آرش عزیزی

آخرین گزارشهای رعبآور از خودکشی‌‌ها در زندان

به نظر شما هدف از دستگیری و زندانی کردن نوجوانی که خلافی مرتکب شده باید چه باشد؟‌ لابد نوعی “اصلاح”. اما هر پاسخی به این سئوال بدهید لابد موافقید کاری که باعث شود او در زندان دست به خودکشی بزند و هرگز به دهه دوم زندگی نرسد تا خود را “اصلاح” کند، قابل قبول نیست.

این داستان اشلی اسمیت است. نوجوان ۱۹ ساله‌ی اهل مانکتونِ‌ نیوبرانزویک  که در زندان زنانِ گرند ولی واقع در کیچنرِ انتاریو در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۷ خود را با تکه پارچه‌ای که دم دستش بود خفه کرد، در حالی که هفت نگهبان ناظر این صحنه بودند. مقامات ارشد زندان به این ماموران دستور داده بودند تا وقتی که اسمیت نفس می‌کشد به او نزدیک نشوند. اشلی جلوی چشم آن‌ها جان داد و کسی نبود که جلویش را بگیرد.

گناه اشلی چه بود؟ چگونه این‌گونه سبعانه در دستان این نظام جان سپرد؟

او به روایت کسانی که می‌شناختندش، در دهه اول زندگی کودکی شیرین و بانمک بود و اما به سن بلوغ که رسید دچار مشکلاتی شده بود. اولین بار در مارچ ۲۰۰۲ در حالی که تنها ۱۳ سال داشت، سیستم مخوف دادگاه‌ها و زندان‌های کانادا با او برخورد کرد و این سیستم بود که این نوجوان را نهایتاً به این پایان باورنکردنی رساند. در این ماه او به جرم تلفن‌های آزاردهنده، حمله به غریبه‌ها و توهین به مسافران اتوبوس و یک راننده به یک سال آزادی مشروط محکوم شد. وقتی شرایط دستور آزادی مشروط خود را زیر پا گذاشت، در ۴ مارچ ۲۰۰۳ به زندان جوانان فرستادنش. و بالاخره در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۳، در حالی که طبق شرایط دستور آزادی مشروط، در خانه بود، چند تا سیب صحرایی به سمت پستچی‌هایی که دم در خانه بودند پرتاب کرد که او را دوباره به زندان جوانان فرستادند و نهایتا همین به مرگ مخوفش منجر شد.

در ۲۴ اکتبر ۲۰۰۶ اشلی که هنوز در زندان جوانان بود، حالا دیگر ۱۸ سالگی را رد کرده بود و “بزرگسال” به حساب می‌آمد و این بود که او را روانه‌ی زندان‌های بزرگسالان فدرال کردند. حالا این نوجوان معصوم ۱۸ ساله را تصور کنید که مدام بین این زندان و آن زندان، با طی هزاران کیلومتر در این کشور پهناور، دست به دست می‌شود. مدتی در نوا اسکوشیا است، مدتی در ساسکاچوان، مدتی در کبک تا این‌که بالاخره سر از زندان فدرال در کیچنر در می‌آورد و همین‌جا است که کمتر از دو ماه بعد مقابل چشم هفت نگهبان زندان خودکشی می‌کند. اشلی یک سال آخر زندگی خود را در ۱۷ زندان در چهار استان سپری کرد.

فیلم‌هایی که سی بی سی توانسته است از برخورد ماموران با این نوجوان به دست آورد مو بر تن هر انسانی سیخ می‌کند. اشلی قریبِ چهار سال تمام در غیرانسانی‌ترین شرایط اسیر بود و در ۹۰ درصد مواقع در سلول‌های انفرادی به سر می‌برد. دیدن این فیلم‌ها برای هر انسانی، حتی کسی به پوست‌کلفتی خبرنگار شهروند، آسان نیست. در فیلم‌ها می‌بینیم که چگونه گردنش را فشار می‌دهند، به او اسپری فلفل می‌زنند، با تیزر به او حمله می‌کنند، به او پوزه‌بند می‌زنند. آخرین فیلمی که از او موجود است، آخرین لحظات زندگی او است. من به شخصه نتوانستم فیلم خودکشی او را تا آخر تماشا کنم و هنوز در عجبم که چطور آن هفت نگهبان گذاشتند اشلی جلوی چشم‌شان پر پر شود.

