نقاشی می کنم با آوازم
حامد نیک پی (زاده ۱۳۵۶ تهران) آهنگساز و خواننده ی مقیم آمریکا ست. از او تاکنون آلبومهای “گذر تنها” و “آسوده” و “دیوانه تر” منتشر شده است.
در آلبوم “رومی ۱” به عنوان خواننده با پدرام درخشانی همکاری کرده است. او همچنین ترانه “مالک این خاک منم” را در اعتراض به سرکوب مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ خوانده است.
حامد نیک پی فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه سوره است. او اولین حضورش با گروه رومی بود و در کنسرتهای این گروه حضور داشت. همچنین با گروه «مسعود حبیبی» به هند سفر کرد و در جشنواره «جهان خسرو» خواند.
حامد هماکنون در آمریکا به سر میبرد و در زمینه تدریس موسیقی سنتی مشغول به کار است.
افتتاحیه جشنواره پنجم تیرگان، پنجشنبه ۲۰ آگوست ۲۰۱۵ در صحنه ی “وست جت” در کنار دریاچه انتاریو، با کنسرت حامد نیک پی و گروهش و رقص کارن گونزالس همراه بود و با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.
در پیوند با حضور حامد در تورنتو، با او گفت وگو کردیم که می خوانید.
حامد عزیز، به تورنتو خوش آمدی. برای خوانندگانی که ممکن است کمتر با موسیقی تو آشنا باشند، بگو که موسیقی تو در چه فرمی می گنجد؟ آیا اساساً برای موسیقی خود فرم قائل هستی؟
ـ اول از همه سلام می کنم به خوانندگان نشریه شهروند.
موسیقی من از تجربه شروع شده و در قالب و فرم موسیقی تلفیقی می گنجد. فرمی که در گذشته چون مردم با آن آشنا نبودند به آن خوش آمد نمی گفتند، ولی اکنون موسیقی تلفیقی جای خود را بین مردم باز کرده، حتا در جشنواره موسیقی فجر هم شاخه موسیقی تلفیقی اضافه شده که این باعث خوشحالی نسل من است. در واقع من جزو نسل اول موسیقی تلفیقی نیستم، نسل قبل من گروه هایی بودند که موسیقی تلفیقی را به طور جدی پیگیری می کردند ولی بیشتر تمرکز آنها بر روی موسیقی بی کلام تلفیقی بوده است.
در خارج از ایران خوانندگانی بودند که تمرکز خود را بر روی موسیقی با کلام تلفیقی گذاشتند و همه اینها به صورتی بوده که موسیقی استاندارد نتی ما به روی فضاسازی موسیقی تلفیقی شرق و غرب و شرق و شرق همراه شده است.
شما به این موسیقی تلفیقی عنصر جدیدی اضافه کردید. کنسرت های شما از مقطعی به بعد با نمایش هم تلفیق شد. چه ضرورتی را حس کردید که به موسیقی تان نمایش و رقص را اضافه کردید؟
ـ ممنون از اشاره به این موضوع. من در اجرای هنرمندانی که در چارچوب استانداردهای تعریف شده ایرانی زمان من به روی صحنه بودند، رهایی نمی دیدم و حس می کردم که یک چارچوب محکم ذهن این هنرمندان را محدود کرده است؛ یک قضاوتی از سوی شنونده که الان او چگونه به ما نگاه می کند؛ من در مورد زیبایی شناسی اجرا حرف نمی زنم بحث قضاوت ذهن مخاطب است؛ رهایی من جایی ست که دیگر تکنیک های آوازی، من را به نقطه ارضاء نزدیک نمی کند، جایی است که فریادم را، گریه ام را، مستی ام را و یا خوشحالی ام را با تکنیک های آوازی نمی توانم انتقال بدهم، در اینجا بود که پرفورمنس به موسیقی من اضافه شد. من وقتی فریاد می زنم، باید فریادم دیده بشود من نمی خواهم هیجانات درونیم را به رخ مخاطب بکشم، بلکه سعی می کنم هیجانات را صادقانه به مخاطب نشان بدهم و خوشحالم که مخاطب من این صداقت را دریافت کرده است.
در انتخاب سازها از چه الگویی پیروی می کنید؟
ـ متاسفانه موسیقی تلفیقی در ایران به نقطه ای رسیده که یک نفر خلاقیتی را ایجاد می کند و بقیه از روی آن کپی می کنند.
من به دنبال رنگ آمیزی اثر خودم بودم و هنوز هم قانع نشدم و همیشه در حال تغییر هستم.
من سازبندی ها را بر مبنای فضاسازی آهنگ هایم انتخاب می کنم و حس و حال خودم که برای من بسیار مهم بوده است. به طور مثال حجم صدای ساز سه تار در کنار ساکسیفون، استاندارد نیست ولی در موسیقی من جواب داده است. نوای سه تار آواز من را همراهی می کند، گیتار فلامینکو وحشی بودن هارمونی من را همراهی می کند و ساکسیفون جواب فریادهای مرا می دهد. استانداردی برای آن وجود ندارد، اما نکته این جاست که چگونه می توان این ترکیب را به مرحله اجرا رساند. صرفاً دعوت سازها نیست؛ نوع هارمونی، میزان استفاده از آن ها و تنظیم در آهنگ سازی مهم ترین نکات است.
