رونمایی از کتاب ” در آستانه ی توفانی روبنده…”

 

مراسم یادمان بیست و هفتمین سال فاجعه کشتار تابستان ۱۳۶۷ امسال همراه شد با رونمایی از کتاب “در آستانه ی توفانی روبنده…” نوشته ی حسن پویا که کتابی ست تحقیقی در مورد کشتارهای دهه ی شصت توسط جمهوری اسلامی ایران.

این مراسم، یکی از چند مراسم یادمان فجایع دهه ی شصت و تابستان ۶۷ است که از سوی گروه ها و سازمان های مختلف در تورنتو برگزار می شود. کانون خاوران، حقوق بشر و دمکراسی برای ایران، کمیته ی همبستگی با مادران جانباختگان در ایران و کمیته ی مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی با حمایت شهروند، ایران استار، نشر زاگرس و سرای بامداد این برنامه را یکشنبه هجده اکتبر در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک برگزار کرد.

پیش از شروع برنامه، اسامی و عکس های جانباختگان از تمامی گروه ها و سازمان های سیاسی در دهه ی شصت و همچنین جانباختگان سال ۸۸ و بعد از آن بر روی پرده به نمایش درآمد.

این برنامه مجموعه ای بود از سخنرانی، رقص، آواز، کلیپ ویدیویی و نمایش خوانی.

ناهید گردانندگی مراسم و امر معرفی سخنرانان و هنرمندان را برعهده داشت. او خود با شعری از عیدی نعمتی که از کتاب «صمیمیت‌های غارت‌ شده» ی او انتخاب کرده بود، مراسم را شروع کرد:

شب از صدای بولدوزرها/ سوراخ می‌شود/ نَفَس/ از گورها برمی‌آید/ ابرهای سربی/ چتر می‌زنند/ شقیقه‌ها پهلو به پهلو/ خطِ ارتباط‌ اند/ در گورهای جمعی.

شب از صدای بولدوزرها/ سوراخ می‌شود.

هنرمندان و سخنرانان برنامه از راست: نینا طوبایی، حسین فراهانی عزت مصلی نژاد، بابک یزدی،  حسن پویا، شیرین مهربد، آرام بیات، شهره قنبری، حسین افصحی، شراره آتشی، ناهید، محمد فرهادی

هنرمندان و سخنرانان برنامه از راست: نینا طوبایی، حسین فراهانی عزت مصلی نژاد، بابک یزدی، حسن پویا، شیرین مهربد، آرام بیات، شهره قنبری، حسین افصحی، شراره آتشی، ناهید، محمد فرهادی

گورها نَفَس می‌کشند/ خاک تَرَک بر می‌دارد/ از گورها/ صدا برمی‌آید:/ باران/ ببار، ببار/ بر این شوره‌زار.

یادها/ از آسمانِ خاوران/ خیس می‌گذرند./ شب است/ پنجره‌ها/ و چشمانِ خیسِ بیداران.

او سپس با خوشامدگویی به حاضران در سالن، به یاد و احترام به جانباختگان راه آزادی یک دقیقه سکوت اعلام کرد و در ادامه از نینا طوبایی دعوت کرد تا پیام مراسم را بخواند.

در بخشی از این پیام آمده بود:

از میان هزاران زندانی سیاسی جانباخته در طول حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و بویژه تابستان ۶۷ به لحاظ کیفیت و ترکیب زندانیان و تعداد و نیز چگونگی کشتار و به اصطلاح محاکمه ی مجدد آنها از ویژگی های برجسته ای برخوردار است.

جمهوری اسلامی ایران اگرچه به شیوه های مختلف سعی کرد که قتل عام ۶۷ و کشتارهای دهه ی شصت به دست فراموشی سپرده شود، اما مقاومت و مبارزات تحسین برانگیز مادران و خانواده های زندانیان سیاسی در داخل ایران به عنوان سنگرهای ایستادگی و نیز فعالیت های ایرانیان مبارز خارج کشور مانع فراموش شدن آن جنایات شد و حتی در مواردی اعترافی ضمنی به آن جنایات را نیز به رژیم جمهوری اسلامی تحمیل کرد.

