بخش اول
فانوس های نفتی و چراغ های گازی که روشن می شدند عشق و دلدادگی سیمای لالهزار را زیباتر می کرد. بر شیشه ی ویترین های اجناس فرنگی ی دکان ها و مغازه های غربِ خیابان، که موقوفه های خانواده علاءالدوله امیرنظام بودند، فانوس ها سایه عشاقِ “آلامُد” نقش می زدند. حاج امین الضرب نیز محوطه ای را به نمایشگاه کالسکه های مدرن بَدَل کرده بود، تا شاید سبب شود کسی خیال نکند تراموا و “واگون اسبیِ” قدیمی لاله زار مدرن ترین وسیله ی نقلیه اند، و ضرب آهنگ سُم اسبان واگون اسبی” خط بازار که تا آخر خیابان لاله زار نزدیک خیابان رفاهی رفت و آمد می کرد” بر سنگفرش لاله زار ماندگار خواهد ماند.
” دوش سوی لاله زارم برد عزم سیر و گشت خسته از بیکاری و پیشانی از غم چین زده دیدم آنجا داستانی از عبور مرد و زن مرد و زن نه، بل بت فرخاری آذین زده ماهرویان دیده ها بر روی ویترین دوخته وز صفا رخ طعنه بر آئینه و ویترین زده ……………………………………….” (۱)
پیش تر اینجا “باغ لاله زار” بود، باغی زیبا و مصفا و پُرگُل و درخت با لاله ها و نرده های چوبی، باغی گردشگاه شاه و درباریان، و محل اقامت و پذیرائی هیئت ها و نمایندگان و سفیران کشورهای خارجی، باغی که یکی از نخستین مهمانان اش ژنرال گاردان، افسر مأمور فرانسوی، بود.(به سال ۱۱۵۴ ه.ش). فتحعلی شاه و محمد میرزا فرزند عباس میرزا در این باغ گردش می کردند، و گاه “سواره از ارگ به این باغ می آمدند.”، مکانی برای سیزده بدر کردن ها و شادمانی ها و جشن های درباری بود. رجال و درباریان نیز در روزهای تعطیل پیاده یا سوار بر کالسکه، در باغ گشت و گذاری می کردند، در باغی که سال ها محل اقامت و سکونت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود(۲)
افزایش جمعیت و ضرورت گسترش شهر تهران سبب شد به خواست ناصرالدین شاه تهران بزرگ شود، تا او بتواند در رقابت با استانبول و دارالخلافۀ عثمانی، دارالخلافۀ ناصری رو کند. در طرح گسترش تهران، “باغ مبارکه لاله زار که از باغات دولتی، اصلا”و اساسا” از ابنیه و آثار عهد خاقان خلدآشیان، فتحعلیشاه انارالله برهانه است و…” (۳) در محدوده ی دارالخلافه قرار گرفت. ازآن پس به تدریج پای غیر درباریان و مردمان عادی به این باغ باز شد.
میرزاحسین خان مشیرالدوله (سپهسالار) مشّوق ناصرالدین شاه برای سفر به فرنگ شد. (۱۲۵۲ ه.ش -۱۸۷۳ میلادی). شاه در سفر به پاریس چنان مجذوب مراسم باشکوه در شانزه لیزه شد که درصدد ساختن خیابانی شبیه شانزه لیزه در دارالخلافه برآمد. پس از بازگشت اعلیحضرت دستور احداث خیابان لاله زار در باغ لاله زار را صادر کرد، خیابانی که می بایست اعتبار و هویت شاه و شهر جلوه کند.
