علم بهتر است یا عرفان!؟
به مناسبت سمینار مقدماتی دکتر ایمایی برای سخنرانی استاد عرفان و بودیسم و بنیانگذار “شاد- دینی*”
ریوهو اوکاوا در تورنتو ۶ اکتبر ۲۰۱۹
بعضی اشخاص برجسته و جذاب هستند که در طول عمرت فقط یک بار فرصت دیدار آنان دست می دهد. دکتر جیرو ایمایی، پزشک و انرژی-درمانگر ِ ژاپنی و عضو و استاد ارشدِ دانشگاهِ شاد-دینی 幸福の科学 Kōfuku-no-Kagaku یا Happy Science یکی از این نوادر است.
دکتر ایمایی، سال ۱۹۷۹ میلادی مدرک دکترای خود را در رشته ی شناخت و ساخت داروهای پیشرفته، شیمی ارگانیک و بیوشیمی
از دانشگاه Tohoku ژاپن دریافت کرد و بلافاصله در شرکت های دارویی معتبر بین المللی به تحقیق روی ساخت داروهای پیشگیری و درمان سرطان پرداخت. اما پس از سالها تحقیق به این نتیجه رسید که ریشه ی سرطان می تواند ترکیبی از عوامل فیزیکی، روانی یا روحی باشد. اگرچه تحقیقات و راهکارهایی برای بخش فیزیکی و روانی وجود داشت، ولی بیشتر دانشمندان به قول معروف به “روح” اعتقادی نداشتند و دانش ِ ثبت شده و اثبات شده ی زیادی در این زمینه وجود نداشت. تا اینکه، مثل بسیاری از یافته های علمی که اتفاقی هستند، دکتر ایمایی به طور اتفاقی این دانش را در آموزه های ریوهو اوکاوا، استاد و رهبر ِ Happy Science می یابد. از آن لحظه به بعد، اکنون سی سال است که دکتر ایمایی، زندگی ش را در راه آموختن، آزمودن، ثبت، اثبات، به کاربستن و آموختن ِ شاد-دینی وقف کرده است تا خدمتی به دانش پزشکی و نیز دانش شاد زیستن یا شاد- دینی کرده باشد. او اکنون در روستای Chosei چوسی در دانشگاه اصلی شاد- دینی به آموزش آموزه های معنوی، روحی، نظری و عملی استاد اوکاوا درباره ی بیداری و شفا و رشد روحی مشغول است.
پیش از سمینارش در روز ۲۶ آگوست ۲۰۱۹، می خواستم گفت و گویی ۱ ساعته با دکتر ایمایی داشته باشم، اما وقتی به خود آمدم دیدم ۴ ساعت است که داریم با هم صحبت می کنیم!
در زیر گزیده ای از گفتگویمان درباره ی دانش پزشکی، علم شفابخشی، شواهد عینی و حسی، وجود ارواح و انرژی های نیک و بد، ریشه ی بیماری های سیاسی و دینی و فرهنگی در خاورمیانه همراه با بعضی موضوعات قابل توجه دیگر را می خوانید. امیدوارم که دروازه ای به سوی جهان شگفت انگیز ِ معنوی و اسرار ِ ازلی و ابدی یی باشد که معمولا از چشم و گوش ِ مردمان پنهان نگه داشته شده اند. این شما و این هم حقایق ِ ناگفته و ناشنیده از زبان دکتر ایمایی.
