۴- امیر کبیرMohammad-Nazari-Nafouti

 

زندگینامه

«میرزا محمدتقی‌خان فراهانی» (زاده ۱۱۸۶ اراک، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌ های ایران در زمان ناصرالدین ‌شاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزت ‌الدوله، خواهر ناصرالدین ‌شاه قاجار، پدر تاج ‌الملوک همسر مظفرالدین‌ شاه قاجار و پدربزرگ محمدعلی ‌شاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.

اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیان‌گذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری‌های نو به فرمان او در تهران پایه‌گذاری شد. هم‌چنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای او به ‌شمار می‌آید. سردار عزیز خان موکری داماد امیرکبیر و رهبر قشون ناصرالدین شاه بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسه اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر او در شهر کربلا به خاک سپرده شده ‌است.

 

اقدامات و اصلاحات امیر کبیر:

amirkabir-f 

الف) امنیت داخلی

 

۱- سرکوب شورش سالار در خراسان:

 سالار(فرزند آصف­الدوله) در زمان محمدشاه شورش کرد و سرکوب شد. در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه او از گرفتاری‌های موجود استفاده کرد بر مشهد مسلط شد. امیرکبیر که اقدامات حشمت­الدوله(حاکم خراسان) را در سرکوبی سالار موثر نمی‌شناخت و از مساعدت نمایندگان خارجی هم متنفر بود، حشمت­الدوله را به حکومت آذربایجان منصوب کرد و سلطان مراد احتشام­السلطنه را مأمور سرکوبی سالار ساخت. او توانست با قتل سالار و افرادش به غائله خاتمه دهد.

۲-  بلوچستان و سیستان:

 به علت نزدیکی این دو ایالت به هندوستان و افغانستان، انگلیس کوشش داشت خوانین محلی و سرکردگان این ایالات را دست نشانده خود سازد. امیرکبیر از دو طریق پیروز شد. یکی تقویت حکومت و دیگری حمایت از خوانین محلی و رؤسای ایالات بلوچستان و سیستان و سپردن پاره‌ای مأموریت‌ها و خدمات دولتی به آنها.

ب) سیاسی و اجتماعی

۱- مالیه و خزانه:

 سیاست مالی امیرکبیر بر دو پایه­ی اصلی قرار داشت. یکی کاستن خرج دولت بود. او هیأتی از مستوفیان را تحت­نظر مستوفی الممالک آشتیانی(وزیر استیفار) تشکیل داد این هیأت پس از رسیدگی‌های لازم، کمبود عایدات را نسبت به هزینه‌های مستمر، یک میلیون تومان تشخیص داد. امیرکبیر برای خاتمه دادن به بحران مالی و متوازن ساختن عایدات خزانه دستور داد به تناسب از حقوق خود و مقرری مستخدمین کاسته شود و این عمل را از حقوق خود گرفته تا کوچک­ترین مستخدمین اجرا کرد. علاوه­بر آن مستمری‌های فوق‌العاده سنگین، شاهزادگان، علما، سادات و متنفذان را قطع کرد و برای شاه مقرری ماهانه در حدود هزارتومان تعیین کرد.

 یکی دیگر از سیاست‌های او عایدات بود. امیرکبیر مالیات عقب­افتاده حکام ولایات و خوانین محلی را وصول کرد و زمین‌های مزروع را از نو مورد ارزشیابی قرار داد، زیرا که آخرین بار در۸۰ سال پیش در زمان کریم­خان زند بود که اراضی را ارزشیابی کردند و از آن وقت تغییر فاحشی در قیمت زمین و دیگر اموال منقول رخ داده بود.

۲- نظام جدید و بحریه:

 امیرکبیر برای اصلاح وضع نظامی ایران، وزارت جنگ را شخصا برعهده گرفت و یک مدرسه­ی نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بی‌طرف برای تعلیم افسران استخدام کرد. لباس نظامیان را متحدالشکل کرد(مثل لباس نظامیان اتریشی) و برای تأمین اسلحه­ی مورد نیاز کارخانه­ی اسلحه­سازی در اصفهان، شیراز و تهران تأسیس کرد و بنای عمارت توپخانه در سال۱۲۶۷ق آغاز شد. ساختمان سربازخانه‌ها در خارج از شهرها و بنای قراولخانه‌ها در داخل شهرها و سر راه­ها، شروع به ساختن شد. از دیگر اقدامات، ساختن قلاع نظامی در محل‌های سوق­الجیشی و ایجاد پادگان‌های دائمی بود. امیرکبیر در سازمان نظامی نیز رسم بخشیدن مناسب بی‌شغل را برانداخت.  از دیگر اصلاحات تشکیل نیروی دریایی در خلیج فارس و خریداری کشتی از دولت انگلیس بود.