نقشه لالهزار یا شانزه لیزهٔ تهران کارِ عبدالرزاق بغایری، از بنیانگذاران فن نقشه برداری و علم جغرافیا ست(۴). وقتی خیابانی که از غرب به خیابان علاء الدوله و از شرق تا فیل خانۀ سلطنتی می رسید، خیابانی که می توانست جشن ها و آتش بازی ها و گاردن پارتی ها و مراسم رسمی سلطنتی در میدان توپخانه را شاهد باشد شکل گرفت، و فانوس های “حسین خان چراغچی” و نیمکت ها و درخت های حاشیه اش نصب و کاشته شدند تا شبیه شانزه لیزه پاریس شود. خیابانی که در نخستین شبی که کارخانۀ برق حاج امین الضرب به کار افتاد و چراغ برق های اش روشن شدند” مردم دارالخلافه از همه جا برای تماشای واقعه ای شگفت آور و عجیب به این خیابان سرازیر گشته و انگشت حیرت به دندان می گرفتند و حتی چند نفر از مردم قشری می گفتند دنیا دیگر به آخر رسیده و این روشنائی از قدرت شیطان است”. و نَم نَمَک خانه های نوساز با آجر و سنگ، با سردرها و شیروانی های زیبا نیز ساخته شدند، تا دولتمندان و خارجیان و متمولان نخستین ساکنان شانزه لیزه ی تهران باشند. ساکنان جدید و کارمندان و مراجعان سفارتخانهها امکانات خاص خود می طلبیدن. پیدائیِ و رشد نهادها، پاتوق ها و فعالیتهای فرهنگی و تفریحی، و مکان های ارائه خدمات شیک و لوکس آغاز شد: کافه هایی که از بستنی و قهوه فروشی شروع کردند، تئاتر، محل برگزاری اُپرا، مطب دکتر، خیاطی فرنگی دوز، سلمانی جدید، صرافی، جواهر فروشی، تجارتخانه، فروشگاه پوشاک، کلاه فروشی به سبک اروپائی، عکاس خانه، محل نمایش فیلم و…. ایجاد شدند. سالن هتل “گراند هتل” که اواخر دوره قاجاریه به دست یک مهاجر قفقازی به نام باقرخان در لاله زار بنا شد، محل اجرای برنامه های قمر و روح انگیز، و عارف و عشقی شد تا موسیقی و آواز و”پیس”های متفاوت اجرا شوند. کوچه ملی (کوچه باربد) ـ پایتختِ موسیقی ـ گسترش “کوچه های لاله زار” را سبب شد. (۵) سینما برای اولین بار از روی نقشه های اروپایی ساخته شد، “فقط پنج سال پس از اختراع سینما، دو فرنگی سینما سولی را در تبریز راه انداختند که ۱۰۰ نفر گنجایش داشت ، بعد از آن میرزا ابراهیم عکاس باشی که همراه شاه به سفر رفته بود و چند فیلم و یک دوربین به همراه آورده بود در منزل خودش در لاله زار برای عده معدودی فیلم نمایش داد…مدتی بعد میرزا ابراهیم خان نخستین گام را برداشت و در گراند هتل لاله زار، تهرانی ها اولین بار فیلم دیدند…( به سال ۱۲۸۴ )”. و لاله زار موقعیتی یافت که در وصف اش شعرها سرودند و سخنوری ها کردند،(۶) و نام ها بر این خیابان نهادند. خیابان “دکتر تولوزان” خوانده شد، چرا که تولوزان “حکیم باشی و پزشک مخصوص و مشاور مورد اعتماد شاه در این خیابان، نه در یک کاخ مجلل بلکه در خلوتکده ای دنج و ساده که درخور یک حکیم وارسته چون او بود، سکنا داشت” .
