مینو اخلاقی

گفت وگو با ماریا صبای مقدم نویسنده “ویس و رامین”

“ویس و رامین” بر اساس منظومه گرگانی

نویسنده: ماریا صبای مقدم

ناشر: نغمه زندگی، تهران، ۱۳۸۹

سال هاست که با فعالیت های فرهنگی خانم دکتر ماریا صبای مقدم در تورنتو آشنا هستیم. او از اعضای دیرپای مجموعه برگزارکننده جشنواره هایی چون “جلوه ها و رنگ های ایران”، “زیر گنبد کبود”، و “تیرگان” است و در کنار این فعالیت ها نیز به تحقیق و نگارش در زمینه های فرهنگ و ادبیات ایران می پردازد. اولین نوشته های خانم مقدم در ستون “یادواره بزرگان” در شهروند در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسید و از آن زمان تاکنون افزون بر پنجاه مقاله و مصاحبه با شخصیت های فرهنگی و هنری در مطبوعات گوناگون، ژورنال های علمی، و دانشنامه ایرانیکا منتشر کرده است. به مناسبت انتشار جدیدترین کتاب او در ایران، “ویس و رامین”، در سپتامبر ۲۰۱۰ گفت وگوی کوتاهی با خانم صبای مقدم انجام شد که در زیر می خوانید.

انتخاب “ویس و رامین” در مقایسه  با سایر منظومه های عاشقانه بر چه اساسی صورت گرفته است؟

ـ “ویس و رامین” بخشی از مجموعه بزرگتری است که شامل داستان های دیگر هم می شود. برای من به عنوان یک ایرانی که در ایران به دنیا آمده و در ایران بزرگ شده ام، همیشه این سئوال وجود داشته که چطور من از کودکی با “یوسف و زلیخا” و “لیلی و مجنون” یا حتی “رومئو و ژولیت” آشنا بوده ام، ولی با داستان های ایرانی الاصل در سال های بعد از کودکی و نوجوانی و بسیار وقت ها به طور کاملا تصادفی آشنا شده ام. مثلا من عنوان “ویس و رامین” گرگانی را از طریق شعری شنیده بودم، ولی با داستان آن یا حتی این واقعیت که این یک داستان عاشقانه ایرانی است، آشنایی نداشتم. تجربه دلپذیر خواندن این داستان، مرا به جستجوی دیگر داستان های قدیمی ایرانی جلب کرد. به این فکر افتادم که شاید فقط من نیستم که از آشنایی با این گنجینه بی بهره مانده ام و شروع به کنکاش کردم. وقتی با دوستان و آشنایان به سئوال و جواب پرداختم، متوجه شدم که نه! این داستان ها و منظومه ها حقیقتاً از نظر غالب مردم دور مانده و بسیاری افراد تحصیلکرده حتی اسم آنها را هم نشنیده اند. به دلیل علاقه دیرپای خودم به قصه و داستان و ادبیات فارسی، تصمیم گرفتم که کوششی در جهت آشنا کردن دیگر افراد با این داستان ها بکنم و این انگیزه ای برای شکل گیری این مجموعه شد.

چرا “ویس و رامین”؟

ـ من در کتابی به مقاله ای از دکتر اسلامی ندوشن درباره مقایسه  داستان “ویس و رامین” با  داستان “تریستان و ایزوت” برخوردم و کنجکاو شدم که ببینم که این داستان چیست و چرا من تا به حال راجع به آن چیزی نمی دانسته ام. در پی این کنجکاوی، منظومه “ویس و رامین” را تهیه کردم و آن را خواندم. شیوایی زبان، زیبایی داستان، ارتباطی که با گذشته ای دور و مردمان آن در خلال داستان نمایان می شد، مرا مبهوت کرد و به دنیایی دیگر برد. در سراسر این داستان بسیار قدیمی ضرب المثل های رایج در زمان ما به کار برده شده بود و این نکته داستان را بسیار ملموس و قابل فهم می کرد. برای من خیلی جالب بود که بتوانم داستانی از ۱۰۰۰ سال قبل را بدون مشکل بخوانم و با آن ارتباط برقرار کنم. شاید اهمیت این نکته بهتر معلوم شود وقتی که در نظر بگیریم که آثار شکسپیر که مربوط به چند قرن پیش هستند، برای مردمان انگلیسی زبان امروزی قابل دسترس نیستند. شما به آثار شکسپیر که نگاه کنید، همیشه حتماً با توضیحات و معنی لغات در پاورقی همراهند. این نکته در مورد “ویس و رامین” صادق نیست.

