سپتامبر ۲۰۱۶ ـ تورنتو
برنامه ی یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه۶۰ و بیست و هشتمین سالگشت ِکشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، در غروب روز شنبه سوم سپتامبر امسال در محل آمفی تئاتر کتابخانه ی فیرویومال، در برزگشهر تورنتو برگزار شد.
این برنامه امسال از دو جهت برای ما که سال های متمادی است، همراه شما به یاد ِمانای یاران می نشینیم تا با عارضه فراموشی برخورد کرده و ندای خانواده های جان باخته گان دهه ی شصت را بازتابانده باشیم، قابل تأمل بود!
زیرا اولن مصادف شد با انتشار نوار صحبت های آقای منتظری با اعضای هیئت مرگ، و پخش وسیع آن در شبکه های مجازی و اعتراف صریح قاتلین فرزندان مردم به ارتکاب جنایات!
دومن: بعد از آن که در ۵ ژوئن ۲۰۱۳ پارلمان کانادا براثر پی گیری دادخواهان این کشتارها و از جمله ما اعضای یادمان تورنتو، کشتار تابستان ۶۷ را مصداق جنایت علیه بشریت شناخت و همچنین اول سپتامبر را روز همبستگی با زندانیان سیاسی نامگذاری کرد، یادمان امسال اولین باری است که ما توانستیم برنامه ی یادمان را در روزی مناسب و نزدیک به اول سپتامیر برگزار کنیم، که بر خواست همیشه گی آزادی تمامی زندانیان سیاسی حجت کنیم.
حالیا، برنامه ی امسال یادمان جانباخته گانِ در عصر روز ِشنبه با میثاقی که با یارانِ دادخواهِمان داشتیم در محل ِآمفی تئاترِ کتابخانه ی فیرویومال با اندکی تأخیر آغاز گشت و از اولین ثانیه هایی که مجری برنامه، آقای حسین زراسوند، شاعر، نویسنده وهمراه جنبش دادخواهی اعلام کرد که به یاد ِ جانباخته گان ِ دهه ی شصت مدت یک دقیقه به صدای پرتپش طبل گوش فرا می دهیم تا پایانِ برنامه، که با تأخیری که به دلیل به صدا در آمدن آژیر خطر ساختمان ایجاد شد، تا دقایقی بعد از ساعت یازده به طول انجامید، و یاران مشفق جنبش دادخواهی، صبور خم به ابرو نیاورده، و مشوقانه برنامه را از صمیم قلب همراهی می کردند!
حالیا، بعد از خوش آمد گوئی توسط مجری برنامه، بلافاصله پیام کمیته ی یادمان تورنتو توسط ناهید خوانده شد. در این پیام ضمن یادآوری ثابت قدمی مادران خاوران در امر خطیر دادخواهی و مبارزه با فراموشی ی که رژیم جمهوری اسلامی می خواهد با کاربست زور و سرکوب و ارعاب حاکم کند و صداهای دادخواهی را در خامشای آن زایل سازد ، بر ضرورت برگزاری یادمان یاد جان باخته گان ۶۷ ابرام کرد. پیام یادمان ۶۷-۶۰ می گفت که:
” تنها در سال گذشته (یعنی سال ۲۰۱۵)، بالغ بر ۹۶۹ نفر، در ایران اعدام شدند که این رقم، بالاترین حد – در طیی ۲۵ سالِ گذشته بوده است.
اعدامهای سال ۲۰۱۶، مطمئنن از رقمِ یکهزار بیشتر خواهد بود!
اعدام جنایتکارانهی ٢۵ جوانِ اهلِ سُنَت (در مِرداد ماهِ گذشته)، و اعدام منصورِ آروند، سیروانِ نَژاوی، بهروز آلخانی، محمد عبدالهی و…، شلیک به کولبران و ، زنده در آتش سوزانیدنِ یک کولبرِ زحمتکش در مریوان، افزایشِ جنایات و سرکوب در زندانها – بهویژه در زندان مهاباد و… نمونههایی از رَهآوردهای جمهوریی اسلامی، برای ایران بهویژه مردمِ مبارزِ کُردستان است.
و در ادامه …
“۲۸ سال – پس از قتلِعامِ ۶۷، و ۳۵ سال – پس از کشتارهای سال ۶۰؛ سَران و مسئولانِ جمهوریی اسلامی، که در برنامهریزی؛ تدارک؛ تأیید، و یا اجرایِ آن جنایات نقش داشتند؛ همچنان مُهرِ سکوت بر لب دارند و حاضر نیستند از آن جنایات سخن بگویند، زیرا که میدانند باید به سئوالهای هزاران مادرِ داغدار جواب دهند.
