* این مقاله جنبه ی آموزشی دارد نه درمانی، هر دارویی باید با تشخیص و تجویز پزشک مصرف شود.
سندروم آسپرگر یک اختلال از فامیل اختلالات اوتیستی است که بین ۳۵۰ تا ۶۰۰ هزار نفر در دنیا از آن رنج می برند. این بیماری خود را در کودکی نشان می دهد و به عنوان اختلال رشدی گسترده شناخته می شود و در نتیجه بر همه عرصه های زندگی اثر می گذارد.
سندروم آسپرگر منشاء نروبیوشیمیک همراه با یک مشکل ژنتیک دارد که احتمالاً چندین ژن در آن شرکت دارند. مبتلایان به این سندروم دارای هوش طبیعی یا بالاتر از طبیعی هستند ولی دچار عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران، فقدان همدردی با دیگران، فعالیت ها یا رفتارهای تکراری هستند و یک ناتوانی مزمن به شمار می رود که درمان ندارد. این سندروم اولین بار در سال ۱۹۴۴ توسط یک پزشک اتریشی به نام هانس آسپرگر معرفی شد.
سندروم آسپرگر یک ناتوانی و اختلال عصبی است که در گروه اختلالات اوتیستی قرار دارد و روی مغز اثر گذاشته و در نتیجه در گروه اختلالات رشدی گسترده قرار می گیرد. رشد کودک تا دو سالگی طبیعی است و پس از آن در فعالیت ها پسرفت دیده می شود. دختر بچه ها بیشتر از پسرها مبتلا می شوند. علت بیماری هنوز مشخص نیست با این که در اغلب موارد عوامل ژنتیکی (ارثی) مورد توجه است.
اختلالات همراه با سندروم آسپرگر در نتیجه انتقال بد در بین دریافت اطلاعات وارده به مغز و تجزیه و تحلیل آن است و در نتیجه بیمار ادارک دیگری از زندگی و دنیای اطراف دارد و دچار ناتوانی در ایجاد روابط با هم سن و سالان متناسب با مراحل رشد و نمو و در روابط اجتماعی است.
سیمپتوم های سندروم آسپرگر
قبل از سه سالگی سیمپتوم ها به خوبی مشخص نمی شوند ولی علائم سندروم در اغلب موارد دیده می شوند. کودک ارتباط کمی با والدین توسط ژست، خنده، لبخند و پرحرفی دارد. از سه سالگی سیمپتوم ها بهتر دیده می شوند، کودک سعی دارد کمتر با اطرافیان ارتباط داشته باشد ولی توجه آنها را یک شئی یا سوژه خاص جلب می کند و این به آن معناست که فرد از علائق ویژه ای برخوردار است. کودک در حرف زدن اشکال ندارد ولی فهم حرکات و حالات صورت دیگران برایش خیلی سخت است و درک عواطف دیگری که با ظرافت بیشتری ابراز شود را ندارد و در نتیجه عکس العملش غیرطبیعی است.
سندروم آسپرگر با عوارض زیر مشخص می شود:
اشکال در ایجاد روابط اجتماعی، اشکال در برقراری ارتباط، دشواری در داشتن تخیل، اشکال در تحمل محیط پر فعالیت یا تحمل سرو صدا، ژست های غیر کلامی را به سختی می فهمند یا نمی فهمند، کودک فعالیت های محدود تکراری و مشغولیت شدید فکری در مسائل خاص با اشیاء دارد، رفتار تکراری مثل بازی با انگشتان یا فشار دادن یا پیچاندن آنها و یا حرکات ترکیبی کل بدن، اشکال در درک زمان و مکان، اشکال درک مسائل مالی و اقتصادی، مسائل احساسی و عشق را درک می کنند ولی به طریقی متفاوت، ممکن است توانایی های حرکتی به طور محدود کامل نشود ولی با فعالیت های حرکتی پیچیده تر مثل دوچرخه سواری یا توپ بازی مشخص شوند. باید دانست که همه کودکان مبتلا همه سیمپتوم ها را ندارند. کودکان مبتلا به آسپرگر در انجام بازی هایی که باید در آن قدرت تخیل را به کار برد، مشکل دارند. باید در نظر داشت که فقط کسانی که از سندروم آسپرگر رنج می برند نیستند که برای برقراری روابط اجتماعی مشکل دارند، ممکن است هر کسی در بعضی شرایط دچار اشکال بشود ولی برای افراد مبتلا به سندروم آسپرگر این مسائل دشوار است مخصوصاً که کلاً تمام شرایط زندگی برایشان آسان نیست. افراد مبتلا به سندروم آسپرگر معمولاً شیفتگی شدیدی دارند مثلاً مجذوب نگاه کردن به یک شئی برای مدت طولانی می شوند، همین طور تغییر در روال کار و زندگی برایشان استرس زاست مگر این که قبلاً به آنها توضیح داده شده و آنها را آماده کنیم.
