کارنامه و تاثیر دگراندیشان ازلی ایران
اندیشه ی «اتحاد اسلام» یا رواداری مذهبی در سرزمین های اسلامی
حضور واژه ی اسلام در توصیف اندیشه ی عملگرای سیاسی «اتحاد اسلام» به ویژه در خاستگاه آن، بسیاری را به بدفهمی افکنده و بستری برای میراث سازی اسلام سیاسی سده ی بیستم فراهم آورد. این نوشته به سیر بعدی و بهره گیری باورمندان «پان اسلامیسم» و جنبش احیاگری اسلامی این اندیشه کاری ندارد. بیگمان مردمان سرزمین های با اکثریت مسلمان در واکنش به رویه ی استعماری اروپایی و حضور دول فرنگی مسیحی در این ایده، همخوانی با منزلت و موقعیت خویش یافته اند و در پی هویت سازی با منشأ غیرمسیحی که همان اسلامی بودن معنا داشت به این اندیشه دل بستند. واقعیت این است که این ایده نخستین بار توسط نوعثمانیان جوان چون نامق کمال در راستای احیای خلافت پرشکوه اسلامی به زعامت «خلیفه عثمانی» عنوان شد.
در میان ایرانیان نیز نطفه ی پیدایش و طرح اندیشه ی اتحاد اسلام از انجمنی برخاست که در ۱۳۱۰ق (۱۸۹۲م) در استانبول ظاهراً به زعامت سیدجمال الدین اسدآبادی ولی عملاً توسط محفل ازلی استانبول تشکیل و فعال گردید. قابل تأمل اینکه پردازش تئوری آن را هم ابوالحسن میرزاشیخ الرئیس قاجار از بابیان شناخته شده زمانه به عهده گرفت که در اعتقادات دینی به پیروی از آیین بهائی و در مشی و روش سیاسی با ازلیان همراه بود.
بابیان که خود را جزئی از کل سرزمین های اسلامی و برآمده و جلوه ی حقیقت و مظهر حق اصل دین های پیشین از جمله اسلام می شناختند به رسم پنهان کاری زمانه و با ادبیات و واژگانی همخوان با دین غالب اما با مقامی پوشیده ی خاص خود، این اندیشه را برگرفته و پرورانده و عرضه ی عمومیکردند. امری که موجب سردرگمی اهل نظر از یکسو و بهره گیری اسلام سیاسی معاصر در میراثسازی گذشته گردید. واقعیت این بوده و هست که وحدت اسلامی علیرغم عوامل ناهمساز و جمع نشدنی مذهبی و ملی صرفاً یک رؤیا برای بازگشت شرقیان این سوی به شکوه پیشین بیش نبود. اندیشورزان دگراندیش انجمن اتحاد اسلام، از جمله آقاخان ازلی و شیخ الرئیس بهائی هم به این امر واقف بودند. غرض آنها پا پس کشیدن مذاهب و فرقه های اسلامی از تعصب بر حقانیگری باورهایشان که رواداری مذهبی و دگراندیشی در این سرزمینها را دشوار و یا غیرممکن ساخته، بود.
شیخ الرئیس در رساله ی «اتحاد اسلام» خود که نخستین و قدیمی ترین اثر مکتوب به زبان فارسی درباره ی این اندیشه است به صراحت مهم ترین اقدام «مسلمانان» یا بهتر بگوییم اهالی سرزمین های اسلامی را پرهیز از ادامه ی بحث های نظری و اعتقادی مورد اختلاف ادیان چون جبر و اختیار معرفی میکند.
نویسنده ی غیرمسلمان این رساله بر تساهل برون دینی مذاهب برآمده از اسلام تأکید دارد و خواهان عدم نزاع میان باورمندان آنها میگردد. به راستی اگر اعتقاد و حقانی گری پر تعصب این نحله های اسلامی معنای هویت و تحرک و زیست آنها نباشد، دیگر چه از هویت حقانی دینی آنها باقی می ماند؟
بهترین بهره از این رواداری برون دینی و تساهل عمومی را دگراندیشان بابی می توانستند برگیرند و مقاصد و آرای خویش را عرضه کنند. ازلیان بنابر ویژگیخویش و اینکه در تحرک سیاسی ـ دینی خویش اعتقادات خود را میپوشاندند و به کسوت مسلمانان امر خویش را پیش می بردند، این ایده را در آن مقطع زمانی در عثمانی به عنوان محملی مطلوب برای مبارزه ی سیاسی با قاجاریه همسو با رواداری دینی یافتند.
