«مخفی نماند که کاوه از ناحیه‌ای است که الحال به فریدن اشتهار دارد و معلوم نیست که این خروج و شورش در همان قریه واقع شده یا او به جهت کسب به شهر آمده و به شغل آهنگری مشغول شده است … عاقد و مبدع آن (درفش کاویانی) در قدیم مردی بود از ده کودلیه و یا به قولی کوالیه نام او کابی که بر بیوراسب پادشاه (ضحاک) خروج کرد و پیش از او کسی نام رایت و علم نمی‌دانست … و آن دیه (کودلیه، کوالیه) در این وقت به مشهد آهنگران معروف است و قبر کاوه و قارن در آن جا است و هر که آن جا رفته دیده و می داند و معلوم می شود که بعد از وفات نعش آنها را بدان جا که مولد آنها بوده است برده و دفن نموده اند … کاوه آهنگر رئیس جبه خانه و اسلحه سازی قشون از اهل فریدن بوده است و مقبره او در مشهد فریدن است، … و در چهلم بهار آنجا روند».

نصف جهان فی تعریف الاصفهان و محاسن الاصفهان

 

چنانش بکوبم به گرز گران

که پولاد کوبند آهنگران

 

آرامگاه کاوه آهنگر

آرامگاه کاوه آهنگر

فریدون کودکی شیرخواره بود که پدرش آبتین به دست دژخیمان ددمنش ضحاک کشته شد. فرانک مادر فریدون، او را در مرغزاری انبوه پنهان کرد. ضحاک که از منجمان شنیده بود به دست فریدون تباه خواهد شد، همواره در جستجو بود تا او را نابود کند.

روزی ضحاک از بزرگان کشور خواست بنویسند او تا به حال به جز کار نیک نکرده است و از پیر و جوان بر این امر گواهی بگیرند.

کاوه آهنگر که او نیز همچون بسیاری از مردمان داغ‌دار پسرانش بود که به دست ضحاک به قتل رسیده و مغزشان خوراک ماران دوش ضحاک شده بود، از بیداد و ستم او به تنگ آمده بود، چرم‌پاره پیش‌دامنش را بر سر چوبی کرد و خروش برآورد. مردم که از جور ضحاک به ستوه آمده بودند، به کاوه گرویدند و در کارزاری سهمگین، ضحاک را شکست داده در دماوند به بند کشیدند و فریدون را به جای او بر تخت پادشاهی ایران نشاندند. فریدون، کاوه آهنگر را سپه‌سالار لشگر خود کرد و حکومت اسپادنا یا اسپاداینا (سپاهان – اصفهان) را به او سپرد و درفش کاویانی را به نشانه آزادیخواهی برافراشت. فریدون پس از مرگ کاوه او را در کودلیه (کوالیه) در کنار فرزندش قارون (کارن) به خاک سپرد. آرامگاه کاوه به عنوان تجلی عشق به ایران‌زمین، اکنون به نام «مشهد کاوه» شناخته می‌شود.

 

ابن خُلکان اربیلی، تاریخ‌نگار ایرانی و از نوادگان خاندان ایرانی برمکیان در کتاب خود به نام «وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان مما ثبت بالنقل او السماء او اثبته العیان» که توسط ظهیرالدین اردبیلی به فارسی ترجمه شده، شرح حال ۸۴۶ نفر از امیران و وزیران و دانشمندان و عارفان ایرانی را نوشته است. ابن خلکان در این کتاب، آرامگاه کاوه آهنگر و فرزندانش را در روستای کوالیه و تاریخ درگذشت او را در چهلم نوروز ثبت کرده است. (هر شب آدینه مردم محل بر مزار او گردآمده و نذری می‌دهند. این مراسم در دهم اردیبهشت شکوه خاصی دارد.)

رزم آرا نیز در کتاب جغرافیای نظامی ایران اشاره می‌کند: «گروهی از مردمان منطقه‌ی فریدن که در روستاهای مشهد کاوه، جمالو، اورگان و بردشاه زندگی می‌کنند، خود را فرزندان کاوه آهنگر می‌دانند. آرامگاهی هم در روستای مشهد کاوه در جنوب داران (فریدن) برپاست که مردم محل آن را آرامگاه کاوه آهنگر می‌دانند».

