جناب آقای حسن زرهی
مدیر مسئول محترم مجله شهروند
با سلام
احتراماً همان طور که می دانید یکی از کارکردهای اصلی یا بهتر بگویم مهمترین کارکرد یک رسانه، اطلاع رسانی به موقع و خارج از تأثیرپذیری ایدئولوژیک از طرز تلقی گردانندگان آن است. بدیهی است کارکرد رسانه متعلق به یک حزب خاص از تعریف موصوف به دور خواهد بود، اما آیا مجله شهروند اهداف خود را در چارچوب یک نشریه حزبی تعریف کرده است؟ با مراجعه به صفحه معرفی نشریه کمترین اشاره ای به وجود ارتباط ارگانیک میان آن با حزب و گروه سیاسی خاص نشده است، اما مخاطب به کرات در مواجهه با مجله ی شما تداعی یک رسانه با کارکرد حزبی و ایدئولوژیک را داشته و دارد.
یکی از مواردی که به روشنی این جهت گیری را نشان می دهد مقاله ای است که توسط جناب آقای شهباز نخعی با عنوان “چشم پوشی بر نقض گسترده حقوق بشر در ایران” در شماره ۱۵۷۹ مورخ ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ درج شده است. این مقاله که به نظر می آید با کمترین انصاف سیاسی تهیه نوشته شده، شاید اگر در یک نشریه حزبی انعکاس یابد گله ای باقی نمی گذارد، اما در نشریه ای که شعار انعکاس مطالب به دور از شعار زدگی را دارد، بعید به نظر می آید.
و اما درخصوص مطالب مندرج در مقاله مذکور نویسنده محترم متن خود را با داوری نوع مواجهه ی هیأت ایرانی با مجسمه های عریان موجود در موزه کاپیتولین شهر رم آغاز و در ادامه به نوعی به مخاطب انتقال مقصود می دهد که پوشاندن مجسمه های مذکور توسط طرف ایرانی از میزبان برنامه ها طلب گردیده و این در حالی است که جناب آقای روحانی ریاست جمهوری در مصاحبه ای که بلافاصله بعد از بازدید از موزه موصوف صورت داد وجود هرگونه درخواست پوشاندن نمادهای موجود در موزه کاپیتولین را صریحا رد و اعلام داشت که هیأت ایرانی هیچ گونه درخواستی بدین منظور نداشته است.
در ادامه مقاله نویسنده مذکور بدون اعتنا به اعتماد عمومی که به جناب آقای روحانی در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ توسط مردم اعلام گردید و ایشان آراء حدود ۲۰ میلیون را به دست آورد از عناوین تحقیرآمیز “شیخ حسن” و نظایر آن استفاده کرده که خود نوعی تداعی قضاوتی توهین آمیز از شخص مورد نظر را دارد. آیا ما می توانیم به کسی که نمایندگی بخش وسیعی از یک ملت را با خود داشته و دارد به دیده تحقیر بنگریم؟ به شهادت بسیاری از صاحب نظران بین المللی و رسانه های جهانی، ایشان مورد اعتماد اکثریت جامعه ایرانی قرار دارد و شاید دلیل اصلی توانایی ایشان در به سرانجام رساندن پرونده هسته ای پس از ۱۲ سال نیز همین اعتماد عمومی باشد. آیا به راستی تحقیر دیگران چیزی به عیار قول می افزاید، یا نه! به اعتبار نویسنده آن افزون می کند؟
مقاله مذکور با اشارات فراوان یا بهتر بگویم تصریحی آشکار اظهار ناخرسندی فراوان دارد از انعقاد توافقنامه ها و قراردادهایی که در سفر مذکور توسط هیأت ایرانی از یک طرف با هیات های ایتالیایی و فرانسوی از سوی دیگر به امضاء رسانده است، و این گونه متذکر گردیده که گویی تمام قراردادها در جهت تحکیم حاکمیت جمهوری اسلامی منعقد گردیده و در این بین کمترین بهره ای عاید مردم شریف ایران نخواهد شد و این حقاً به دور از انصاف سیاسی است. هر چند از کم و کیف قراردادهای منعقده هنوز جزئیاتی بیان نشده ولی تا همین اندازه که از سوی رسانه ها اعلام شده، از اهم آن می توان به سرمایه گذاری در امور هوانوردی، صنایع نفت و پتروشیمی و صنایع خودرو سازی ایران اشاره کرد که در هر سه مورد ارتباط این صنایع را می توان در زندگی روزمره مردم به آسانی مشاهده کرد. آیا نویسنده محترم به کاستی های فوری و حیاتی که صنعت هواپیمایی کشور با آن مواجه است، عنایت ندارد؟ به طوری که سوانح هوایی چند سال اخیر اعتراضات به حقی هم در داخل و هم در خارج کشور ایجاد و دولت ایران را مجاب به تسریع در نوسازی صنعت هوایی کشور کرده است. ضمن آن که بخش وسیعی از منابع تخصیص یافته از محل اجاره به شرط تملیک یقین گردیده که دخلی به منابع مالی آزاد شده از ناحیه گشایش در رفع تحریم های ناعادلانه بین المللی ندارد، اما جای تعجب آن جاست که عده ای که پیش از این از غفلت دولت ایران بر سر سلامت و جان مردم به کرات داد سخن می دادند، حال که دولت منتخب ملت در جهت بهسازی امور هوایی نیز اقدام کرده به شکوه مشغولند و ضمن مشروعیت زدایی از اقدام بهنگام دولت سعی در تخطئه آن دارند. آیا از این گونه رفتارها بهانه گیری نابجای سیاسی استنباط نمی شود!
و اما ایضاء در خصوص صنایع خودرو سازی نیز که ارتقاء سازی کیفی صنعت مذکور مورد تاکید همه صاحب نظران رشته خودرو قرار گرفته است، آیا تعامل صنایع خودروسازی ایران با بالاترین برندهای بین المللی می تواند تأثیری در بعد عامه مردم تلقی نگردد؟ چگونه می تواند همکاری و به تبع آن آشنایی صنایع مام وطن با آخرین دستاوردهای روز بشری که از دریچه این همکاری ایجاد می شود مورد سئوال ناظری بی طرف و منصف قرار گیرد؟ و هم چنین است صنایع نفت ایران و بالاخص سرمایه گذاری در حوزه های مشترک نفتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس که تا همین امروز نیز ملت ایران از بهره مندی از منابع آن به علت عدم سرمایه گذاری مناسب عقب مانده است. آیا اقدامات درست در جهت سرمایه گذاری و بهینه سازی صنعت نفت ایران که بی تردید با خود صنایع متنابهی ارزش افزوده و هم چنین گسترش اشتغال را به دنبال دارد بایستی مورد تردید قرار گیرد؟ یا نه! اگر دولت از تعامل سازنده با دنیا بازمانده بد نیست به این کوتاهی اعتراض نمود؟ متاسفانه در بسیاری از مواقع سیاسیون و نخبگان رسانه ای ما مخالفت به هر شکل با دولت ایران را در سر لوحه فعالیت های خود قرار داده و همین امر باعث شده که هم خود دچار آشفتگی در مواضع گردند و هم افکار عمومی را از داشتن این چشمان بینا محروم نمایند.
بدیهی است جمهوری اسلامی در خصوص مسائل حقوق بشری به مثابه همه کشورهای جهان سوم دارای ناراستی های فراوان است، اما همین دولت در مقایسه با وضعیت بسیاری از کشورهای همطراز در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی سر و گردنی بالاتر است. که این تفاوت به کرات به تائید بسیاری از مجامع بین المللی و رسانه ای منصف رسیده است. بدیهی است انتظارات از کشور ما به جهت برخورداری از سابقه تاریخی کهن، بسیار جایگاهی بالاتر از پله ای است که هم اکنون در آن قرار گرفته است، ولی اگر اقداماتی نیز در جهت بهبود تراز حقوق بشری توسط حاکمیت ایران صورت می گیرد نیز نباید مورد تایید و تشویق قرار گیرد؟ چند صباحی است که قوه قضائیه ایران مجازات های جایگزینی را برای مجازات اعدام در دست بررسی دارد، این مهم که توسط معاونت بین الملل قوه قضائیه طرح و توسط کارشناسان ذیربط در دست بررسی می باشد در صورت تحقق می تواند شمار اعدام ها را بخصوص در پرونده های مرتبط به مواد مخدر به شکل بی سابقه ای کاهش دهد که به نظر اقدامی بسیار درخور توجه بوده و جای آن دارد که مورد تشویق نخبگان سیاسی قرار گیرد تا حکومت را در بالا بردن هر چه بیشتر موازین حقوق بشری ترغیب نماید، اما ظاهراً مرغ بعضی از دوستان فقط یک پا دارد و آنها معتقدند که فقط با مخالفت خوانی می توان به این مهم نائل گردید.
