شنبه نوزدهم دسامبر ۲۰۱۵ برابر بود با هشتادمین سالگشت میلاد دکتر رضا براهنی شاعر، رمان نویس و نظریه پرداز ادبی و به همین مناسبت از سوی الکا براهنی کاشانیان دختر دکتر براهنی محفل دوستانهیی در فیرفکس ویرجینیا برگزار شد. این مراسم برای دکتر براهنی به گونه ی سورپرایز بود، زیرا تا پیش از ورود به محل برگزاریی جشن از ماجرا باخبر نبود.
در این مهمانی عدهیی از اهالی ی فرهنگ و دوستان دکتر براهنی که ساکن این منطقه هستند دعوت داشتند و همچنین جمعی از دست اندرکاران خانه آیینه که نهادی است غیر انتفاعی و در حوزه فرهنگ با فعالیت های پژوهشی علمی و آکادمیک درباره مسایل افغانستان در منطقه ی واشنگتن کار می کنند، حضور داشتند.
در اوایل ماه دسامبر انجمن خانه آیینه از دکتر براهنی برای سخنرانی دعوت کرده بود و ایشان برای همین منظور از کانادا، محل سکونت اش به ویرجینیا سفر کرده بود
.
انجمن خانه آیینه در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط فرهنگیان و شخصیت هایی چون استاد یوسف سیمگر باختری، فرهاد دریا، روانشاد داکتر نورعلی، محمد معروف پوپل، هارون عمر، محمود سدوزی، وحید پنجشیری، ذاکر واحدی و … در ایالت ویرجینیای امریکا جهت شناخت بیشتر افغانستان و شاخص های فرهنگی آن بنیانگذاری شد که بر پژوهش در جهت تبیین اندیشه های فرهنگیان، علما، فضلا، عرفا، فلاسفه، دانشمندان و هنرمندان بزرگ افغانستان و جهان، شناسایی و تجزبه و تحلیل مشکلات و نارسایی های موجود در زمینه های فرهنگی ـ پژوهشی و گسترش تحقیقات و توسعه امور علمی و فرهنگی میان افغانستانی های داخل و خارج کشور تأکید می کند.
پس از صرف شام، الکا براهنی از میهمانان تشکر کرد و آن گاه از پدرش، دکتر براهنی خواست تا با خواندن شعری از خویش با میهمانان سخن بگوید. سپس شاعر جوانی که به تازگی از افغانستان به این منطقه کوچیده است، یکی از شعرهای خود را خواند. پس از او یوسف سیمگر باختری از مسوولان خانه ی آیینه چند دقیقه درباره شخصیت ادبی دکتر براهنی سخن گفت. دکتر حسن جوادی پژوهشگر و نویسنده مقیم واشنگتن از سابقه ی دوستی ی پنجاه و هفت ساله ی خود و دکتر براهنی سخن گفت و به ذکر خاطراتی از دوران رفاقت خود با دکتر براهنی پرداخت که با استقبال حضار روبه رو شد. پس از سخنان دکتر جوادی و یکی دو نفر از حضار، صمصام کشفی با تبریک به آموزگار خویش شعری از خود را که به دکتر براهنی پیشکش کرده بود قرائت کرد.
پس از این مراسم نوه ی دکتر براهنی با کیکی که تصویر صفحه ی نخست شناسنامه ی دکتر براهنی بر آن آذین شده بود وارد سالن شد و از پدر بزرگ اش خواست تا شمع هایی را که نشان از عدد هشتاد داشتند و به زیبایی ی کیک افزوده بودند فوت کند.
در پایان این مراسم دکتر براهنی از میهمانان سپاسگزاری کرد و به درخواست جمعی از حضار شعر دف خود را به زیبایی اجرا کرد و با میهمانان عکس انداخت. این میهمانی ی صمیمانه تا پاسی از شب ادامه داشت.
خانم مهرانگیز کار حقوقدان برجسته و نویسنده و فعال حقوق زنان و حقوق بشر نیز در جمع مدعوین حضور داشت.
من در دانشگاه تهران از سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۴۹ در کلاسهای درس دکتر براهنی و دکتر جوادی و دکتر صورنگر و منصور و مانند اینها شاگرد رشتۀ زبان انگلیسی بودم. دکتر براهنی به زبان انگلیسی درس اساطیر یونان و روم و درس چگونه شعر بخوانیم و عیره میداد. برای دکتر براهنی، که بسی نکته ها از او آموختم، آرزوی تندرستی و شادمانی دارم. چنین است آرزوی من برای استادان دیگری که زنده مانده اند و، به جای وطن، در این گونه اجتماعات کوچک حضور مییابند. دیدن نام دکتر جوادی بسیار خوشحالم کرد چون من در همان سالها شاگرد ایشان نیز بودم. از انقلاب به بعد، هر بار که به کتاب «تاریخ ادبیات مریکا» (از ترجمه های ایشان) مراجعه کردم چهرۀ ایشان (از آن سالها) در برابرم زنده شده است. امیدوارم ایشان همان دکتر جوادی باشند که با دکتر براهنی خاطرات مشترک دارند.