سال مرگ در سینمای ایران

سال گذشته، سالی مرگبار برای سینمای ایران بود. ارابه مرگ چهره ها و عوامل هنری و فنی سینمای ایران را نیز تا واپسین روزهای سال دنبال کرد و جان چند چهره  مشهور و تعداد دیگری از عوامل سینما و تئاتر ایران را  گرفت. بجز نامدارتری  شخصیت ایرانی در عرصه سینمای جهان، عباس کیارستمی، بازیگران و چهره های شناخته شده ای چون  داود رشیدی، جعفر والی، رکن الدین خسروی ، جمشید ارجمند، محمد زرین دست، بهمن زرین پور، کاظم افرندنیا، حسن جوهرچی، ثریا حکمت، خسرو شجاع زاده و اصغر بیچاره و چند تن دیگر نیز از جمله تسلیم شدگان در برابر مرگ بودند.

عباس کیارستمی هنرمند برجسته و چهره شناخته شده ی جهانی سال گذشته بر اثر اهمال در درمان درگذشت عکس از صفحه احمد کیارستمی

خبر مرگ کارگردان مشهور سینمای ایران و جهان،  بیشترین و گسترده ترین بازتاب را در سطح عمومی و در میان هنرمندان و دوستداران هنر و فرهنگ ایران برانگیخت و به عنوان یک شخصیت جهانی، درگذشت غیر منتظره اش نزد  بزرگان سینما، مجلات سینمایی و در صفحات هنری مطبوعات اروپا و امریکا و گوشه و کنار جهان با واکنش های خبری و تحلیل آثارش همراه بود. خبر مرگ  نابهنگام  عباس کیارستمی  در ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۵ در پاریس، با ناباوری  ایرانیان همراه شد و سطح بی سابقه ای  از مردم  را در اندوه  از دست رفتن مهم ترین چهره جهانی خود در عرصه سینما، فرو برد . خاصه ابهام پزشکی و بی مسئولیتی و قصور مداواگرانش در بیمارستانی در ایران، تا مدت ها موضوع داغ رسانه های  حقیقی و مجازی و محافل هنری و فرهنگی کشور بود.  مرگ او اعتراض بسیاری را متوجه عملکرد بیمارستان ها و رفتار پزشکان در ایران کرد. شاید اعتراض  داریوش مهرجویی، کارگردان پرسابقه سینمای ایران  نسبت به درگذشت دوستش در نخستین روزهای درگذشت کیارستمی، که با بغض و گریه و زاری همراه بود و  پزشک کیارستمی را “قاتل” او خواند و خواستار محاکمه اش شد، معروف ترین واکنش منتشر شده در رسانه ها بود.

در میان چهره های شاخص سینمای جهان نیز  مارتین اسکورسیزی  در برابر مرگ نابهنگام و ناگهانی کیارستمی گفت: “من به شدت از شنیدن خبر مرگ کیارستمی شوکه و ناراحت شدم. او یکی از آن هنرمندان نادری بود که صاحب دانشی خاص در مورد جهان بود. آن طور که ژان رنوار می‌گوید: حقیقت همیشه به جادو می‌ماند.”

 چهره فقر در سیمای بازیگران پر سابقه

در سالی که کمتر از ۲۰ روز قبل به پایان رسید، در میان درگذشتگان هنر و سینمای ایران، سیما و گفتار چند هنرمند قبل از مرگ، بیش از دیگر رفتگان  شناخته شده این رشته، در اذهان باقی ماند.

خبر مرگ و عکس  ثریا حکمت  بازیگر پرسابقه سینما با سیمایی مچاله شده از دندان های ریخته و فقر، شاید بیشترین تاثیر را در میان عکس های مانده از روزگار تلخ هنرمندان فراموش، شده در سالیان اخیر بجا گذاشت. گویی فقر و بی چیزی و فراموشی، به طور هوشمند دنبال  چهره هایی است که  زمان درخشش و موفقیت شان به سال های قبل از سال ۱۳۵۷ باز می گردد!

خسرو شجاع زاده در کنار پروانه معصومی

کاظم افرندنیا بازیگر قدیمی سینما  که در دی ماه گذشته در سن ۷۰ سالگی درگذشت به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا گفته بود:”اکثر بازیگران قدیمی با مشکلات بیکاری و حتی بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند. کار ما این شده که صندلی را جلوی در بگذاریم و منتظر باشیم تا فرشته مرگ ما را با خودش ببرد. متاسفانه چند وقتی هست که در سینما عادت خطرناکی باب شده و آن خریدن نقش‌ها است. من ۵۰ سال در بازیگری بودم و الان به فراموشی سپرده شده‌ام. وقتی همه‌چیز به این سمت می‌رود، مسلّم است که امثال من بیکار می‌مانند.”

خسرو شجاع زاده، بازیگر  تئاتر و سینمای ایران  که دوران درخشان بازیگریش را در پیش از انقلاب اسلامی تجربه کرد از جمله هنرمندانی بود که سال ها با فقر و بیکاری زندگی کرد.  این بازیگر تئاتر و سینما، که با نقش آفرینی در  فیلم”غریبه و مه”  اثر بهرام  بیضایی  چشم های اهل هنر و سینما را متوجه خود کرده بود، در ۲۰ سال گذشته  در هیچ اثری  به کار گرفته نشد و روز ۲۴ دی ماه، در ۷۱ سالگی در تنگدستی در گذشت.