رساله ی مهم دیگری که همزمان در راستای اهداف ازلیان متشکل در این انجمن نوشته شده رساله ی «هفتاد و دو ملت» آقاخان کرمانی بود. کتابی که به گونه ای دقیق و حساب شده بر آن بود تا بابیه را همچون دیگر مذاهب برآمده از اسلام، خودی و حاصل طبیعی و تکامل اندیشه ی مذهبی و تعالی و حقیقت و باطن پیام آن بداند. پیام کانونی این رساله در ضرورت اتحاد ادیان و رواداری نسبت به دگراندیشی دینی در میان دین مداران جهان به ویژه مردم ساکن سرزمین های اسلامی است. جداگانه به این کتاب مهم تحرک ازلیان این برهه پرداخته ایم.
محمود افضل الملک از بزرگان اهل فضل اهل بیان که خود از اعضای انجمن اتحاد اسلام استانبول بود، در مقدمه بر«هشت بهشت» اثر مشترک آقاخان و شیخ احمد روحی، اعضای این محفل را به این شرح ثبت کردهاست:
«این انجمن از ۱۳ نفر متشکل بود؛ نواب والا حاج شیخ الرئیس، فیضی افندی معلم ایرانی رضاپاشا شیعی، سیدبرهان الدین بلخی، نواب حسین هندی، احمد میرزا که تازه از ایران به اسلامبول آمده بود. حاج میرزاحسن خان جنرال قونسول ایران، مرحوم میرزا آقاخان، احمد روحی افندی، برادرش جدی افندی کرمانی، عبدالکریم بیک و حمیدبیک جواهری زاده های اصفهانی.»
به ماخذ شواهد در دست اکثر این نامبردگان ازلیان فعال منطقه بودند. حضور چند شخصیت برجسته و مورد تکریم اهل بیان زمانه روشنگر اهداف و بن مایه تحرک این انجمن است. میرزا آقاخان، شیخ احمد روحی، جدی افندی(اسم مستعار خود محمود افضل الملک برادر شیخ احمد روحی)، میرزاحسن خبیر الملک یار همراه آقاخان و روحی، نواب حسین هندی(نام مستعارمیرزا حسین شریف کاشانی پسر ملاجعفر نراقی از بابیان ازلی نخستین)، پسران جواهری زاده – عبدالکریم و حمید – نیز در خانواده بابی قدیمی از بابیان تبعیدی بغداد پرورده شده بودند. «احمد میرزا» که گویا تازه از ایران آمده هم می شناسیم، او میرزا احمد بهاج پسر ملک تاج خانم و صبح ازل است که قریب ۱۳ سال در این برهه در استانبول زیست. نویسنده به رویه پنهان نمایی ازلیان وانمود کرده که او شاهزاده ای از ایران آمده است. از میرزا احمد و بازماندگانش در کتاب های بعدی نوشته ایم.
فهم ازلیان از ایده ی اتحاد اسلام و تحرک این انجمن نه با خواست و اهداف سلطان عثمانی در یک راستا بود و نه با سیادت طلبی پان اسلامیستی سیدجمال الدین اسدآبادی یکسان و همنوا بود. آنها این ایده را بستری مناسب برای حذف و مقابله سلطنت قاجار و فرو کاهیدن اختلاف و تعصب مرسوم مذهبی در سوی ترویج رواداری کیشی که می توانست موقعیت آنها را مطلوبتر نماید، یافته بودند. کمااینکه در نامه ی خصوصی آقاخان به ملکم به صراحت در نقد عثمانیان نوشت آن سرزمین «فلک زده» شایسته ی تمجید نیست «دو نفر پاشا در اینمملکت جرأت مراوده و مصاحبت با یکدیگر ندارند.» آقاخان در نامهی دیگر به روشنی درباره ی سلطان عبدالحمید می نویسد: «آن قدر وهم و مالیخولیای بی معنی» وجودش را فراگرفته و آن قدر «دورش را احاطه کرده اند، که اگر کسی بخواهد از راه خیرخواهی راه خیری نشان دهد، آن را به طریق شر مضری تأویل میکنند.»
