«آدم عاقل از یک سوراخ چندبار گزیده نمی شود» (زبانزد فارسی)،
«احمق کسی است که یک امر را چند بار تجربه می کند و هربار انتظار نتیجه ای متفاوت دارد» (منسوب به انشتین)،
«آنکه ناموزد ز رسم روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار» (شعر پندآموز فارسی)،
«تا زمانی که فریب خوار وجود داشته باشد، فریبکار هم وجود خواهد داشت» (نیکولو ماکیاول، سیاستمدار و نظریه پرداز سیاسی قرن شانزدهم).
اینها تنها چند نمونه از انبوه تعبیرهایی است که می توان برای رفتار آن دسته از مردمی که با توهم ایجاد تغییر روز شنبه ۷ اسفند پای صندوق های رأی نمایش فریبکارانه و مضحک “انتصخابات” حکومت پلید آخوندی رفتند به کار برد.
تمهید مقدمات این نمایش تکراری و دغلبازانه ـ که بی شباهت به کارهای بزرگ شعبده بازی “دیوید کاپرفیلد” در غیب کردن کلیسا و آسمان خراش های بزرگ نیست ـ ، از چند ماه پیش با هیاهوی بسیار آغاز شد. سیاهی لشکرهای بسیاری به صحنه آورده شدند. برخی از زندان آزاد شدند تا نقش خاک اره را برای گرم کردن تنور آن ایفا کنند. گروهی دیگر در خارج از کشور، به مثلث سازی پرداختند تا به زعم خود “دیو”ها (جنتی ـ یزدی ـ مصباح یزدی) به مجلس خبرگان راه نیابند و “فرشته”هایی چون (علی اکبر هاشمی رفسنجانی ـ محمدی ری شهری ـ درّی نجف آبادی) جای ایشان را بگیرند!
شیادان اصلاح طلب ـ که همچنان از توضیح ماهیت اصلاحات مورد نظرشان عاجزند ـ ، و پس از سال ها فریبکاری از در رانده شده بودند، از پنجره وارد شدند و با آن که شورای نگهبان منصوب ولی مطلقه فقیه صلاحیت ۹۹ درصد از نامزدهایشان را رد کرد، بازهم درکمال خواری و خفت پذیری با بی شرمی اعلام کردند که د رهر شرایطی تاپایان این نمایش مسخره ـ که توهین آشکار به شعور انسان است ـ نقش خود را بازی خواهند کرد و کردند!
نمایش بدون حضور و شرکت چهره های شناخته شده، جلوه و جلای لازم را نمی یافت. هنرپیشگانی چون مهناز افشار، حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی، کارگردان های بنامی مانند رخشان بنی اعتماد و اصغر فرهادی و شاعرانی مثل هیلا صدیقی و هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) به عنوان میهمان افتخاری به صحنه نمایش کشانده شدند تا با توجیه هایی عجیب و غریب مردم را به مشارکت در نمایش دعوت کنند!
پس از اجرای نمایش همه اعلام پیروزی کردند و به خود، مردم و دیگران تبریک و تهنیت گفتند. “هیاهوی بسیار برای هیچ” پس از اجرای نمایش نیز تداوم یافت. شیخ حسن روحانی، ملقب به “روباه بنفش”، در یک دروغگویی آشکار، که هیچ چیز حتی وقاحت بی حد نمی تواند آن را راست بنمایاند، ادعا کرد: «شیوه حکمرانی را مردم مشخص می کنند… در مواردی که در سیاست داخلی و سیاست خارجی نظرات متفاوتی وجود دارد، این آرای مردم است که راه صحیح و درست را برای کشور مشخص می کند». شیخ حسن، گویی که قانون اساسی حکومت آخوندی را حتی یکبار روخوانی هم نکرده، البته هیچ مدرک و سندی که بتواند ادعایش را ثابت کند ارایه نکرد، زیرا چنین مدرک و سندی وجود خارجی ندارد. به عکس، جای جای قانون اساسی نظام ولایت فقیه، با صراحتی غیرقابل انکار یا تفسیر، تصریح براین دارد که “سیاست های کلی نظام را رهبر تعیین می کند”. در بهترین و محترمانه ترین تعبیر، رییس جمهوری نقشی بیش از یک تدارکاتچی ندارد، از نمایندگانی که پیشاپیش تعهد “التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه” سپرده اند کاری جز اطاعت محض برنمی آید و مردم نیز اصولا محلی از اعراب، جز برای آمدن پای صندوق رأی و تجدید بیعت با ولی مطلقه فقیه ندارند!
