آژانس ایران خبر: اختلاس وقتی تبدیل به معما میشود که با همکاری هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا  صورت گرفته باشد و قسمت هیجانی داستان پیدا کردن کلید معمای اختلاس است که به طور اتفاقی! و کاملا اتفاقی! در دست سپاه پیدا میشود!

بررسی این موضوع در مقاله ای به قلم آقای عباس واحدیان به نام اختلاس در نهایت اخلاص آمده است:

رقم جدید اختلاس ۶/۶۵۶/۰۰۰/۰۰۰ یورو را اگر تبدیل به دلار نماییم چیزی نزدیک به ۸ میلیارد دلارست.  ایران میتوانست با این مبلغ به کل جمعیت جهان نفری یک دلار ببخشد و براحتی مردم دنیا را وام دار خود نماید !!

گمانم کم کم داریم متوجه حجم عظیم این اختلاسها می شویم!

جدا از درد و اندوه این مصیبتها و نظاره زوال تدریجی کشور عزیزمان، آنجایی ماجرا دردناکتر میشود که بوقچی‌های رسانه های حکومتی بطور هماهنگ سعی می کنند ضمن منت گذاشتن بر سر ملت در باره مقابله با فساد‌، آدرسهای غلط در اندیشه درمانده ما فرو نمایند!

سیمای میلی با تهیه مستندی دیگر (از سری تولیدات مبتذل و بی ارزشش) مرجان شیخ الاسلامی را بعنوان متهم ردیف اول بشکل اصلاح طلبی فاسد و نفوذی مطرح می نماید.

زنی که اینک در کنار همسر دومش مهدی خلجی و در غالب اپوزیسیون آرمیده است!

دادن کد و آدرسهای غلط برای مدفون کردن لاشه یک قربانی بنام”اصلاح طلبی” تا شاید با احیای لاشه ی دیگری بنام اصولگرایی بتوانند در صحنه سیاسی ایران با تکیه بر عوام فریبی چند صباحی به غارت بیشتر مشغول شوند!

اما حقیقت ماجرا چیست؟

زمان این اختلاس باز میگردد به آغاز دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد و البته پایه ریزی آن کمی به عقب تر مربوط است.

احمدی نژاد بواسطه ماهیت امنیتی و ارتباطی که با فرماندهان سپاه و سایه نشینان حریم قدرت نظام داشت از آغاز تصدی اش بر شهرداری تهران با اعطای قراردادهای سودآور به قرارگاه خاتم الانبیا، آنهم بدون تشریفات مزایده، نشان داد که شریک خوبی برای ایرانخواران در گشودن راههای گشاد رانت و اختلاس است.

انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بواسطه گردش موضع و حمایت ناگهانی بیت از وی و کنار زدن قالیباف با پیروزی احمدی نژاد همراه بود‌. پیروزی که خبر از توافقات پشت پرده داشت.

احمدی نژاد قول داده بود که تمامی راهها را برای ورود بی دردسر سپاه و تسلط اختاپوسی این ماشین جنگی و سیری ناپذیر بر اقتصاد کشور مهیا نماید و کرد!

از آنسوی او باید با خرید تحریم های مختلف، ابتدا کشور را در انزوای اقتصادی و تنگنای سیاسی شدید قرار می داد تا بهانه لازم جهت اعطای صدها “ابر پروژه” به سپاه فراهم می شد که آنها را هم بخوبی انجام داد.

از اوایل سال ۸۹ که فشار تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا بخاطر تهدیدات علنی احمدی نژاد در سازمان ملل وسعت یافت با خروج مجدد شرکتهای بزرگ نفتی بستر مناسب جهت ورود قرارگاه خاتم به پروژه های عظیمی چون پارس جنوبی فراهم شد.

