمومی خود بزرگ بینی، نیاز به تایید دایمی، فقدان همدلی و حساسیت شدید به انتقاد شناسایی می شود.
در حالی که یک فرد مرزی به نظر کمرو و نامطمئن می رسد، در سکوت از بی ارزشی هایش که ناشی از ادراک منفی و بی ثبات از خود است می ترسد و وقتی بی ارزشی های او جایی آشکار می شود دچار خشم انفجاری می شود، یک خودشیفته رفتارهای خود بزرگ بینانه، گزندگی، و بهره برداری از دیگران را از خود نشان می دهد و به نتایج آن هم اهمیتی نمی دهد. او دچار فقدان همدلی و درک دیگران است، تشنه رفتارهای چاپلوس مآبانه برای تایید بوده و اگر این رفتار را از دیگران دریافت نکند عصبانی و آزارگر می شود.
خودشیفته خود را تافته ای جدا بافته فرض می کند و انتظار رفتارهای ویژه با خود را دارد او احساس می کند یک سر و گردن از همه بالاتر است و مستحق دریافت پاداش های ویژه از سوی دیگران است بدون این که کار خاصی برای کسی انجام داده باشد. این فرد دوست دارد که در ارتباط با افراد با رتبه های بالا قرار گیرد و هر کس که در سطح استانداردهای بالای او نباشد تحقیر و خوار می کند. فردی متکبر و برخلاف مرزی ها بدون افکار خودکشی است و عموما در مورد ظاهر و تصویر بیرونی خود حساسیت زیاد دارد. کسی را که از نظر ظاهری مطلوب نیست تحقیر می کند و خیال پردازی های بسیار زیاد و قابل ذکر در مورد بزرگی و کامل بودن خود دارد. آمارها نشان می دهد که تقریبا دو سوم از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را زنان تشکیل می دهند و همین نسبت افراد خودشیفته را مردان تشکیل می دهند.
نقطه مشترک خودشیفته و مرزی
نقاط اساسی و مشترکی بین خودشیفته ها و مرزی ها وجود دارد که از جمله آن فقدان عزت نفس، جستجوی تایید و توجه از جانب دیگران و نیز ادراک دیگران صرفا بر اساس نیازها و خواسته های خود است. فقدان عزت نفس هر دوی این شخصیتها در گم گشتگی هویت شخصیت مرزی و احساس تهی بودن و مرزهای ضعیف او خودنمایی می کند و در افراد خودشیفته در پنهان کردن چهره واقعی پشت نقابی از انسان کامل و ترس و وحشت از انتقاد دیده می شود. تلاش بی اندازه برای جلب توجه از سوی فرد مرزی و احساس بی خود بودن زمان عدم دریافت توجه مشابه تلاش بی وقفه خودشیفته برای دریافت تایید از سوی همگان است.
همچنین با وجود این که یک مرزی در رابطه هایش ممکن است حالت هایی مانند احساس ناامنی، نیازمندی، فقدان اعتماد به نفس و هیجان داشته باشد و یک خودشیفته این حس را به طرف مقابل می دهد که او (فرد خودشیفته) تنها فرد مهم و با ارزش در زندگی شریکش است، لذا در هر دو شخصیت آنچه مهم است خودشان است یعنی محوریت ادراک و خواسته خود.
خودشیفته های مرزی یا مرزی های خودشیفته
خودشیفته های مرزی یا مرزی های خودشیفته کسانی هستند که هر دو مجموعه ویژگی ها را دارند که هر زمان بخشی از آن را نشان می دهند که البته یکی از این دسته ویژگی ها در آنها غالب است و دلیل گیج شدن در شناسایی آنها هم همین است، زیرا آنها غالب اوقات یک دسته ویژگی هایی که معرف هریک از اختلال هست از خود نشان می دهند و زمانهایی وجه دیگر. مثل سطح رنگی که سایه هایی از رنگ دیگر در خود دارد و وقتی از زاویه دیگری به آن نگاه می شود و یا زاویه نور تغییر می کند رنگ دیگر خود را نشان می دهد ولی رنگ غالب همان رنگی است که در نگاه اول دیده می شود.
نکته مهم در مورد شخصیت های ترکیبی این است که این افراد در شرایط متفاوت و یا با افراد مختلف جنبه ای خاص از شخصیت خود را بروز می دهند. برای مثال ممکن است با افراد ضعیف تر از خود رفتارهای مبتنی بر خصوصیات خودشیفته داشته باشند و با افرادی که احساس می کنند از آنها قوی تر هستند رفتار هم وابسته و مرزی دارند. شاید این تیپ شخصیتی را در بین کسانی می توان یافت که در محل کار و در ارتباط با حاکمان فردی مطیع، وابسته و درمانده با احساس خودکم بینی هم راه باچرخش های هیجانی و خشم فرو خورده دارند و در منزل و با اعضای خانواده بسیار خودخواهانه، کنترلی، تایید طلبانه و آزارگرایانه رفتار می کنند. یا ممکن است در رابطه با افراد خاص حتی در یک موقعیت مشابه این چرخش حالت را از خود نشان دهند مثلا در محیط کار نسبت به رئیسها و فرادستها رفتارهای مرزی همراه با درماندگی و در رابطه با فرودستان رفتارهای خودشیفته و آزارگرایانه داشته باشند. و یا به وقت احساس پیروزی و قدرت چهره خودشیفته خود را بروز دهند و زمان احساس شکست و درماندگی روی دیگر خود یعنی خصوصیات یک فرد مرزی و یا هم وابسته را از خود بروز دهند که این چرخش های متناوب نزدیکان آنها را دچار سردرگمی در مورد شخصیت آنها می کند.
در نهایت این که:
زندگی با هر دو دسته شخصیت خودشیفته و مرزی بسیار دشوار است و زندگی با افرادی که ترکیب این دو خصوصیت را همزمان دارند به مراتب دشوارتر است و نیاز به مهارت بیشتر دارد. ضمن این که این افراد نیاز مبرم به درمان های دارویی و روان درمانی درازمدت دارند، در عین حال نزدیکان آنها نیز نیاز به کمک حرفه ای برای درمان صدمات ناشی از زندگی در فضایی نامطمئن و خرد کننده و نیز یادگیری نحوه کنار آمدن با این افراد دارند. اگرچه افراد خودشیفته به ندرت احساس می کنند که نیاز به کمک دارند، زمانهایی که دچار ملال ویا سرخوردگی می شوند احتمال دارد که در صدد کمک برآیند که در این صورت حضور یک درمانگر متخصص در این زمینه می تواند راه گشا باشد.
* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.