پس از آن گرداننده ی مراسم ضمن معرفی بابک یزدی از او برای سخنرانی دعوت کرد.

بابک یزدی فعال و مدافع زندانیان سیاسی، از بنیان‌گذاران “سازمان دفاع از زندانیان سیاسی ایران” و کانون خاوران، و عضو کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران و نویسنده ی کتاب “از حجتیه تا کمونیسم کارگری” است.

بابک یزدی گفت: جمهوری اسلامی از روز اول روی کارآمدنش تا حال تنها توانسته با زندان و شکنجه و اعدام به حیات ننگینش ادامه دهد و تا سرنگونی کاملش هم چنین خواهد کرد. اگر در مواردی رژیم مجبور به عقب نشینی شده تنها و تنها به دلیل مبارزات مردم، فشار اجتماعی و فشارهای بین المللی بوده.

او سپس مروری کرد بر کارنامه ی جمهوری اسلامی از یک طرف و از سوی دیگر به مقاومت و مبارزات مردم. در این رابطه به تیرباران سران رژیم سابق، حمله اوباش حزب الله به مردم با شعار یا روسری یا توسری، به خاک و خون کشیدن شوراهای مردمی در کردستان و ترکمن صحرا، سرکوب قیام آمل، و ده ها و صدها اعدام در اوایل دهه ی شصت، سرکوب بهائیان، کشیش های مسیحی، قتل های زنجیره ای، ترورهای خارج کشور، قتل عام ۶۷ و اعدام هزاران مبارز و مجاهد و کمونیست، و … از آخرین نمونه هایش کشتن شاهرخ زمانی فعال کمونیست جنبش کارگری. اعدام ها در دوران روحانی حتی از زمان احمدی نژاد هم بیشتر شده. اعدام ها در دوران روحانی حتی از زمان احمدی نژاد هم بیشتر شده، اشاره کرد.

او از مبارزات و مقاومت بی توقف مردم نیز در این سه دهه گفت و افزود، خود رژیم اعتراف کرده که سالانه یک میلیون زن را به جرم بدحجابی و بی حجابی دستگیر می کند.

او در پایان سخنانش گفت: هر جا رژیم عقب نشینی کرده از مقاومت مردم بوده، و باز باید مردم متشکل و متحزب و سازمان یافته مقاومتشان بیشتر و محکم تر شود تا بتوانند مانند زمان شاه درِ زندان ها را باز کنند و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و بر ویرانه های این رژیم، نظامی را برپا دارند که مبنایش شادی، رهایی، آسایش، رفاه و خوشبختی همه مردم باشد.

نوبت به دکتر عزت مصلی‌نژاد رسید تا نگاهی داشته باشد به کتاب “در آستانه ی توفانی روبنده…”.

عزت مصلی‌نژاد در فوریه‌ی سال ۱۹۸۵ وارد مونترال شد و درخواست پناهند‌گی کرد. او در مونترال به عنوان عضو مؤسس مرکز همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی ایرانیان خدمت کرد و در حال حاضر به عنوان تحلیل‌گر، محقق و کارشناس ارشد “مرکز کانادایی پشتیبانی از قربانیان شکنجه” کار می‌کند. او بنیانگذار نشر زاگرس است که تاکنون یازده کتاب منتشر کرده است. او همچنین درمجله‌ی «آهنگر در تبعید» مقالات طنز منتشر کرده و از سال ۱۹۹۱ (زمان تأسیس نشریه ی شهروند در تورنتو)، در این نشریه قلم می‌زند. عزت مصلی‌نژاد مولف کتاب‌های زیر است:

اقتصاد سیاسی نفت در ایران” (۱۹۸۶)، “شکنجه در عصر ترس” (۲۰۰۵)، انقلاب خمینی و انقلاب حسینی (۲۰۰۸)، “ادیان و بازگشت شقاوت بارِ خدایان” (۲۰۱۲) و “جرایم و مجازات در اسلام” (۲۰۱۴).