۳- دیوان عدالت:

 اصلاحات امیرکبیر در نظام دادگستری ایران در چند جهت بود: اصلاح محضر شرع، بنای دیوان­خانه عدالت، رسیدگی به دادخواهی مردم علیه دولت، آئین جدید دادخواهی اقلیت‌های مذهبی، و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم بود.

۴- اخلاق و کردار مدنی:

 امیرکبیر به مبارزه با نادرستی و رشوه­خواری پرداخت. رشوه­خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش(وزیران و بزرگان می‌دادند و می‌گرفتند)، مداخل(دیوانیان می‌گرفتند) و سیورسات(لشکریان می‌گرفتند) می‌شد؛ که امیرکبیر همه را ممنوع اعلام کرد. هرزگی و قمه‌کشی و لوطی­بازی هم در شهرها رواج داشت که امیرکبیر همه­ی آنها را از بین برد. مسؤلیت امنیت شهرها به عهده قراولخانه سپرده شد. همچنین القاب دیوانی را حذف کرد.

۵- امور شهر و خدمات شهری:

 امیرکبیر در این مورد کارهای زیادی انجام داد. آبله­کوبی را در سر تا سر ایران مرسوم ساخت و رساله‌ای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ کرد و آبله­کوبانی به نواحی مرزی(برای مسافران تازه وارد) و ولایات فرستاد. آفت دیگر وبا بود که غیر از مقاله‌هایی که در وقایع­الاتفاقیه نوشته می‌شد، جزوه­ی«قواعد معالجه وبا» راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن نوشته شد و میان روحانیون و سرشناسان محله‌های شهر پخش شد و به­علاوه برای محافظت ممالک محروسه از آلودگی وبا، در مرزها قاعده­ی قرنطینه گذارده شد که مسافران را چند روز در آنجا نگاه دارند و دود بدهند و بعد روانه شوند. تأسیس مریض­خانه با توانایی درمان ۴۰۰بیمار و مجهز به داروخانه، ارسال پزشک به ولایات، دادن تصدیق طبابت به پزشکان، جمع آوری گدایان، رفع کم آبی تهران از طریق جاری کردن رودخانه کرج به شهر، تأسیس چاپارخانه برای نامه‌های پستی، ایجاد تذکره­ی چاپی برای مسافرت ایرانیان، قانون بلیت دروازه برای مسافرت از تهران برای حفظ امنیت، ساختن بنای تیمچه(سرای اتابکیه)، بازار امیر، میدان توپخانه، عمارت توپخانه و سبزه­میدان در تهران و آثار دیگر در اصفهان از دیگر اقدامات بود.

۶- خبررسانان و خفیه­نویسان:

 در دولت امیر دستگاه خفیه­نویسی و خبررسانی نسبتا وسیع و منظم بود. امیر مفتشان زیادی گماشته بود که گزارش‌های منظمی از آنچه در شهر و ولایات و دستگاه دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانه‌های خارجی می‌گذشته، مستقیم برای او می‌فرستادند. دستگاه خبررسانان امیر در سه جهت اصلی کار می‌کرده است: ۱- خبرگیری از وضع ولایات و کردار مأموران دیوانی و لشکری خاصه در امر منع رشوه­گیری و سیورسات و جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستائی، ۲- گزارش وقایع شهری خاصه از لحاظ نظم و امنیت عمومی، ۳- مراقبت در فعالیت سفارتخانه‌های خارجی در تهران.

ج) دانش و فرهنگ جدید

۱- تأسیس دارالفنون:

 با توجه به نتایج و رفتار بد زعمای دولت انگلیس نسبت به شاگردانی که در زمان عباس­میرزا و سپس در دوره­ی محمدشاه برای تحصیل به انگلیس اعزام شده بودند، امیرکبیر چنین تشخیص داد که تأسیس مدرسه‌ای در خود کشور و استخدام معلم از خارج با صرفه‌تر و مفیدتر خواهد بود. به­همین منظور در سال ۱۲۶۶ق مقدمات افتتاح مدرسه‌ای که در آن جوانان ایرانی بتوانند با علوم جدید و صنایع اروپایی آشنایی پیدا کنند فراهم ساخت تا در آنجا مانند مدارس پلی­تکنیک آن زمان تمام علوم و صنایع و فنون نظامی تدریس شود. به­همین مناسبت اسم مدرسه را دارالفنون گذاشت. در سال اول تأسیس مدرسه مطابق شرح وقایع­التفاقیه ۱۰۵نفر شاگرد داشته و در هفت رشته به قرار زیر مشغول تحصیل بودند. ۲۶نفر توپخانه، ۲۰نفر طب، ۲۰نفر پیاده نظام، ۵نفر سواره نظام، ۱۲نفر مهندسی، ۷نفر داروسازی، ۵نفر معدن­شناسی.