نتیجه می گیریم که زیبایی داستان و قابل دسترس بودن آن منجر به انتخاب “ویس و رامین” شده است. این طور نیست؟

ـ این داستان اطلاعات گرانبهایی از زمان اشکانیان، دوره ای که دانسته های ما درباره آن بسیار کم است، به دست می دهد. همچنین شخصیت اصلی زن داستان، ویس، نقش بسیار مهمی در داستان بازی می کند و در واقع محور کل داستان است. همین طور برخی از پژوهشگران مانند اته و اولیور واردرپ معتقدند که “ویس و رامین” تاثیر بسزایی در تحول ادبیات رومانتیسم در اروپا داشته. نکته جالب دیگر برای من این است که تحول فرد و شخصیت، یعنی آن چه در ادبیات غرب در یک دو قرن اخیر صورت گرفته، یعنی گذار از تیپ و نماینده های طبقات به اشخاص و افراد خاص، در “ویس و رامین” وجود دارد. یعنی ابیات بسیاری به توصیف حالات روحی، کشمکش های درونی و ذوق و سلیقه افراد اختصاص یافته. در نتیجه هر یک از شخصیت های داستان نه به عنوان نماینده بلکه به عنوان یک شخص معرفی شده اند. مثلا شاه موبد در عین این که ویژگی های شاهان را دارد (ثروت فراوان، قدرت بیش از اندازه، سپاه، مستبد و خودکامه، هوسران…) اما به عنوان یک شخص هم خصوصیات خود را دارد.

عدم شناخت گسترده این داستان تا کنون برای عموم چیست؟

ـ سندی از سال ۱۲۱۷ میلادی در دست است که در آن یک ایرانی در سفر با کشتی از بندر زیتون، به یادگار دو بیت از “ویس و رامین” و دو بیت از شاهنامه فردوسی برای همسفر راهب ژاپنی خود بر کاغذ ژاپنی آن عهد نوشته است. روایت و ضبط این ابیات از مسافری ایرانی نزدیک به هشتصد سال پیش در سرزمینی دوردست نشان دهنده رواج و محبوبیت “ویس و رامین” در آن زمان است، تا آن جا که ایرانیان برخی از ابیات آن را از بر داشته و نقل می کرده اند، اما به تدریج این اثر کم نام تر شده  و منظومه سروده گرگانی نیز غالبا مورد طعن و لعن قرار گرفته است. حتی کسی مثل عبید ذاکانی که خود از لحاظ به کار بردن کلمات و اصطلاحات بی پرده در آثارش مشهور است،  بانوان را از خواندن آن برحذر می دارد. دلایل بسیاری برای  کوشش پیگیر افراد مختلف برای کم نام کردن این منظومه می توان یافت. یکی از این دلایل شاید صراحت بی نظیر گرگانی در همدردی با دو دلداده که در بند عشقی مخالف با هنجارهای زمانند، باشد. توصیف بی پروای عشق و خواهش جان و تن، از نام و ننگ بریدن و  سر در گرو قوانین طبیعت و عشق  گذاشتن با قوانین اجتماعی بسیاری زمان ها سازگار نبوده و نیست. همین نکته را هم ما در ادبیات غرب در قرن نوزدهم در معشوقه بانو چاترلی یا مادام بواری یا توفان می بینیم. همینطور برخی از رسوم مربوط به آن زمان، مانند ازدواج خواهر و برادر که در آن زمان در خاندان شاهی رایج بوده، امروزه از نظر اخلاقی مخالف عرف، مذهب و قانون هستند. این نکات خشم بسیاری را که به سنجش و نقد ادبی این داستان خارج از چهارچوب زمان اثر می پردازند، برانگیخته تا جایی که مثلا وحید دستگردی منظومه “ویس و رامین” را دشمن ناموس و اخلاق ایران خوانده است. منظومه “ویس و رامین” همچنین بیشتر از منظومه های دیگر به “آتش پرستی” و “گبری” تمایل دارد و این نکته هم نمی توانسته از دید افراد متعصب و ظاهربین دور مانده باشد.

درباره فخرالدین اسعد گرگانی، سراینده اثر قدری توضیح بدهید.

