زن دوست داشتنی، مرد قهرمان!

آزیتا ساعیان متولد ۱۳۴۰(۱۹۶۱ میلادی) در تهران است. از نوجوانی به آمریکا مهاجرت کرده و حدود چهل سال است که در این کشور زندگی می کند. او در رشته ی روانشناسی تحصیل کرده و نزدیک به ۳۰ سال است که در حوزه ی مشاوره و روان درمانی تجربه ی کار دارد. در صفحه ی رسمی فیسبوکش نوشته شده: مشاور خانواده، ازدواج، متخصص درمان و ترک اعتیاد، برنامه ی او در تلویزیون پارس با عنوان “دنیای عشق” طرفداران بسیاری داشته، و امسال نیز تلویزیون خودش را راه اندازی کرده است.

دکتر ساعیان در سال ۲۰۰۲ کتاب “جولی چه چیزی تو را می خورد؟” را به انگلیسی منتشر کرد و سال ۲۰۰۳ کتاب “کارهای ناتمام(سفری به قلب بهبودی)” و سال ۲۰۰۴ “صحبت های زنانه” را هم به فارسی و هم انگلیسی منتشر کرد.

او به همراه همسر آمریکایی اش سمینارها و کارگاه های آموزشی بسیاری در کشورهای مختلف برگزار کرده است و قرار است به زودی در تورنتو یک سمینار داشته باشد، در همین پیوند با او گفت وگویی تلفنی انجام دادیم.

 

خانم دکتر ساعیان، لطفا کمی ما را با خودتان آشنا کنید. از ایران و از مهاجرت به آمریکا و از تحصیلات و کارتان برایمان بگویید.

دکتر آزیتا ساعیان

ـ در ایران دبستان بهار نو (میس مری) در کریم خان زند می رفتم و بعد هم مدرسه ی ایران زمین، پانزده، شانزده ساله بودم که از ایران خارج شدم و دبیرستان را در آمریکا تکمیل کردم. بعد به دانشگاه Tufts رفتم و در سال ۱۹۸۵ لیسانس روانشناسی، جامعه شناسی را از این دانشگاه دریافت کردم. بعد فوق لیسانس روانشناسی را از دانشگاهNYU در سال۱۹۸۷گرفتم و در ادامه دکترای روانشناسی را از مدرسه ی حرفه ای روانشناسی (International School of Professional Studies) در سال ۱۹۹۴ دریافت کردم.

سالهاست در رشته ی روانشناسی کار می کنم. در ۲۵ سالگی کارم رو با نوجوانان معتاد و بزهکار در مراکز بازپروری در نیویورک شروع کردم. این اولین کار کلینیکی من بود که خیلی هم کار سختی بود. این تجربه ی کاری توجه منو جلب کرد تا ببینم چه مسائلی در کودکی باعث می شه که روحیه شخص به سمت خشونت و خرابکاری و موادمخدر گرایش پیدا کنه. قبل از این کار در بوستون با کودکانی که مورد آزار و اذیت خانواده قرار گرفته بودند، کار می کردم، اما تجربه ای که از کار با نوجوانان به دست آوردم، بسیار زیاد بود.

بعد از این در بیمارستان Long Island Jewish Hospital   کار گرفتم و بعد از یک سال عازم کالیفرنیا شدم. اولین کارم در کالیفرنیا در بیمارستان Pacific Hospital بود در سمت مدیر درمانگاه بیمارستان. در ادامه جواز کار خصوصی ام را در سال ۱۹۹۱ در کالیفرنیا گرفتم و از همان زمان در مطب ام مراجعان و بیماران رو ویزیت می کنم.

از همان زمان با رادیوهای سراسری کار می کردم، از اون رادیوها که باید خود رادیو را مردم می خریدند. در ادامه هم کارم را با تلویزیون ها شروع کردم با تلویزیون پارس، تلویزیون آقای شب خیز و NITV و رادیو شادی برنامه های روانشناسی داشتم. تا اینکه امسال تلویزیون خودمون رو تأسیس کردیم به نام “شکلات”.

چه شد که به جای اینکه مراجعان و بیمارانتان را در مطب ببینید، تصمیم گرفتید از رسانه های جمعی برای ارتباط با آنها استفاده کنید. مثل برنامه ای که هم اکنون دارید و مخاطبان به شما زنگ می زنند و مشکلاتشان را مطرح می کنند.

