نشان دادن مبنای تئوریک اشتراک نظر و داعش و فقیهان رسمی و شریعت اسلامی، که نه فقط خلافت داعش که تفسیر و برداشت متون دینی و قرآن در حوزه ها و یا دادگاه های جمهوری اسلامی هم در اصل برآن ها استوار بوده و حکم می رانند و قصاص می کنند، و نیز در شرایطی که در پی شوک حمله داعش، رژیم جمهوری اسلامی می کوشد که خود را دشمن داعش و ماهیتا متفاوت از آن نشان بدهد، از اهمیت زیادی برخوردار است.

محمدمجتهد شبستری که زمانی خود از اساتید حوزه در قم بود و اکنون مدتهاست که به عنوان یکی از تئوریسین های روشنفکر دینی بیرون از حوزه فعالیت می کند، در گزاره کوتاه زیر نه فقط به مبنای تئوریک مشترک آن داعش و فقیهان و شریعت اشاره می کند، بلکه نیاز به یک جنبش فشار به فقیهان از سوی دین باوران را برای تغییر رویکرد به شریعت اسلامی مورد تاکید قرار می دهد. چنین رویکردی که می توان آن را یک حرکت درون دینی و پروتستانیزه کردن اسلام نامید برای برون رفت روشنفکر دینی از انحطاط و بحرانی که مدت هاست به آن دچار شده، یک ضرورت است (انحطاطی که از یکسو کسانی چون سروش با فروافتادن به باتلاق توجیهاتی چون قرآن و وحی هم چون رؤیاهای صادقانه دچارش شده…. و از سوی دیگر بازگشت به عقب “روشنفکران دینی” هم چون نراقی ها و بازرگان ها و اشکوری ها و …. ) نمایندگی می شوند. برای آن ها دین نه هم چون باور شخصی افراد و قرار دادن آن به عنوان امر عمومی در موزه تاریخی شایسته خود، بلکه هم چون مکتبی پاسخ گو به نیازهای و مشکلات جوامع امروزی مطرح است.

 مبارزه علیه شریعت و جمود تاریخی آن را می توان و باید درکنار مبارزه برای جدایی دین از دولت و سیاست معطوف به قدرت به عنوان دو بازوی مکمل فرهنگی و سیاسی علیه اسلام سیاسی بشمار آورد که داعش و نظام جمهوری اسلامی با داشتن خودویژگی های سنی (وهابیت و یا اخوانی و…) و شیعی، گونه هایی از آن هستند. جداکردن این مبارزه فرهنگی ـ پروستانیزه کردن اسلام ـ بدون مبارزه با اسلام سیاسی و اسلام هم چون دین حکومتی، این خطر را دارد که به جای مبارزه فرهنگی ـ سیاسی علیه اسلام سیاسی، درکنار دفاع از گونه و قرائتی از اسلام سیاسی در برابرگونه دیگری از اسلام سیاسی قرارگرفت و بیش از پیش به ورطه منازعات درون آن فرو غلتید… یعنی همان خطری که اکنون مدتهاست بخش مهمی از این جریان به ورطه آن در لغزیده اند. در حقیقت دو شاخص مبارزه قاطع علیه آمیزش دین و حکومت، و مبارزه علیه جمودات فرازمان و مکان فقهی ـ شریعتی دو معیار عمده برای محک زدن نسبت روشنفکر دینی با دموکراسی و جنبش ضداستبداد دینی و مسلکی است.

اهمیت تأکید مجتهدشبستری بر ماهیت مشترک ریشه های فکری داعش و فقیهان و شریعت الهی بویژه در شرایطی که منازعه این دو فرقه مذهبی حاد شده و اذهان بسیاری را به خود جلب کرده است و قاطبه مدعیان روشنفکر دینی هم عملا و هم نظری در کنار اسلام سیاسی فرقه شیعی سیاست ورزی می کنند، واجد اهمیت است.

شبستری و ریشه های فکری داعش*:

“موشکافی های دانش هرمنوتیک (علم تفسیر متون) در سه قرن اخیر نشان داده که برخلاف مدعای ابن تیمیه (که مبنای عقاید سلفیه و داعش به شمار می رود)، احتراز از تفسیر متون، خود، گونه ای تفسیر است و مبنای تئوریک دارد. خطر عظیم داعش ها، القاعده ها، النصره ها، طالبان ها در جهان حاضر از مبنای تئوریک تفسیر آنها برمی‌خیزد و نه از تفسیر نکردن آنها. آن مبنای تئوریک مشترک میان آنان و فقیهان رسمی این است که متون قرآن و حدیث حاوی یک سلسله نظام های ثابت و ابدی معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای همه ی انسان ها در همه ی عصرها می‌باشد که آن را «شریعت الهی» می‌نامند. این یک «پیش فهم» باطل در مقام تفسیر متون اسلامی است که همۀ خطرها و خشونت‌هاى شدید و یا غیر شدید در جهان اسلام از آن برمی‌خیزد. من اکنون می‌پرسم آیا پیدایش القاعده‌ها، طالبان‌ها، النصره‌ها، داعش‌ها و … در جهان اسلام کافی نیست که چرت ما مسلمانان را پاره کند تا فقیهان را وادار سازیم آن پیش فهم باطل و خطر ساز را کنار بگذارند؟! (مقدمه و پرانتزها از من است).

۱۴.۰۶.۲۰۱۷

ریشه های فکری داعش:

http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic2/69740/