کانون کتاب تورنتو در نشست یکصد و بیست و دوم خود که در ساعت ۷ شب جمعه ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار میشود، به معرفی کتاب ” ایرانیت، ملیت، قومیت” نوشته اصغر شیرازی پژوهشگر مقیم آلمان می پردازد. در این نشست موضوع قومیت و ملیت و تاریخچه آن در ایران و منطقه مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد.
گرچه این نشست از ماهها پیش برنامه ریزی شده بود، اما همزمانی اتفاقی آن با رفراندم استقلال کردستان و تازه شدن بحث ملیت و قومیت فرصتی فراهم آورده است تا با نگاهی تازه و عینی با نویسنده کتاب به گفت و گو بنشینیم و نظر او را در این مورد بشنویم.
کتاب “ایرانیت، قومیت، ملیت” آخرین کار پژوهشی اصغر شیرازی است که پیش از این دو اثر پژوهشی ماندگار با عنوان های”نظام حکومتی جمهوری اسلامی، دین، قانون و مطلقیت قدرت، نقد جدی و ماندگار قانون اساسی جمهوری اسلامی” ۱۳۸۷ و “مدرنیته، شبهه و دمکراسی، بررسی موردی درباره حزب توده ایران” ۱۳۸۶را منتشر کرده است.
شیرازی درباره این کتاب می نویسد:
انگیزه تألیف این کتاب کوششی حتی المقدور پالوده از بار عاطفی برای شرکت در یکی از حساسترین و اختلاف برانگیزترین گفتمانهای رایج در ایران صد سال اخیر، یعنی گفتمان ناظر بر مسائل ایرانیّت، ملّیّت و قومیّت است. این واقعیت که اختلاف نظرها حتی درباره ی مفهوم و مدلول سرزمینی، قومی و سیاسی ایران شروع می شود نویسنده را واداشته است که کار را با بررسی و سنجش این نظرها آغاز کند (فصل اول) و آن را با شناخت گرایشهای ایران گریز، ایرانگرا، ملّتگرا، قومگرا و اسلام گرا در ایران قرن نوزدهم و تحول آنها تا آغاز جنگ دوم جهانی ادامه بدهد.
تمایز میان ایرانگرائی به معنای یک مفهوم کلی، در یک طرف و ملت گرائی، قوم گرائی و اسلام گرائی، به معنای اجزای آن مفهوم کلی، در طرف دیگر یکی از شاخص های این بررسی است. مبنای تئوریک این تمایز در این کار تعریف کاربردی ملت به معنای جماعتی است که حق حاکمیت شاخص اصلی تمایز آن از جماعت های قومی و دینی است. کتاب با حرکت از این تعریف ابتدا مراحل کوشش ایده وار و توده گیر روند ملت سازی در نیمه دوم قرن نوزدهم و انقلاب مشروطیت را نشان می دهد (فصل دوم و سوم) و آن را با بررسی علل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خارجی توقف این روند در جنگ اول جهانی و استقبال نزدیک به قاطبهٌ اهالی جامعه سیاسی مرکز گرا از یک حکومت مقتدر اصلاحگر دنبال می کند (فصل چهارم).
موضوع اصلی فصل پنجم، یا آخر کتاب تبیین چگونگی توقف مزبور در اثر سیاست یکسان سازی قومی آمیخته با ایدئولوژی آریاگرا و سلطنت محور رضاشاهی است. بررسی روند ملت سازی در این کتاب منحصر به گرایش های مرکزگرا نیست، بلکه موضوع خود را در ارتباط با چگونگی این روند در میان اهم اقوام ایران، از یک سو و عوامل بیرونی تأثیر در آن، از سوی دیگر تکمیل می کند.
کانون کتاب تورنتو