جنبش مشروطیت لاله زار را هم به جنب و جوش فرهنگی و سیاسی بیشتری انداخت و بر اعتبار نوگرایانه اش افزود. لاله زار به یکی از مهم ترین مراکز تجمع روشن فکران فرهنگی و سیاسی و مبارزه ضد استبدادی بَدَل شد. کار به جایی رسید که حتی شاهد ترورهای سیاسی شد. دفاتر روزنامه ها و مجله ها، دفاتر احزاب و سازمان ها و نهادهای اجتماعی و مدنی، مدارس جدید، کتابخانه و دیگر نمادها و نهادهای سیاسی و فرهنگی دراین خیابان جانی گرفتند. لاله زار و کوچه های اش محل بحث و جدل و چاپ شبنامه ها و روزنامه ها شدند. نخستین کنسرتی که انجمن اخوت به رهبری درویش خان برپا کرد بر فضای لاله زار تاثیر گذاشته بود، انجمنی که ظهیرالدوله، وزیر تشریفات سلطان صاحبقران بنیان اش نهاد و پسرش ظهیرالسلطان بخشی از باغ ظهیر الدوله را به نام انجمن اخوت حفظ کرد، باغی که “کوچه برلن” می باید آن را به یاد داشته باشد. “آنچه از باغ و خانه ظهیرالدوله ماند بخشی سفارت بلژیک و خانقاه انجمن اخوت شد. باقیمانده سه دانگ به یکی از خوانین بختیاری فروخته شد و سه دانگ دیگر به صورت رهن نزد حسین امین الضرب قرار گرفت. سه دانگ خان بختیاری را حاج رحیم اتحادیه خرید، و برای اینکه شش دانگ را در اختیار بگیرد بین او و امین الضرب مرافعه در گرفت که به محضر امام جمعه خوئی هم کشیده شد و بالاخره اتحادیه مالک شش دانگ شد و…”.
لاله زار نه فقط در حوزه ی فرهنگ و سیاست، که در تجارت و اقتصاد نیز از مراکز تاثیرگذار و منشاء تغییر و تحول به ویژه در عرضه کالا و ارائه خدمات بود. عرضه ی کالا و ارائه ی خدمات از روش سنتی، روش و منش بازاری و راسته ای و تیمچه ای، به شیوۀ جدید مغازه ای و بوتیکی و پاساژی درآمد. پاساژهایی که کالاهای متنوع و متفاوت عرضه می کردند.(۷) درباریان و خارجی ها و ثروتمندانِ آلامُد، و مراجعان سفارتخانهها عمده مشتریان این مغازهها و پاساژها بودند. در دوره ی مشروطه بر تعداد درشکه ها و کالسکه هایی که صدای سُم اسبان و چرخ های شان بر سنگفرش نوساز خیابان موسیقی متن لاله زار بود، نیز افزوده شد. وسائل حمل و نقل موتوری نیز به این مجموعه اضافه شدند.
ترکیب جمعیت ساکن درلاله زار و اطراف آن، و نیز بازدید کنندگان از این خیابان می طلبیدند تا امکانات تجاری، فرهنگی و هنری، و تفریحی و تفننی درخور احداث شود. رستوران ها و کافه هایی به سبک و نام فرنگی، به ویژه فرانسوی نیز در خیابان پدیدار شدند، و بر تعداد کافه و تئاتر و سینما و تماشاخانه افزوده شد.
رد پای ظهور همه نوع جنسی در این خیابان باریک و کوتاه دیده می شد: لاله زار نوگرا و مدرن، لاله زار سیاسی، لاله زار آخوندیسم و جاهلیسم، لاله زار عشاق و دلداگان، لاله زار تجاری، و لاله زاری که روایتگر بخشی از تاریخ سیاسی و فرهنگی سرزمینمان بود.
در دوره رضا شاه جنب و جوش سیاسی و فرهنگیِ لاله زار ادامه یافت. خیابان لاله زار امتداد داده شد و از خیابان شنی شمال لاله زار و بیابان های شمالی اش لاله زار نو ساخته شد، که همه چیزش نوتر از لاله زاربود، با چهارراه معروف “کُنت” در میانه اش، که نام اولین رئیس نظمیه ناصرالدین شاهی را برآن گذاردند.(۸) خانه های بزرگ و مجلل برخی از رجال سیاسی و درباریان در خیابان های اطراف چهارراه کُنت ساخته شد. بوتیک ها و پاساژهای فرنگی و نخستین سینمای روباز در این خیابان احداث شدند.
