کاملا طبیعی است که آقای باراک اوباما “توافق هسته ای” با حکومت آخوندی را بزرگ ترین ـ و شاید تنها ـ دستاورد دوران ۷ ساله ریاست جمهوری خود تلقی و با تمام قوا از آن دفاع کند،  اما “طبیعی” بودن الزاما به معنای معقول و منطقی بودن نیست.  وقتی از “معقول و منطقی” بودن سخن گفته می شود، اشاره به بهای بسیار سنگینی است که آقای اوباما، از کیسه جان و خانه و خانمان مردم بی پناه سوریه، برای این توافق پادرهوا پرداخته است. بهای بسیار سنگینی که سازمان ملل متحد آن را “جنایت علیه بشریت” نامیده و چهار سال است که در سوریه جریان دارد.

به گزارش تارنمای “یورونیوز” فارسی، استفان اوبراین، مدیر عملیات بشر دوستانه سازمان ملل متحد می گوید: «چهارسال جنگ در سوریه بیش از ۲۲۰ هزار کشته برجا گذاشته، دوازده میلیون و دویست هزارتن به کمک های بشردوستانه نیاز دارند که از این میان، بیش از چهار میلیون و ششصد هزار تن در نواحی ای زندگی می کنند که رساندن کمک های بشردوستانه به آن دشوار است».

آیا کسی هست که بخواهد به جای آقای اوباما باشد تا دریابد که چاره ای جز دفاع با چنگ و دندان از “توافق هسته ای” ندارد؟  با پرداخت بهایی چنین سنگین، آیا “توافق هسته ای” چنان که آقای اوباما و دستگاه مدیریتی او ادعا می کنند می تواند یک “توافق خوب” باشد؟ در روزهای پنجشنبه هفته گذشته و چهارشنبه این هفته، ۲۳ و ۲۹ ژوییه، دو جلسه مهم در کمیته های روابط خارجی و نیروهای مسلح سنای امریکا برگزار شد که دقت در چندوچون پرسش و پاسخ های آنها ناتوانی مقامات ارشد دولت امریکا ـ جان کری وزیر امورخارجه، جک لو وزیر خزانه داری، ارنست مونیز وزیر انرژی و اشتون کارتر وزیر دفاع ـ از دادن پاسخ های قانع کننده به پرسش های سناتورها، دادن پاسخ مثبت به پرسش بالا را دشوار می سازد.obama-syria

بازتاب این ناتوانی در ارایه پاسخ قانع کننده را می توان در سخنرانی جان کری در جلسه شورای روابط خارجی در نیویورک یافت که به جای دفاع از محتوای توافق به موضوع جنبه شخصی می دهد و می گوید: «اگر توافق هسته ای لغو شود، آن وقت من چگونه سرم را بالا  بگیرم و در انظار عمومی ظاهر شوم؟  این برای شخص من تحقیرآمیز خواهد بود»!

مقامات ارشد دولت اوباما که برای پاسخگویی به سناتورها در کمیته های روابط خارجی و نیروهای مسلح سنای امریکا حضور یافته بودند، برای گریز از دادن پاسخ مستقیم و روشن به پرسش های صریح سناتورها، از شگرد ترس آفرینی استفاده می کردند. گزارشگر شبکه “العربیه” درگزارشی از واشنگتن می گوید: «دولت اوباما برای قانع ساختن مخالفان این سئوال را مطرح می کند که اگر توافق هسته ای با رژیم ایران صورت نمی گرفت، گزینه جایگزین ما چه بود؟»!

نوشته روزنامه “نیویورک تایمز” نیز حاکی است که احتمال اندکی برای آن که آقای اوباما بتواند “دستاورد” خود را موفق جلوه دهد وجود دارد: «با ورود جمهوری خواهان عصبانی به توافق هسته ای با رژیم ایران، این طرح مرده به نظر می رسد».

خبرهای دیگر نیز حاکی از آن است که آقای اوباما حتی در ایجاد یکپارچگی در میان نمایندگان و سناتورهای دموکرات نیز ناکام مانده و نگران آن است که برخی از آنان به صف مخالفان توافق هسته ای بپیوندند.

اگر توافق هسته ای دلبند آقای اوباما به هر دلیل ـ از جمله مخالفت بیش از دو سوم نمایندگان کنگره که حق وتو را از او سلب می کند یا نقض مفاد آن توسط یکی از طرفین ـ سر نگیرد، او یک سال و اندی از باقی مانده دوران ریاست جمهوری خود را با نامرادی و تلخکامی سپری خواهد کرد و برای بقیه عمر خود نیز سال هایی آکنده از عذاب وجدان خواهد داشت و بازی به خیال خود هوشمندانه اش را به صورت دو سر باخت به پایان خواهد رساند و باید مانند وزیرخارجه اش از خود بپرسد: «من چگونه سرم را بالا بگیرم و در انظار عمومی ظاهر شوم؟».

آقای اوباما حق خواهد داشت این پرسش را از خود بکند، زیرا با اشتباه بزرگ راهبردی اش در مورد سوریه، مسئولیت مستقیم فاجعه بزرگی را به گردن گرفته که استفان اوبراین، مدیر عملیات بشردوستانه سازمان ملل متحد آن را چنین توصیف می کند: «سوریه سیاه ترین، سبعانه ترین و ننگین ترین لکه بر وجدان انسانی جهان است»!

۷ مرداد ۱۳۹۴

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com