دور زدن تحریم ها جهت فروش نفت، میعانات گازی، محصولات پتروشیمی، و همچنین قاچاق و خرید صدها نوع کالاهای اساسی و مورد نیاز کشور، به صنعتی سیاه برای ثروت اندوزی “اختاپوس سپاه” مبدل شد.

ارزش مالی این صنعت سالانه بالغ بر دهها میلیارد دلار می شد و از آنجا که مشمول هیچگونه حسابرسی شفاف نبوده و نیست زمینه رشد مفسدان و شیادان تا مرز بی نهایت گشوده است.

به عنوان مثال با خروج پیمانکاران خارجی از قراردادهای پارس جنوبی در سال ۸۹ سپاه با گرفتن آن قراردادهای بی مناقصه و بی مزایده به ارزش ۲۱ میلیارد دلار که به تصویب هیئت دولت و مجلس رسیده بود در فازهای۱۳ تا ۱۶ کار را به دست گرفت. سپس فازهای ۲۲-۲۳- و ۲۴ پارس را هم بدانها اضافه کرد.

احمدی نژاد با دریافت چراغ سبز از بیت رهبری که گرداننده اصلی قدرت اجرایی کشور در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی و قانونگذاری می باشد، و به بهانه اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی در رابطه با خصوصی سازی چوب حراج بر تمامی زیرساختهای ملی ایران زد.

او با صدور فرامین مختلف در این تاراج و حراج ملی، از مخابرات و ارتباطات، تا صنایع پتروشیمی، بنادر، راهها، خطوط ریلی شهری(مترو) و راه آهن سراسری، واگذاری پالایشگاهها و مناطق نفت خیز، صنایع و معادن مختلف، جنگلها، و سدسازی و آبرسانی و حتی وارد نمودن سرداران به حریم ورزش و باشگاه داری، از سپاه پاسداران این غول هفت سر را ساخت!!

احمدی نژاد در گسترش این غارتگری نه فقط مشارکت دستوری نمود بلکه با راه دادن چند تن از آن سرداران ایرانخوار به کابینه دولت چون رستم قاسمی به عنوان وزیر نفت دولت دهم نقش عمده ای در نابود کردن اقتصاد و صنایع خصوصی و مردمی کشور ایفا نمود.

رستم قاسمی پیش از وزارت به عنوان فرمانده قرارگاه خاتم ایفای نقش نموده بود. او با هماهنگی مستقیم بیت رهبری جهت واگذاری کلیه زیرساختهای کلان صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به سپاه، وارد کابینه شده بود.

دومین هدف مهم او دور زدن تحریمها به کمک شرکتها و افراد وابسته به سپاه بود که اختلاس ۶/۶ میلیارد یورویی شرکت تحت امر مرجان خانم از جمله همانها می باشد.

همسر اول مرجان شیخ الاسلامی یعنی مجید باقر نژاد کلید این ماجراست. بطور یقین هیچکسی به اندازه مرجان شیخ الاسلامی نمی تواند در معرفی چهره و نقش مجید باقر نژاد همسر اولش در این ماجرا اطلاعات داشته باشد.

مشکل عمده سپاه در بحث دور زدن تحریمها یافتن بازار و مشتریانی بود که بتوانند تولیدات نفت و گاز صادراتی کشور را خریداری نمایند.

پورسانت هنگفتی در این کار وجود داشت که گاه نزدیک به نیمی از قیمت جهانی کالا را شامل می شد. از همین روی سپاه و قرارگاه خاتم به کمک مهره های خود ضمن ثبت شرکتهای کاغذی و فاقد هویت حقیقی( از حیث حقوقی نیز با آنکه ثبت شده بودند ولی وجود خارجی نداشتند. مانند شرکتها و بانکهای صادر کننده فایناسهای تقلبی که بابک زنجانی داشت !) در کشورهایی نظیر ترکیه، مالزی، چین و… اقدام به تجارت سیاه نمودند.