بعد از شهریور ۲۰ لاله زار شاهد جنب و جوش بیشتری شد. لاله زار دیگر یک کانون سیاسی و فرهنگی و هنری می نمود. بر تعداد سفارت خانه ها در آن منطقه، و تعداد و وسعت دفاتر تشکل های سیاسی و اجتماعی، دفاتر روزنامه ها و مجله ها افزوده شد. آخوندیسم و جاهلیسم ـ جاهلیسم سیاسی و غیرسیاسی ـ نیز حضور پُررنگ تری پیدا کردند. با اینحال لاله زار، نو و قدیمی اش، هنوز در زمره ی گردشگاه ها و تفریحگاه ها و محل خرید و فروش اجناس و پوشاک های لوکس و اروپایی بودند.
در دورۀ محمدرضا شاه تا سال های ۳۲-۳۱ لاله زار هنوز یکی از مراکز فرهنگی و سیاسی روشنفکری به حساب می آمد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد لاله زار به تدریج چهره عوض کرد. سیطره فضای سرکوب و خفقان از سویی و گسترش شهر تهران، برپاییِ کاباره و کافه و تئاتر و سینما و پاساژهای متعدد در شمال شهر و دیگر مناطق مرکزی تهران، در تغییر چهره و تغییر سطح فرهنگی و اجتماعی لاله زار نقش ایفا کردند. لاله زار بیشتر محل تفرج و تفریح و پذیرای طبقات متوسط و اهالی جنوب شهر و مهاجران شهرستانی شد. پدیده ای به نام فرهنگ لاله زاری، موسیقی و آواز و ترانه و تئاتر، و به طور کلی هنر لاله زاری با کیفیتی متفاوت با گذشته ی لاله زار، شکل گرفت. لاله زار مرکز موسیقی و نمایش های عامیانه شد، با هنرمندانی مانند مهوش، آفت، جبلی، آغاسی، سوسن و…
“…در کافه های اوایل لاله زار صدای مهوش، بت صد و پنجاه کیلویی الوات تهران می آمد. حالا صدای آفت و شهپر و جبلی و شفیعی پخش می شود و این “صدای مردمی” که مایه تفریح و کنجکاوی شده است بعدها در محافل اعیانی هم شنیده می شود. صدای خواننده ی کوچه در دربار و خانه ی نخست وزیر هم به گوش می رسد…”(۹)
” تئاترهایی که عبدالحسین نوشین و همسرش لورتا، ” مستنطق”، “بادبزن خانم ویندرمیر”، “مادام باترفلای” و “باغ آلبالو” ، “پرنده آبی ” و”رستم و سهراب” را به صحنه برده بودند، دیگرگونه شدند. تماشاچیان شان نیز دیگر حکیم الملک(ابراهیم حکیمی، نخست وزیر)، و یا احمد قوام که به تماشای نمایشنامه “ویس و رامین” در تئاتر دهقان می رفت، نبودند. تئاترهای تاریخی و موزیکال و تئاترهایی که علی نصیریان، عزت الله انتظامی و نصرت الله محتشم و هوشنگ سارنگ هنرنمایی می کردند، و سن هایی که قمر و ملوک ضرابی آواز می خواندند، تبدیل به تماشاخانه و کافه هایی شدند، که نمایش های روحوضی و سیاه بازی و …و موسیقی عامیانه بر صحنه می بردند. کافه ها دیگر پاتوق کارمندان دولت و کسبه ها و جاهل ها و لات ها شد، و نَم نَمَک کوچ روشن فکران و اهل سیاست از لاله زار آغاز شد. از اواخر دهه ی چهل سینماها نیز افول خود را حس کردند، آنها رونق سال های ۳۰ را نداشتند، حتی رونق آن هنگام که ” سینما رودکی افتتاح شد، و با فیلم “بن هور” اکثر روزها همه سانس ها و تمام ۸۰۳ صندلی های اش پُر بودند.”