آنچه که شیادان اصلاح طلب را به سردادن فریاد پیروزی واداشت، انتخاب هر ۳۰ تن نامزدهایشان برای مجلس شورای اسلامی و ۱۵ تن از ۱۶ نامزد فهرست مجلس خبرگان برای تهران بود. این نتیجه البته تعجب برانگیز و معنادار هست، ولی به هیچوجه به معنای متعارف پیروزی در انتخابات ـ که کسب اکثریت کرسی های مجلس است ـ نیست. رأی گیری روز جمعه یک انتقامجویی شخصی و تسویه حساب برای هاشمی رفسنجانی بود که ۳ روز پس از رأی گیری، گویی که خود پاک، معصوم و نیالوده است، گفت: «به انواع و اقسام تهمت ها، توهین ها و دروغگویی ها متوسل شدند»!
به گزارش خبرگزاری حکومتی “مشرق”، صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و به اصطلاح روشنفکر هوادار رفسنجانی نیز نتوانست از ابراز تعجب خودداری کند: «پیروزی اصلاح طلبان در تهران به ویژه خود اصلاح طلبان را شگفت زده و شوکه کرد چون در این دوره حتی یک چهره جدی و واقعی اصلاح طلب را تأیید صلاحیت نکردند و دوسوم این لیست ائتلاف اصلاح طلبان، افراد ناشناخته بودند»!
مناسب ترین تعبیر در مورد شرکت در رأی گیری از آن بهاره هدایت، فعال سیاسی و مدنی و زندانی سیاسی در زندان اوین بود که به گزارش تارنمای رادیو “زمانه”، پس از اعلام شرکت خود و دو تن دیگر از زندانیان زن در رأی گیری در زندان اوین نوشت: «با خودم فکر می کنم ما داریم می رویم به صادرکنندگان حکم اعدام خواهر و برادر و پدر و مادر این ها رأی بدهیم… تنم می لرزد»!
در جناح مقابل نیز فریادهای اعلام پیروزی رواج داشت. به گزارش خبرگزاری “ایلنا”، سیدعلی خامنه ای در پیامی پس از اعلام نتیجه رأی گیری گفت: «خداوند دانا و توانا را سپاس که در آزمون بزرگی دیگر، ملت آگاه و مصمم ایران را به پیروزی رساند. آنان توانستند برای سی و ششمین بار از آغاز انقلاب اسلامی، در انتخاباتی سراسری، با عزم راسخ و شور و نشاط به یاد ماندنی حضور یابند و سرنوشت کشور را در مقطع کنونی رقم زنند، نمایندگان خود را برای تشکیل دو مجلس پرقدرت و پراهمیت برگزینند و بار دیگر مردم سالاری دینی را در چهره درخشان و پراقتدار خود به جهانیان نشان دهند». سیدعلی خامنه ای، درکمال بی آزرمی، “نه” بزرگی را که مردم تهران به او گفتند به روی مبارک نیاورد و زیرسبیلی رد کرد!
با این حال، سیدعلی خامنه ای نتوانست از به رخ کشیدن قدرت بی حد و حصر خود چشم بپوشد و در بیانی دیگر، که به بخشنامه دستوروار به نمایندگان شباهت دارد گفت: «انتخاب شوندگان، ایستادگی شجاعانه در برابر مداخلات بیگانه، واکنش انقلابی به نقشه های بدخواهان و خائنان و منش جهادی در اندیشه و عمل را برنامه دائمی خویش در دوران این مسئولیت بدانند و به هیچ قیمتی از آن تخطی نکنند»!
خبرگزاری حکومتی “فارس”، وابسته به سپاه پاسداران، در تحلیلی کوشید هرگونه سوء تفاهم یا توهم در مورد نتیجه رأی گیری در تهران را برطرف کند: «استفاده جریان سیاسی و رسانه های حامی دولت و اصلاح طلبان از موفقیت لیست انتخاباتی شان در تهران، شاید از منظر ژورنالیستی برای تقویت روحیه بدنه اجتماعی کاربرد داشته باشد و برای چند روز هیجان و خوشحالی مجازی تولید کند، اما درعرصه واقعیت این فضا سازی رسانه ای واجد هیچ ارزش سیاسی و راهبردی نیست»!
روزنامه “کیهان” که بازگوکننده نظرات سیدعلی خامنه ای است، در مقاله ای با عنوان “دروغ بزرگ” از بی اساس بودن “خوشحالی کاذب” رأی دهندگان تهران، با استناد به اعداد و ارقام پرده برداشت: «تبلیغات وسیع نشریات رسانه های زنجیره ای با تکیه بر آمار تهران، نشان از آن دارد که ۱۱۱ را بزرگ تر از ۱۵۳ می دانند و ریاضیات جدیدی را مبنای محاسبات خود قرار داده اند».
