جمعه دهم شهریور ماه ۱۳۹۶، پس از تردیدهای بسیار، در مراسمی که از طرف کمیته یادمان در تورنتو برای “گرامی داشت یاد و خاطره سرخ جان باخته گان دهه شصت” و به مناسبت بیست و نهمین سالگرد کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، برگزار گردید، شرکت کردم. دلیل اصلی ام آن بود که این مراسم برخلاف بسیاری از مراسم دیگر که در تعطیلات آخر هفته برگزار می شد، در روز جمعه دهم شهریور که مصادف شده بود با اول سپتامبر برگزار می گردید.
امیدوار بودم که برگزارکنندگان این مراسم به دلیل اهمیت نمادین روز “دهم شهریور” تصمیم به برگزاری مراسم سالانه خود در این روز خاص گرفته اند و می خواهند در مورد اهمیت این نماد سخن بگویند.
متذکر می شوم زمانی که در سال ۲۰۱۳ به یکی از کنشگران “کمپین ۸۸” پیشنهاد کردم که دهم شهریور (دهم شهریور ۱۳۶۸ مصادف بود با اول سپتامبر ۱۹۸۹) را به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی در ایران انتخاب و به پارلمان کانادا پیشنهاد نمایند (شاید کنشگران این کمپین به واسطه همین پیشنهاد اول سپتامبر را به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی انتخاب کردند)، به تفصیل اهمیت این روز نمادین و تاریخی را توضیح دادم:
در تابستان ۶۸، در اولین سالگرد آن کشتار بزرگ، بستگان کشته شدگان دهه شصت و به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، که امروز بیشتر با نام “مادران و خانواده های خاوران” شناخته می شوند، با پیشنهاد کانون دفاع از زندانیان سیاسی (داخل کشور) مبنی بر برگزاری تنها مراسم عمومی بزرگداشت قربانیان آن کشتار در روز جمعه دهم شهریور ۱۳۶۸در گورستان خاوران، موافقت کردند. در روز موعود و در زیر نگاه های حریص ماموران حکومتی، تعداد قابل توجهی از بستگان اعدام شدگان دهه شصت و کشتار بزرگ تابستان ۶۷ و دیگر شهروندان در گورستان خاوران گرد آمدند، عکس های قربانیان را بر روی گورهای جمعی کشف شده در سال ۶۷ گذاشتند و بر گرد آن حلقه زدند (سنتی که الهام بخش کنشگران کمیته یادمان برای چینش عکس های قربانیان در روز مراسم شده بود). از آن پس نیز هر ساله یکی از نزدیکترین جمعه ها به دهم شهریور، علیرغم همه فشارها، بازداشت ها، احضارها و توهین های ماموران حکومتی، برای برگزاری مراسم گرامیداشت قربانیان آن جنایت هولناک در گورستان خاوران انتخاب شده است. اضافه کردم که ادعای بزرگی نیست اگر بگویم که این روز پس از نشیب و فرازهای بسیار، به یکی از حوادث مهم در تقویم جامعه مدنی و سیاسی ایران تبدیل شده است.
متاسفانه، همانند اطلاعیه ها و اسنادی که از طرف “کمپین ۸۸” منتشر شده است و متن قطعنامه پارلمان کانادا که توسط این کنشگران پیشنهاد شده بود، در مراسم اول سپتامبر ۲۰۱۷ کمیته یادمان در تورنتو نیز هیچ سخنی از دهم شهریور به میان نیامد و در اطلاعیه برگزار کنندگان نیز به این مهم اشاره ای نشده است. در اطلاعیه برگزار کنندگان تنها به این موضوع اشاره شده است که:
چهار سال پیش پارلمان کانادا طی قطعنامه ای به اتفاق آرا، روز اول ماه سپتامبر را روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران نامگذاری کرد و همزمان کشتار دستجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران را به مثابه جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخت. در همان زمان قطعنامه هایی مشابه نیز از سوی مجلس های ایالتی استان انتاریو و کبک به تصویب رسید.
به فکر افتادم که به عوض پیشداوری، پرسش هایم را با کنشگران کمیته یادمان تورنتو و کمپین ۸۸ در میان بگذارم، شاید آغازی باشد برای یک گفتگوی سازنده در میان کسانی که حقیقت و عدالت یکی از دلمشغولی های آنان است:
۱) دلیل یا دلایل پیشنهاد اول سپتامبر به پارلمان کانادا به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی چه بوده است؟
۲) چگونه می شود از “مادران و خانواده های خاوران” یاد کرد، اما از یکی از مهمترین دستاوردهای آنان، یعنی برگزاری بیست و هشت ساله تنها مراسم همگانی در یک فضای عمومی در داخل ایران، علیرغم همه فشارها، تهدیدها، احضارها، بازداشت ها و محدودیت ها سخنی به میان نیاوریم؟
۳) دوستان چه اهمیتی برای نمادها در مبارزه با فراموشی و شکل گیری حافظه جمعی قائل هستند؟ از آن میان دهم شهریور دارای چه ارزش نمادینی است؟
۴) در سی و نه سال گذشته حکومت تمام تلاش خود را به کار گرفته است که بستگان کشته شدگان و ناپدید شدگان را ایزوله نماید تا صدای آنان به کسی یا جائی نرسد. یکی از مهمترین اقدامات آنان برای ایزوله کردن خانواده های کشته شدگان تلاش برای عدم همه گیر شدن نمادهای دادخواهی است که بر پایه تلاش های مستقل این خانواده ها شکل گرفته است. وظیفه کنشگران دادخواهی متعلق به هر طیف و سلیقه در این میان چیست؟
۵) دوستانی که به قول آقای مصطفی صابر دادخواهی را در خدمت سرنگونی می دانند، آیا موجودیت کنشگرانی که با چنین رویکردی موافق نیستند را به رسمیت می شناسند؟ و یا کسانی که قائل به وجود یک جنبش دادخواهی در ایران هستند، آیا حاضر به همکاری با جریانات مختلف درون این جنبش هستند؟
۶) آیا کنشگران کمیته یادمان تورنتو که نگران مصادره جنبش دادخواهی از طرف نیروهای حکومتی و متحدان آنان هستند، با بی توجهی و یا کم توجهی به نمادهای مستقل دادخواهی، عملا موفقیت این نیروها را تسهیل نخواهند کرد؟
با احترام