چند سال پیش باستان‌شناسان در تپه آشنا که در میان دریاچه زاینده‌رود قرار دارد، آثاری از عصر آهن، بیش از سه هزار سال پیش، از جمله انواع سفال و جسد تدفین شده دو نوزاد درون سبدهایی از تنه درخت را یافتند. این آثار نشان می‌دهد که تمدن زاینده رود با تمدن سیلک و همچنین تمدن مرودشت پیوند تنگاتنگ داشته است. باستان‌شناسان بر این باورند که تمدن‌های حاشیه زاینده‌رود، از کهن‌ترین تمدن‌های به وجود آمده در سرزمین ایران است. تا پیش از ساخته شدن سد و به دنبال آن دریاچه زاینده رود، تپه آشنا در حد میانی دلتای رود «اورگون» از سرشاخه‌های زاینده‌رود و رودخانه کوچک «آشنا» قرار داشته است. اینک این تپه جزیره‌ای در میان دریاچه زاینده‌رود است. طول دریاچه در گاه پرآبی تا ۴۸ کیلومتر هم می‌رسد. پیرامون این روستا دو برج بزرگ که یکی سالم‌تر مانده نشان از اهمیت این منطقه در دوران‌های پیش می‌دهد. بازمانده ساختار یک دژ، در نزدیکی آبادی جمالو به نام «مزدکیان» وجود دارد، که مردم، این محل را زادگاه مزدک، بنیان‌گذار آیین مزدکی می‌دانند. در پیرامون روستای مشهد کاوه روستایی به نام اسکندری وجود دارد که به گفته مردم اسکندر ذوالقرنین آن را ساخته است. بازمانده چارتاقی‌های معروف به آتشکده در سمندگان و آبخفته، که به گفته مردم آتشکده آهنگران بوده، و همچنین دژی به نام قلعه نادر در چادگان و چند خانه تاریخی اهمیت منطقه را به خوبی بازگو می‌کند. منطقه فریدن در دوران هخامنشیان پرتیکان نام داشته است. پرتیکان برگرفته از نام فریدون پادشاه خردمند و دادگر پیشدادی است.kaveh

طبیعت بکر این روستا و پیرامون آن در بهاران غوغا می‌کند. فرش شقایق است که در سراسر کوهستان گسترده می‌شود. آوای خوش پرندگان جنجالی برمی‌انگیزد که شوق و ذوق را در انسان برپا می‌کند. در سرچشمه‌های زاینده رود، لاله نگونسار، این سوگوار جاودان سیاوش، زینت بخش دامن پر مهر سبزکوه بختیاری و زردکوه‌ سر سپید است. بسیاری از ایران‌گردان و حتی جهان‌گردان بهار این منطقه را از دست نمی‌دهند.

آداب و رسوم مردم منطقه بسیار نزدیک به آداب و رسوم ایل بختیاری است و شاهنامه خوانی در میان ایشان رواج دارد. همه اهالی منطقه از پیر و جوان، زن و مرد کاوه آهنگر را به خوبی می‌شناسند و داستان‌های مربوط به او را با جزییات شنیدنی می‌دانند و به درستی بازگو می‌کنند. هنوز هم پس از گذر هزاره‌ها می‌توان جلوه‌هایی از روحیه دلاوری، سلحشوری، جنگجویی و سپاهی‌گری نیاکان مردم منطقه فریدن را در شیوه زندگی مردم وبه ویژه در بازی‌های محلی کودکان و نوجوانان و جوانان آن، مشاهده کرد. تا سال‌های دهه ۳۰ خورشیدی مردم از نوعی کفش برف‌پیمایی دست‌سازبه نام دِررگِ استفاده می‌کردند.(به دلیل اهمیت موضوع در نوشتار جداگانه‌ای به آن خواهیم پرداخت).