دکتر قطب الدین صادقی کارگردان شناخته شده تئاتر ایران در روز ۲۶ اسفند ماه در مراسم یادبود شجاع زاده گفت:”روح خلاق خسرو شجاع زاده کشته شد.  ضربه دیگربرای خسرو شجاع‌زاده زمانی بود که جایگاه خوب سینمایی‌اش را از دست داد. از ۲۱ سال پیش دیگر بازی نکرد. این هنرمند بحران خانوادگی هم پیدا کرد. وقتی مانع رشد می‌شوند، بحران‌های اجتماعی هم در دل خانواده وارد می‌شود. وقتی به یک هنرمند می‌گویند ۲۱ سال کار نکن، این مرگ فجیعی برای اوست.

بهزاد فراهانی دیگر هنرمند تئاتر ایران ایران از جمله سخنرانان یادبود خسرو شجاع زاده بود و در سخنانش به شدت از وضعیت نابسامان تئاتر در ایران انتقاد کرد:”خسرو ۲۰ سال پیش رفت اما غرورش به‌هنجار و به‌موقع بود. همه ما آمده‌ایم تا بگوییم تا چه زمانی باید غصه بیمه‌هایمان را بخوریم؟ شرمنده‌ایم که کار ما به ما واگذار نمی‌شود، بودجه نداریم، معیشت ما درست نیست و شرایطی که فراهم می‌شود تلخ و ناهنجار است.

درگذشتگان عرصه ی هنر ایران

صنعت سینمای ایران و سیب زمینی گندیده

 

 در میان خاموش شدگان اهل سینما در ایران دو نویسنده مشهور سینمایی هم در سال گذشته قلم را برای همیشه بر زمین گذاشتند.

ابتدا جمشید ارجمند منتقد قدیمی سینما در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۵ به دنبال نارسایی قلبی در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت. او مترجم و ویراستار شناخته شده و معتبری بود و در زمینه ویرایش متن فارسی، صاحب کتاب “دستور و خط نگارش فارسی برای ویراستاران” است.

جمشید ارجمند

ارجمند در کار ترجمه متن های سینمایی نیز پر کار بود و در نقد فیلم، در سال های ۴۰ و سال های ابتدایی دهه ۵۰  عموما درباره سینمای جهان و فیلم های خارجی می نوشت. مجله فرودوسی در سال های پیش از انقلاب اسلامی محل نشر نقد های سینمایی این منقد قدیمی سینما بود. علی معلم چهره مشهور دیگر مطبوعات سینمایی است که در آخرین روزهای سال ۱۳۹۵، روز ۲۶ اسفند، در حالی که  نیمه اول پنجاه سالگی اش را به پایان نبرده بود،  تسلیم  مرگ شد.

علی معلم کار خود را در سینمای ایران با کسب امتیاز و نشر مجله سینمایی” دنیای تصویر” در سال ۱۳۷۱  آغاز کرد. مجله اش با تصاویر بزرگ ستارگان سینمای ایران و جهان که هر شماره  بر جلد آن نقش می بست جای خود را در میان هواداران سینما محکم کرد.

علی معلم

دنیای تصویر در قیاس با مجله جا افتاده”فیلم” که از یک دهه قبل کار خود را با کادری حرفه ای آغاز کرده بود و بازار فروش مجلات سینمایی را در انحصار خود داشت، مجله ای برای مخاطب جوان با طعم و  رنگ تجاری، محسوب می شد.  معلم با انتشار این مجله،  پس از کمتر از یک دهه وارد صنعت سینمای ایران شد و بجز تهیه کنندگی فیلم در یکی دو فیلم نیز ایفای نقش کرده و فیلم نامه نوشت و پس از آن، یک جشنواره  سینمایی هنری  بنا نهاد و هم زمان به تلویزیون رفت و به تناوب در چند برنامه سینمایی در تلویزیون، مسئولیت سردبیری و اجرای  برنامه ها و جنگ را به عهده گرفت.

چهره و شخصیت علی معلم، با ویژگی یک تکنوکرات کم و بیش سکولار، در روندی  چند ساله ثابت ماند  و نگاهش به صنعت سینما در شرایط حاکم بر ایران  شکل انتقادی شدید تری به خود گرفت. در میان سخنان انتقادی علی معلم،  فیلم کوتاهی از گفتار او وجود دارد که  به احتمال در اداره مجله دنیای تصویر، توسط خبرگزاری فارس تهیه شده است. این فیلم تا هنگام مرگ علی معلم از سوی خبرگزاری دولتی فارس منتشر نشد، اما از فردای مرگش با عنوان”حرف های منتشر نشده زنده یاد علی معلم” وارد اینترنت و فضای مجازی شد. معلم در این گفت و گو به شدت صنعت سینمای موجود ایران را به باد انتقاد می گیرد و جز معدود آثار ساخته شده در هر سال، عموم فیلم ها را فاقد  ارزشی کمتر از “خربزه و هندوانه” صادراتی می داند. به گفته ی او “ساخت و نمایش چنین فیلم هایی  و اصولا  تولید فیلم در ایران مشکوک است. وقتی ساخت  فیلم ایرانی جز ضرر مالی و هنری چیز دیگری نیست اما همچنان بیشتر از هر سال تولید می شود، معلوم می شود این چرخه تولید مشکوک است.  معلم در این گفت و گو با تشبیه سینمای ایران به “سیب زمینی  گندیده “می گوید اگر خودش سالن سینما می داشت حاضر نبود چنین جنس گندیده ای بفروشد، چرا که کسی حاضر نیست از یک مغازه، سیب زمینی گندیده بخرد.

علی معلم  متولد شهر دامغان بود و هنگام مرگ ۵۴ ساله بود.