سئوالهایی چون:
جُرمِ فرزندانِ ما چه بود؟
آنها را چگونه کشتید؟
گورهای آنها کجا است؟
این؛ حقِ خانوادههای داغدار است که حکومت را به چالش و پاسخگویی بکشانند، و بخواهند بدانند که بر سرِ عزیزانشان چه آمده؟
چه کسانی آنها را کشتهاند؟
آخرین کلامِ آنها چه بوده و آنها را کجا به خاک سپردهاند؟”
بعد از خوانش پیام توسط ناهید، کلیپ شعری از حسین زراسوند که با صدای خود او خوانده شده بود پخش شد. در ادامه، مجری شعری از زنده یاد علیشاه مولوی- که در سال ۱۳۷۶ در ایران و به یاد جان باخته گان ۶۷ سروده بوده، و نیز شعر پارک ساحلی از سروده های خود را خواند.
در ادامه کلیپ پیام سحر محمدی از فعالین جنبش دادخواهی و از کوشنده گان دادگاه نمادین ایران تریبیونال که پدر و مادر و نیز دو دائی ( و عموی ) خود را در دهه خونین شصت از دست داده، پخش شد که ضمن برشمردن دقایقی از آنچه بر مادران و بازمانده گان گذشته بر ضرورت ادامه دادخواهی، اعلام می کرد که ما نمی بخشیم و فراموش نخواهیم کرد. سحر هم چنین از ضرورت برگزاری مراسم یادمان کشتارهای دهه ی ۶۰ و نیز ادامه جنبش دادخواهی تا کشف تمام حقیقت و نیز به محاکمه کشاندن مسببین آن جنایات تأکید کرد.
آنگاه حسین زراسوند، با معرفی نامه ی کوتاهی درباره ی مهدی اصلانی، سخنران اصلی برنامه و خواندن قطعه ای از کتاب کلاغ و گلسرخ -کتاب ِ مهدی اصلانی- را دعوت کرد که بیاید و درباره کتاب آخرین فرصتِ گل که با کوشش او، به چاپ رسیده است صحبت کند.
مهدی اصلانی، با شروع سخنرانی خود درباره ی زندان، به خاطره یکی از جانباخته گان خاورانی دهه شصت پرداخت و فرزند ایشان را که در سالن بود فراخواند تا از سرگذشت اش که محبت پدری در عنفوان کودکی از وی دریغ شد، بگوید. ایشان با مروری بر خاطرات دردآور، با تأکید بر خاطره ی پدر و یاد ِ مانایش در دل جامعه ی عدالتخواه گفت، مطمئن است که تمام جانباخته گان دیگر نیز انسان های آزاده ای بودند که صرفن به خاطر عقاید انسانگرایانه شان، سر به نیست شده اند. اصلانی سپس دست به کار ِاجرای سخنرانی اش شد. او در واقع، مستمع را دردمندانه به شنیدن آوار صدای شلاق و کابل بر بدن زندانی با صدای کویتی پور مجاب می کرد که زخمه بر دل های ریش مادران دردمندی می زد که در انتظار آزادی فرزند بودند اما لباسهای خونین دریافت کردند. “ممدی نبودی ببینی، شهر آزاد گشته… بم .. بم … ” هنوز مخاطب مهدی از این چالش نرسته بود که چه سان از این شقاوت در این زمانه، ره نشانه ئی از خلاصی باید یافت که صدای آژیرِ خطر و تخلیه اجباری سالن وقفه ای ناگزیر را حادث شد، که تشویش و ولوله ای در دل شرکت کننده گان در مراسم ایجاد کرد!*
بعد از بازگشت به سالن، چالش بعدی در طول موج عاطفی قرار دادن مخاطب توسط اصلانی بود. حسین زراسوند با خواندن ِ شعر آژیر از سروده های خودش تلاش کرد که حال و هوایی مناسب برای ادامه ی شرحه های درد از زندان با اجرا و صدای اصلانی فراهم آید.
اصلانی در ادامه ناچار به سرعت دادن به خوانش ِدر متن شد که شنونده ی دردهای زندان را بر جای خود میخ کوب می کرد.. متن سخنرانی مهدی اصلانی که در مراسم ِیادمان در اقصی نقاط جهان و در تمام پهنه ی ماه شهریور متکثر خواهد شد، لامحاله چاپ و بازچاپ خواهد شد، و ما شما را به شنیدن کلیپ آن که توسط یادمان تورنتو تهیه و منتشر می شود و یا خواندن ِ تمامت آن در یک بازانتشار کامل دعوت می کنیم.
