راهپیمایی بزرگ دگرباشها و همبستگی نیم میلیون نفر از آنها در استکهلم سوئد
گفته شده و میشود که دنیا دهکدهی کوچکی بیش نیست. در این دهکدهی کوچک اما هنوز، حرمت حقوق فردی ساکناناش رعایت نمیشود و هر روزه شاهد رنج کسانی هستیم که در گوشهگوشهی این دهکدهی جهانی، جهانی که به گسترهی کرهی خاکی وسعت دارد، در اقلیت هستند؛ اقلیتهای جنسی در این میان بیش از همه با بیمهری بسیاری از مردم مواجه هستند. فشار وارده به این اقلیت تنها منحصر به کشورهای عقبمانده یا مذهبی نیست که در کشورهای موسوم به متمدن هم آنان گاه از نظر روحی و فیزیکی با اهرمهای فشار مرتجعان فکری روبرو میشوند.
نامهربانی با کسانی که رفتار جنسیشان مانند بیشترینِ مردم نیست را چگونه باید معنا کرد؟ آیا آموزههای تعصبگونهی برخی فرهنگها را باید دلیل این جور و ستم دانست؟ آیا تلقینهای دینی؛ یهودی، مسیحی، اسلامی و هر آیین دیگری موجب آن است؟ آیا بیسوادی و ناآگاهی مردم که ریشه در نابرابری اجتماعی دارد، منتهی میشود به پذیرش ظلم به کسانی که رفتار جنسیشان مانند دیگران نیست؟ در ادامهی این پرسشها میشود کتابی هفتاد من نوشت و به بررسیشان نشست، اما در این جستار بسنده میکنیم به آموزههای فرهنگی ـ دینی که رفتارهای ناپسند با این اقلیت را روا میدارند. داشتن رفتارهای جنسی که موسوم شدهاند به: همجنسگرا، ترانس و … در باور دینی برخی از مردم که در طول زمان به فرهنگ جامعه تبدیل شده و ناآگاهان بدون هیچ پرسشی پذیرای آن بودهاند، مستوجب مجازات و گاه مرگ میشود. در چنین جامعهای آیا برابری و حقوق فردی که از موازین اولیه حقوق بشر است، نادیده گرفته نشده؟ در جوامع دینی که رابطه مردم با خدا از طریق نمایندگان او؛ آخوند، کشیش، خاخام، مغ و … برقرار میشود و هر یک از نمایندگان هم بدون ارتباط با دستگاه قدرت سیاسی، نمیتوانند سیاستهای پلید خویش را دنبال کنند، به خاطر وجود مناسبات بنده و صاحب، خدا و خلق، فقیه و امت و در یک کلام «شبانرمگی»، حقوق فردی زیر پا گذاشته میشود تا آموزههایی جانشین آن شوند که از طرف نمایندگان خدا دیکته میشود. در باورهای دینی فرد باید در ولی خویش ذوب شود. بنابراین آنچه خدا و نمایندگان او میگویند و میخواهند، خواست همه میشود. از سوی دیگر چون هماره دین و قدرت سیاسی در هم تنیده شدهاند، حکم دیکتاتورها هم توسط نمایندگان خدا و گاه به صورت دستور الهی به مردم ابلاغ میشود. اینان در آموزشهای خود هیچ رابطهی جنسی مگر دگرجنسگرایی را برنمیتابند و رفتارهای جنسی غیرمتداول، نزد آنان جرم محسوب میشود و کرداری مخالف خواست خدا. در گام نخست فرد در باور دینی خویش ذوب میشود و فردیت خود را از دست میدهد، حال که امتی بیش نیست و لگام اختیارش در دست دیگری، مجری تصمیمهایی میشود که نمایندگان خدا و قدرت سیاسی به نام دستورهای مقدس خدا، به مردم حقنه میکنند تا هر روز بیشتر بر گردهی آنان سوار شوند.
گذشت زمان اما در غرب، تحولی شگرف در رابطه کلیسا و مردم رقم زده است که حتا درون دستگاه کلیسا هم کسانی یافت میشوند که رفتار جنسیشان مانند بیشترینِ مردم که دگرجنسگرایی است، نمیباشد. برتافتن چنین نگرشی، برآمد سالها مبارزه است. مبارزه برای حقوق فردی. مبارزه برای داشتن اجتماعی که افراد ضمن احترام به جمع در آن ذوب نمیشوند و حقوق فردی خویش را حفظ میکنند. اجتماعی که افراد هر یک دارای هویتهای گوناگونی هستند و به همین دلیل هم جامعه یکدست نیست. جامعه به فردیت افراد احترام میگذارد و کاری ندارد که شب را با چه کسی صبح میکند. مهم مفید بودن فرد است برای جامعه بدون در نظر داشتن هویت جنسی او.
به همین خاطر هم، اکنون کشورهای غربی به تدریج در متن قانونهای خود تعریف متعارف از خانواده که پدر، مادر و فرزند بود را تغییر میدهند. این تغییر پیامد پذیرش حقوق رفتار جنسی همجنسگرایی است. در این معنا دولتها با مبارزات مردم که خواهان احترام جامعه به حقوق جنسی افراد بوده، تن دادهاند و زندگی مشترک همجنسها را به عنوان نوعی از مناسبات اجتماعی پذیرفتهاند. آخرین نمونهی رسمی پذیرش زندگی مشترک همجنسگرایان، در آمریکا رخ داد که دولت اوباما آن را رسمی کرد. میزان برخورداری آزادی مناسبات و رفتارهای جنسی در کشورهای مختلف جهان متفاوت است و گاه بهرغم پذیرش قانونی آن، کسانی با توجه به آموزههای دینیشان، تلاش میکنند تا حقوق فردی و هویت جنسی دیگران را زیر پا بگذارند و نادیده بگیرند.