دکتر ایمایی، شما خود را یک انرژی- درمانگر و شفابخش ِ معنوی می دانید. آیا شما منکر ِ علم ِ تجربی مدرن هستید؟
هرگز! من همه ی پژوهش ها و دستاوردهای علوم تجربی مدرن را دنبال می کنم و در شفابخشی خود از آن ها استفاده می کنم. فقط، طبق تئوری یا تز ِ اصلی من، که همخوان با آموزه های استاد ریوهو اوکاوا می باشد، مشکل علم مدرن این است که بیش از حد به عوامل فیزیکی، و تا حدی عوامل روانی، ِ موثر در بیماری و درمانگری می پردازد در حالی که عوامل روحی را کلا نادیده می گیرد. علم مدرن برای درمان بیماری های فیزیکی همچون عفونت و دردها و بیماری هایی که منشأ فیزیکی دارند موثر و مفید است. در کنار این ها، علم روانشناسی پس از فروید دری به دنیای روان گشود و امروزه علوم شناختی Cognitive Sciences آغاز به ثبت و اثبات ِ علائم روانی کرده اند. ولی علوم تجربی، روانشناسی و شناختی هنوز از پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری های Chronic ادامه دار و تکرارشونده عاجزند. چرا؟ چون عامل ِ سوم، که مهمترین عامل در ایجاد و درمان بیماری ها است را نادیده گرفته و می گیرند، یعنی عامل ِ روح. اینجاست که پزشک اعظم، استاد اوکاوا، بنیانگذار و مدیر شاد- دینی وارد میدان شده تا علم و دانش ما را کامل کند که من یکی از دانش آموختگان و فارغ التحصیلان دانشگاه معنوی و روحی ایشان هستم.
چطور شد شما که پژوهشگر و متخصص ارشد پزشکی و داروسازی مدرن بودید در راه ِ معنویت و روحانیت افتادید!؟
بهتر است بگوییم چطور به مرتبه ی معنویت و روحانیت ترفیع درجه گرفتم! من در یکی از بزرگترین شرکت های پزشکی و داروسازی کار می کردم تا ریشه ی سرطان را بیابم که ما را به ثروت ِ میلیون دلاری ِ درمان سرطان می توانست برساند. ولی تحقیقات علمی ام مرا به این نتیجه رساند که ریشه ی اصلی سرطان فیزیکی نیست تا با داروهای مادی درمان شود. هر چند این رازی است که شاید منفعت شغلی ام به عنوان داروساز ایجاب کند پنهانش کنم، ولی به عشق ِ اِلکانتاره El-Cantare، برترین خدای زمین و منظومه ی شمسی، آن را به رایگان به جهانیان می گویم.
می توانید مثال یا شاهدی برای فرضیه تان بیاورید؟
صد در صد. از بزرگترین شواهد، سونامی فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ میلادی است. به زبان ساده، پس از اختلال در الکتریسته ی رآکتورها، هزاران ژاپنی در معرض رادیو اکتیو قرار گرفتند. دانشمندان گفتند که این افراد در خطر فوری و شدیدِ سرطان قرار دارند. ولی هنوز پس از سالها، تحقیقات و آمار نشان داده که در میان مردم فوکوشیما و اطراف آن، میزان سرطان هیچ تفاوتی با میزان آن در میان مردم ساکن در جاهای دیگر ژاپن ندارد! این مسئله دانشمندان ِ عموما بی خدا را گیج کرده ولی زیاد صدایش را در نمی آورند. ولی استاد اُکاوا، ده ها سال پیش از سونامی فوکوشیما و انتشار تحقیقات و آمار، به روشنی گفته بود که بیشترین دلیل ِ سرطان، روحی و روانی است. ناگفته نماند که حتی بیشتر قربانیان ِ بمب های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در پایان جنگ جهانی دوم نیز به خاطر حرارت و موج شدید ناشی از انفجار کشته و مجروح و بیمار شده اند نه فقط به خاطر قرارگرفتن در معرض رادیواکتیو.
اصلا چطور با آموزه های استاد اوکاوا و شاد-دینی آشنا شدید؟
من عاشق کتاب هستم و جستجوگرانه کتاب فروشی ها را می گردم. به خاطر شغلم در داروسازی و تمرکزم روی این که چطور بدن می تواند خود را از ویروس و بیماری محافظت کند طب سنتی چینی را مطالعه می کردم. در میان آثار مربوط به طب سنتی چینی، کتابی را یافتم که نوشته ی استاد ریوهو اوکاوا بود به نام “پیام های معنوی از شین-جی تاکاهاشی” که در آن به تعلیم، پیرایش و صیقل دادن روح از طریق مدیتیشن و مکاشفه اشاره می شد. پیام های استاد اوکاوا انگار با قلب و روحم صحبت می کردند و این باعث شد به سخنرانی استاد اوکاوا بروم که نام آن The Principle of Love “طریقت عشق” بود. در راه بازگشت از سخنرانی در قطار، کتاب The Laws of the Sun “قوانین خورشید” ایشان را خواندم.