اینان نفت و گاز و محصولات پتروشیمی می فروختند و به جای دلار مجبور بودند هر پول دیگری چون یوآن و روپیه و لیر بگیرند و بصورت نقد چمدانی وارد کشور نمایند!

از مهمترین شرکتهای تابعه قرارگاه در این زمینه یکی شرکت سپانیر است که در آن سالها ( اواخر دهه ۸۰ تا سال ۹۱) به مدیر عاملی سردار غلامحسین خواجه علی اداره می شد.

سپانیر همان شرکتی است که قرارداد ساخت فازهای مختلف پارس را بی مزایده منعقد و آن همه خسارت ببار آورد.

تنها اطلاعاتی که تاکنون در خصوص سردار مجید باقرنژاد همسر سابق مرجان شیخ الاسلامی منتشر شده به سوابق همکاری غیررسمی او با قرارگاه خاتم بویژه سپانیر مربوط است.

ظاهرا باقر نژاد دلال و کارچاق کن پر نفوذی است که با استفاده از ارتباطات وسیع با راس هرم قدرت بی آنکه نامی از خودش به جا بگذارد از طریق همسر سابقش شرکتهایی را در زمینه دور زدن تحریمها مثل همین شرکت دنیز و هترا در ترکیه به ثبت رسانده است.

سپس از طریق شرکت پتروشیمی و اشخاصی چون رضا حمزه لو ، و علی اشرف ریاحی ( داماد نعمت زاده وزیر صنعت احمدی نژاد ) به خریداری مبالغ زیادی نفت و سایر محصولات مرتبط پرداخته اما پولها در بازگشت ناپدید می شوند.

بنظرم در این میان، جناب سردار سایه نشین و روسای بالا دست اش به پایین دستی هایی مثل مرجان شیخ الاسلام رو دست زدند.

آنچه که از شواهد بر می آید دارایی های موجود مرجان شیخ الاسلام کمتر از سی میلیون دلارست.

به نظر می آید از سال ۸۹ تا سال ۹۴ پیش از فرار و جدایی این زوج از یکدیگر دعوای زیادی بین شان بر سر آن پولها بوده و در نهایت از هم جدا می شوند. طرف قرارداد شرکت نفت، مرجان شیخ الاسلام و شرکتش بوده و باید پولها را پس می داده ولی همسرش امتناع کرده!

مافیای قاچاق و کسی مثل باقرنژاد حتی سر همسر سابقش کلاه گذاشته چرا که وی پس از فرار به ترکیه و سپس کانادا، با شخصی مراوده و ازدواج می کند که درست نقطه مقابل مجید قرار داشت، یعنی مهدی خلجی!!

خلجی در یافتن افراد و شرکتهای همکار با سپاه در زمینه دور زدن تحریمها و اعمال تحریم بیشتر بر آنها با دولت آمریکا همکاری نزدیکی دارد.

نزدیکی این زوج بطور حتم بخاطر اطلاعات ذی قیمتی است که مرجان شیخ الاسلامی از فعالیتهای پنهان همسر سابق خود و شرکای وی دارد.

به همین خاطر در دادگاه هیچ اثری از نام مجید باقر نژاد نیست چرا که او نماینده ی مهمی از شبکه مدیریت مافیای قاچاق کشور است که اگر چون زنجانی قرار باشد پایش به دادگاه کشیده شود پرده های زیادی می افتند !!

اینها بخش کوچکی از ” دیوان غارت ایران ” است. غارتی که در خواب طلسم گونه من و تو رخ می دهد. و ما هر بار فقط سری تکان داده و تا هفته بعد و شکستن رکوردی دیگر به دنبال یافتن گوشت یخ زده الاغ برزیلی در وادی حسرت می چرخیم!

این هزارتوی فساد پرور زاییده ترس و بی تفاوتی ما در قبال کشور و آینده فرزندان ماست.

پس، تا ثبت رکوردی دیگر بدرود ۱۹ اسفند ۹۷