عدم استقبال مردم ساری از سفر آقای روحانی به این استان آنچنان وضعی به وجود آورد که به گزارش تابناک، رئیس ستاد استقبال مردمی این استان رسماً از آقای روحانی عذرخواهی کرد.
این عدم استقبال نشان داد که اولا آقای احمدی نژاد شیره این جور مردم گول زدن ها را کشیده است و ثانیاً مردم به چیزهای نوتری احتیاج دارند و باید کاری را کرد که الان نوحه خوانها دارند برای جلب مشتری به مراسم عزاداری ماه محرم می کنند.
مداح ها که الان دیگر برای خودشان دم و دستگاه و خدم و حشمی دارند، وقتی دیدند در هر تعطیلات مذهبی مردم میلیون میلیون به لب دریا می روند تا آنجا عزاداری کنند! دوزاری شان افتاد که باید برای جلب مشتری نوحه خوانی ها را مدرن کرد.
آنها کلاه شان را قاضی کردند و گفتند جوان ایرانی که کم و بیش به اینترنت دسترسی دارد و هرروز جنازه صدها زن و مرد و کودک کشته شده در سوریه و افغانستان و عراق را می بیند، دیگر با روضه خوانی های قدیمی و نوحه خوانی های سنتی به گریه نمی افتد. باید نوحه ها را جوری تغییر بدهیم که باعث جذب آنها شود.
آنها با الهام از زندگی دیوانه کننده در ایران که یکی نان ندارد بخورد و یکی ماشین دو میلیارد تومانی سوار می شود، روش های تازه ای در سینه زنی و زنجیرزنی ابداع کردند و شعرهایی ساختند از قبیل ” من روانی ام ” و ” نوار مغزم خط خطی شده ” که خوشبختانه مورد استقبال جوان ها قرار گرفت.
حالا دیگراین نوع عزاداری تفریحی، با شعرهایی از این دست، هم فال شده است و هم تماشا :
نوارمغز سرم، در محضر دکترا، خط خطی و قاطی بود
طبیب توی مطب، متحیر صدا زد، این چه نوار مغزی بود؟
می دونی چی دادم جواب دکتر؟ علت عیبش اینه، آقای دکتر
من روانی ام، روانی حسین، خط خطی شده از عشق حسین
این عزاداری مدرن که همراه با بالا و پائین پریدن انجام می شود از یک طرف ورزش به حساب می آید و انرژی اضافی بدن تخلیه می شود، از طرفی تفریح حساب می شود چون جوان تحصیلکرده امروزی در حالی که به تقلید از نوحه خوان تکرار می کند که من روانی ام و نوار مغزم خط خطی شده خنده اش می گیرد و موقتاً هم که شده غم بیکاری و بی پولی را فراموش می کند و از طرفی دلش هم خوش است که ثواب هم برده چون یکی دو جا اسم امام حسین را برده و مثلا عزاداری کرده!
شمر تعزیه مان را هم که می بینید؟ زره ۱۴۰۰ سال قبل را به تن دارد و موبایل ۱۴۰۰ سال بعد را در دست. لابد دارد برای کسی که قرار است نقش امام حسین را بازی کند پیامک می زند که نترسی ها …خنجر من پلاستیکی و ساخت چینه!
زن و مرد یک کمی برابرند!
درست است که خانم های خبرنگار را روی زمین نشانده اند، اما بودن در جوار آقایان نشان دهنده یک نوک سوزن برابری بین زن و مرد است!
خوبی ما مردم این است که حرف های شوخی مان با حرف های جدی مان زیاد فرقی ندارد. به همین دلیل هم هست که ضرب المثل(شنونده باید عاقل باشه) را درست کرده ایم تا وقتی کسی چیزی را شنید، اگر آدم عاقلی باشد، خودش کلاهش را قاضی کند و ببیند جمله ای را که شنیده، شوخی است یا جدی؟
و اینجوری میشه که با وجود اینکه مقامات بلندپایه کشورمان زیر توافقنامه اتمی را امضا کرده اند و دو تا مجلس مان هم بهش رای داده است باز دنیا باورش نمی شود که ما به این توافقنامه پایبند باشیم و صد جور شرط راستی آزمایی گذاشته اند که ببینند راست می گیم یا شوخی می کنیم؟!
و به دلیل همین قاطی بودن شوخی و جدی مان هم هست که جناب جنتی دبیر شورای نگهبانمان هم وقتی می بیند ما ملت با شعرِ “دل شده یک کاسه خون” قر می دهیم و می رقصیم و با شعر من روانی ام عزاداری می کنیم، می گوید بگذار من هم یک حرفی بزنم که توی دنیا معروف بشوم.