عزت مصلی نژاد با شعری از دنالی آغاز کرد:

تا سکه به نام خان تاتار زدند/ در کسوت دین دست به کشتار زدند

این بی خردان مهر و محبت کشتند/ این بی خبران عاطفه را دار زدند

او سپس به کتاب حسن پویا پرداخت و آن را اثری باارزش خواند که از حقیقت صحبت می کند.

مصلی نژاد مسئله کشتار جمعی را مربوط به مقطعی از تاریخ و کشور خاصی محدود ندانست. او از مارک تواین نقل کرد: تنها کشتار مذهبی بوده که زمین را خونالود کرده و بیشترین کشتارها در طول تاریخ، کشتارهای مذهبی بوده.

او افزود ولی کشتار ۶۷ چه تفاوتی با کشتارهای دیگر دارد، با خواندن کتاب حسن پویا ما تفاوت ها را می بینیم:

اول اینکه در زمان صلح صورت می گیرد،

دیگر این که اسیرکشی است که یکی از هولناک ترین جنایت هاست و هیچ رژیم سفاکی آن را انجام نداده،

جنبه ی تفتیش عقاید داشته،

مخفی انجام می شود،

انکار می شود،

توجیه مذهبی پیدا می کند و با خونسردی کامل این جنایت انجام می پذیرد.

و پویا به خوبی ابعاد و عمق جنایت را نشان می دهد.

مصلی نژاد در ادامه به نقاط قوت و ضعف کتاب پرداخت و گفت: پویا تأثیر این کشتار را بر بازماندگان و بر کل جامعه به ما نشان می دهد. این هالوکاست ایرانی ست و به نسل ها منتقل می شود. به این می گویند سانحه ی همگانی. برای این باید کارهایی انجام شود. این که حقیقت چه بود؟ مجازات عاملان، بنای یادبود ساختن، سنفونی و تئاتر ساختن از آن و کارهای دیگری که باید صورت گیرد.

او در پایان گفت: این مراسم را به سوگواری سالی یک بار تبدیل نکنیم. باید کارهای پیگیر انجام دهیم و ما مسئولیم. مسئله فرهنگ ماتم نیست، باید زندگی را پاس بداریم. باید دست رد به فرهنگ ماتم رژیم بزنیم. شهیدسازی و شهیدپروری نکنیم. من با بابک موافق نیستم که می گوید باید رژیم سرنگون شود و بدون آن هیچ کاری انجام نمی شود. درست است ولی از طرف دیگر همه اش رژیم نیست. ما مردم هم هستیم. جامعه ی ما از یک جباریت ساختاری دیرپا رنج می برده که ربطی هم به خمینی و شاه ندارد. دیگر این که عقب افتادگی فرهنگی و دربند بودن اندیشه که این دو یک دور تسلسل باطل به وجود آورده و ما را در طلسم فرو برده. این جز با روشنگری حل نمی شود.

(نگاه کنید به مطلب عزت مصلی نژاد با عنوان “نیم نگاهی به کتاب در آستانه ی توفانی روبنده” در سایت شهروند)

در ادامه نوبت به نمایش ویدیوی رقص گروه خورشید خانم به سرپرستی آرام بیات رسید. نام رقص “خورشید در حصار شب” بود. طراحی رقص (کوریاگرافی) و طراحی لباس از آرام بیات، اجرا از گروه رقص خورشید خانوم، با مونتاژ موسیقی از آلبوم “نه فرشته ام نه شیطان” به خوانندگی همایون شجریان (آهنگساز: تهمورث پورناظری و دیوید گارنر، شعر: شفیعی کدکنی و حسین منزوی)تصویر و صدا توسط انوش ساسان انجام شده بود.

گروه رقص خورشید خانم در سپتامبر ۱۹۸۸ در شهر مونترال به سرپرستی آرام بیات هنرآموخته هنرستان رقص‌های ملی و محلی ایران و فارغ‌التحصیل رشته عکاسی از داسون کالج مونترال و صدا و تصویر دیجیتالی از دانشکاه کنکوردیا، با هدف حفظ و اشاعه‌ی هنر رقص ایرانی که با برقراری حکومت اسلامی در ایران ممنوع شده است؛ بنیان گذاشته شد و از آن تاریخ، پیوسته با آموزش رقص ایرانی به کودکان و نوجوانان و به صحنه‌بردنِ این هنر زیبا و یگانه در معرفی آن به ایرانیان و جهانیان کوشا بوده است. همچنین با استفاده از قدم‌ها و حرکات رقص ایرانی و به روز در آوردن (مدرن کردن) آن طراحی‌های جدیدی بر اساس مسائل اجتماعی روز؛ به ویژه نقض آزادی‌ها در ایران، جنسیت، هویت و مهاجرت را در کانادا آمریکا و اروپا به تماشا گذاشته است.

