شاید شما هم خبر را شنیده باشید، تازه ترین شاهکار لمپن هایی که در نظام جمهوری اسلامی بالیده اند، قدر دانسته شده اند و تبدیل شده اند به کارگزاران فرهنگی و سیاسی!
این اراذل و اوباش حکومتی در”مبارزه سیاسی” و خط و ربطی شان هر وقت قافیه را تنگ دیده اند از هر بی حرمتی و اهانتی نسبت به زنان ابایی نداشته اند. آنها با هتک حرمت زنان مزورانه و حیله گرانه سعی در به حاشیه راندن و منفعل کردن شان دارند و در این کارزار ناانسانی و زشت خود هیچ حد و مرزی را رعایت نکرده اند.
دارم از توهین ها و اهانت هایی که نشریه یالثارات در مورد خانم شهیندخت مولاوردی منتشرکرده، صحبت می کنم.
یالثارات ارگان گروه انصار حزبالله وابسته به بسیج مستضعفان، و از ارگان های رسمی نظام است که از بدو انقلاب تاکنون با بودجه دولتی و در پناه حمایت های قانونی فعالیت کرده است و خانم شهیندخت مولاوردی هم معاون رئیس جمهور و معاون امور زنان و خانواده دولت روحانی ست
.
یالثاراتی ها گروهی “خودسر و شخصی” نیستند که دست به چنین کاری زده اند، “شخصی” هایی که نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از مواقع از “خدمات و سرویس دهی شان” بهره ها برده است و بدین طریق از پاسخگویی و مسئولیت پذیری خود را مبرا کرده است. از جمله نسبت دادن قتل های زنجیره ای به آنان و یا حمله به کوی دانشجویان و پرتاب دانشجویان از طبقات بالا و کور کردن دانشجویان و یا آزار و ارعاب و شکنجه و کشتن مردم در اعتراضات سال ۸۸ و…
وگرنه چطور ممکن است بی پشتوانه، آنها بتوانند به خانم شهیندخت مولاوردی در چنین سمت و موقعیتی این گونه آشکار توهین کنند؟
هر چند که این کار بسیار شنیع و زشت است، اما واقعیت این است که این اولین بار نیست که در نظام ولایت فقیهی حرمت زنان چنین لگدمال می شود.
پیش از این، موارد بسیاری را می توان برشمرد که این لمپن های ذوب در ولایت فقیه برای به کرسی نشاندن خط و ربط خود رفتار زننده و توهین آمیزی کرده اند. مگر یادمان رفته همین چندی پیش از سوی همین ناهیان و منکران در صدا و سیمایی که رسانه رسمی و دولتی نظام است، چه خبر سراسر دروغ و شنیعی در مورد مسیح علینژاد پخش کردند؟ یادم نمی آید که “خانم مولاوردی ها” در این مورد عکس العملی از خود نشان داده باشند.
در وقایع انتخابات سال ۸۸ یادتان می آید که چه رفتار متجاوزانه و سخنان رکیکی نسبت به فائزه هاشمی روا داشتند؟ مطمئنم که هنوز ویدیویش روی سایت های اجتماعی پیدا می شود. یادم نمی آید که “خانم مولاوردی های نوعی” به این رفتار ناپسند عکس العملی نشان داده باشند.
پیش تر از آن یادتان می آید که زنده یاد سیمین بهبهانی را چگونه در خیابان کتک زدند و با سخنان درشت و ناسزا آزار دادند؟
یادم نمی آید که “خانم مولاوردی ها” نسبت به این هتک حرمت سخنی بر زبان آورده باشند.
چرا راه دور برویم مگر کم با تهدید و شعارنویسی بر روی دیوارهای خانه و دفتر شیرین عبادی تنها ایرانی برنده جایزه نوبل این لمپن های ذوب در ولایت فقیه، در حق او و خانواده اش حرمت شکنی کردند، یادم نمی آید “خانم مولاوردی ها” در این مورد هم عکس العملی نشان داده باشند!
باز هم بشمارم! نسرین ستوده، مهرانگیز کار، شادی صدر و… که صابون متعفن این لمپن های ذوب در ولایت فقیه به تنشان خورد و بی احترامی ها، ناروایی ها و تهمت های فراوان را به جان خریدند. باز یادم نمی آید که “خانم مولاوردی ها” کوچکترین اعتراضی کرده باشند.
دیگر از ظلم و هتک احترام و خشونتی که در حق هزاران زن نویسنده، فمینیست، سیاسی (چپ و سلطنت طلب و مجاهد و لیبرال) و اقلیت های دینی و مذهبی، زبانی و قومی و جنسی و جنسیتی و… که این نظام ضد زن و خشونت طلب در تمام این سی و هفت سال روا داشته صحبتی نمی کنم. از اهانت ها و توهین ها و برچسب هایی که به شادی امین و مینا احدی که هر دو در خارج از کشور هستند و در کمپین های متعددی از جمله حقوق زنان، حقوق کوییرها، کمپین نه به اعدام و سنگسار و…فعالیت می کنند و روزانه و سیستماتیک مورد تهدید و فشار قرار می گیرند و از سوی نظام عادی و طبیعی جلوه می کند، و یا بی حرمتی هایی که به فاطمه حقیقت جو، فریبا داووی مهاجر، محبوبه عباسقلی زاده که در مقاطعی از یاران و همراهان نظام بودند و بعدها از “بهشت” آن رانده شدند و مورد بی حرمتی قرار گرفتند، صحبتی نمی کنم.