و سرانجام، همین روزنامه “کیهان”، همه پرده های دروغ و فریبی که عمود خیمه ادعای برگزاری “انتخابات” بر آن استوار است را به کنار زد و بی رودربایستی و تعارف ماهیت خودکامه، پلید، اهریمنی و ضد دموکراتیک نظام ولایت مطلقه فقیه را به نمایش گذاشت: «ساختار نظام به گونه ای است که اولا هیچ یک از جریانات سیاسی، نمی توانند کمترین تأثیری در تغییر ساختار و یا رفتار برگرفته از اصول نظام داشته باشند و اساسا رأی به نمایندگان در محدوده وظایف قانونی و تعریف شده آنها در قانون اساسی است و باید گفت: در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات یاد شده دریغ نکردید. خُب، به کجا رسیدید؟»!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com
اول در تایید حرف و پاسخ کیهان شریعتمداری باید گفت که بجایی نمیرسند. رای دادن کورکورانه ایرانیان که جز مشروعیت به حکومتی فاسد و آدمکش و جانی و دزد نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت و این خود مردم ایران هستند که شریعتمداری زیرکانه به جای مردم اصلاح طلبان خودی و حکومتی رو مخاطب قرار داده که
“خب، به کجا رسیدید؟ ”
البته این سئوال رو باید بعد از اینکه مردم دوباره یاد رای گمشدشون افتادن و از وضعیت موجود گله کردن ازشون پرسید. البته اغتقادی به قدرت یادگیری این مردم ندارم. از روز اول مشروطیت این مردم دنبال یک چیزند که تا حد زیادی هم وقتی به دست آوردن، خوشی زد زیر دلشون. ولی در مورد جمله منسوب به آلبرت اینشتین در مورد آدم احمق باید به مردمی که مثل رای دادنشون، کورکورانه یه چیزی ترجمه میکنن و یه اسمی روش میزارن و به یکی دیگه نسبت میدن (یکسری به نیچه ربطش داده بودن) گفت که این جمله به درستی مربوط به اینشتین است ولی هیچ ربطی به “آدم احمق” ندارد. این جمله رو اینشتین در رابطه با مکانیک کوانتومی بیان کرد که “(تعریف) دیوانگی یعنی هر دفعه همون کار رو تکرار کنی و هر دفعه جواب دیگری بگیری”… فیزیکدانها معنی این حرف اینشتین رو قشنگ میفهمند. ولی خب استفاده درستش به شرطی که حرف اصلی اینشتین تحریف نشه یا پس از دستکاری مختصر به او منسوب نشه هم در مورد کارهای عجیب و غریب امت همیشه در صحنه صدق میکنه. البته این تحریف سخن نشان دهنده علاقه خاص مردم ایران به استفاده از واژه های غلط مثل “دولت کودتای احمدی نژاد” یا اشتباه آنالیز کردن سخنان افراد طبهکاری چون فریبا خاتمی و روباه روحانی است. حیف که شهباز عزیز در نوشتارش اشاره ای به محاصبه شیادی اصلاح طلب به نام محمد علی ابطحی نکرد که میگه “… روشنفکران در ایران خیلی تاثیرگذار نیستند و اگر هم باشند، راه ارتباط با جامعهشان را بلد نیستند” یا در جایی دیگر “من به عنوان آدمی که خیلی از جوانها، مخاطبم هستند میخواهم صریح تر حرف بزنم. کسی که در انتخابات شرکت میکند و کسی که در انتخابات لیست میدهد و کسی برای ریاست جمهوری یا مجلس کاندیدا میشود، همه اینها در چهارچوب قانون اساسی است. یعنی بیخود امید درست نکنید که با انتخاب بنده یا آقای ایکس ممکن است بشود، اساس حکومت را عوض کرد. نه، همه اینها برای تقویت اساس حکومت است. این را خیلی صریح بگوییم کسی که میخواهد حکومت را عوض کند از طریق صندوق رای نمیتواند این کار را انجام دهد و بعد آقایانی که آمدهاند هم درچارچوب حکومت عمل میکنند. بنابراین ما نباید تصور بدهیم بیایید برای تغییر فلان و فلان در انتخابات شرکت کنید. نه، انتخابات مال کسی است که چارچوب این نظام و کشور را میپسندد، اگر هم نمیپسندند، باید بروند جنگ مسلحانه راه بیندازد، بروند اسلحه بیاورند و … اگر میخواهید بیایید در انتخابات که بنده جزو کسانی هستم که میگویم بیایید و در انتخابات شرکت کنید، این فرضیه را باید قبلش پذیرفته باشیم که ما در داخل چارچوب این انقلاب و این نظام میخواهیم برویم و رای بدهیم و ادعای بیشتر از این نکنیم. “