اکنون در سراسر جهان جشنوارههایی برگزار میشود تا ضمن آوردن شادی و خنده به خیابانها، از حقوق همجنسگرایان دفاع شود. آخرین نمونهی این جشنواره را روز شنبه، اول ماه اوت (آگوست) در شهر استکهلم شاهد بودم. دیدم که چگونه صدها هزار نفر در خیابانهای مرکزی شهر استکهلم، پایتخت سوئد در کنار خیابانها برای همبستگی با همجنسگرایان، ساعتها ضمن شادی و خنده، در انتظار راهپیمایی آنان که موسوم شده به «پراید» ایستاده و با شکیبایی همهی خیابانهای مرکزی شهر را رنگین کمان عشق و دوستی کردند. در این جشنواره، نمایندگان دولت سوئد، پارلمان، حزبهای موافق این رفتار جنسی، پلیس، کلیسا، هنرمندان، ارتش و نهادهای غیردولتی مانند عفو بینالملل، سازمان حقوق بشر، جنبش سبزها و … شرکت داشتند تا ضمن بزرگداشت رفتار جنسی همجنسگرایان، همبستگی خود با آنان را نشان دهند. در این راهپیمایی باشکوه شاهد حضور دگرباشهای ایرانی بودم که به شجاعتشان برای شرکت در چنین جشنوارهای به خود میبالم. شرکت کنندگان امسال این جشنواره سی و پنج هزار نفر و بازدیدکنندگان آن سیصد و سی هزار نفر گزارش شده است.
به گزارش بخش فارسی رادیو دولتی سوئد، مسائل همجنسگرایان و دو جنسگرایان و دگرجنس باشندگان، آزادیهای فردی و حقوق بشری از جمله مسائل مورد بحث سیاستمداران و احزاب سوئدی، بویژه در طول این جشنواره بود. از سوی دیگر مرکزیت داشتن استکهلم و سوئد بهعنوان رئیس دورهای پارلمان اروپا در شش ماه جاری، بحثها و تبادل نظرها، گرد این مسائل را داغتر کرد.
بورییه وستلوند نماینده پارلمان سوئد از حزب سوسیال دمکرات معتقد است با اینکه سوئد از پیشروترین کشورها در محدوده قوانین و برخورد جامعه با مسائل حقوقی و آزادی فردی انسانهاست، هنوز بسیاری کارها هست که در این زمینه باید انجام گیرد و اکنون که سوئد موقعیت رهبری اتحادیه اروپا را بهعهده دارد، بهترین شرایط فراهم آمده، تا بتوان فعالیتهای گستردهتری را در این زمینه انجام داد. به نظر او سوئد میتواند بهعنوان یک سرمشق در این مورد، الهام دهندهی دیگر کشورهای اروپایی باشد.
اما یان نوردلاندر، سفیر سوئد در سازمان ملل، معتقد است کشورهای اتحادیهی اروپا، نسبت به دیگر کشورهای جهان، در زمینه حقوق بشر، بسیار پیشی گرفتهاند. او میگوید، مهمترین رسالت ما در زمینه حقوق همجنسگرایان، نباید در محدودهی اتحادیه اروپا خلاصه شود بلکه اولویت اصلی ما، تلاشی همه جانبه برای از بین بردن مجازات افراد همجنسگرا در کشورهای دیگر است. وی چنین ادامه میدهد که هم اکنون، تقریبن در هفتاد کشور دنیا، همجنسگرایی جرم محسوب شده و زندانهای طولانی مدت و حتی مجازات اعدام دارد که قابل مقایسه با کشورهای اتحادیه اروپا نیست، حتی قابل مقایسه با برخی از کشورهای اروپایی که دید و برخوردشان با آزادیهای فردی جای انتقاد دارد نیز، نیست.
امیدوار باشیم که در سرزمین ما هم حقوق فردی افراد و هویت متفاوتشان مورد احترام قرار گیرد و کسی برای رفتار جنسیاش تحقیر، تعقیب، محاکمه و مجازات نشود. امید که همهی اقلیتهای ایران در پناه قانونی فراگیر بتوانند از حقوق برابر با اکثریت جامعه برخوردار باشند و شاهد هیچ جور و ستمی نباشیم.
امیدوار باشیم که شعارهای طرح شده در این جشنواره نه تنها در ایران که در سراسر جهان اجرا شود و برابری و حقوق فردی جایگزین هویت ذوب شدهگی در ولایت یا هر نوع باور دیگری شود. در این جشنواره از دولتها و مردم خواسته شده بود تا از ازدواجهای همراه با زور و برنامهریزی شده از سوی بزرگترها جلوگیری شود، خواسته شده بود که از حقوق کودکانی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، حمایت شود، خواسته شده بود که به حقوق همجنسگرایان در مورد پذیرش کودک و تشکیل خانواده از نوع جدید آن احترام گذاشته شود، خواسته شده بود که جهان دنیای رنگارنگ را جانشین تکهویتی کند، خواسته شده بود که دست از تعصب برداشته و به خردورزی انسانمدار روی بیاوریم و …
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.
Abbasshokri @gmail.com
هنوز هم که هنوز است مجازات سنگین مذهبی منجمله اعدام در واتیکان و چندین ایالت آمریکا و تمام کشور های مذهبی وجود دارد.چرا که اخلاق که ربطی به دین را ندارد مقدم بر همه چیز قرار داده اند و در طی سال ها مسئول کشتارهائی بوده اند که دنیا را به نام جنگ با مذاهب،سرکوب ها,تفتیش عقاید،و هولوکاست ها نابود کرده اند