انقلاب بهمن و حکومت اسلامیِ برآمده از آن تیر خلاص بر شقیقه ی لاله زارِ فرهنگی و سیاسی چکاند، و نزول و سقوط فرهنگی و اجتماعی اش را تکمیل کرد. از ماه ها قبل از انقلاب لاله زار آماج حمله ی انقلابیون متدین و حزب الهی قرار گرفت، تهدید و حتی تخریب و اقدام به آتش زدن سینماها، تماشاخانه ها، تئاترها، کافه ها، کاباره ها و مغازه های لوکس در زمره ی تکالیف و وظایف این حضرات قرار گرفت. با قدرت گیری “جاهل ها و لات های متدین” تخریب بازمانده های لاله زار نوگرا علناً آغاز شد. “سازمان تبلیعات اسلامی” و ارگان های مشابه بر سینماهای لاله زار نیز چنگ انداختند، و گام به گام آن ها را به تعطیلی کشاندند. سینما رودکی ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۸ تعطیل شد، و تک و توکی سینمای نیمه جان دیگر ماه ها بعد آخرین نفس ها را کشیدند، و بازمانده ی تئاترها و تماشاخانه ها سرنوشت سینما رودکی را پیدا کردند. تئاتر پارس از یادگارهای دوران پهلوی اول نیز آخرین سالن تئاتر لاله زار بود، که تعطیل شد تا لاله زار با تعطیلی نمایشنامه لبخند به کارگردانی جعفر رازپوش، آخرین نشانه ی هویت و حیات فرهنگی و هنری اش را از دست بدهد. آنچه از تئاترها و تماشاخانه ها و سینماها ماند متروکه ها و مخروبه هایی بیش نیستند. ساختمان ها و خانه ها و کوچه های لاله زار، که نشانه ها از معماری پیشرفته و مدرن داشتند و نمادی از فرهنگ و تاریخ شهری بودند، به انبار کالا و محل هایی نیمه مخروبه ـ متروکه بَدَل شده اند.
از آن خانه های فرنگیِ بزرگ و زیبا و باغ های اشراف قاجار تک و توکی باقی مانده اند، که “منزل اتحادیه” ـ یا خانه امین السلطان ـ یکی از آنهاست، فضایی بیش از ۵ هزارمتر در قلب لاله زار، خانه ای که زمانی حیاط خلوت روشنفکران بود، اما تنها بهره گیری هنری از آن فیلمبرداری سریال دایی جان ناپلئون در این خانه شد، که مش قاسم خیال می کرد “صد در صد زیر نظر انگلیسی ها ست”! البته خانه معین التجار بوشهری نیز پا برجا ماند تا از آن به عنوان یکی از “نفایس معماری عصر قاجار” نام برده شود، کوچه بوشهری که چند بنای قدیمی در خود جای داده است”نیمی از بدنه جلوی اش ساختمان سینما خورشید و قسمتی از در ورودی اش دکه فروش کتاب شده است”، کوچه ای که نام و سرقفلیِ همان خانه را دارد.
برای جایگزینی کسب و کارهای پیشین ابتدا تولیدی های پوشاک به این خیابان روی آوردند، اما سودی در این کار ندیدند. صاحبان و تولیدکنندگان لوازم و کالاهای الکتریکی با توسعۀ صنایع الکتریکی و نیاز روزافزون به این نوع لوازم لاله زار را مناسب ترین محل یافتند و به آن هجوم آوردند، و لاله زار شمالی و جنوبی راسته “لوستر فروش”ها شد. همجواری نسبی لاله زار با خیابان چراغ برق (امیرکبیر) و سابقۀ وجود کارخانۀ برق در این خیابان و الکتریکی های خیابان ناصرخسرو و پشت شهرداری، این جابجایی را تسریع کرد. “فروشگاه لوازم برقی ساسانیان، یکی از نخستین مغازه های الکتریکی، که در خیابان ناصرخسرو بود، به لاله زار نقل مکان کرد، و این را آغاز تبدیل لاله زار به راسته ی الکتریکی ها دانسته اند. لاله زار الکتریکی ها خراب تر و فرسوده تر شد چرا که کارگاه های تولیدی و انبارها و بسیاری از مغازه ها و پاساژ ها نیازی به رسیدگی ظاهری ندیده اند.”
