عیدی نعمتی را از شب رونمائی اولین دفتر شعرش “چقدر سوراخ روی این دیوار است” می شناسم، ولی هرچه به عقب بر میگردم به مدتها قبل از انتشار این کتاب میبینم با او آشنا بوده ام و در کوچه های بعضی از شهرهای جنوب همبازی بوده ایم. با اینکه از او سالخورده تر بودم ولی او مواظب بود که در بازی هایمان زمین نخورم. از همان موقع همیشه برایم دنیایی از مهر بوده و دوستی سرشار از صفا و صداقت. به اینجا رسیدم یافتمش در آن شب رونمایی کتابش – که همچون این بار با حمایت نشریه شهروند بود؛ نشریه ای که همیشه حامی شعرا و نویسندگان بوده است – همان عیدی بود که از کودکی میشناختم ولی شاعر، شاعری پر احساس و با شعرهایی که نت های موسیقی هستند و ترنم دارند.
در کتاب اخیر شعرش، که نامش خود شعری کوتاه و پر از احساسی دلنشین است، “آخرین انار پائیز”می گوید:
“از آخرین
انار پائیز
سهمی برایت گذاشته ام
بیا “
رونمایی از این کتاب که چون همیشه با مدیریت استاد عزت مصلی نژاد و حمایت شهروند برگزار شد، من هم حضور داشتم. چه استقبال گرمی از سوی همه ی دوستداران او و شعرهایش شده بود… و او با موهایی که درگذر زمان خاکستری کرده بود چنان مورد تشویق و توجه و محبت شرکت کنندگان و به دفعات قرار گرفت که چشمانم از این همه قدردانی از اشکی نریخته لبریز شد.
چقدر میتواند دلگرم کننده باشد وقتی میبینی که مدتها همه ی حضار با علاقه به شعرهای موسیقیایی او در این کتاب توجه می کردند.
آتشم
بپوش مرا
در زمهریر این روزها
من
از آن تابستان
قصه ها
در سینه دارم
*
پنهان
آخرین انار
در پاییز رؤیای من!
این دفتر شعر که توسط نشر زاگرس منتشر شده است با روی جلدی زیبا در سایت آمازون نیز موجود است.
معرفی کتاب و شعرخوانی عیدی نعمتی را اینجا ببینید.