از زمان مادها یعنی از زمانی که زنده یاد هوخشتره بر خلاف تمام موازین حقوق بشری (از هوخشتره نمی شود ایراد گرفت چون هنوز کورش لوح معروف حقوق بشر خود را انتشار نداده بود) حق فوت کردن شمع را از بچه اش سلب کرد و اجازه نداد بچه شمع های تولد خودش را فوت کند چون به عقل بچه نمی رسیده که برق ندارند و اگر شمع ها را فوت کند همه جا تاریک می شود و هنوز خیلی مانده تا مملکت بتواند به کمک روس های حلال زاده برق اتمی تولید کند، هرکس در این مملکت صاحب صندلی شده قبل از اینکه آرای خلایق را تا کند و بگذارد توی جیب بغل دستی یعنی جیب مبارک، هدف خویش را خدمت اعلام کرده. خوشبختانه پس از انتخابات جنجالی سال گذشته روشن شد که متولیان منبعد آرا را تا نمی کنند و درسته می اندازند توی صندوق. در حالی که اگر راست و حسینی بگوید “ایهالناس من دزدم”. می خواهم آزادانه چپاول کنم و هرچی زیرخاکی است مثل نفت و گاز و کاسه آب مرحوم ملیجک و کوزه دوغ امیرعلیشیر نوایی و سینی برنج پاکنی باجناق سلطان محمود غزنوی و طشت لباسشویی همشیره (همشیره در لغت به معنای خواهر است اما در عرف دیپلماتیک به کسانی اطلاق می شود که باهم شیره می زنند) شاه سلطان حسین صفوی را از زیر خاک در بیاورم و بفروشم و باهم بخوریم، بیست و چهار میلیون که چیزی نیست، به قول ما بندری ها به کُنارِ زیارت قسم بیست و چهار میلیارد رای می آورد.
***
و اگر آرزوی هویدا تحقق پیدا نکرد و هر ایرانی صاحب یک پیکان نشد (می گویند یکی از دلایل عملی نشدن آرزوی هویدا این بود که ایرانی های هم نسل وی فکر می کردند خوبیت ندارد اختیار ده سرنشین یک پیکان را بدهند دست یک فرمان دار! البته بماند که نسل بعدی اختیارخود را سپردند دست کسی که نه تنها رانندگی نمی دانست بلکه در تمام عمر جز یک الاغ کورسی دو درِ فول اتومات، مالک وسیله نقلیه دیگری نبود و وقتی با ایرفرانس آمد با عرض شرمندگی مجبور شدند ماشین اش را روی دست بلند کنند و ببرند بهشت زهرا) اما سی و دو سال پس از اعدام غلام – هویدای قبلا به دوران رسیده برخلاف آقازاده های تازه به دوران رسیده ابایی نداشت از اینکه خود را مثل عَلم غلام بخواند و جالبتر اینکه کوردلان غلامان را اعدام می کنند در حالی که فرهنگ غلامی خوشبختانه همیشه در مملکت ما زنده است چون زمانی که احمدی نژاد در روز خبرنگار می گوید ایران آزادترین کشور دنیاست به نامبرده می گویند آزادی غلام شماست. اخیرا هم رئیس قوه قضاییه گفته بود ما اختیاری از خودمان نداریم و غلام مقام رهبری هستیم ـ ولی حالا از برکت سر تکنولوجی هر ایرانی صاحب یک رسانه شده چون بنده خدا ایرانی هر وقت بخواهد یک حرفی بزند زبانش باید به اندازه کافی چرب و مثل کمر نادیا کومانچی ژیمناست عاقبت بخیر رومانیایی نرم باشد تا بتواند در عین واحد به چپ و راست و بالا و پایین بلغزد، درغیر این صورت به انواع و اقسام صفات متهم می شود الا اینکه بگویند طفلک تقصیری ندارد فقط زبانش چرب و نرم نیست! بنابراین تنها جایی که ایرانی می تواند حرفش را بزند و کسی هم جلودارش نباشد رسانه شخصی است! و اگرکسانی هوار می کشند که رسانه باید چنین و چنان کند و اگر نکرد اصول دمکراسی را زیرپا نهاده، همه اش کشک است. و باید به اینان جواب داد که هرکسی اختیار چهاردیواری خودش را دارد. سرکار نمی پسندی، پولش را داری برو برای خودت تلویزیون تاسیس کن، نداری صورتت را با سیلی همسرت سرخ نگه می داری رادیو راه بینداز، وسعت نمی رسد و نمی خواهی خانواده ات جلو در و همسایه خجالت بکشند وبسایت بزن، عیالواری خرجت به دخلت نمی رسد روزنامه درست کن اینترنت هم کمکت می کند تا بتوانی یک لقمه حلال کاسب بشوی، از عهده هیچکدام برنمی آیی وبلاگ که می توانی تاسیس کنی، مگه تو از بیل گیتس کمتری؟