در انتهای سخنرانی اصلانی، کلیپی که توسط خودش تهیه شده بود پخش شد، کلیپی به نام “از چشم آغاز می شود انسان”. این کلیپ با صدای اصلانی تهیه و در مورد کاظم خوشابی جانباخته ی خاورانی دهه ی شصت بود، و آخرین متن گنجانده شده در کتاب آخرین فرصت گل است. آخرین جمله ی این کلیپ برنامه را به تنفس برد، و زمانی برای پذیرائی مختصر و نیز امضای کتاب توسط مهدی اصلانی.
بعد از اتمام تنفس و بازگشت سه باره به سالن، کلیپ کوتاهی از فیلم “آنها که گفتند نه”، اثر نیما سروستانی پخش شد.
مجری برنامه از نشریات شهروند و ایران استار، کتاب سرای بامداد و شیرینیسرای نگین و انتشارات زاگرس به خاطر حمایت از برنامهی یادمان تورنتو امسال تشکر کرد.
در ادامه پیام ویدئوئی محمود صالحی از رهبران برجسته ی جنبش کارگری ایران به کمیته ی یادمان تورنتو، پخش شد. در این پیام محمود ضمن تأکید بر ضرورت ادامه دادخواهی علیه آمرین و عاملین جنایات دهه ی شصت، بر برپائی مراسم یادمان ها برای غلبه بر عفریت فراموشی که رژیم جمهوری اسلامی قصد استیلای آن بر جامعه ی ایران دارد، اصرار می ورزید.
کلیپ دیگری از شیوا محبوبی، از زندانیان دهه شصت، ضمن طرح ضرورت برگزاری یادمان ها برای یپیشبرد امر دادخواهی، بر دو نکته ی اصلی تأکید می ورزید: یکی این که ما خطاب به نسلی که در دهه ی شصت به دنیا نیامده بود، باید بیشتر تلاش کنیم تا آنها بدانند که چه جنایاتی صورت گرفته، و ضرورت دادخواهی برای آنان که جمهوری اسلامی سعی دارد آنها را از دسترسی به کُنه آنچه در آن دهه گذشت را بی اطلاع نگهدارد.
شیوا محبوبی همچنین تأکید داشت که ما باید رو به جهانیان بیشتر صحبت کنیم تا دنیا بداند بر ما و خانواده ها چه گذشت، شیوا در این رابطه به تجربه ی موفق ایران تریبیونال و افشای جنایات رژیم در آن دهه اشاره کرد.
کلیپی از مرسده قائدی، از جان بدربردگان دهه ی شصت و از خانواده هایی که عزیزانش را در آن دهه از دست داد و خود نیز از جمله شاهدین دادگاه نمادین ایران تریبیونال بود، پخش شد. مرسده در این پیام با پای فشاری بر امر دادخواهی و به محاکمه کشاندن ِ عادلانه ی به وجود آورنده گان این جنایات در دادگاه های مردمی که در آن تمام جناح های رژیم جمهوری اسلامی- که در قدرت دولتی سهیم بوده و هستند- به اتهام های خود در آمریت، مشارکت و معاونت در این قتل ها و سرکوب هائی که در این ۳۵ سال انجام داده اند، جوابگو باشند. مرسده، که خود از فعالین جنبش دادخواهی است به مادران خاوران، که پیگیر امر دادخواهی بوده اند، و به پایداری آنان درود فرستاد!
قائدی با اشاره به اقاریر اخیر بعضی از دست اندرکاران این کشتارها گفت که بعد از ۲۸ سال از وقوع سرکوب های تابستان ۶۷، امروز متهمین اعتراف می کنند و این را از جمله نتیجه ی تلاش های جنبش دادخواهی و مادران خاوران ارزیابی کرد.
بعد ازنمایش این کلیپ ها، نوبت به موسیقی رسید تا سهم خویش در تلطیف جو نفسگیر سالن، که ناشی از بازشماری این جنایات بعد از نزدیک به چهار دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی بود، را ادا کند!
ابتد نوبت موسیقی آمریکای لاتین بود که شوربختانه همسرنوشت ما در برخورد با شدت سرکوب توسط حکومت های خودکامه و دار و درفش برای دهه های طولانی و نیز دادخواهان این جنایات برای دههای طولانی بوده اند. گروه کینتو سول Quinto Sol که آقای زراسوند در معرفی این گروه گفت که یک سال و نیم است که گردهم آمده اند و از هنرمندانی از بولیوی، گواتمالا و نیکاراگوا تشکیل شده و در حمایت از جنبش هائی که برای برقراری عدالت جهانی در سراسر جهان فعالیت می کنند، اهتمام می ورزند.