ـ فخرالدین اسعد گرگانی در گرگان به دنیا آمد و در جوانی به اصفهان رفت. در آن جا، ابوالفتح مظفربن محمد حاکم اصفهان از جانب طغرل او را مامور کرد  که  ویس و رامین را به نظم درآورد و وی آن را پذیرفت. اما هیچ اطلاعی از اینکه پس از اقامت در اصفهان (حدود یک سال که در طی آن منظومه را سرود) چه کرد، کجا رفت و چه وقت رخت از جهان بر بست،  در دست نیست. به نظر می آید که در زمان سرودن این منظومه چهل ساله بوده.

اطلاعات بیشتری در مورد سایر آثار این شاعر قرن هفتم وجود دارد؟

ـ این منظومه تقریبا تنها اثر به جا مانده از گرگانی است. به جز این فقط ۱۵ بیت شعر منسوب به او در دست است.

برای نوشتن داستان به نثر، زبان داستان را چگونه انتخاب کردید؟

ـ قبل از شروع کار برگردان از نظم به نثر، مدت زیادی به تامل و تحقیق درباره انتخاب زبان مناسب برای نثر گذراندم، تا حد ممکن داستان ها و قصه های قدیمی ایرانی و غیر ایرانی را با هدف بررسی زبان، دوباره خواندم. منظومه “ویس و رامین” به زبانی بسیار ساده و روان اما نه عامیانه سروده شده و من در نظر داشتم زبانی که برای بازگویی داستان در قالب نثر انتخاب می کنم، حتی الامکان این خصوصیات را داشته باشد. همینطور روی این مسئله که آیا شعر و نثر را، به رسم معمول، با هم در یک جا بیاورم فکر کردم. در نهایت تصمیم گرفتم که داستان را در قالب نثر بدون قطع و بریدگی توسط شعر بیاورم. برای این کار دو دلیل داشتم: حضور همزمان شعر و نثر، خواندن داستان را برای کسانی که به شعر آشنایی نداشته باشند، مشکل می کند و حال آنکه یکی از مهمترین دلایل من در برگردان این منظومه به نثر، راحت تر کردن خواندن داستان  برای همگان صرفنظر از زمینه ادبی افراد بود.  دلیل دوم تجربه شخصی من در خواندن داستان هایی که شعر و نثر را با هم می آمیزند بود: حضور شعر برای تاکید یا توضیح نثر، تمرکز خواننده را از ادامه داستان بهم می زند و تجربه خواندن راحت و روان را به تجربه ای  تبدیل می کند که مملو از مکث و تاکیدهایی است که الزاما به معنای داستان چیزی نمی افزایند، هر چند که حق مطلب را در حق شاعر ادا کنند. به این دلایل تصمیم گرفتم که شعر را با نثر نیامیزم و امیدوار باشم که خواندن این داستان در قالبی ساده و کوتاه باعث تشویق خوانندگان به خواندن اصل داستان در منظومه گرگانی شود.

طرح روی جلد و پشت جلد کتاب با طرح های کتاب های این سبک بسیار متفاوت بود. معمولا همه یک طرح مینیاتور روی جلد می گذارند. شما این طرح را چگونه انتخاب کردید؟

ـ “ویس و رامین” مربوط به زمان اشکانیان یعنی ۲۰۰۰ سال پیش است و من به نظرم مینیاتور که سبکی جدیدتر است و خیلی هم تکرار شده مناسب نیامد. از غزل رضوی، گرافیست جوان ایرانی، خواستم که طرح را بر اساس صحنه ای از داستان بسازد که ویس پس از مدت ها دوری از رامین، سپیده دم در ایوان به شرق چشم می دوزد و رامین را می بیند که همزمان با طلوع خورشید از شرق به سوی او می آید.

داستان های دیگر در این مجموعه کدامند؟

ـ در حال حاضر روی “همای و همایون” خواجوی کرمانی کار می کنم که از جهاتی تاثیر گرفته از “ویس و رامین” است.

در زمینه های دیگر چطور؟

ـ کتاب دیگری براساس تحقیقات میدانی روی مراسم زار در قشم و بندرعباس و همچنین پژوهش در باب این مراسم در کشورهای گوناگون نوشته ام که با عنوان “زار در ایران و کشورهای دیگر” در ایران منتشر شده است.

ضمن سپاس از شما، برایتان موفقیت های روزافزون در پیشبرد اهداف و در معرفی آثار بزرگان و کمک به  آشنایی با فرهنگ پارسی باستان آرزو می کنیم.