بنده با سابقه ای که از گذشته اقدامات جمهوری اسلامی ایران سراغ دارم تغییرات شگرفی را در مواجهه حکومت با مردم و یا به عبارت دیگر رابطه ملت و دولت مشاهده می نمایم که تا پیش از این نمی توان سراغی از آن یافت که بیان آن از حوصله این بحث خارج و خود نیاز به طرح آن در مقالی خاص دارد. ضمن این که آیا مخالفان محترم از جایگاه حقوقی ریاست جمهوری در ساختار سیاسی ایران ناآگاه هستند که این گونه دوستان خارجی را ترغیب به ایجاد فشار به جناب آقای روحانی برای ایجاد تغییر رویه در دادگاه های منتخب به امور حقوق بشری می نمایند؟ آن چه واضح و مبرهن است که ساختار حقوقی ایران حق تأثیرگذاری بر امور دادگاه ها را از جانب ریاست جمهوری و یا هر یک از مقامات اجرایی سلب کرده و بدین منظور اداره امور قضایی و حقوقی را دارای ترتیبات خاص خارج از قوه اجرایی تعریف و تبیین نموده است که به نظر می آید نویسنده محترم با توجه به سبقه ی فعالیت رسانه ای خود کاملاً با آن آشنایی و اشراف دارند. حال چگونه است که ایشان دوباره این گونه طرح موضوع می نمایند جای تأمل بسیار دارد! اما نکته جالب آن است که چه شده است که نویسندگان دور از وطن که بیش از این به کرات دولت ایران را به جهت عدم تعامل با دنیای آزاد و معطوف نمودن خود به همکاری با کشورهایی به مانند چین و روسیه مورد سئوال و سرزنش بسیار قرار می دادند هم اکنون نیز با یک تغییر موضع آشکار دولت مورد اعتماد مردم را به جهت تلاش در مسیر همکاری و تعامل سازنده با کشورهای صاحب نام دنیا مورد مواخذه و پرسش قرار می دهند! آیا وظیفه نخبگان ما فقط آن شده است که با اقدامات جمهوری اسلامی بدون توجه به اثرات مثبت و منفی آن بر منافع ملی ایران به مخالفت برخیزند؟ آیا واقعاً این خود نوعی بن بست سیاسی و رسانه ای نیست؟ و چگونه می توان امید به تاثیرگذاری فعالینی داشت که به علت بهانه جویی های مستمر سیاسی از سوی ملت تقریبا در بایکوت کامل سیاسی بسر می برند. آیا به راستی استفاده از ادبیاتی که کمترین نزاکت سیاسی در آن یافت نمی شود می تواند در ایجاد تحرک در جهت مقاصد سیاسی و ایدئولوژیک ما مثمر ثمر واقع گردد. ادبیاتی با تمسک به تعابیری به مانند “پول پاشی های حاتم بخشانه شیخ حسن روحانی” و یا ریاست جمهوری منتخب یک ملت را به کودکی تشبیه کردند که در حرص خرج کردن عیدی های خود می باشد. آیا به راستی این مواضع و شعارها کمترین توجیه اخلاقی و رسانه ای دارد؟
در آخر بر خود لازم می دانم ضمن تشکر از شماری از مقالات خارجی آن نشریه از قصور در تایپ مقاله به علت عدم وجود امکانات تایپ آن پوزش خواسته و از مدیریت محترم تقاضا کند که در صورت صلاحدید و در چارچوب سیاست های نشریه مذکور نسبت به درج جوابیه تهیه شده با عنوان “قضاوت بدور از هیجان زدگی سیاسی” اقدام فرمایید. پیشاپیش از دستور مساعدی که می فرمایید کمال امتنان را دارد.
با تشکر فراوان
Why do you publish an unsigned letter of complaint. If the writer doesn’t want his name known then he doesn’t have a right to respond.