۲ ـ روزنامه­ی وقایع­التفاقیه:

 امیرکبیر برای بیداری افکار و اطلاع مردم از جریان امور مملکتی تصمیم گرفت روزنامه‌ای در تهران دایر کند. به­دستور امیر روزنامه­ی وقایع­التفاقیه تأسیس شد. اولین شماره­ی آن در روز جمعه ۵ربیع­الثانی۱۲۶۷ق در تهران به اسم روزنامچه­ی اخبار دارالخلافه تهران منتشر شد، ولی شماره­ی دوم به نام روزنامه­ی وقایع­الاتفاقیه انتشار یافت و بعدها تحت عناوین روزنامه­ی دولت علیّه­ی ایران، روزنامه­ی ایران، روزنامه­ی رسمی دولت ایران طبع و توزیع گردید.

د) سیاست‌های اقتصادی

 

۱ـ صنعت جدید:

 امیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تأثیر اقتصادی آن پی ‌برده بود و یکی از مواد مهم برنامه­ی او در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود. نقشه­ی امیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانه‌های مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعت­کاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین خاطر او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد. و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود. پس برای مدرسه­ی دارالفنون استادان معدن­شناس از اتریش استخدام کرد. برای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن هیچ دریغ نمی‌کرد.

۲ـ کشاورزی:

 ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی کشاورزی بود. با برانداختن آئین کهنه سیورسات و حمایت از روستائیان، میزان تولید مواد کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازه‌ای نیز آغاز گردید. بنای سد ناصری بر رودخانه­ی کرخه، ایجاد پل شوشتر، رواج کشت نیشکر، بنای سد تازه­ی گرگان، و زراعت پنبه­ی آمریکایی از دیگر کارهای امیرکبیر است.

۳- اقتصاد ملی در برخورد با اقتصاد استعمار:

 محور سیاست امیر را حمایت اقتصاد ملی می‌ساخت. جوهر اندیشه­ی اقتصادی او این بود که صنعت داخلی ترقی پذیرد و صادرات افزایش یابد و بازار کالای فرنگی محدود شود. اساس اقتصاد بازرگانی خارجی ما بر آزادی تجارت قرار گرفته بود اما این وضع زاده­شده­ی طبیعی اقتصاد ایران نبود، بلکه شکست سیاسی نظام سرمایه­داری انگلیس و روس آن­را بر ما تحمیل کرده بود. ارقام اصلی تجارت ما را واردات و صادرات به سه کشور انگلیس، روسیه و عثمانی تشکیل می‌داد، اما از نظر کیفیت و کمیت، تعادل و هماهنگی وجود نداشت. که امیر جلوی این وادرات بی‌رویه را گرفت. مثلا در زمان محمدشاه کالای وارداتی ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره رسید. بعد از میزان آن کاسته شد و در سال۱۲۶۷ هنگام صدارت امیرکبیر به نصف آن تقلیل یافت.

ه‍ : مسائل دینی و مذهبی

۱– کاستن نفوذ علما و روحانیون متصلب:

 امیر با اصول و عقاید مذهبی علاقمند و مقید بود و ظواهر مذهب تشیع را که مذهب رسمی مملکت بود رعایت می‌کرد. احترام علمای دین را محفوظ می‌داشت ولی از هرگونه تعصب مذهبی عاری بود. به گفته­ی اعتضادالسلطنه زهد خشک را استهزاء می‌کرد. برخورد دولت امیر با دستگاه روحانی، زاده­ی دو عامل بود: یکی دخل و تصرف عالمان دین در کار سیاست، دوم سنت ­پرستی و ظلمت هیئت روحانی. در واقع سیاست عمومی امیر در کاستن قدرت روحانی، متوجه امام­جمعه‌ها و شیخ­الاسلام‌ها بود که در افکار قاطبه ­ی مردم نفوذ داشته، مروج کهنه­پرستی بودند و سرای آنان مصون و جای تحصن بود و از این راه اعمال قدرت و در سیاست مداخله می‌کردند. امیر چنین حق و مسئولیتی را برای روحانیون نمی‌شناخت. به­علاوه نفوذ و رویه­ی آنها را مانع پیشرفت، اصلاح و ترقی می‌دانست.

امیر با توقیف و تبعید روحانیون متنفذ تبریز و منع کردن بست و جلوگیری از تعزیه­خوانی لطمه­ی شدیدی به نفوذ روحانیون زد و بدین­وسیله راه توسعه نفوذ آنان را سد کرده و به ترویج خرافات که مانع پیشرفت بود خاتمه داد.

۲- از بین بردن بدعت‌ها:

 یکی دیگر از کارهای امیر شکستن بست بود. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب­طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارت­خانه‌های خارجی یا به خانه مجتهدین یا حضرت عبدالعظیم و قم پناهنده می‌شدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در ۱۲۶۶ق اساس بست­نشینی را از بین برد و به عمال دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد دستگیر کرده و به مجازات برسانند.