آرام بیات نیز از مونترال آمده بود و میهمان مراسم بود.

در ادامه مراسم حسن پویا نویسنده ی کتاب «در آستانه ی توفانی روبنده…» از کتابش گفت. پیش از آن گرداننده مراسم بخشی از پیش درآمد کتاب که شرح کوتاهی از زندگی نویسنده را در خود داشت، خواند

در این مراسم  حسن پویا کتابش را با عنوان "در آستانه ی توفانی روبنده" معرفی کرد

در این مراسم حسن پویا کتابش را با عنوان “در آستانه ی توفانی روبنده” معرفی کرد

.

«ممکن است خواننده ی کنجکاو بخواهد بداند که صاحب این قلم کیست و روند شکل گیری ی این دفتر چگونه بوده است!

من در زمینه ی ریاضیات ، الکترونیک و تکنولوژی‌ی دیالیز در ایران ، فرانسه و کانادا تحصیل کرده ام و بیش از بیست و پنج سال است که با عنوان کلینیکال تکنولوژیست، در تورنتو سرگرم کارم.

در دوران دانشجویی (زمان پهلوی ی آخر) به  دنبال انتشار نشریه ای به نام «گاه  نامه ی آن زمان و این زمان» دستگیر و به‌مدت یک سال سلول و زندان را تجربه کردم و از مبارزانی چون «ستار کیانی» و «علیرضا تَشیُد» (که هر دو در تابستان ۶۷ خاورانی شدند) نکات بسیاری آموختم.

ترکیه (آنکارا) بودم ؛ (به قصد گرفتن پناهندگی) که رژیم اسلامی ی ایران قتل عام تابستان ۶۷ را مرتکب شد. همان جا با خودم عهد کردم که در هر سر زمینی فرود آمدم، نهادی را برای زنده  نگه داشتنِ یاد و نام آن دریا دِلانِ مبارز بنیان نهم.

از تورنتو سر درآوردم و در همین شهر، در سال ۱۳۷۵، با هم صدایی ی چند تن از یاران، “سازمان دفاع از زندانیان سیاسی ایران” را که بعدن “کانون خاوران” نام گرفت، بنیان نهادیم.»

حسن پویا در آغاز گفت، چون محتوای کتاب من درباره ی جانباختگان دهه شصت و تابستان ۶۷ است تصمیم گرفتیم روگشایی کتاب با یادمان جانباختگان باهم برگزار شود. او سپس از هنرمندان و دوستانی که از راه دور و نزدیک، ونکوور، مونترال و اتاوا به مراسم آمده بودند، سپاسگزاری کرد. او همچنین از ویراستار و صفحه آرای کتاب، ناهید، که مجری برنامه هم بود، سپاسگزاری کرد که با پشتکار و دلسوزی کتاب را برای چاپ آماده کرد. همچنین از آذرخش برای طراحی جلد کتاب و دیگر دوستانی که در برگزاری این برنامه نقش داشتند تشکر کرد.

