Nastaran-Adibrad

خودتخریبی یعنی آسیب رسانی داوطلبانه به خود. گاهی اوقات انسانها کارهایی می کنند که به خود آسیب می رسانند. در افرادی که این اختلال وجود دارد به دلیل عدم توانایی در کنترل و مدیریت خود، رفتار خودتخریبانه به صورت الگوی غالب دیده می شود. شدیدترین حالت خودتخریبی، خودکشی است، ولی رفتار خودتخریبانه و خشونت علیه خود بسیار گسترده تر از خودکشی است. به طوری که می تواند طیف وسیعی از رفتارهای خود ایثارگرانه بیش از حد، تحمل رنج و آسیب، عدم مراقبت کردن و غفلت از خود شروع شده تا بریدن و صدمه جسمی به خود را در بر بگیرد.

یکی از زمینه های مهم خودتخریبی، تنفر از خود است. نفرت از خود نشانگر رفتارهای ناکارآمد در مورد رابطه فرد با زندگی است. افراد متنفر از خود تصور می کنند یک چیز بد و سمی در زندگی و وجود آنها قرار دارد و دایم تلاش می کنند این چیز بد و نفرت انگیز را در وجود خود کنترل کنند. آنها برای کنترل این بخش از وجود خود ممکن است شرایط سوءاستفاده یا صدمه ای را متحمل شوند که می تواند به تجربه دوران کودکی آنها برگردد. این افراد تصور می کنند حتما نقصی دارند که این بلاها بر سرشان می آید یا مستحق چنین رفتارهایی هستند. با این فرض گاهی فرد ممکن است خودش را در شرایطی قرار دهد که متحمل رنج و عذاب شود. نام های دیگرخودتخریبی، خودشکنی، انکار خود، یا خودنابودی است. در این افراد رفتارهای خودتخریبگرانه برای سرکوبی بخش های بد شخصیتشان به کار گرفته می شود.

pazel-woman-c1 

انواع رفتارهای خودتخریبی

برای این که یک رفتار را خودتخریبانه بدانیم لازم نیست که حتما تخریب فیزیکی یا آسیب رسانی جدی رخ دهد. هر نوع به زحمت انداختن خود برای دیگران، اجازه دادن و تحمل بدرفتاری دیگران، عدم توجه به خود و به مهلکه انداختن خود می تواند جزو رفتارهای خودتخریبانه باشد. گسترده ترین رفتار خودتخریبانه عبارت است از اختلالات خوردن، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و نیز اعتیاد به قمار. هر نوع خرابکاری علیه خود و یا رفتارهای خودشکنانه ای که به طور مستمر منجر به سقوط و شکست خود می شود از دیگر رفتارهای خودتخریبی است.

خودآزاری به طور شگفت آوری در بین جوانان در سرتاسر جهان شایع است. همچنین در بین بزرگسالان دارای اختلالات شخصیت مرزی این رفتار بسیار دیده می شود. شخصیت های مرزی با نوسانات خلقی شدید، رفتارهای تکانشی، خودتخریبی، تفکر خودکشی و مشکلات ارتباطی شناسایی می شوند. افرادی که رفتار خودتخریبی و صدمه زنی به خود دارند ۷۵ برابر بیشتر دست به خودکشی می زنند.

 

دو نوع چرخه رفتار خودتخریبی

ـ الگوی اول با استرس شدید شروع می شود به دنبال آن فرد احساس غرقه شدن در شرایط غیر قابل کنترل دارد. احساس می کند نمی تواند با شرایط سازگار شود. بسیار حساس شده و حس خودتخریبی اش نشانه می رود سپس دست به نوعی خودتخریبی می زند و سپس احساس تخلیه و یا رها شدن از درد دارد.

ـ در حالت دوم فرد احساس طرد و ناامیدی دارد. به دنبال این احساس از دیگران جدا می شود سپس دچار احساس بی تفاوتی، گم شدگی عدم وصل و عدم ارتباط با واقعیت پیدا می کند به دنبال آن حس خود تخریبی اش نشانه می رود و سپس با دردی که به خود می دهد با واقعیت متصل می شود. در این زمان احساس زنده بودن و سپس قدرت عمل پیدا می کند.

صدمه زنی به خود یا خشونت علیه خود یک راه ابتدایی برای مقابله با بی حسی عاطفی است. بی حسی عاطفی در این افراد به قدری غیرقابل تحمل است که تحمیل رنج جسمی و فیزیکی باعث می شود که زندگی قابل تحملتر شود. وقتی فرد از نظر فیزیکی درد می کشد دردی که قابل دیدن و لمس کردن است، درد بی حسی عاطفی که به مراتب غیرقابل تحمل تر است را فراموش می کند و به دنیای حس برمی گردد. از طریق درد کشیدن این افراد با نوازش منفی “بودن” خود را به رسمیت می شناسند. “من درد می کشم، پس وجود دارم”.

ادامه مطلب در شماره آینده

* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.