اخبار این واقعه در یکی دو سال گذشته همه جا را پر کرده است و به خشم بسیاری از مردم در کانادا انجامیده است. بازرس تأدیبی کانادا، هوارد سیپرز، در همان اولین تحقیقات اعلام کرد که ناکارآمدی‌های اساسی در نظام زندان‌های فدرال باعث مرگ اشلی اسمیت شده است.

نویسنده‌ی این سطور خود با قلبی مالامال از اندوه  و خشم این سطور را می‌نویسد. بخصوص که به خود یادآوری می‌کند دقیقاً یک هفته از اشلی بزرگ‌تر است (اشلی متولد ۲۹ ژانویه ۱۹۸۸ بود). با خود می‌گویم  اگر او نیز شرایطی انسانی برای رشد دریافت کرده بود، شاید امروز مثل خواهر نوجوان من، که اتفاقاً در شهری همان نزدیکی‌ها زندگی می‌کند، داشت دانشگاهش را انتخاب می‌کرد، شاید همکار من در همین نشریه شهروند بود، شاید امروز هم‌کلاسی من در دانشگاه تورنتو بود، شاید امروز مثل من می‌خواست همین هفته عازم جشنواره جهانی فیلم تورنتو باشد…

حادثه منفرد یا سیستم مخوف؟

اما گزارش‌هایی که در طول این سه سال منتشر شده است نشان می‌دهد که مورد اشلی به هیچ وجه منحصر به فرد نبوده است. هوارد سیپرز این هفته در مصاحبه با تورنتو استار اعلام کرد حداقل ۹ مورد مشابه مرگ از آن زمان تا به حال پیدا شده که این سئوال را پیش‌ می‌آورد که اصلا زندانبانان کانادا می‌خواهند جلوی خودکشی‌ها را بگیرند یا نه.

طبق گزارش آقای سیپرز از زمان مرگ اسمیت تا کنون حدود ۱۳۰ نفر تنها در زندان‌های فدرال جان سپرده‌اند. ۹ مورد در این میان بخصوص تکان‌دهنده هستند. در این موارد به نظر می‌آید به راحتی می‌شده جلوی مرگ زندانیان گرفته شود. گزارش سیپرز قرار است چهارشنبه این هفته منتشر شود.

پزشکی قانونی ماه نوامبر تحقیق در مورد مرگ اشلی اسمیت را آغاز می‌کند، اما مشکل این‌جا است که این تحقیق، مثل بسیاری موارد اینچنینی، قرار است بسیار محدود باشد و تنها به دلیل مرگ، یعنی “خفگی” بپردازد. سیپرز در مصاحبه با استار می‌گوید تحقیق واقعی باید حداقل تمامی تجربه او در زندان‌های بزرگسالان (حدود یک سال)‌ را بررسی کند، اما معاون پزشک قانونی ارشد انتاریو، دکتر بونیتا پورتر، پیش از این حکم کرده که تحقیق تنها در مورد ۱۳ هفته آخر زندگی او که در انتاریو سپری شده خواهد بود. خانواده اسمیت می‌گوید تحقیق باید حداقل شامل ۱۱ ماه آخر زندگی اشلی بشود که او را به “استیصال و خودکشی” کشانده است. سیپرز موافق است و می‌گوید باید به این مساله پرداخته شود که چرا با اشلی مثل “حیوانی در قفس” برخورد می‌شده است و مثلا چرا در کبک به او داروهای قوی روانی داده شده است (علیرغم عدم خواست خودش).

پیش از این شاهد بوده‌ایم که دادستان، آندره راجنا، در سال ۲۰۰۸ بدون هیچ توضیحی تمام اتهامات علیه هفت نگهبان زندان کیچنر را پس گرفت. سیپرز از همان موقع می‌گوید امیدش را از دست داده و اکنون می‌خواهد با این گزارش توجه‌ها را دوباره به این موضوع جلب کند.

دعوای حقوقی سیپرز و پورتر شاید بر سر این باشد که ۱۳ هفته یا ۱۱ ماه از زندگی اشلی اسمیت مورد تحقیقات قرار بگیرد، اما مساله وسیع‌تر بدون شک آن سیستم مخوفی است که این‌گونه کودکی نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد و این‌گونه خونسردانه مرگش را نظاره می‌کند.