پویا در ادامه گفت: چه رازی در خاوران نهفته که جمهوری اسلامی ایران از حضور مادران و خانواده های زندانیان سیاسی در آن وحشت دارد؟ چرا به مادران و خانواده های جانباختگان اجازه نمی دهد تا یادمان عزیزانشان را برگزار کنند؟ چرا رژیم تلاش می کند هیچ اثری از خاوران باقی نماند؟ خاوران صحنه ی باقیمانده ی از یک نبرد نابرابر که پیروز تاریخی آن بی گمان آرمان های ساکنان اجباری آن است. جمهوری اسلامی از حافظه ی تاریخی وحشت دارد. جمهوری اسلامی بیش از رژیم شاه نسبت به نقش حافظه ی تاریخی آشناست. برای قرن ها روحانیت امام حسین را ساخته، مردی آزاده، ضد ظلم که در مقابل یزید ایستاده و در کنار فرات با لبی تشنه، هر سال در ایام محرم ده ها بار کشته می شود. در خاطره ی جمعی این مردم برای قرن ها امام حسین سمبل آزادگی بود و درست در مقطع ۵۷ رژیم بیشترین استفاده را از این سمبل آزادگی می کند و آن را در وجود خمینی تجلی داده که با یزید زمان درافتاده. به همین خاطر فقط چند ماه پس از پیروزی انقلاب به کردستان قهرمان حمله می کند و کشتار را از آنجا آغاز می کند. در کتاب نشان داده ام که جمهوری اسلامی از پیش برنامه ریزی کرده برای کشتن کمونیست ها در سال ۶۰. سندش را هم آورده ام. رژیم اگر می توانست از ایران یک اندونزی دیگری می ساخت. در ۱۹۶۵ سوهارتو سه میلیون انسان از لایه ی آگاه جامعه را قتل عام می کند و هنوز هیچ مقاومتی در آنجا شکل نگرفته است. هشت سال بعد در۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ در شیلی، پینوشه چهارهزار نفر را می کشد. در استادیوم سانتیاگو، ویکتور خارا هنرمند مردمی را می آورند و دستش هایش را می شکنند و می گویند بخوان. آنگاه پنج هزار نفر هم زنجیرش در استادیوم همراه با او می خوانند “ما پیروز خواهیم شد” و از این نقطه است که سرنوشت شیلی از سرنوشت جاکارتا جدا می شود و سیزده سال بعد پینوشه سقوط می کند.

او سپس بخشی از کتاب را برای حاضران خواند. (نگاه کنید به مصاحبه حسین افصحی با حسن پویا در شهروند ۱۵۶۴، ۱۵ اکتبر۲۰۱۵ در سایت شهروند)

نوبت به هنرمند دیگری رسید که از ونکوور میهمان مراسم بود. در معرفی او گفته شد: شهره قنبری متولد تهران و از دانشجویان دانشگاه ملی و از فعالان سیاسی چپ بود که در سال ۶۰ دستگیر شد و تا سال ۶۶ در زندان های اوین، قزل حصار و شهرستان بسر برد.

شهره فعال سیاسی- اجتماعی و هنرمندی است که تلاش دارد تا با نقاشی هایش آنچه بر او و نسل او گذشته است را به تصویر بکشد

یکی از سوزن دوزی های شهره که در زندان آن را دوخته است

یکی از سوزن دوزی های شهره که در زندان آن را دوخته است

.

مجموعه‌ی سوزن‌دوزی‌های او در زندان و نقاشی‌هایش در شهرها، سمینارها و یادمان‌های مختلف در شهرهای کلن، مونترآل و همچنین در موزه هنرهای ونکوور، سمپوزیوم عدالت برای ایران در لندن؛ و همینطور در دادگاه «ایران تریبونال» در لاهه به نمایش گذاشته شده است.

وی همچنین؛ شرکت فعالی در بخش هنری بنیاد پژوهش‌های زنان در شهرهای برکلی، هانوفر و بوستون داشته است.

سخنرانی شهره قنبری با عنوان “نقش هنر در ثبت و حفظ حافظه ی تاریخی” ایراد شد. ضمن سخنرانی، اسلایدهایی از کارهای سوزن دوزی او بر پرده به نمایش درمی آمد و او در مورد شیوه ی کارش و اینکه چگونه پنهانی این کارها را دوخته و به بیرون از زندان فرستاده توضیح می داد.