در آن زمان علاقه مندان به عضویت باید مقاله ای درباره ی چند کتاب و سخنرانی استاد می نوشتند و به دفتر مرکزی شاد-دینی می فرستادند که فقط ۴۰ درصد از ثبت نام کنندگان پذیرفته می شدند. من با نمره ی بالایی قبول شدم و مسئول شدم در شهر محل سکونتم به نام Kokura تعداد ۲۰۰۰ نفر را برای اولین سخنرانی استاد اوکاوا در آن شهر ثبت نام کنم، که شکر خدا با همکاری اعضای دیگر توانستم آن را انجام دهم.
در اصل، ریشه و دلیل سرطان چیست؟
به زبان ساده، بعضی سلول ها کارکرد طبیعی خود را از دست می دهند و تبدیل به سلول سرطانی می شوند. در حالت عادی، دستگاه ایمنی بدن این سلول ها را از بین می برد تا رشد نکنند و سلول های دیگر را سرطانی نکنند. وقتی دستگاه ایمنی بدن ضعیف شود یا خوب عمل نکند این فرایند انجام نمی شود. به عبارت دیگر وقتی دستگاه ایمنی فرق بین سلول های سرطانی و سلول های دیگر را تشخیص نمی دهد سرطان رشد می کند.
جالب است. انگار وقتی بدن، قدرت تشخیص بین نیک و بد را از دست می دهد، سرطان رشد می کند. طبق تئوری شما می توان نتیجه گرفت افرادی که به مذهب و عرفان و مدیتیشن باور دارند به نوعی Enlightenment یا آگاهی روانی و روحی شان نسبت به نیک و بد رشد می کند و همین آگاهی، آگاهی و قدرت تشخیص بدنی شان را نیز افزایش می دهد تا بین سلول های نیک و بد تفاوت درستی قائل شوند.
این هم تعبیر جالبی است.
فرض کنیم تئوری استاد اُکاوا و شما درست است و بسیاری از بیماری ها از جمله سرطان ریشه ی روحی دارند و از طریق آموزش و مراقبت روحی و معنوی هم می توانند درمان شوند. آیا بیماری هایی که ریشه ی جسمی و فیزیکی دارند نیز از طریق روحی می توانند درمان شوند؟
تجربه و تحقیقات و شواهد به دست آمده توسط خود من اثبات می کند که بله. در بسیاری موارد بیماری هایی که ریشه ی جسمی و فیزیکی دارند را از طریق ارتباط و آموزش های روحی می توان درمان کرد. روح و روان انسان توانایی های خارق العاده ای دارند. اگر خوب دقت کنیم می بینیم که حتی یک کودک می تواند بیماری یی جسمی را در خود تولید کند و سپس آن را برطرف کند!
مثلا تحقیقات نشان داده گاهی کودکان برای فرار از مدرسه، جلب توجه والدین، یا آزار اطرافیان، در دل خود آرزو می کنند که در زمان خاصی بیمار شوند و چنین هم می شود. سپس بعد از رسیدن به مقصودشان در زمان مقرر، بدون هیچ درمان فیزیکی، بیماری شان رفع می شود و سالم و سرحال می شوند.