از زنان بسیاری که به صرف زن بودنشان و حضورشان در جامعه اسید بر چهره شان پاشیده شد و یا در بازداشتگاه های این نظام به آنان تجاوز شد و مورد خشونت قرار گرفتند، آن هم فقط به صرف زن بودنشان، صحبتی نمی کنم و می دانیم که این همه در پناه قانون امر به معروف و نهی از منکر و به خاطر بردن ثواب و رفتن به بهشت صورت گرفته است! اما باز هم یادم نمی آید که “خانم مولاوردی ها” در قباحت این اعمال و اعتراض به آنها کلمه ای بر زبان آورده باشند!
من حتی یادم نمی آید که “خانم مولاوردی ها” به قوانین ریز و درشتی که زندگی و هستی و کرامت زنان ایرانی را تحدید کرده اند، کوچکترین اعتراضی کرده باشند. قوانینی که در دولت های مختلف با تبصره های متعددی روز به روز خشن تر و ضد زن تر می شوند.
خانم مولاوردی، یک واقعیت مسلم را نباید فراموش کرد و آن این است که در نظام ولایت فقیهی این شتر درِ خانه ی تمام زنان ایرانی صرف نظر از طبقه و تحصیلات و سمت و مقام و ثروت و وابستگی ها و دلبستگی های سیاسی اجتماعی شان خواهد خوابید.
چنین که پیش می رود دیری نخواهد پایید که دیگر زنان نماینده در مجلس هم با تمام وابستگی ها و دلبستگی هایشان به جناح های مورد تأیید بیت رهبری و…. از این آفت در گزند نخواهند ماند، چرا که قوانین این نظام علیه زنان و در خشونت آشکار به زنان پایه ریزی شده است.
خانم مولاوردی رعایت حقوق زنان نه به این خاطر که زنان مومنی هستند، یا زیبا و جوانند، یا مهربان و با گذشتند، یا تحصیل کرده و پولدارند، یا مستضعف و خلقی اند و یاهای بی شمار دیگر، که صرفا به دلیل انسان بودنشان صرف نظر از هر “خوبی” و “بدی” و صفت و ویژگی ای لازم و واجب است.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی، نظام مورد تأیید شما، از بدو تأسیس اش تاکنون صرفا به دلیل این که قوانینش را بر اساس شریعت و منتسب به قوانین الهی گذاشته و نه بر اساس قوانین مدنی، زمینی و امروزی، بسیاری از زنان ایران را از چرخه ی حمایتی خود به بیرون پرتاب کرده و فقط زنان “عفیفه، نجیب، سر به راه، مومن و ذوب در ولایت فقیه” را در پناه حمایت خود گرفته و طنز قضیه در این است که حتی از شما که از وابستگان و دلبستگان این نظام ولایت فقیهی هستید حمایت خود را دریغ می کند، چرا که از نظر رهبر و اعوان و انصار بیت رهبری شما به اندازه لازم و کافی “عفیفه و نجیب” نیستید و به همین دلیل شایسته توبیخ و تنبیه و راندن از “بهشت” یالثاراتی ها هستید!
خانم مولاوردی! آیا موی بر اندامتان سیخ نمی شود و وحشت شما را فرا نمی گیرد که تکلیف و سرنوشت دیگر زنانی که یک هزارم شما این “امکانات، امتیازات، دلبستگی ها و وابستگیها” را ندارند در این نظام چه خواهد شد؟
خانم مولاوردی! اما من و بسیارانی چون من خلاف آن چه که شما و دیگر دوستان تان انجام دادید و هر روز و هر ساعت شاهد تضعیف حقوق “ما” و اجحافی که به “ما” در این نظام شده، بودید و همچنان با تأیید این نظام بر خشونت عریانی که بر زنان روا داشته می شود، صحه می گذارید، با صدای بلند اعتراض خود را به هتک حرمت به شما اعلام می داریم، چرا که معتقدیم این نظام و تمام مسئولان ریز و درشتش نه به خاطر این که بدند و یا مغرضند و یا کارنابلد و ناشی اند و مملکت داری نمی دانند و فاسدند و یا… که البته متاسفانه بسیاری از این صفات را در کارنامه ی خود دارند، بلکه صرفا به دلیل این که قوانینشان زمینی نیست، عاجز از رعایت حقوق مدنی و این جهانی زنان ایرانی در قرن بیست و یکم هستند.
ما با صدای بلند علیه خشونتی که به شما شده است اعتراض می کنیم و همزمان به عملکرد شما که تأیید و سکوت بوده است، معترضیم.
بر همه ی زنان و مردان آزاده و برابری خواه لازم و ضروری ست که هرگز و در هیچ موردی چشم بر روی خشونت علیه زنان نبندند، چرا که این یک حق است و نه امتیاز. این یک واقعیت مسلم است که تا زنان در ایران آزاد نشوند، ایران آزاد نخواهد شد!