***
و هنوز مرکب بیانیه پانزده نفره موسس تلویزیون ندا خشک نشده بود که اعلام شد تلویزیون رسا راه افتاده. و جناب مهاجرانی وزیر سابق ارشاد(ارشاد اسم ادبی امر به معروف و نهی از منکر است) و دوستانشان خوشبختانه اینبار اینقدر سریع جنبیدند و شبکه تلویزیونی راه انداختند که خودشان نفهمیدند کی رفتند روی ایر و یک دفعه به خودشان آمدند دیدند روی هوایند. بنده خداها پیش خودشان فکر کردند ای داد و بیداد نکند دوباره مثل پارسال این لائیک ها و سکولارها زیر یه خم کار را بگیرند و جوانان داخل را تحریک به براندازی و سردادن شعار جمهوری ایرانی بنمایند. بنابراین طی اطلاعیه ای با صدای رسا تاسیس تلویزیون رسا را بشارت دادند و یادآور شدند که محض رضای خدا و فقط در جهت خدمت به مردم محروم از خبر! مبادرت به اینکار می نمایند و اصلا و ابدا به فکر براندازی و این قبیل شوخی های خارج از نزاکت نبوده و نیستند و با صراحت فرموده اند نمی شود به کسی مثل آقای مهاجرانی که سی سال دراین نظام وزیر و وکیل بوده تهمت براندازی زد! و مخصوصا برای برائت از سکولارها (مشرکین سابق) تاکید کرده اند که این شبکه به میمنت و مبارکی، در ایام مبارک ماه رمضان راه اندازی خواهد شد. و هدف خویش را ضمن اطلاعیه ای در ده ماده به اطلاع قاطبه اهالی رسانده اند. و احتمالا همانطور که یکی از احبا نوشته بود تا حالا منتظر گلریزان بودند. یکی ایراد می گرفت چرا آقای مهاجرانی و دوستانشان برخلاف شبکه های مستقر در لوس آنجلس به جای همیاری از واژه زورخانه ای گلریزان استفاده می کنند؟ گفتم شاید این قضیه نشان از علاقه مندی آنان به فرهنگ پهلوانی و زورخانه ای داشته باشد. و اما اطلاعیه ده ماده ای تلویزیون رسا:
منشور رسانه رسا
رسا تلاشی است برای این که صدای ملت ایران باشد (با صدای بلند می گویند تا دیگر صداها حساب دست شان بیاید و بیخودی خود را بلند نکنند) صدایی که نمایندگان آن رهبران شناخته شده و مورد اطمینان ملت ایران هستند(ای بابا مثل اینکه رسانه باید اول برادری خود را ثابت کرده و رهبر بتراشد بعد به مردم محروم خبر برساند، بیچاره مردم محروم، ای بخشکی شانس) رسا بازتاب دهنده ی مطالبات برحق ملت ایران است(بقیه شبکه ها و سایت های خبررسانی فارسی زبان بازتاب دهنده مطالبات برحق ملت های بورکینافاسو و گینه بی صاحاب و جزایر قمر و…هستند)
تلویزیون ماهواره ای رسا در نخستین دهه ماه مبارک رمضان به یاری خدا مهمان سفره افطار هموطنان خواهد بود(جاده در دست تعمیر است، روزه خواران محترم به کانال های دیگر مراجعه نمایند)
بازکردن راه اطلاع رسانی آزاد به روی مردم ایران یکی از ضرورت های این مرحله از جنبش و به مثابه فریضه ای ملی (دینی یادت رفت)به شمار می رود. از این رو به همت جمعی از همراهان جنبش سبز مردم ایران شبکه ماهواره ای ـ اینترنتی به نام شبکه سبز ایران (رسا) تأسیس شده است(صلوات جلیل ختم کنید…)
ماهیت شبکه
رسا شبکهای است که به زبان فارسی و در صورت لزوم به زبان های دیگر(زبان کلانتری) برای ایرانیان راه اندازی شده و به انعکاس و پخش اخبار، تحلیل، گزارش و برنامه های فرهنگی هنری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (آنطور که صلاح می داند)می پردازد.