البته بزرگسالان نیز به دلایلی مشابه، بیماری هایی را در خود می توانند به وجود آورند که به خاطر قدرت روحی شان می تواند شدیدتر و مرگبارتر باشد. یا گاهی انسانها دردهایی را در بدن خود به وجود می آورند تا حواس شان را از مشکلات پیچیده ی زندگی یا گذشته ی دردناک شان پرت کنند. همچنین، استاد اُکاوا می گوید در بعضی موارد، زن یا شوهر می توانند به طور ناخودآگاه در خود سرطان به وجود آورند. مثلا گاهی سرطان سینه ی زنان به خاطر این می تواند باشد که شوهر به زیبایی های جسمی همسرش توجهی نمی کند و زن، به طور ناخودآگاه سرطان سینه را در خود رشد می دهد تا: ۱) با جلب توجه شوهر برطرف شود ۲) و یا اینکه متاسفانه با قطع اجباری پستان ها شوهرش را از زیبایی سینه های خود محروم کند! همین نکته درباره ی سرطان پروستات مردان نیز می تواند درست باشد یعنی مرد ممکن است سرطان پروستات را به طور ناخودآگاه در خود رشد دهد تا همسرش را به خاطر عدم توجه به شوهرش تنبیه کند! مطمئنم این مطالب برای بعضی شگفت انگیز یا غیرقابل باور به نظر می رسند به ویژه برای کسانی که تعالیم و تجربیات روحی ندارند. ولی من به عنوان یک پزشک وظیفه ی خودم می دانم که حقیقت را چنان که از استاد اُکاوا آموخته ام و همان طور که در بیماران خود دیده ام برای شما بیان کنم. این که دلیل اصلی یک بیماری در یک بیمار خاص چیست از یک شخص به شخص دیگر متفاوت است و آموزه های استاد اُکاوا فقط یک تصویر و مسیر کلی را به ما نشان میدهد. یافتن ریشه های روانی و روحی بیماری ها و درمان مختص به هر کس بسته به اظهارات صادقانه ی او به پزشک شفابخش اش؛ بررسی بی طرفانه، تخصصی و دقیق ِ شفابخش ِمتخصص؛ و جستجوی خود بیمار در دنیای پیچیده ی روانی و روحی اش دارد.
نتیجه ی شفابخشی هایتان را چطور می سنجید، بخصوص که دستگاهی برای تشخیص روح شفایافته وجود ندارد؟
متوجه طنز شما هستم! این سخن استاد اوکاوا می تواند روشنگر باشد که می فرمایند: “کس دیگری می تواند بدن شما را بشوید، ولی هیچ کس نمی تواند روح شما را بشوید و پالایش دهد. فقط خود شما می توانید روح خود را پالایش دهید و بپرورید.” در جلسات شناخت و رشد و شفابخشی روحی که من در آنها تخصص دارم، بیشتر تمرکزم روی این است که راه شفا یافتن طبق آموزه های استاد اوکاوا را به شرکت کنندگان نشان دهم و به قول معروف، به جای دادن ماهی به آنان، ماهیگیری را به آنها بیاموزم. سپس، این خود ِ شفاجو است که با آموختن، تمرکز، مدیتیشن، خودشناسی و خودباوری و پرورش روحش قادر می شود که خود را شفا بخشد. حفظ و تداوم این شفا نیز نیاز به تمرین و آموختن و مدیتیشن مداوم دارد تا از بیماری های دیگر و از دست دادن شفا پیشگیری شود. این کاری است که همه ی ما، از شاگرد تا استاد، در مکتب شاد-دینی انجام می دهیم.
آیا همیشه بیماری های یک نفر فقط از روح و روان خود او سرچشمه می گیرند، یا اینکه بیماری کسی می تواند نتیجه ی افکار و انرژی های منفی اطرافیان او باشد؟
بیماری یک بیمار، می تواند به خاطر افکار و انرژی های منفی اطرافیان او نیز باشد.