ـ خب همه در لس آنجلس به من دسترسی ندارند و قیمت مشاوره هم خیلی زیاد است. گاهی افراد مشاوره نیاز ندارند و تنها یک سئوال دارند، برای همین فکر کردیم که چه طور می تونیم خودمون رو در دسترس مردم قرار بدهیم تا بیشترین کمک را بگیرند و چطور می تونیم این ایده را به جامعه ی ایرانی برسونیم که کمک گرفتن از روانشناس چیز پیچیده و شرم آوری نیست و اینکه مشکلاتی که ما داریم مشکلات جمعی ست و شرم از داشتن مشکلات روانی، احساسی، عاطفی و خانوادگی را از بین ببریم. برای این کار احتیاج به رسانه ها داشتیم و رسانه ها هم احتیاج به ما برای اینکه بتونیم مشکلات جامعه و خانواده و فرد را بیاریم در دید مردم تا آن گزندگی اش از بین بره. من خودم چون گذشته ی بسیار سختی داشتم به عنوان یک زن ایرانی فکر کردم چطور باید این را در معرض دید مردم قرار بدهم که مردم بدونن کتک خوردن، خشونت، دست درازی، مشکلات زناشویی، اعتیاد، مشکلات با فرزندان و نوجوانان و … همه در خانواده ها هست. و ببینند که حتی یک روانشناس، یک زن این مشکلات را داشته ولی اونها رو حل کرده و موفق شده تا شرم این مسئله از بین بره.

همینطور به علت کار و فعالیت در رادیو و تلویزیون و سمینارهایی که در شهرهای دور دنیا، در لندن، اسلو، پاریس، کپنهاگ، نروژ، دوبی، و … برگزار کردیم، تقاضا برای نه فقط یک سمینار چند ساعته، بلکه یک کارگاه چند روزه به وجود آمد، که ما از سال ۲۰۰۸ کارگاه های زنان، مردان، نوجوانان را در جاهای مختلف برگزار می کنیم.

قراره به زودی به تورنتو بیاییم و همینطور در ارمنستان برای اینکه ایرانیان عزیز می تونن راحت به ارمنستان سفر کنند و هزینه اش کمتره. شاید در آینده به استرالیا هم بتونیم بریم.

این را هم بگم که همسرم با من کار می کنه و کارگاه های مردان رو او برگزار می کنه.

 

کسانی که با شما تماس می گیرند از کشورهای مختلف هستند، آیا از ایران هم با شما تماس می گیرند؟

ـ بیشترین میزان فعالیت ما در ایران است. اگر شنوندگان و بینندگان ما برای هر برنامه ای مثلا ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر باشند، به طور جدی حدود هفتاد درصد از بینندگان و تماس گیرندگان ما از ایرانند. شرکت کنندگان کارگاه های ما اگر در تورنتو ۱۰۰ نفر هستند، ارمنستان و دوبی ۲۵۰ نفرند.

ما تیم های بزرگی در ایران داریم که در تمام شهرستانها فعالیت می کنند. داوطلبان ما مرتب جلسه می گذارند و کمک رسانی و اطلاع رسانی دارند. وبینارهای مختلفی را از طریق کامپیوتر برای ایران پخش می کنیم که هر بار در تمام شهرستانها فارغ التحصیلان ما جمع می شوند و میهمان دعوت می کنند و برنامه ها را نگاه و در موردش گفت وگو می کنند.

در اروپا در ۳۶ کشور تیم داریم. تیم ما در کانادا خیلی بزرگ است در ونکوور، مونترال، ادمونتون و تورنتو تیم داریم.

 

شرکت کنندگان در کارگاه ها که با صرف هزینه ی ثبت نام همراه است چه چیزی فراتر از گفتارهای تلویزیونی شما به دست می آورند؟

ـ روان درمانی در مطب من خیلی جواب می داد چون شیوه ای که من استفاده می کنم، شیوه ی تجربی ست و نه اینکه فقط صحبت بکنم یا تشخیصی بدهم یا برچسبی روی کسی بگذارم مثلا بگم شما دوقطبی هستید، یا افسرده اید، یا ADHD دارید این اثرگذار نیست که آدمها بدونن اسم مشکلشون چیه. درمان برام مهم بود. من تمریناتی به مراجعانم می دادم و متوجه شدم که این تمرینات مشکلات رو خیلی سریع و برای همیشه از بین می بره. به این فکر افتادم که همه نه توان مالی دارند که بیان ده، پانزده جلسه مشاوره بگیرند، نه توان حضوری اش رو دارن، نه از طریق تلفن میتونن به من دسترسی پیدا کنن و نه من وقتم اجازه میده به این همه آدم کمک کنم. به این فکر افتادم که چون بیشتر مشکلاتی که می بینم مشکلاتی ست که از بچگی شروع شده و بعد اثراتش باعث شده که زنان ما، زن نباشند. یعنی به طور کامل چهار کهن الگوی زن که لازمه تکامل ما زنان است یعنی کهن الگوی زن لوند، کهن الگوی زن مادر، کهن الگوی زن روحانی و کهن الگوی زن جنگجو ما به هر چهارتای این کهن الگو برای تکامل خودمون احتیاج داریم و در روابطمون با مردان، و در روابط با فرزندان و رابطه کاری و اجتماعی بتونیم موفق باشیم. وقتی این رو دیدم فهمیدم آسیب های روحی ـ روانی، اجتماعی، خانوادگی، جسمی، جنسی باعث شده که زنان ما نتوانند نقش خودشان را در جامعه بازی کنند و جامعه دارد آسیب می بیند. به این فکر افتادم که کارگاه هایی برای تعلیم زنان مهیا کنم. این کارگاه ها آنقدر به ما جواب داد که زنان به این فکر افتادند که شما باید مردان ما رو تعلیم بدید. من اصلا به فکر تعلیم مردان نبودم. تعلیم مردان رو سپردم به همسرم که آمریکایی ست بعد از مدتی او گفت که این کارگاه ها باید به زبان فارسی باشه چون بیشتر مراجعان ما ایرانی هستند و چون زبان انگلیسی من پیچیده است اونها نمی فهمن، و تو باید این کارگاه ها رو به زبان فارسی بگذاری. من می ترسیدم مردان ایرانی به من به عنوان یک زن جوابگو نباشن و برام سخت بود که این کار رو انجام بدم ولی به هر حال این کار رو در لس آنجلس شروع کردیم و به ما جواب داد و ما کارگاه های بیشتری برای زنان و مردان گذاشتیم و آنقدر تقاضا زیاد شد که ما برنامه ها رو ادامه دادیم. الان برنامه های شش ماهه داریم و همینطور برنامه های تعلیم مربی که بعد بتونن جای منو بگیرن و کارگاه ها رو توسعه بدن. کارگاه های رهبری، نوجوانان، ارتباطات، از دیگر کارگاه های ما هستند.