ایشان در خطبه های نماز جمعه فرموده اند:”اگر رو بدهیم فردا می گویند حقوق زن و مرد را هم برابرکنید”…که تاکیدی است بر این که حقوق زن و مرد برابر نیست!
حق هم با آقای جنتی است . دنیا اصلا شعورش به این نمی رسد که وقتی زن در حال کار دائماً باید یک دستش به روسری و چادرش باشد و در حقیقت ناچار است یک دستی کار کند و نصف وقتش را صرف این کند که خدای ناکرده روسری یا چادرش کنار نرود و برایش دردسر درست نشود، چرا باید حقوقش با مرد برابر باشد؟!
عقل شان نمی رسد مردی که حق دارد چهار تا زن عقدی و بی نهایت زن صیغه بگیرد، با زنی که با اجازه پدر یا برادر بزرگترش اجازه ازدواج دارد به هیچوجه برابر نیست؟
دنیای ناقص عقل، که فقط ظاهر را نگاه می کند، چون می بیند زن هم مثل مرد دو تا دست و دو تا پا دارد، خیال می کند زن و مرد با هم برابرند و به این نکته توجه ندارد که اگر زن و مرد برابر بودند، مردها را هم مجبور می کردند چادر سر کنند که خانم ها از دیدن موی سر آنها حالی به حالی نشوند…
و اگر زن و مرد برابر بودند، در مجالس چهار تا صندلی هم برای خانم های خبرنگار می گذاشتند و آنها را ناچار نمی کردند چهارزانو روی زمین بنشینند و خبر تهیه کنند.
تازه اگر از خود خانم ها بپرسی “حاضری شهادت بدهی که در ایران زن و مرد با هم برابر نیستند؟” جواب خواهد داد: اجازه بدین دوستم را هم صدا کنم بیاد دوتایی مون شهادت بدیم، شهادت من یکی را که به حساب نمی آورند!
اهل کجایی؟
بشار اسد عقلش می رسید که اعتراضات ساده مردمی را برای داشتن زندگی بهتر تبدیل کرد به یک جنگ داخلی و ویرانی سوریه. الان، در آلمان سوریه ای بودن یک امتیاز شده است و به گزارش دویچه وله پناهجویان سایر کشورها خود را سوری جا می زنند تا پذیرفته شوند.
شاید خیلی هایشان اصلا سوریه را نشناسند و اگر از آنها بپرسی سوریه کجا واقع شده؟ جواب بدهد بین ایران و روسیه!
کمک به معلولین …!
ایسنا گزارش کرده است که یک شرکت پیمانکاری داخلی به نام “پ” به بهانه ساخت خانه، مبلغ شش میلیارد تومان از شرکت تعاونی معلولان کلاهبرداری کرده است.
نماینده شرکت پ، که احتمالن نام اصلی اش هست “پس چی خیال کردی؟” در حالی که مرتب صلوات می فرستاد و بر شیطان لعنت می کرد، در یک مصاحبه اختصاصی به خبرنگار ما گفت مدتها بود که معلولین ایران شکایت می کردند که بعد از پایان جنگ ایران و عراق دیگر کسی یادی از ما نمی کند وکسی کاری به کارمان ندارد.
ما برای این که به معلولین یادآوری کنیم که هرگز جانبازی هایشان را در جنگ فراموش نکرده ایم و به آنها نشان بدهیم که چقدر برایمان عزیزند، شش میلیارد پولی را که جمع کرده بودند تا خانه بسازند به خارج از کشور منتقل کردیم تا زیر دست و پای آدم های نابابی مثل بابک (ز) نباشد وخدای ناکرده مورد(سود استفاده) قرار نگیرد.
وی با لحنی خودمانی و دوستانه برای خبرنگار ما توضیح داد و گفت آقا اوضاع خیلی قاراشمیشه. هرکی هرچی به دستش می رسه اختلاس می کنه و د برو… این بود که من و رفقایم به این فکر افتادیم که در این مورد کاری بکنیم و پول های افراد معلول را که توان حرکت ندارند به خارج منتقل کنیم که در دسترس اختلاس کنندگان نباشد.
وی که قیافه ای بسیار حق به جانب داشت و برای فداکاری های بیشتر هم اعلام آمادگی می کرد گفت، علاوه براین شش میلیارد تومن اگر معلولین بتوانند باز هم پولی روی هم بگذارند حاضریم آن را هم به خارج منتقل کنیم که گیر آدم های بی انصاف و بی خبر از خدا نیفتد. انصاف نیست پول یک مشت انسان بی دست و پا گیر آدم های دست و پا دار و پاچه ورمالیده بیفتد!
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است.