اجرای آیتم هایی از موسیقی انقلابی و پرشورآمریکای لاتین شور و حال خاصی به جلسه یادمان داد و حال و هوا را برای موسیقی زیبای شیرین مهربد، فعال نام آشنای جنبش دادخواهی آماده کرد!
شیرین مهربد که از فعالین جنبش دادخواهی و از زندانیان سیاسی دهه شصت است، چنان خواند که همیشه می خواند، پرشور و سرشار از روحیه ی مبارزاتی. همراهی برایان با گیتارش در ایجاد این شور بی بدیل زمانی به اوج خود رسید که شیرین از شرکت کننده گان خواست که با هم سرود “سرآمد زمستان” اثر ماندگار سعید سلطانپور شاعر انقلابی و اعدامی، عضو هیئت دبیران کانون نویسنده گان ایران در سال ۶۰، را بخوانند. برایان با موسیقی اش همراهی و همدلی با جنبش های انقلابی در همکاری با شیرین مهربد را چنان با تبحر به نمایش گذاشت که برای کسی جای شک باقی نمی گذاشت که موسیقی زبان ندارد و برای ایجاد ارتباط می تواند اعجاز گونه در تله پاتی عاطفی فاصله ها را یکسره از میان بردارد.
حسین افصحی، کارگردان، نمایشنامه نویس و هنرمند مقیم شهر تورنتو و از اعضای کمیته ی یادمان تورنتو، نمایش گونه ای حاضر کرده بود، که در آن از سرگذشت انسانی حکایت داشت که به خاطرعشق اش به مردم و عدالت، او را در گورستانی پرت افتاده و در گوری بی نام و نشان چال کرده اند و ایشان با پافشاری بر دادخواهی این بیداد، تا رویش گل بوته های گل سرخ، در فردائی که نشانی از امروز ندارد ادامه می دهد.
افصحی این کار خود را به دو تن ازجان باخته گان اهل قلم و نمایش در ایران، سعید سلطانپور اعدام شده در سال ۱۳۶۰، و دیگری حسین اقدامی که در سال ۱۳۶۷ خاورانی شد، تقدیم کرد!
به عنوان حسن ختام برنامه ی این عصر دادخواهی ِ یادمان تورنتو که به نیمه های شب نزدیک می شد، حسین زراسوند از مهدی اصلانی دعوت کرد تا دوباره بیاید و این بار از زندان و شعر سخن بگوید. مهدی به علت طولانی شدن جلسه زیاد راغب نبود این قسمت را اجراء کند، اما با اصرار تنی چند از همراهان جنبش دادخواهی مجاب شد تا بیاید و نامه ای را به مثابه آخرین نامه یا وصیت نامه ی محمد مختاری نویسنده جان باخته ی اهل قلم،- تاریخ ۱۳۷۵ را داشت- و خطاب به همسرش مریم نوشته بود، خواند.
اصلانی توضیح داد که چرا در این کتاب آخرین فرصت گل که به ترتیب الفبا و براساس نام نویسنده، چیده و ساماندهی شده، این نامه استثناست و برای شروع انتخاب شده است، و چرا انتخاب نامه ی مختاری برای سرآغاز این دفتر ماندگار، انتخابی شایسته است.
برنامه با آخرین جمله ای که اصلانی از نامه ی محمد مختاری به همسرش خواند، در حالی که کلیپ روی صفحه ی مانیتور عکس مختاری مانده بود، به پایان رسید.
در پایان میزبانان (کمیته ی یادمان)، گل های سرخی که شرکت کنندگان به حرمت جان باخته گان راه آزادی مردم ایران و به سنت بیش از ۲۰ سال دادخواهی اعضای مؤلفه ی کمیته ی یادمان تورنتو، به مراسم آورده بودند و نیز گل های میخکی که به عنوان سمبل خاوران در تزئین سالن به کار گرفته شده بود، به شرکت کنندگان تقدیم کردند.
ذکر دو نکته ضروری است:
یکم این که صندوق کمک مالی که دست به دست در سالن گشت، مقدار ۶۵۱ دلار کانادائی از کمک های شرکت کنندگان را جمع کرد و با تشکر از ایشان!
* دویم: تحقیقات مارشال آتش
نشانی روشن ساخت که آژیر صرفن به علت فالس آلارم بوده و یکی از ماموران خاطرنشان کرد که همان روز شنبه بعدازظهر هم این آژیر در همین ساختمان به صدا درآمده بود و به مسئولان ساختمان هم تذکر داده اند که احتمال صدای آژیر مجدد وجود دارد!
کمیته یادمان تورنتو
شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی- سپتامبر ۲۰۱۶ میلادی