و ما بازماندگان در به خاطر سپردن و بیان فجایعی که اتفاق افتاده اصرار می ورزیم و به آنچه که برای کنترل این حافظه تاریخی و جمعی تلاش می کند، تن نداده و تلاش ما بر آن است که در عرصه های مختلف و بخصوص در قالب های هنری آن را در عرصه ی عمومی قرار دهیم تا دچار فراموشی نشود. امید آن است که با برگزاری نمایشگاه ها و جشنواره های هنری بتوانیم آنچه در سال های سیاه دهه ی شصت، اعدام های دسته جمعی، گورهای گمنام، گریزهای ناگزیر و تبعید گذشت را به نسل های بعد از ما و به جهانیان نشان دهیم. آنچه که امروز نیز در کشورمان شاهد هستیم، از آتنای کاریکاتوریست تا کیوان کریمی فیلمساز و یا شاعران و دیگران که در زندان هستند، حال به اشکال دیگری همان است و قصه ادامه دارد. چرا که حکومت های خودکامه به خوبی می دانند که نقش هنر و هنرمند متعهد چیست. این هنر از ابزارهای خود استفاده کرده و وقایع اجتماعی را ثبت می کند و این تعهد است که آن را در واکنش های اجتماعی و سیاسی اطرافش به نساختن، همراهی نکردن، با ظلم و نابرابری ها پیش می برد.

شهره قنبری در این رابطه برای نمونه چند اثر نقاشی و عکس از جمله اثر فرانسیس گویا موسوم به سوم ماه مه ۱۸۰۸، گئورنیکا از پیکاسو، عکس اعدام مبارزان در فرودگاه سنندج در سال ۱۳۵۸ را نشان داد و در مورد هر یک توضیحاتی داد و آنها را نمونه هایی برای فراموش نکردن فجایع و ثبت وقایع خواند.

در ادامه اسلایدشویی از کارهای سوزن دوزی او با ترانه ی یک شب مهتاب زنده یاد فرهاد به نمایش گذاشته شد.

پس از هنر نقاشی، نوبت به موسیقی رسید و صدای زیبا و بااحساس شیرین مهربد.

ناهید، هنرمند را چنین معرفی کرد: شیرین مهربد آوازه خوانی به تمام معنا معاصر است، که تجربه‌ی موسیقایی خود را در تبعید، مرتبط با تحولات فرهنگی نسل انقلاب می‌داند. او که متولد تهران‌ است، در سال‌های جوانی به دلیل فعالیت‌های آزادی‌خواهانه‌اش پنج‌ سال محکومیت سیاسی را در زندان اوین تحمل می‌کند.

ترانه ی”او یک زن است” به زبان فرانسه (اولین تجربه‌ی آوازین شیرین) در زندان و در ذهن‌اش شکل می‌گیرد. رهایی از زندان و خروج او از کشور با دوران کوتاهی از سکوت، تأمل و تحصیل در شهر مونترال همراه است. بازگشت به آواز برای شیرین با علاقمندی به موسیقی سنتی، آموختن دستگاه‌ها و گوشه‌های آوازین ایرانی تحقق می‌یابد و با پیوستن به دو گروه موسیقی “خاوران” و” صبا” کنسرت‌های خیریه‌ی فراوانی را از دهه‌ی ٩٠ میلادی اجرا می‌کند. در سال ٢٠٠٣ میلادی شیرین با همکاری گروه فرانسوی-کانادایی ماهاپوران کنسرت‌های موفقی را در ارتباط با فعالیت‌های بین‌المللی ضد جنگ در بحران افغانستان و در مخالفت با نسل‌کشی به صحنه می‌آورد

شیرین مهربد با گیتار بهروز ترانه هایی زیبایی اجرا کرد

شیرین مهربد با گیتار بهروز ترانه هایی زیبایی اجرا کرد

.

شیرین مهربد در سال ٢٠٠١ با حضور در مستند “درختی که به یاد می آورد” ساخته‌ی مسعود رئوف و اجرای ترانه‌ی “پاییز آمد” در انتهای این مستند، امکانات تازه‌ای را در آواز خود می‌آزماید. اولین آلبوم موسیقی او در سال ٢٠٠۶ به نام “اوج غریب یک صدا” به طور رسمی ورود شیرین را به موسیقی مدرن و پاپ ایران رقم می زند. این آلبوم با شعرهایی از شهریار دادور و آهنگ سازی بابک بیات، بامداد بیات و بابک امینی با اجرای ارکسترسمفونیک شهر تورنتو ضبط و تنظیم می شود.