در درون ساختمان آرامگاه که حدود سی و پنج سال پیش بر روی ساختاری کهن بازسازی شده است چهار مزار وجود دارد. یک ضریح چوبی با سه سنگ. سنگ مزار میانی که بزرگ‌تر هم هست مربوط به قارن (کارن) پسر کاوه است که در شاهنامه از او به عنوان «کارن کاوگان» یاد شده، سنگ سمت راست که کوچک‌تر است مربوط به دختر کاوه آهنگر است. (اما به روایت فردوسی از کاوه دو پسر باز می‌ماند: یکی قارن (کارن) و دیگری قباد (کواذ) . کارن کاوگان سپهسالار منوچهر و نوذر بود و از پهلوانان بزرگ شمرده می‌شود.) مزار کاوه آهنگر در خارج این ضریح قرار دارد. در هنگام بازدید ما سنگ مزار کاوه را در تاقچه پهلویی گذاشته بودند و روی مزار را با موزاییک پوشانده بودند! و البته نشانه‌ای هم بر روی آن قرار داده بودند! بر روی سنگ عباراتی با خط فارسی نوشته شده که انتساب مزار به کاوه آهنگر را تایید می‌کند. دو سنگ‌شیر (شیر سنگی) بزرگ از دوران کهن بر آرامگاه کاوه آهنگر و فرزندانش جای داشته که اینک بیرون از ساختمان ساخته شده مزار قرار دارند.

صنایع‌دستی این روستا و پیرامون آن؛ نخ‌ریسی، پارچه دستباف، نجاری، شال‌بافی، گیوه‌دوزی، نمدمالی، قالی‌بافی، جاجیم بافی، چوقابافی، کیسه‌بافی، گلیم‌بافی و قلم‌زنی، منبت‌کاری، معرق، حکاکی، تهذیب و خطاطی و ملیله‌دوزی و رودوزی سنتی و هویه‌کاری، سبدبافی، گل‌دوزی و گل‌سازی هستند. همچنین صنعت آهنگری در منطقه جایگاه ویژه‌ای دارد.

در دوران ساسانی آهنگران هنرمند منطقه سپاهان وظیفه ساخت زره برای سواره نظام سنگین اسلحه ایران به نام «سواره نظام آهنین» را برعهده داشتند. نمونه‌ای از این زره را در نقش برجسته خسروپرویز در تاق‌بستان کرمانشاه می‌توان دید. سواره نظامی که سردار و مورخ رومی امین مارسل در توصیف آنها می‌نویسد: «با نخستین پرتو آفتاب، ایرانیان در روبروی ما نمایان شدند. سوارنظام آهنین که نام او را شنیده بودیم، اینک از دور با خودهای درخشان و غرق در پولاد، به سرعت پیش می­آمد … سپاهی که در زیر فرمان اسپهبد مهران، فرمانده کل سواره­نظام ایران به سوی ما می­آمد، یکپارچه از آهن و فولاد بود. تکه­های آهن که سراپای سربازان را می­پوشاند به شکلی به هم جفت شده بود که آنان می­توانستند به راحتی دست و پای خود را حرکت دهند. کلاهخود آنان تمام سروصورت و حتی پشت گردن را حفظ می­کرد. تنها در برابر چشم­ها و دهان شکاف کوچکی داشت که برای دیدن و نفس کشیدن بود. به جز این شکاف­ها از جای دیگری سلاح دشمن به این رویین­تنان کارگر نبود».

نام مشهد کاوه در متون کهن به دو صورت کوادیه و کوالیه آورده شده است. کوادیه (کوا + دیه) به معنی سرزمین کاوه است. از سوی دیگر شباهت فراوان بین واژه‌های «کوالیه» در زبان فارسی و شوالیه chevalier در زبان فرانسه و cavalier در زبان انگلیسی جای تفکر فراوان دارد.

در اردیبهشت زیبا و دل‌انگیز که نسیم بهشتی وزیدن می‌گیرد و سراسر این منطقه را با گل‌های رنگ‌رنگ فرش می‌کند، آنگاه که شمیم شکوفه‌های بهاری، کناره سرچشمه‌های خنک و پرآب زاینده‌رود موج می‌زند و عطر دلاویز گیاهان را در طبیعت می‌پراکند، زمانی که لاله نگونسار به یاد سیاوش اشک می‌ریزد، به یاد آورید این آهنگر دوران کهن را با چرم و سندانش که پوستین ضحاک را درید، از پس هزاران سال ایستاده به ما می‌نگرد. او که در فریاد حلقوی هر آبشاری، ضرباهنگ پتکش به گوش می‌رسد.

 

نکته: در زمستان برف‌انبار این منطقه کوهستانی، که پیشینه ریزش تا ارتفاع ۱۱ متر برف در طول فصل سرما را داشته است، نوعی کفش برف‌پیمایی به نام (دِررگِ) استفاده می‌شده است که به دلیل اهمیت موضوع در نوشتار جداگانه‌ای به آن خواهیم پرداخت.

 

 

* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.