در جلسه پرسش و پاسخی که دو هفته پیش از انتخابات اخیر با نامزدهای انتخاباتی در بنیاد پریا انجام گرفت یکی از حاضران به نامزدها توصیه کرده بوده با اعتماد به‌نفس پیش بروند و برای بازگشایی سفارت ایران و رابطه تجاری با جمهوری اسلامی تلاش کنند و این اطمینان را داده بوده که آن‌ها منتخب و نماینده جامعه ایرانی هستند و ضرورتی ندارد برای این‌کار با جامعه یا با اعضای کنگره مشورت کنند. این توصیه اشتباه است. هیئت مدیره کنونی منتخب اعضا نیست و مهم‌تر این‌که احتمال دارد غیرقانونی هم باشد. در این نوشته در کنار ارائه تحلیلی از انتخابات به این دو موضوع‌ دقت کرده‌ام.

پیش زمینه انتخابات

مقایسه کوچکی که تاکنون چندین بار بین آمار انتخاباتی امسال و سال پیش صورت گرفته نشان از ریزش بزرگ دو سوم اعضا و هم‌چنین دو سوم آرا دارد. این‌که هیئت مدیره پیشین ـ به ویژه وابستگان دو جناح تندروی مداراگر با ج.ا. و ستیزه‌گر با ج.ا. ـ تا کجا در این ریزش مقصر بودند را در نوشته پیشینم “کنگره ایرانیان کانادا: چه می‌توان / باید کرد” بررسی کرده‌ام و در این‌جا قصد بازگشت به آن را ندارم، اما این که این ریزش چه تاثیری بر انتخابات امسال داشته موضوع نوشته حاضر است.

جناح تندروی مداراگر با ج.ا. امسال با هدف یکدست کردن کنگره به میدان آمد و در بیان این موضوع چنان صراحت به‌خرج داد که چند نفر نامزد مستقل هم این پیام را که مهمانان ناخوانده هستند گرفتند و از رقابت کنار کشیدند تا هفت نفر از وابستگان و هم‌گرایان این جناح بدون انتخابات وارد هیئت مدیره شوند. از این تعداد تنها سه نفر واجد شرایط گفته شده در اساسنامه برای نامزدی بودند. در مورد چهار نفر دیگر خروج از اساسنامه را به رای گذاشتند که رای لازم یعنی دو سوم آرا را به‌دست آورد.

نتایج انتخابات نشان می‌دهد که جناح مداراگر با ج.ا. با حمایتی به‌مراتب ناچیزتر از آن‌چه انتظارش می‌رفت موفق شد هر دو جناح دیگر یعنی تندروهای ستیزه‌گر با ج.ا. و میانه‌روها را کنار بزند. بهترین جایی که می‌توان به بررسی آماری این نتایج پرداخت نتایج پرسش چهارم است که نامزدی چهار عضوی که شرایط اساسنامه برای نامزدی را نداشتند به رای گذاشته شده بود. در این پرسش است که خط دقیقی بین رای جناح‌های سه‌گانه می‌توان کشید. نقش هر یک از این جناح‌ها در پیروزی مداراگران با ج.ا. را در زیر بررسی کرده‌ام.

ICC-election

جناح مداراگر با ج.ا.: سواری بر موج

 شگفتی انتخابات امسال این بود که جناح مداراگر با ج.ا. توانست با کم‌ترین تعداد آرا به‌سادگی هیئت مدیره را در دست بگیرد. این جناح از حدود ۲۵۰ رای برخوردار شد که از این تعداد حدود ۱۰۰ رای با پراکسی (وکالتی) بود. به‌عبارت بهتر، این جناح تنها موفق شد حمایت قطعی ۱۵۰ نفر را به‌دست آورد. و این سطح از حمایت به‌رغم کارزار گسترده تلفنی بود که این جناح به‌کار گرفت و به‌رغم تبلیغات پوپولیستی و سوار شدن بر موج نیازهای جامعه ایرانی. این موضوع از سویی حکایت از ناتوانی این جناح در توجیه گرایش‌های فکری‌اش در بین جامعه ایرانی دارد و از سوی دیگر نشان از این‌که موفقیتش نه ناشی از تلاش‌های خودش بلکه نتیجه ندانم‌کاری‌های دو جناح دیگر بوده است.