حدود چهارصد نامه ای که انجمن اتحاد اسلام به تهران و دیگر سرزمین های اسلامی فرستاد، غالباً نوشته و به خط میرزاحسن خان خبیرالملک ازلی مسلک بود. فهم و نگره ی میرزا آقاخان از اندیشه ی اتحاد اسلام آنچنان که در «هفتاد و دو ملت» پرورانده، قرار دادن موازین رواداری برای دوری اهل مذاهب و مکتب هایی که زیر چتر اسلام هرکدام خود را حقانی ترین قرائت از اسلام می شناختند، بود. ضمن اینکه غرض اصلی برداشتن دیوار نجاست و طهارت و منطق افتراق زای حق و باطل بود. بهره گیری از این ایده در راستای خواست های عملی و سیاسی، در سرزمین های با اکثریت مسلمان به ناگزیر بایستی واژه ی اسلام را میداشت، هرچند به ظاهر عنوان می شد، اما میدانیم او به هیچ وجه به امت اسلامی موردنظر اهل اسلام اعتقاد و عنایتی نداشت. در این گمان که این اندیشه شاید ابزاری برای مقابله با سلطنت قاجار و سرنگونی آن باشد نیز مؤثر بود. نه بابیان ازلی چون روحی و آقاخان و نه بهائی مسلک نامدار زمانه شیخ الرئیس در فهم وعلل شرکت خود در انجمن اتحاد اسلام با آنچه بعدها از این تحرک برگرفته شد و در قامت اسلام سیاسی و ایده های پان اسلامیستی تجسم یافت هماندیش نبودند و سودایی کاملاً متفاوت در سر داشتند.
«هفتاد و دو ملت» در رواداری دینی
قالب کتاب «هفتاد و دو ملت» از مقاله ی کوتاه «قهوه خانه ی سورات» نوشته ی نویسنده و نظریه پرداز فرانسوی هانری برناردن دوسن پی یر (۱۷۳۷-۱۸۱۴م) برگرفته شده است. دوسن پی یر بر این مبنا که جدل های عقیدتی و ضدیت های فرقه ای مذاهب مختلف امری بیهوده، فرصت سوز و مضر به حال یگانگی، اتحاد و سلامت بشریت در پیشبرد جامعه ای مطلوباست، این داستان کوتاه را به قلم آورد. روایت گفت وگوی مناظره مانند باورمندان مذاهب و نحله های مختلف در قهوه خانه ای در بندر سورات هند هزار آیین است. در این نشست از همه ی کیش های شناخته شده ی زمانه حضور دارند و قرائت خود از صانع، معایب و مضرات تعصب و خودمداری دینی، ضرورت اتحاد و یگانگی جوامع بشری فارغ از حقانی گری باورهای آیینی را، عرضه می دارند.
قابل تأمل اینکه بحث با سخنان یک ایرانی ملحد اهل فضل آغاز میشود. نامبرده منکر آفریدگاری برای هستی می شود و اعتراض و جدل شدید حاضران در جلسه را برمی انگیزاند. به رغم حضور نمایندگان همه ی کیش و مذاهب شناخته شده، دوسن پی یر جانبدار آرای باورمند آیین کنفسیوس است. اوست که همه را به همراهی و همگرایی می خواند و تعصب جانبدارانه ی پیروان ادیان دیگر در پرسش ناپذیری و انحصار حقانیت باورهای خود را نکوهش میکند. همه را به آرامش می خواند و حکایت جهانگردی را عنوان میکند که می پنداشت طلوع و غروب خورشید تنها در سرزمین او روی میدهد. این سراب خیال و غرور بیجا و تعصب کورکورانه را موجب فلاکت، جهل و نفاق میان ابنای بشر می خواند. امری که سرانجام موجودیت و هستی کل بشریت را تهدید خواهد کرد. راوی حاضرین در جلسه را از این پندار ناراست که خدای آنها تنها صانع برحق و آیین آنها یگانه مذهب حق است برحذر می دارد.