از ابتدای لاله زار تا انتهای لاله زارنو فصل هایی از تاریخ سیاسی و فرهنگی میهنمان ورق می خورند. “…ساختمان سینما تابان پر از حرف های ناگفته است. درهای ساختمان سینما بسته است و از مدیر یا کارکنان سینما خبری نیست. انگار نه انگار روزی در و دیوار آن شاخصه ای بود برای خیابان، و اولین فیلم فارسی زبان به نام دختر لر در سینما تابان نمایش داده شد و سر درش هم همیشه عکس های هنرپیشه های معروف زمان را می زدند…لاله زار فرهنگی امروز بورس الکتریکی ست، روزگاری قدم زدن در لاله زار لذت گام برداشتن در شانزه لیزه پاریس را داشت، حالا ازگراندهتل و فروشگاه های شیک و لوکس و خانه های آن چنانی و مشتری هایش خبری نیست، تنها حسی که امروز در لاله زار زنده می شود این است که از خود بپرسی، کی خیابان به پایان می رسد و تو از این ازدحام خلاص شوی!” (۱۰)
منابع و توضیح ها:
۱- باستانی پاریزی، لاله زار، شهروند، تورنتو– کانادا
۲- محمد رضا پولادوند، لاله زار، سی سال محکومیت، نشر جمهوری اسلامی، چاپ اول ، سال ۱۳۸۹(از این کتاب نقل قول های بیشتری آورده ام که با گیومه مشخص شده اند)
۳- بنگرید به: اعتمادالسلطنه، روزنامه شرف، درباره باغ لاله زار، شماره ۲۴، مورخ محرم ۱۳۰۲ ه.ق (۱۸۸۵ میلادی)(محمد حسن خان ( صنیع الدوله) معروف به اعتماد السلطنه، موّرخ و محقق، از سیاستمداران دربار ناصرالدین شاه و وزیر انطباعات یا طبع و نشر و نگارش بود.)
۴- منبع شمار۲
۵- کوچه های لاله زار: کوچه اتابک (از املاک میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم – با مدرسه ادیب و دفتر موسسه کیهان) کوچه دهقان (تئاتر دهقان)، کوچه بوشهری(از املاک معین التجار بوشهری- با سینما خورشید)، کوچه باربد (با پاساژ گراند هتل و پاساژهای دیگر، و سینما نادر و جهان)، کوچه مهران (محل فروش پوشاک و پارچه)، کوچه برلن( یا کوچه آجودانباشی با عمارت ناصرالملک، محل فروش پوشاک و پارچه و وسائل آرایش)، کوچه خندان (کوچه دندانساز)،کوچه مجمر،کوچه بهار،کوچه اتحاد، کوچه کاخ، کوچه پیرنیا، کوچه امین زاده، کوچه مصباح (با خانه های مسکونی در لاله زار نو ) و…
۶- منبع شماره ۱
۷- سیر تحول باغ و خیابان لاله زار، نویسنده: مریم میرزایی- معمار و کارشناس ارشد مرمت بنا
۸- ” تأسیس نظمیه (شهربانی) به زمان ناصرالدین شاه قاجار می رسد. …او مستشاری ایتالیایی به نام «کنت دو مونت فورت» را استخدام کرد…به قول صاحب منتظم ناصری “بر حسب اراده همایونی اداره پلیس به جهت امنیت شهر توسط نواب اشرف والا امیرکبیر نایب السلطنه به ریاست مسیو کنت دو مونت فورت در دارالخلافه برقرار گردید”. روز ۱۶ ذی القعده ۱۲۹۵ق نخستین تابلو شهربانی تهران سر در عمارت واقع در ابتدای خیابان الماسیه (باب همایون) نصب گردید….