جناح میانه‌رو: تشتت

میانه‌روها در عمل سه راه مختلف در پیش گرفتند. گروهی – که بیشترین بودند – چنان از کنگره دلسرد شدند که حاضر به حضور مجدد و تمدید عضویت نشدند. این عمل، تعداد اعضای کنگره و در نتیجه حد نصاب مجمع عمومی را به‌نفع جناح مداراگر با ج.ا. پایین آورد. گرایش گروه دوم به عضویت اما شرکت نکردن در انتخابات بود. این گروه در بین نامزدها هیچ‌کس را نمی‌یافتند که نماینده آنان در هیئت مدیره باشد. با کناره‌گیری تعدادی از نامزدها و منتفی شدن انتخابات، این گروه بر نظر خودشان مصمم‌تر شدند. این گرایش اگرچه بر نتیجه انتخابات تاثیری نگذاشتند، اما دست پیدا کردن به حدنصاب را مشکل‌تر کرد. گروه سوم بر این باور بودند که با شرکت در انتخابات و رای منفی به پرسش چهارم، یعنی زیر پا گذاشتن اساسنامه به‌منظور راهیابی چهار نامزدی که شرایط لازم را نداشتند می‌توانند بیشتر و بهتر بر ترکیب نهایی هیئت مدیره تاثیر بگذارند.

این تشتت در بین میانه‌روها به موفقیت مداراگران با ج.ا. کمک کرد. اگر میانه‌روها رایزنی بهتری بین خود انجام داده بودند و سه گرایش فوق را حتا به دو گرایش کاهش داده بودند می‌توانستند به تنهایی از موفقیت مداراگران با ج.ا. جلو بگیرند.

جناح ستیزه‌گر با ج.ا.: ندانم‌کاری

جناح ستیزه‌گر می‌خواست هم عضویت در کنگره را تحریم کند و هم نگذارد مجمع عمومی به حد نصاب برسد. این تناقض بزرگی بود که در عمل این جناح را بار دیگر به شکست کشانید چرا که برای پیشگیری از رسیدن به حد نصاب در وهله اول لازم بود هرچه ممکن است تعداد اعضا (و در نتیجه حد نصاب) را افزایش داد و بعد با شرکت نکردن در مجمع عمومی از دست‌یابی به حد نصاب جلوگیری کرد.

جناح ستیزه‌گر اگر تنها کمی هوشمندانه رفتار کرده بود به سادگی به منظورش می‌رسید. تنها کافی بود این جناح ۵۰ نفر از هوادارانش را تشویق به عضویت در کنگره کند تا تعداد اعضا از ۵۶۰ نفر به ۶۱۰ نفر برسد و در نتیجه حد نصاب از ۲۸۱ نفر به ۳۰۶ نفر. در این صورت تعداد آرا کمتر از حد نصاب می‌بود و مجمع عمومی رسمیت نمی‌یافت. در عوض، این جناح ترجیح داد بر موفقیتی که به‌سادگی در دسترسش بود چشم بپوشد و مثل همیشه بر روشی اصرار بورزد که از آغاز مسلم بود محکوم به شکست است. در روز انتخابات، ستیزه‌گران با پرونده قطوری از مشخصات شخصی دوستان و نزدیکان‌شان به محل آمدند و اصرار کردند که عضویت ۱۲۴ نفر که در روز ۱۵ مه سال پیش عضو شده بودند تا روز ۱۵ مه امسال (یعنی روز انتخابات) معتبر است و این عده باید به تعداد اعضا اضافه شوند. چنین تقاضایی آن‌هم در گیر و دار انتخابات مسلم بود با مخالفت مداراگران با ج.ا. روبرو می‌شود که چنین هم شد. غم‌انگیز این بود که منطق ستیزه‌گران هم بسیار ضعیف بود و عضویت آن ۱۲۴ نفر به طور طبیعی روز پیش به اتمام رسیده بود. هم‌چنان‌که مثلا سال مالی در کانادا از اول آوریل شروع می‌شود و در ۳۱ مارس سال بعد به پایان می‌رسد، نه از اول آوریل تا اول آوریل. اگر ستیزه‌گران تنها ۵۰ نفر از آن ۱۲۴ نفر را تشویق کرده بودند تا عضویت‌شان را تمدید کنند بسیار ساده‌تر به نتیجه دلخواه‌شان رسیده بودند.

عامل شانس: چالش ۱۲۴ نفر از دیدگاهی دیگر

به موضوع ۱۲۴ نفر از زاویه دیگری هم می‌شود نگاه کرد. اگر تصادفا انتخابات یک روز زودتر ـ یعنی در ۱۴ مه ـ برگزار می‌شد آن ۱۲۴ نفر هم عضو صاحب رای به‌حساب می‌آمدند و تعداد کل اعضا به ۶۸۴ نفر و حد نصاب به ۳۴۳ نفر می‌رسید. به ‌عبارت دیگر، اگر تصادفا انتخابات یک روز زودتر برگزار شده بود تعداد رای‌های ریخته شده به صندوق ـ یعنی ۳۰۵ رای ـ برای رسیدن به حد نصاب کافی نمی‌بود و رای‌گیری و نتایج آن باطل می‌بود. این موضوع، شکنندگی نتایج انتخابات امسال را یک‌بار دیگر آشکار می‌کند و نقش بزرگی که شانس و تصادف در نتایج این انتخابات داشت را نشان می‌دهد.