پس اگر این نظریه را در سطح سیاسی بررسی کنیم، آیا بمباران اتمی ژاپن توسط متفقین، تنبیهی کیهانی بود برای افکار و گفتار و کارهای بد ِ مردم یا حکومت ژاپن، یا اینکه ارواح و افکار منفی مردم کشورهای دیگر نقش موثرتری بازی کرده اند!؟
در سطح سیاسی نیز چنین است و ممکن است ملتی به خاطر افکار و گفتار و کردار ملت ها یا دولت هایی دیگر قربانی شوند و زجر بکشند. مثال ژاپن در جنگ دوم جهانی مانند هر رویداد سیاسی و تاریخی دیگر ابعاد مختلفی دارد که الان زمان نداریم به جزئیات آن بپردازیم.
من درباره ی زادگاهم ایران همین حس را دارم. قبول دارم که ایران پیش از یورش تازیان یا ایران پیش از ۱۹۷۹ میلادی، جامعه ی آرمانی و بدون اشکالی نبود، ولی آنقدر منفی هم نبود که به فجایع بعدی بینجامد. سخن شما به من الهام می دهد تا تاثیر و قدرت انرژی های منفی ِ ملت ها و مذاهب دیگر را نیز در ویرانی ایران در نظر بگیرم. به هر حال، طبق فرمولی که شاد-دینی ارائه می دهد، شاید اگر ملت قربانی، افکار و گفتارها و کردارهای مثبت اش قوی تر می بود از فاجعه جلوگیری می شد. ولی اکنون راه نجات ملت قربانی چه می تواند باشد؟ شاید وقتی افکار و گفتارها و کردارهای مثبت اش را قوی تر کند بتواند از باتلاق و چرخه ی باطلی که در آن است بیرون بیاید. طبق درک من نسبت به بیش از ۱۰ کتابی که از استاد اوکاوا خوانده ام، فکر کنم اگر مردم ایران آموزه های استاد اوکاوا همچون آموزه های چهارگانه ی “مهرورزی، خرد ورزی، خودشناسی (شناخت قوت ها و ضعف های خود)، و پیشرفت” را بشناسند و به کار بندند و از روحیه ی فروتنی و همکاری گروهی ژاپنی ها بیاموزند، بتوانند ایران بهتری را بسازند.
آرمان مثبت و امیدوارانه ای است.
در پایان، نظر پزشکان و دانشمندان درباره ی آموزه های شاد-دینی چیست؟
نظرات شان متفاوت است، بعضی شان آموزه های استاد اوکاوا را بسیار موثر، واقعی و عملی می دانند. ولی بعضی شان با دیده ی شک و انکار به آنها می نگرند. یکی از دانشمندان مخالف، برادر بزرگ خود من Kazuhiro کازوهیرو است که هر چه کتاب های استاد اوکاوا را به او هدیه می دهم، ظاهرا آن ها را نخوانده کنار می گذارد. ولی اخیرا تجربه ی روحی عجیبی داشته که علم مدرنی که به آن باور دارد از توضیح آن عاجز است. چندی پیش، برادرم در استخر خوابش برد و زیر آب فرو رفت. در حالتی نزدیک به بیهوشی، مرا دید که صدایش می زنم و می گویم: بیدار شو، بیدار شو! ناگهان از خواب پرید و از آب بیرون آمد و نجات پیدا کرد. او برادر بزرگ من است و چنان که او یک دانشمند داروشناسی است، من راه او را دنبال کردم. امیدوارم در عرفان و حقیقت جویی، او راه مرا دنبال کند، چنان که من از استاد اوکاوا پیروی می کنم. (خنده ی دوباره)
* تا کنون به زرتشتیان، “بِه دینان” هم می گفتند، پیروان بابک خرمدین را “خرم دینان” می نامیدند، و اینک، چه واژه ای بهتر از “شاد-دینان” برای نامیدن پیروان مکتبی که معروف است به “دانش شاد زیستن!؟” شاد-دینی ترجمه ی درستی برای Happy Science است چون در زبان اوستایی، دین و دانش با هم همریشه اند. در زبان اوستایی، دین یعنی بینش و وجدان و در پارسی نیز “دا” و “دانش” از یک ریشه اند. پس شاد-دینی یعنی دانش، بینش و آگاهی ِ شاد زیستن.