Farsheed-Kheirabadiدر شرایط بارانم

انگار بارانم

اطمینان ِ روزهای خشک سالی و در آغاز یک رگبارم

در محیط امواتم

در آغاز این راهم

در شیوه ی اعجازم

برای پوشیدن موسیقیِ کیهان

وُ برای گفتن ِ ایمان

وُ برای رفتنِ رخشان

من

در وضعیت بارانم

در شرایط یک توفان

هین! برای برخاستن از ابر وُ بنشستن از باران

من در محیط الطافم

در سرزمینِ الهامم

برای دریافتن از یافتن از گمشدگی

در کنکاش برای یک خورشید

در روح درخت

       وُ در گوشه ی آن سازم

به امید معجزه ی رویش

به امید رویش معجزه ی بادم

پشت درهای زمستان

برای بهشت

در کمینِ اردیبهشتم

من خود ِ خردادم

برای خدایان ِ روم

موسیقی ِ چنگ که نه، بربت می زنم من

در شرایط بارانم

برای پرواز تا عقاب

من نه کلاغ

خود ِ بادم

از برای ِ روشنی ِ راه وُ پشته وُ توشته ی راه

من در آغاز یک آوازم

برای همه ی زخمه ها و سازها

من سازه هایی از روحِ مهندس سیحونم

من! آری من! خودِ سیحونم

برای شدن از دشت های چنین دردناک

من خودِ سیحونم

در شرایط اعجازم

برای انتقام وُ برای برگردانی ِ یک امت خام

من خود اخگر و خیزشِ ناله ی جان کاهِ بادهایم

این روزها

در شرایط ایجازم

برای گفتن رمز ها و نام های شبانگاهی

پای در راه اعجازم

برای سرودنِ اعجاز

در شرایط بارانم