از همان روز مردم با واژه پلیس آشنا شدند و دیری نپائید که کنت به لقب نظام الممالک ملقب و به منصب امیر تومانی (سرلشکری) مفتخر و به اخذ نشان و حمایل آن ممتاز گردید. سال بعد کنت قوانینی را که به کتابچه “قانون کنت” معروف شد به شاه ارائه کرد. با تصویب این نظامنامه، دیری نگذشت که اداره جلیله پلیس دارالخلافه و احتسابیه به وزارت نظمیه تبدیل گردید….اصلاحات کنت دو مونت فورت پس از شهادت امیرکبیر و بی توجهی صدراعظم های بعدی به جایی نرسید و در نهایت به کناره گیری او انجامید… ”
نیلوفر کسری: مختصری از تاریخچه تشکیلات نظمیه تا روی کار آمدن سلسله پهلوی
۹- جواد مجابی، شبنگاره ها (ششم)، شهروند ونکوور، شماره ۲۳۱، جمعه اول دی ماه ۱۳۷۴ صص۱۲و ۱۳
۱۰- محمد رضا پولادوند، لاله زار، سی سال محکومیت، نشر جمهوری اسلامی، چاپ اول ، سال
منابع دیگر:
– نجمی، ناصر، دارالخلافه تهران در یکصد سال پیش چاپ اول، انتشارات ارغوان، ۱۳۶۸
– نجمی، ناصر؛ تهران قدیم، چاپ پنجم، انتشارات مازاد، ،۱۳۷۵
– نوربخش، مسعود؛ تهران به روایت تاریخ، چاپ اول، نشر علم، ۱۳۸۱
– شهری، جعفر؛ طهران قدیم، چاپ چهارم، انتشارات معین، ۱۳۸۳
– انوار، عبدالله؛ کتاب تهران، جلد سوم، مقالۀ غرب خیابان لاله زار، چاپ اول، انتشارات روشنگران، ۱۳۷۰
– تکمیل همایون، ناصر، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۷۷
– اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷، ج۳.
– مرتضی سیفی قمی تفرشی، نظم و نظمیه در دوره قاجار، تهران، یساولی، فرهنگسرا، ۱۳۶۲.
– مجله ایرانشهر، نشریه ۲۲ کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج ۲
***** – برخی از مراکز و مکان های پُر آوازه ی لاله زار( بخشی از منطقه ۱۲ تهران معروف به گنج تهران) :
تئاترهای نصر، دهقان( تماشاخانه تهران- محل ترور احمد دهقان)، پارس، فردوسی و باربُد.
تماشاخانه تفکری (اصغرتفکری-علی اصغرحاج اسمعیلی معروف به الیور هاردی ایران را برخی” پدرکمدی کشور” دانسته اند.)
سینماهای تابان، ونوس، رکس، رودکی، ملی، کریستال، مرجان، خورشید نو، مایاک، شهرزاد، مترو و ایران .
کاباره مولنروژ، کافه افق طلائی، مصطفی پایان، نور، ری، پارس، کافه لاله زار.
شیرینی فروشی نوشین، قنادی لالهزار، پارچه فروشی گیو، عکاسی مادام لیلیان، آرشیو عکس اصغربیچاره ( قدیمی ترین عکاس سینمائی در ایران)، خیاط خانه جِنِرال مُد، فروشگاه پوشاک پیرایش. پاساژهای لاجوردی، سینا، ابهری و رزاق. انبار ببراز خان
دفتر مجله صبا و دفاتر روزنامه های مرد امروز، فرمان، شفق صبح، باختر، کیهان- کانون فرهنگی مجمر در کوچه مجمر
کوچه و خانه اتابک (متعلق به میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم) ، مجموعه مسکونی خانواده اتحادیه و بوشهری و….
بخش دوم و پایانی هفته ی آینده