این مجموعه ترانه‌ها، شیرین را به کنسرت‌ها و کنفرانس‌های متعددی در سراسر دنیا دعوت می‌کند و غرور امیدوار‌کننده‌ی صدایش که برانگیزاننده‌ی احساسات نهفته‌ی بسیاری از ایرانیان متأثر از وقایع انقلاب است در پاریس، زوریخ، استکهلم، سیدنی، مالمو، گوتنبرگ، کلن، آمستردام، ونکوور، اتاوا، تورانتو و مونترال شنیده می‌شود. او همواره از همایش‌های ایرانیان در دفاع از حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی و حفظ محیط زیست حمایت می‌کند.

از تازه‌ترین کارهای شیرین تجربیاتی آزاد در موسیقی‌ی جاز و ورود به حیطه‌ی موسیقی‌ی ملل است که بستر لازم را برای ترانه‌های آینده‌ی وی خواهد ساخت. شیرین مهربد هم اکنون ساکن شهر مونترال در کاناداست.

شیرین مهربد ضمن تبریک به حسن پویا برای انتشار کتابش، گفت: ما امشب جمع شدیم که دوباره یاد تمام آن عزیزانمان که به خاطر آزادی و دگراندیشی جان خودشان را از دست دادند، جشن بگیریم، زندگی ادامه داره و ما می توانیم به اعدام و شکنجه بگوییم، نه!.

مهربد سپس با همراهی گیتار بهروز، با صدای گرم و زیبایش چند ترانه اجرا کرد. اولین ترانه “صدای زندگی شو” و آخرین ترانه “سر اومد زمستون” بود که از حاضران خواست تا با او همراهی کنند.

پس از استراحت و پذیرایی بخش دوم برنامه با پخش فیلمی از زنده یاد شاهرخ زمانی آغاز شد. در این فیلم مصاحبه ای تلفنی با شاهرخ زمانی پخش شد. و گفته های مادر او و اذیت و آزارهایی که به دلیل زندانی شدن فرزند مبارزش کشیده بود، همه را متأثر کرد.

پایان بخش این برنامه ی سه ساعته نمایش خوانی توسط حسین افصحی و همکارانش بود

حسین افصحی و شراره آتشی در نمایش خوانی

حسین افصحی و شراره آتشی در نمایش خوانی

.

حسین افصحی نویسنده و کارگران تئاتر براساس تم کتاب “در آستانه ی توفانی روبنده…” که به کشتارهای دهه ی شصت اختصاص دارد، نمایشی نوشته بود با عنوان «خوانشِ ترنمِ آزادی».

او پیش از نمایش خوانی از حاضران تشکر کرد و گفت: باید دست در دست برنامه گذاران چراغ یادمان کشتار دهه شصت و ۶۷ را روشن نگه داریم. اگر این چراغ خاموش شود و کشتارها فراموش شود، جمهوری اسلامی از اینی که هست خونخوارتر و وحشی تر خواهد شد. پس باید همیشه و همه جا این یادمان را گرامی بداریم.

شراره آتشی نقش های زن داستان را اجرا کرد. محمد فرهادی و حسین فراهانی دیگر نقش ها را آفریدند. به گفته ی افصحی، حسین فراهانی از قدیمی ترین های جامعه ی ایرانی تورنتوست که صدای گرمش در رادیو پیام آشنا به گوش ایرانیان رسیده است

محمد فرهادی و حسین فراهانی در نمایشنامه خوانی

محمد فرهادی و حسین فراهانی در نمایشنامه خوانی

.

این نمایش دادگاه عاملان و آمران اعدام های دهه ی شصت است و شرح قصه های دردناک خانواده های جانباختگان. در همهمه ی “اعدامشان کنید” قاضی دادگاه همگان را به صبر و عدالت دعوت می کرد.

گرچه به گفته ی افصحی این نمایش در مدت زمان کوتاهی آماده شده بود، اما به خوبی اجرا شد. با امید به اینکه افصحی روی آن کار کند، تا شاهد اجرای صحنه ای آن هم باشیم.