استقلال سیاسی و مالی شبکه
رسا موسسه ای است غیر انتفاعی(اگر کاسبی گرفت بقیه دوستان را خبر می کنیم) و مستقل از احزاب، سازمانها و نهادهای سیاسی دولتی و غیر دولتی که به دلیل خفقان موجود در کشور، خارج از ایران ثبت شده و در چارچوب اصول مطرح شده دراین منشور فعالیت می کند. منابع مالی این شبکه تنها از طریق کمکهای مردمی و تبلیغات (مخصوصا تبلیغات علیه سکولارها یا به زبان لاتین بی دینان)خواهد بود و از هیچ دولت و یا سازمان دولتی خارجی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مطلقا کمکی دریافت نخواهد کرد(ولی اگر به حسابمان بریزند ما مسئولش نیستیم)
اصول کلی و خط مشی دهگانه شبکه
یک: کرامت انسانی، عدالت، آزادی و حقوق بشر
رعایت عدالت در تمامیابعاد (و سایزهای مختلف) حفظ کرامت انسانها (انسانهایی که حرف گوش کن باشند) و پایبندی به موازین حقوق بشر از اصول بنیادین است. این شبکه مخالف هرگونه تبعیض جنسیتی، قومیّتی، دینی، مذهبی و نژادی است (بالاغیرتا می شود به قانون اساسی جمهوری اسلامی معتقد بود اما درعین حال با تبعیض نیز به مخالفت برخاست) و برای بهبود وضعیت حقوق بشر(اسلامی) در ایران تلاش می کند. ایران متعلق به همه ایرانیان است و تمامی افراد در برابر قانون (مخصوصا قانون اساسی جمهوری خوش تیپ اسلامی)برابر و از حقوق مساوی برخوردارند (سخنان سال گذشته مهاجرانی:”با کسانی که ارزش های دینی را به سخره می گیرند، و کسانی که با انقلاب اسلامی از اساس مخالفند سنخیتی نداریم … فعالان سیاسی هم گمان می کنند در حد رهبری جنبش سبز در خارج از کشور از حد و اندازه خویش خبر ندارند و امر بر آنان مشتبه شده … ما اتاق فکر جنبش سبز هستیم”! هم دم خروس را باور کنید وهم قسم حضرت عباس را!)
دو: اسلام رحمانی و اخلاق
رسا اسلام رحمانی را متضمن ارتقای اخلاق نزد حاکمان و شهروندان دانسته و خود را مروج اسلامی می داند و مقتضیات زمان و مکان را نیک می شناسد(یعنی حواس اش هست چه بگوید و کی بگوید و چه نگوید، ایول بابا دمت گرم)با مردمسالاری و حقوق بشر منافاتی ندارد و مخالف هرگونه حقوق ویژه برای اشخاص و اقشار خاص در سطح جامعه و حاکمیت است(اطفال عزیز نیز در وقت مناسب تری پذیرایی خواهند شد) رسا حفظ موازین اخلاقی را در تمامی فعالیتهای خود الزامی میداند (از حالا گفته باشیم اخبار و فیلم های مستهجن خبری مثل خبر مغازله و معاشقه همشیره مونیکا و بیل کلینتون اکیدا ممنوع)
سه: حق تعیین سرنوشت و مردم سالاری
رأی و خواست مردم منشأ مشروعیت قدرت سیاسی است و خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمیتواند این حق الهی ر از انسان سلب کند (بیچاره مشروطه خواهان صد سال پیش می خواستند این حق را زمینی کنند و اگر می دیدند دوباره حق و حقوق بشر دوپا الهی شده از دل محمد علی شاه درمی آوردند) و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. رسا حق تعیین سرنوشت مردم به دست خویش را پیگیری می کند(و از طریق جراید آنرا به اطلاع اهل فن می رساند) و حق انتخابات آزاد را که از خواستهای اصیل جنبش سبز مردم ایران است از اولویتهای خود دانسته و از آن دفاع می کند(اگر خدا نخواست چی؟) و مخالف محدود کردن انتخابات آزاد تحت عنوان نظارت استصوابی و عناوین دیگر است(از شما که قانون اساسی نظام را قبول دارید واقعا این حرفها بعید است)
چهار: تمامیت ارضی و وحدت ملی
رسا بر پایه دفاع از تمامیت ارضی (و عرضی و ارزی)و وحدت ملی (ای بابا هر دفعه که دینی یادتان می رود) و ارتقای شأن و جایگاه کشور در عرصه بین المللی عمل می کند و در عین دفاع از خواسته های بحق اقوام ایرانی با هرگونه جریان جدایی طلبی مخالف است(از حالا گفته باشیم)
پنج: استفاده از روشهای مسالمت آمیز و مدنی