نابسامانی‌های انتخابات

مهم‌ترین نابسامانی انتخاباتی، که ممکن است قانونی بودن هیئت مدیره را زیر سئوال ببرد، عضو شدن تعدادی از افراد برای اولین بار در روز رای گیری بود. بر اساس بیانیه انتخاباتی که هیئت مدیره پیشین صادر کرد اعضای جدید تا روز ۱۳ مه فرصت عضویت داشتند و در روز انتخابات تنها اعضای قدیمی می‌توانستند عضویت‌شان را تمدید کنند. با این حال، معلوم شده که در روز رای‌گیری به عده‌ای این فرصت داده شد تا برای اولین بار به عضویت کنگره درآیند. عضویت این افراد و رای دادن‌شان با یا بدون پراکسی غیرقانونی است. با توجه به این‌که تعداد آرا تنها ۲۴تا بیشتر از حد نصاب بود اگر بیش از ۱۲ نفر برای اولین بار به عضویت کنگره درآمده باشند با احتساب برگه‌های پراکسی، حد نصاب لازم برای رسمیت یافتن مجمع عمومی حاصل نشده و نتایج رای‌گیری باطل است. اعضای کنونی و پیشین هیئت مدیره لازم است با ارائه اسناد محکم (و نه با ادعای این یا آن عضو کنونی یا پیشین هیئت مدیره) نشان دهند تعداد افرادی که در روز رای‌گیری به عضویت کنگره درآمده‌اند بیش از ۱۲ نفر نبوده. در غیر این‌صورت، هیئت مدیره کنونی نه‌تنها غیر منتخب بلکه غیرقانونی است و این موضوعی است که به‌سادگی در دادگاه‌های انتاریو قابل پی‌گیری است.

نابسامانی‌های کوچک‌تری هم در روز انتخابات دیده می‌شد که عمدتا ناشی از نبود پروتکل انتخابات بود. چند نفر از این شکایت داشتند که یکی دو نفر از اعضای هیئت مدیره به آنان توصیه می‌کرده‌اند که به هر چهار پرسش پاسخ مثبت بدهند. اعضای هیئت مدیره در هیچ انتخاباتی مجاز نیستند به‌نفع یا بر علیه نامزد یا گزینه‌ای تبلیغ کنند.

مشکل دیگر در رابطه با پراکسی است. امسال نیز مانند پارسال شاهد پخش تعداد زیادی پراکسی از سوی کسانی بودیم که به هر ترتیب توانسته بودند از دوستان یا مشتریان‌شان بخواهند برگه‌های پراکسی را پر کنند. برای قاعده‌مند کردن پراکسی و پایین آوردن احتمال تقلب باید در پروتکل انتخابات گنجانید که فردی که نمی‌تواند در انتخابات شرکت کند باید پیشاپیش برگه پراکسی را کامل کرده و همراه با نام وکیل از طریق ایمیل شخصی به هیئت نظارت بفرستد. هیئت نظارت نام موکل و وکیل را در لیست جداگانه‌ای وارد می‌کند و تنها بر اساس آن اجازه رای وکالتی می‌دهد.

نتیجه

اعضای هیئت مدیره بهتر است این واقعیت را برای خودشان روشن سازند که به هیچ شکل منتخب اعضای کنگره نیستند و نباید خود را با این عنوان یا به‌نام نماینده یا سخنگوی اعضا معرفی کنند. به‌همین ترتیب بهتر است از تصمیمات تنش‌زا مانند تلاش برای بازگشایی سفارت و ایجاد رابطه تجاری با ایران خودداری ورزند. این دو موضوع به‌طور طبیعی به‌وسیله دولت کانادا در حال انجام است و افراد موافق و مخالف آن در خارج از چارچوب‌های کنگره می‌توانند نقطه نظرات‌شان را به‌گوش دولت برسانند.

افزایش دوباره تعداد اعضای کنگره یکی از ضروری‌ترین کارهای امسال است. این هدف میسر نمی‌شود مگر با ایجاد اعتماد در جامعه. و اعتماد، به‌نوبه خود، به‌دست نمی‌آید مگر زمانی که آنان که درون کنگره‌اند به آشتی برسند. آن‌ها که از بیرون نگاه می‌کنند تنها زمانی رغبت به عضویت در کنگره نشان خواهند داد که کشمکش‌های درونی به پایان رسیده باشند. تنها راه حل ماندگار همانی است که پیش از این هم مطرح کرده‌ام یعنی کمیسیون آشتی که با حضور هر سه جناح شکل بگیرد. این کمیسیون در وهله اول بر سر هویت کنگره به توافق خواهد رسید و در مرحله دوم قواعد رقابت سالم بین افراد و گرایش‌های مختلف را تنظیم خواهد کرد. تنها در این صورت است که می‌توان امید داشت کنگره به طور طبیعی رشد کند و به جایگاهی که مناسبش است برسد.