علل
تئوری های مختلفی وجود دارد. تصور می شود که علل ژنتیکی در آن موثرند ولی دقیقاً کاملاً علت آن مشخص نیست. شاید شرایط محیطی، صدمه به مغز، دشواری یا بیماری در هنگام تولد و احتمالاً بیماری شدید پس از تولد.
این سندروم در زنان بیشتر از مردان است. افراد مبتلا به این سندروم از بیماری های دیگری بیشتر از سایرین رنج می برند مثل بیماری های روانی، مشکلات گوارشی و غیره.
بیماری از ۲ سالگی شروع می شود و سندروم از ۶ سالگی کاملاً مشخص می شود و علائم بیماری در شروع مدرسه بروز می کند، با کمال تأسف پزشک به معاینات بدنی و رشد جسمی کودک توجه دارد و توجهی به رشد روحی و ناهنجاری های رفتاری او ندارد و اگر متوجه شود هم در بیشتر موارد از گفتن آن به والدین خودداری می کند زیرا با عکس العمل منفی آنها روبرو می شود.
تشخیص
تشخیص سندروم آسپرگر بسیار مشکل است، زیرا سندروم ها می توانند توجه پزشک را به پاتولوژی های دیگر مثل بیماری های روانی همچون شیزوفرنی جلب کند، بنابراین پس از ملاقات های مداوم و توجه به رفتارهای مخصوص بیماری تشخیص داده می شود.
تشخیص افتراقی
با این که موارد مشابهی بین اُتیسم و سندروم آسپرگر وجود دارد و این بیماری جزو بیماری های خانواده اُتیسمی شناخته می شود، در سندروم آسپرگر رشد اولیه کودک ظاهراً طبیعی است و تأخیر مشخص در شروع تکلم و رشد زبانی وجود ندارد.
درمان
هیچ درمانی برای سندروم آسپرگر وجود ندارد. محققان متوجه شده اند که مصرف یک داروی ادرار آور به نام Bumetanide در کودکان باعث شده که سه چهارم کودکان شدت اختلالات اتیستیک آنها کمتر بشود.
بسیار مهم است که اطرافیان کودک مخصوصاً فامیل نزدیک مکانیسم تفکر و اعمال همراه با بیماری را درک کنند تا بدانند چگونه باید با او رفتار کرد مثل محافظت کودک از سر و صدا، کم کردن فعالیت های اجتماعی کودک، غرق کردن کودک در فراگیری های مختلف، البته بدون این که کودک گوشه گیر بشود تا نگرانی کودک را کمتر کنند.
قابلیت های کودک باید تشویق شود و به نحو صمیمی و روشن با او برخورد شود و از او حمایت شود. دیگران باید بپذیرند و گذشت داشته باشند که رفتار این کودکان قدری عجیب به نظر برسد تا او بتواند خودش را به دیگران عادت بدهد. باید به روشنی قواعد معاشرت و زندگی اجتماعی را به آنها یاد داد و کارهایی را که باید بکنند و آن چه که نباید بکنند را به آنها گوشزد کرد به نحوی که آنها را خوب درک کنند، زیرا برای یادگیری احتیاج به کمک و تمرین دارند، حتی برای کارهای شخصی هم احتیاج به کمک دارند. بیشتر آنها بسیار باهوشند و ضریب هوشی شان بالاست و حافظه بسیار قوی برای بعضی از چیزها دارند، مثلاً احتیاج به یادداشت کردن شماره تلفن دوستان و آشنایان ندارند و می توانند به دقت جزئیات یک حادثه یا مکالمه را که سال ها قبل تولید شده را به خاطر بیاورند و بازگو کنند. به هر حال تا آنجایی که ممکن است باید نگرانی و استرس آنها را بر طرف کرد.