دوسن پی یر در شهر لوها فرانسه در سال ۱۷۳۳م به دنیا آمد. مدتی در جزایر مستعمرات فرانسه به کار مشغول بود. در بازگشت به پاریس به آرای ژان ژاک روسو تعلق خاطر یافت. کتاب «کندوکاو در طبیعت» (۱۷۸۴م) او را شهره نمود. به مثابه نقاش و تصویرگر برجسته ی طبیعت در پی بازگشت مطلوبی به بن مایه های مطلوب طبیعی بشر که او آن را همان پیروی از اخلاقیات پاک و ناب می شناخت، آثار متعددی آفرید. در میان آثار ماندگار و صدها بار چاپ شده اش در حوزه ی بحث و فرهنگ سرزمین ما می توان از «پل ویرژینی»، «آرزوهای یک تندرو» و «کلبه ی هندی» را نام برد. به زمان انقلاب فرانسه، ریاست باغ نباتات کمیاب پاریس را به عهده داشت. مدتی هم مدرس آموزشکده عالی اداری پاریس بود. در سرآغاز سده ی نوزدهم به ریاست فرهنگستان فرانسه رسید. برناردن از جمله نقاشان طبیعتگرا بود که به مشیت الهی برای جامعه ی مطلوب ایمانی پایدار داشت. به تأسی ذهن صانع پرست خود، از هرگونه تبیین علل و معلولی و رویکرد عقلانی که در مسیر وحی ازلی نباشد گریزان بود. در جهان نگری او پاکی و انزوای طبیعت ابتدایی، بهترین ماوای انسان برای یافتن پاسخ های مطلوب قهرمانان کتابهایش به شمار می رفت.
ایرانیان دگربین از دیرباز به آثار دوسن پی یر توجه خاصی داشتند و آنها را مطلوب سلیقه و وضعیت دگرستیز جامعه خود می دانستند. در میان فهرست کتب علمی و فنی و ادبی درخواستی زمان محمدشاه قاجار که توسط محمدعلی خان سفیر اعزامی به پاریس برده شد، یکی هم «کلیات برناردن دوسن پی یر» بود. بعدها اکثر آثار او را بهکرّات به فارسی ترجمه و یا تألیف آزاد نمودند. کتاب «کلبه ی هندی» او مورد توجه ایرانیان اهل فضل و ازلیان آستانه ی مشروطه بود. ترجمه ی فروغی در روزنامه ی «تربیت» سرآغاز و بیان کننده ی این توجه بود. قهرمان این کتاب به رغم دانشمندی و تبحر در پاسخ های علمی و نوشتن دایره المعارف، در مقابل سادگی و صداقت مطلوب ترسیم شده ی یک پاریای معتکف و انزواطلب کلبه ای دورافتاده در جنگل سر خم میکند.
آقاخان با درهم آمیزی و استفاده ی خلاق و ویژه ی خود از مقاله ی «قهوه خانه ی سورات» و کتاب «کلبه ی هندی» برناردن و بهره گیری از قالب نوشتاری آنها، بی آنکه تمامی اندیشه و آرای محتوا و پیام آن نوشته ها را بپذیرد، کتاب «هفتاد و دوملت» خود را در راستای اندیشه ی همگرایی و رواداری مردمان ساکن سرزمین های اسلامی تدوین کرد.
با اینکه آقاخان هیچ اشاره ای بر این معنی که داستان قهوه خانه ی سورات یا حکایت کلبه هندی را در دسترس داشته یا در کتابش از آن بهره گرفته ندارد، اما نخستین چاپ کتاب او با مقدمه ای در معرفی دوسن پی یر در سال ۱۳۴۳ق بهکوشش میرزا محمدخان بهادر هممسلک ازلی او به چاپ رسید. روایت دیگری از این داستان توسط محمدعلی جمال زاده دیگر ازلی زاده تحت عنوان«قهوه خانه سورات یا جنگ هفتاد و دو ملت» در برلن به سال ۱۳۴۰ق منتشر شد. این توجه ازلیان و پروردگان آنها نشان می دهد که مقاله ی ۱۵صفحه ای دوسن پی یر در روایت گفتوگو و ضرورت رواداری میان باورمندان مذاهب و آیین های مختلف تا چه اندازه دغدغه ی ذهنی آنها و دیگر ایرانیان اهل فضل زمانه بوده است.