حالا شما گفتید توی کارگاه ها ما چکار می کنیم که توی کتاب و گفتار تلویزیونی نیست.

تمریناتی که به عمق دردهایی که آدمها کشیدن، میره، دردها رو از ریشه بیرون میکشه و این تمرینات عملی و تجربی ست. شما این تمرین ها رو توی مطب و به تنهایی نمیتونید انجام بدید، احتیاج به یک گروه دارید و حمایت گروه و تمرین ها طی سه روز روی هم ساخته میشه. مثل ساختمونی که روز اول زیربناشو می ریزید و روز دوم دیوارها و پنجره هاشو می گذارید و روز سوم سقف و دکورش رو. این کارگاه ها هم روی هم ساخته میشه. کارگاه اول، کارگاه دوم، برنامه ی سه ماهه، برنامه ی شش ماهه.

توی این کارگاه ها افراد یاد میگیرن که فقط زندگی خودشون رو درست نکنن بلکه به جامعه هم خدمت کنند و اثرگذار باشند. آدم وقتی زندگی خودش رو درست میکنه حالا باید به این فکر کنه که جامعه نیاز به کمک داره و ما باید دست هم رو بگیریم تا جامعه رو بهتر کنیم.

 

قرار است به زودی در تورنتو سمیناری داشته باشید. کمی در مورد این سمینار برایمان توضیح دهید.

ـ سمینار ما با عنوان ” زن دوست داشتنی و مرد قهرمان” است. این در اصل چکیده ای ست از نتیجه ی کارگاه های ما که عزیزانی که توی این کارگاه ها شرکت می کنند و به رشدشان ادامه می دهند میتونن به زن دوست داشتنی و مرد قهرمان برسند. اگر بخواهم به طور خلاصه بگم که سمینار چه مبحثی رو باز میکنه، باور من این است که در وجود هر زن موجودی هست قابل ستایش و دوست داشتنی که با بودن خودش به جامعه تجلیل، تقدیر، پذیرش، عشق، عزت کلام، شهامت، اعتماد به نفس و شاد بودن رو هدیه می کنه. با جوری که خودش در جامعه رفتار میکنه، با خانواده اش رفتار میکنه، خودش رو میشناسه، متعهده،  و بقیه او را ستایش می کنن و دوستش دارن، این براش یک حالت طبیعی بودنه، شاد از خواب بلند میشه، شاد زندگی میکنه، این شادی رو به دیگران میده. پای حرفش می ایسته، به خودش اعتماد داره، هدفمنده، موفقه، زیباست، زنانه است، لطیفه، در عین حال بسیار محکمه، قابل احترامه، عشق میده، عشق میگیره و اصلا منبع عشقه. در تجلیل و تقدیر از دیگران سخاوتمنده، بخشش رو میشناسه، مسئولیت پذیره، قدرتمنده، هر جا میره حس تعلق داره و غریبه نیست، حد و مرز داره و حد و مرزهاش قابل تشخیصه. چنین زنی رو جامعه ی ما نیاز داره و باور من اینه که زنان ما وقتی که تعلیم می بینن چنین زنی هستند.

اطلاعات سمینار دکتر آزیتا ساعیان

زمان: ۳۱ اکتبر ساعت ۷:۳۰ تا ۱۰:۳۰ شب

Courtyard Marriott

۷۰۹۵ Woodbine Ave.