شهروند: سهیل پارسا کارگردان، بازیگر، نمایشنامه نویس و معلم و برنده چندین جایزه بومی و جهانی یکی از چهره های نخبه و تأثیرگذار جامعه ایرانی – کانادایی ست. او به نسل اول مهاجران و پناهندگان ایرانی تعلق دارد و از همان ابتدای ورود به کشور میزبانش کانادا به خوبی بر نقش تاریخی خود به عنوان نسل اول مهاجران واقف بود و با وجود مشکلات و موانع متعدد به جای ماندن در حاشیه که معمولا سرنوشت نسل اولی های مهاجر و پناهنده است، در پناه خلاقیت، دانش و سخت کوشی اش از حاشیه به متن آمد و الگو و نماینده ی شایسته ای برای جامعه نوپای ایرانی – کانادایی شد.
او نزدیک به سی سال به طور مستمر در کشور دومش(کانادا) کار کرده و حاصل این تلاش مستمر بردن 40 نمایش بر روی صحنه و ورکشاپهای متعدد در کانادا و دیگر کشورها است. در کارنامه ی درخشان و پربار او نمایشنامه هایی از آنتوان چخوف، بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان، بکت، ژان ژنه ، شکسپیر، محمد رحمانیان، برتولت برشت، فدریکو گارسیا لورکا و اوژن یونسکو دیده می شود.
سهیل پارسا در مورد کمپانی و اخیرترین کارش “باغ آلبالو” که روی صحنه است به “تورنتو.کام” چنین توضیح می دهد:
کمپانی تئاتر مدرن تایمز ۳۰ سال پیش با این اعتقاد که صداها، تجربیات و پیشینه ی افراد می تواند همگام شود و
تئاتری را ایجاد کند که بیانگر این روح جمعی باشد، بنیانگذاری شد. به عنوان هنرمند، ما معتقدیم هویت انسان چند لایه است، بنابراین زیبایی تئاتر ما ناشی از سبک ها و لایه های متفاوت است. در این تنوع، ما به دنبال زیبایی در سادگی و حقیقت در آسیب پذیری هستیم. ما همیشه از طریق یک لنز بین المللی تئاتر را بررسی کرده ایم. در نتیجه، با بازیگران با لهجه های مختلف مانند ارمنی، رومانیایی، امریکای لاتین، فارسی و بلغاری کار کرده ایم؛ ما می خواهیم شناخت درباره ی خودمان به عنوان کانادایی را در صحنه تغییر دهیم.
با توجه به پیشینه من، ایران، همیشه علاقمند به فهم این مهم بودم که چگونه تنوع قومی در تورنتو می تواند در تولید یک اثر خلاق به مثابه یک دارایی عمل کند. اخیرا، پیتر فابریج، کارگردان هنری و من در تلاشیم از طریق پروژه Postmarginal از نگاه سنتی تئاتر اروپا و آمریکای شمالی فراتر برویم و موجبات الهام بخشیدن و خلاقیت بیشتر در تئاتر کانادایی را فراهم کنیم.
ما فکر می کنیم که تنوع فرهنگی نه تنها از لحاظ هویت سیاسی و اجتماعی، بلکه همچنین به عنوان منبع الهام خلاق، از طریق ویژگی های فیزیکی و احساسی مختلف هنرمندان، امکان پذیر است.
نمایشنامه های کلاسیک غربی جایگاه خاصی در تاریخ این کمپانی دارند. من نمایشنامه های شکسپیر، چخوف، ژان ژنه، یوجین یونسکو، لورکا و بکت را کارگردانی کرده ام. من به نمایشنامه های کلاسیک به دلیل کیفیت مسایل اسطوره ای، عرفانی و فلسفی بسیار علاقمندم. نمایش های کلاسیک بیشترین مفهوم آزادی را برای ما به عنوان هنرمند به ارمغان می آورند. من فکر می کنم که لایه های فرهنگی نمایشنامه های کلاسیک در اغلب موارد در طول دهه ها و قرن ها از بین رفته و تبدیل به تجلی بی انتهای «تجربیات انسانی» شده اند. به همین دلیل است که جان سالم به در برده اند و به زبان ها و فرهنگ های مختلف ترجمه و تولید شده اند. به همین دلیل این نمایشنامه ها یک پلت فرم کامل برای ما می سازند تا هنرمندان را از پس زمینه های مختلف گرد آوریم و تئاتری را اجرا کنیم که کانادا و جهان را نشان دهد.