قالب و روال نوشته ی برناردن بی پیشینه نبود. ژان بُدن در رساله ی «مکالمات هفت نفره» در ۱۵۹۳م فضای گفت وگو و مناظره ی هفت دانشمند و مطلع از کیش های مختلف را ترسیم کرده بود. شخصیت های آن داستان یک کاتولیک، یک نومسلمان، یک کالونیست، یک لوتری، یک یهودی، یک هوادار مذهب طبیعی و یک هواخواه روادار به همه مذاهب در جدل و گفت وگو هستند. سخن اصلی و مطلوب را شخص آخری عرضه می دارد. او با جزئیات در معجزه های ادعایی مخالف است. بی آنکه صانع را رد کند، خدای یگانه برای او اراده و آزادی آورده است. در مجموع فضای رواداری حاکم است، حتی حقانی طلبان جمع هم معقول سخن می گویند و دگراندیشی یکدیگر را تحمل می کنند. گرچه هیچیک مذهب دیگری را نمی پذیرد، اما همگی بر اعتقاد به خدا و تأکید بر اهمیت صداقت و اخلاق روادار همراه می شوند. این جدل و مناظره به رواداری و افزایش ظرفیت تحمل عقاید یکدیگر یاری می کند.
روایت آقاخان از مباحثه و جدل صاحبان عقاید و کیش های مختلف و حاصل آن با نوشته های دوسن پی یر همسان نیست. او قهوه خانه ای را می آفریند که بیشتر ایرانی است، تا در هند هزار آیین. فضای مباحثه و شرکت کنندگان غالباً ایرانی اند و مناقشه ی دسته های مذهبی و کیشی نیمه ی سده نوزدهم کرمان و برخی دیگر شهرهای ایران و استانبول را تداعی می کند. گرچه در محتوا و قالب و تنوع حاضرین جلسه فراتر از ایران می رود، اما چنان استادانه از واژه ها و مفاهیم دقیق مورد استفاده ی باورمندان ادیان و آیین ها بهره میگیرد که حیرت انگیز است. نشانی از فهم و آشنایی او با محتوا و شیوه ی استدلال آنها است. رساله ی آقاخان فضای زنده و ملموس و واقعی خودی را ترسیم می کند. بی آنکه هدف و راه ساده انگارانه ی برناردن در یافتن حقیقت متعالی را پی گیرد و در پی پاسخ های پاریای ساده دل مردمگریز و طبیعت گرای او باشد، عنان استدلال و حقانیت را به عقل می دهد.
توجه آقاخان به ملحد دانشمند و ایرانی رساله برناردن بی آنکه به متن آن فرانسوی پیرو روسو اشاره کند، قابل ردیابی است. می گوید: ایندانشمند پس از اندیشه و کنکاش در الهیات به عدم وجود صانع رسیده است. او همه چیز را «افسانه و ریشخند و بازیچه می پنداشت».
آقاخان از زبان این ملحد ایرانی نقل می کند: خدایی مردم را نیافریده، بلکه این مردم خدایی آفریده اند، یعنی خیالی تراشیده اند.
در رساله ی آقاخان، حکیم شیرازی که همان میرزا جواد کربلایی، استاد بابی آقاخان در کرمان است، «پیرو عقل است و هاتف مدارای دینی و خدمت به جامعه ی انسانی.» آقاخان هم پاریای ساده دل طبیعت پرست، انزواجو و صلح طلب را در قهوه خانه اش می نشاند، اما او هم حقیقت را در انحصار یک قوم، منطقه و شخص و آیین نمی شناسد و همه ی هستی را از حقایق جاری آکنده می بیند. وحدت وجود در نظر او هم روایت میشود. آقاخان با دوری از پیام اصلی طبیعت گرای دوسن پی یر، قالب و شگرد ادبی او را برای عرضه ی آراء و اهداف خود برمیگزیند.