رسا با تکیه بر منشور جنبش سبز تنها راه عملی و مطلوبِ تغییر وضع کشور و نیل به مردم سالاری و آزادی را روشهای مسالمت آمیز و مدنی میداند(و چون بر طبق فرمایشات آقای مهاجرانی به ولایت فقیه معتقد است از مقام رهبری به زبان خوش خواهد خواست که: دِ ول کن علی جان)
شش: حاکمیت قانون
قانون در تمامی ابعاد(طول، عرض، ارتفاع) و جوانب (شمالا، جنوبا)برای افراد، گروهها و نهادها (بجز نهاد رهبری)و حکومت است و این راه اداره، ترقی است (ما که خداییش در این نظام خیلی ترقی کردیم و خدا وکیلی راههای ترقی را بهتر از بقیه بلدیم)
هفت: قرائت دموکراتیک از قانون اساسی و آرمانهای انقلاب اسلامی
رسا اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر پایه قرائت دموکراتیک و حقوق بشری (قرائت ما از قانون اساسی جمهوری اسلامی با قرائت بقیه فرق می کند چون صدای ما خوشتر است) در جهت احیای آرمانهای اصیل انقلاب(مگر انقلاب اسلامی خدای ناکرده آرمان های غیر اصیل هم دارد؟ بحق چیزهای نشنیده) یعنی استقلال، آزادی، عدالت و اسلام رحمانی (نعوذبالله مگر اسلام شیطانی هم داریم؟!)و نیز توسعه را مبنای فعالیت خود شمرده، طرح بحث اصلاح قانون اساسی و ساختار سیاسی را در یک فرآیند مذاکره و گفتگوی ملی با مشارکت همه اقشار اجتماعی وظیفه خود می داند(برادری بجا بزغاله هفت صنار لطفا قبل از هرچیز دم شورای نگهبان را ببینید)
هشت: جریان آزاد اخبار و اطلاعات
رسا به جریان آزاد اخبار واطلاعات (مخصوصا اخبار و اطلاعاتی دست اول)باور دارد(کی باور ندارد؟) آزادی بیان و رسانهها اعم از صوتی، تصویری، مجازی و کاغذی حق شهروندان است(بد نیست درجه شهروندان را نیز اعلام بفرمایید)رسا شفافیت در عرصه اطلاع رسانی(مثلا اگر مردم شعار دادند نه غزه نه لبنان، آنرا تصحیح کنیم و می گوییم هم غزه هم لبنان) رفتار حاکمیت در زمینههای مختلف را مطالبه ملی دانسته و تلاش میکند تا حاکمیت را در برابر تصمیمات و اعمال خود پاسخگو کند(البته فقط به زبان خوش)
نُه: پذیرش تنوع و تکثر آراء و مخالفت با انحصارطلبی
رسا مدافع تنوع و تکثر و تضارب آرا بوده و مخالف هرگونه انحصار طلبی است(پس با این مواضع سایت جرس چه خاکی بسرمان بریزیم: از سویی دیگر کسانی که گرایش سکولار ـ لائیک دارند گمان کرده اند که انگار رهبری جنبش از دستشان خارج شده و سفره ای که سی سال است بر کنارش نشسته اند، از پیش رویشان جمع شده…”)رسا تلاش میکند از دیدگاهها و جریانهای فکری مختلف که معتقد به استفاده از روشهای اخلاقی، مسالمت آمیز، مدنی و دمکراتیک برای ایجاد تغییرات در کشور هستند استفاده کند(بجز آقای هوشنگ اسدی و همفکران ایشان و سایر افراد سکولار و بقیه اپوزیسیون) رسا دیدگاه افراد و گروههاییکه معتقد به مشی مسلحانه یا جدایی طلبانه هستند یا تغییرات را از راهی جز استقلال ایران دنبال می کنند(مخصوصا براندازانی که می خواهند نان ما را آجر کنند) ترویج نمی کند.
ده: فرهنگ گفتگو
یکی از اهداف رسا، گسترش فرهنگ گفتگو بین اقشار مختلف جامعه میباشد. (ناقلاها نکند می خواهید دومرتبه بحث شیرین گفتگوی بین تمدن ها را یواشکی پیش بکشید) گسترش گفتگو در حوزه عمومی می تواند به ارتقای سطح آگاهی(در حوزه خصوصی منجر شود) و جریان آزاد اطلاعات کمک کند و همچنین زمینه لازم را جهت مشارکت موثر احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی و صنفی ، روشنفکران(دینی) را فراهم آورد. رسا بر بازتاب مطالبات و نیازهای اقشار و صنوف کم درآمد مانند معلمان، کارگران و کشاورزان توجه ویژه خواهد داشت (البته اگر همانطور که پیشتر عرض شد کمک های خود را از ما دریغ نکنند. ضمنا ما با مرفهین بی درد و با درد اصلا و ابدا حتی سلام و علیک نیز نخواهیم داشت زیاده عرضی نیست والده آقا مجتبی را از طرف ما سلام فراوان برسانید)