ساز بندی ها برای من مثل یک کلاژ و یا رنگ آمیزی یک نقاشی است.
انتخاب اشعار به چه صورت انجام می شود؟
ـ انتخاب اشعار برمی گردد به پیشینه خانوادگی من. مادر من مطالعه زیادی داشت و همیشه روی مقوله شعر تمرکز می کرد. از کودکی و حتا زمانی که من چیز زیادی از این اشعار نمی فهمیدم، شعرهای خوب را برای من می خواند. من ناخودآگاه می دانم چه می خواهم. همین مسئله باعث شده کمتر به سراغ شعرهای قبلاً خوانده شده بروم. البته قطعه بنمای رخ قبلاً تکرار شده ولی اجرای من کاملاً متفاوت بوده است. من از دسته کسانی هستم که معتقدم تا جایی که می شود شعر تکراری نخوانم.
من بر مبنای احساساتم شعر را انتخاب می کنم، بر مبنای لحظه، من انسان عاشق پیشه ای هستم و مقوله عشق بیشتر از هر چیز دیگری در آثار من دیده می شود.
عرفان در موسیقی و خود حامد نیک پی چه جایگاهی دارد؟
ـ بدون شک نمی شود رد پای عرفان و موسیقی قلندری را در آواز من انکار کرد. من با موسیقی عرفانی شروع کردم، با دیدگاه عرفانی و با حضور در مجالس عرفانی؛ ولی چنین نیست که دیدگاه عرفانی خاصی را دنبال کنم، به طور قطع در حامد نیک پی امروز، سبک آواز خوانی عرفانی و موسیقی قوالی پاکستان و موسیقی عرفانی ایران تأثیر بسزایی داشته است؛ البته من هیچ گاه این نوع موسیقی ها را در آثارم کپی نکرده ام، بلکه بر اثر علاقه و شنیدن های مستمری که از این نوع موسیقی داشتم، جمله بندی ها و خیلی از فضاسازی ها در ضمیر ناخودآگاه من نقش بسته، نه به سادگی که در طول زمان و آرام آرام معجونی ساخته شده از موسیقی امروز حامد نیک پی.
من نقاشی می کنم با آوازم ـ من نمایش اجرا می کنم و می رقصم با آوازم ـ من آواز نمی خوانم من شعر را اجرا می کنم و به تصویر می کشم.
آموزش هنر در فضاهای آکادمیک چقدر موثر است؟
ـ همه می دانیم که در دانشگاه هنر لزوماً هنرمند نمی شویم ولی حال و هوای فضای آکادمیک و تجربه حضور در دانشگاه هنر برای حرفه ای شدن بسیار موثر است.
دانشگاه هنر دیدگاه هنرجو را باز می کند، زوایای دید را تغییر می دهد و هنرجو به سادگی از خیلی چیزها نمی گذرد. البته هستند کسانی که به دانشگاه هنر نرفتند و خوش درخشیدند ولی آنها نوابغ اند.
به طور کل دانشگاه هنر برای تقویت پایه هنرمند لازم است.
شما خودتان مهاجرت کردید. درباره هنرمند مهاجر چه دیدگاهی دارید؟
ـ هنرمند مهاجر در وهله ی اول یعنی هنرمندی که یک بال سمت راست و نصف بال سمت چپش همان اول کار قیچی شده و فقط با یک بال نصفه پرواز می کند.
وقتی هنرمند مهاجر موفق می شود با آن بال نصفه موفق شده، و این با ارزش تر است.
بسیار کار دشواری است کار هنری کردن، درک شدن و در نهایت موفق شدن. هنرمند مهاجر را، هنرمند مهاجر عمیقاً درک می کند.
تیرگان بزرگترین فستیوال فرهنگی هنری ایرانیان خارج از ایران است. تیرگان ۲۰۱۵ با هنرنمایی تو شروع شد و در آن خوش درخشیدی. از تیرگان بگو.
ـ بارزترین چیزی که می توانم درباره تیرگان بگویم این است که در آن روح همکاری و همدلی ایرانی را به وضوح می توانید ببینید. همه جا می شنویم که ایرانیان نمی توانند کار گروهی انجام دهند ولی تیرگان ثابت کرد که چنین نیست.
سطح فرهنگی و هنری فستیوال تیرگان بسیار بالاست، همکاری و نظم فوق العاده است. به نظرم تیرگان یعنی مدیریت، یعنی توجه نکردن به حرف های منفی اطراف و در نهایت باید بگویم تیرگان یعنی احترام به هنر، هنرمند و سطح شعور مردم.