از زبان حکیم شیرازی بابی مسلک خود می نویسد: هیچ چیز به خرج من نمی رود مگرآنچه موافق با عقل صریح و مفید ابناء بشر باشد. در واقع در مقام نواندیش دینی که وجود صانع هستی را می پذیرد، خواهان تعقل، مدارا و شکیبایی و همراهی همه ی ادیان به دور از افزوده های خرافی و جهل موجود در همه ی عقاید و کیش ها می شود. افضل الملک کوششگر ازلی چاپ «هشت بهشت» در مقدمه درباره این اثر آقاخان و روحی می نویسد:«قهوه خانه صورت، رساله ایست در آغاز کتاب حکمت عملی که تألیف کنندگان، حکمت عملی را جلد اول”هشت بهشت”معرفیکرده اند.»
در روایت آقاخان علاوه بر میرزا جواد شیرازی بابیکیش، پیروان مکتب و آیین های نعمت اللهی، بابی و بهائی، پارسی زردشتی، طلبه ی شیخی هم به باورمندان دیگر ادیان رساله ی دوسن پی یر افزوده شده اند. به کار بردن مفاهیمی چون «جزیره هورقلیاء»، «رکن رابع»، «نقطه علم و شیعه کامل»، «صاحب نور مستکفی»، اشاره به حاجی محمدخان کرمانی پیشوای زمانه ی شیخیه در کرمان و نوشته های اوست. طرح استدلالهای در رد و تأیید عقاید مختلف ایران آن زمان همه بدعت ها و اقتباس آزاد ویژه ی قلم و ذهن آقاخان است.
دوسن پی یر باورمند اندیشه ی لیبرالی و منقد و مصلح اجتماعی و دینی و پیرو مدارا و شکیبایی دینی ژان ژاک روسو، سخن صالح را از زبان مرید کنفسیوس عرضه میدارد و متفکر انگلیسی و نویسنده ی دایره المعارف حکایتش با تمام دانش و اندوخته ی عقلانی در پایان داستان «کلبه ی هندی» مطیع و تسلیم استدلال پاریای ساده دل جنگل نشین می شود. او بدینگونه دانش مدرن روز اروپایی را در مقابل رویکرد ساده و طبیعی یک جنگل نشین بی سواد کم رنگ می سازد، اما میرزا جواد کربلایی رساله ی آقاخان، به مقام عالمی مسلط به استدلال و منطق عقلانی برکشیده می شود و ضرورت تساهل و شکیبایی و مدارا برجسته می شود. میرزاجواد به روشنی میگوید: «نخستین پیغمبری که خدا بر انسان مبعوث فرموده عقل اوست.» و بدینترتیب پیروی از عقلخودمختار بشری را اراده و خواست صانع می خواند. ضمن اینکه دین ورزی غیر تقلیدی و اعتقاد خود مختار را بر می کشد و «ترجیع بلا مرجع را در مذهب عقل جایز» نمی داند. تاکید می کند که « اگر دو نفر صاحب عقل منور باشند یعنی خرافات را دور انداخته و از روی استقلال فکر خود بی هیچ غرض شخصی حرکت و سلوک نمایند» بلا تردید جهانی مطلوب را بر پا می دارند. نامبرده «فهمیدن را روح و حقیقت دین می دانست » و«از بیانات دیانتی و اعتقادات ملل متنوعه هیچ به خرج» ش نمی رفت « مگر آنچه موافق با عقل صریح و مفید با ابناء بشر باشد.»
نکته ی قابل تأمل دیگر در راستای بحث ما تأیید و تأکیدی است که میرزا جواد شیرازی مصلح حقانی رسالهی آقاخان بر باور بیانی خود آقاخان می کند. آقاخان در وصف این نگره رویکرد او می نویسد: نامبرده از طایفه ی بابیه بد نمی گفت اما«مریدان میرزا حسینعلی» [منظور بهائیان] حاضر در نشست با او دشمن بودند و او را «منافق و مزور و دهری مذهب» می خواندند که «پایش به هیچ جا بند نیست». چنان که با وجود «تمجید بسیار از شیخ احمد احسایی و سیدکاظم رشتی»
پیروان شیخیه هم از او خوب نمی گفتند چرا که او را «بابی» می شناختند.
برخلاف تعبیر برخی روشنفکران و اهل قلم ایرانی، میرزا آقاخان نه تنها گریزان از دین و وجود آفریدگار نیست بلکه به صراحت در همین کتاب، دین را ضرورتی برای مدنیت بشری معرفی میکند، اما در مخالفت با خرافات و جهل و تاریک اندیشی و تعصب، و پیرو مدارا و آزادگی و استدلال عقلانی، دین را لازمه ی هستی بشری و تهذیب اخلاقی می شمرد. پیام آقاخان نه برکشیدن قهرمانگریزان از مدنیت و اجتماع دوسن پی یر بلکه پاریایی است که حقیقت را خدمت به ابناء بشر و تنویر عقل و افکار می شناسد. پاریایی که خواستار «اجرای مساوات حقوق در میان تمام افراد انسان» و ترویج معارف و دانش و علوم و مدنیت و تکنولوژی برای زندگی بهتر و رعایت قانون عدل و انصاف برای بهروزی انسان می گردد. در واقع مولف فهم و استدلال و دانش دانشمند دایره المعارف نویس حکایتِ دوسن پی یر را از زبان پاریای کتاب خود عرضه می کند. شخصیت والای روایت آقاخان – میرزا جواد – که در دنباله ی بحث و استدلال پاریا وارد صحنه می شود، ضمن تأیید سخنان پاریا در برکشیدن مدنیت و دانش نوین، پیام نویسنده را تکمیل می کند. آنچنان که «دهریه و طباعیه و اصحاب زندقه و الحاد او و قائلین به اباحه و اشتراک» هم او را «داناترین مردم و صاحب حس نورانی» دانستند. و استدلال او را که هدایتی بهتر از انوار حکمت و علم نمی دانست و جهالت را منشأ هرگونه بدبختی بشر می شناخت، تحسین نمودند.
سید جواد کتاب نماد عقلانیت نوین اروپایی نیست، بلکه فراتر از آن، صاحب دین اصلح به گمان نویسنده – بابی – است که عقلانیت و آرای نوین همه در خواست و باور او میگنجند و همگرایند. در واقع در این تصویرسازی، آقاخان می گوید: آیین بابی آنچنان که او فهمیده سمبل تعالی و دربرگیرنده و آمیزه ای بسنده از همه آن عقاید و ادیان است. نگره ای که در کتاب مهم دیگر او«هشتبهشت» پرداخته و منسجم عرضه می گردد.
آقاخان در «هفتاد و دو ملت» تجسم فهم درهم آمیخته ای فرنگی و شرقی از ضرورت مدارا و شکیبایی عقیده و دعوت رهروان همه ی مرام ها و ادیان به یافتن اشتراک زیست اجتماعی و نفی ستیزگی فلاکت بار و فرصت سوز حقانی گران دینی را عرضه می دارد. او و یاران ازلی اش از ایده ی اتحاد اسلام هماهنگی، همراهی و مدارای مردمان ساکن سرزمین های اسلامی در سوی اهداف مشترک مدنظر داشتند. سخنگوی راستین این اندیشه و تبلیغ گسترده ی آن را هم نشریه ی «حبل المتین» کلکته به مدیریت مؤیدالاسلام کاشانی همگرا با ازلیان به عهده گرفت. درباره ی او و برادرش میرزا حسن کاشانی که «حبل المتین» یومیه درون ایران را در عصر مشروطه تأسیس کرد در سنجه و تاثیر روزنامه نگاری ازلیان در کتاب های بعدی سخن خواهیم گفت. «حبل المتین» به گونه ای اندیشه ی اتحاد اسلام را در لفافه ی ادبیات پوشیده ی ازلیان زمانه می پروراند که سیاست و صلاح مردم ساکن سرزمین های اسلامی را برتر و مهم تر از نفس و حقانیت احکام و اعتقادات حقانی گر دینی اسلام بنماید.
بخش هشتم و پایانی دو هفته ی دیگر