مسئله خشونت اسلام به طور مکرر در رسانه ها مطرح می شود. گویا اسلام بیش از دین های دیگر مستعد خشونت ورزی است به دلایلی که مربوط به خود متن قرآن یا شخصیت بنیانگذار آن [حضرت] محمد، که به همان اندازه که رهبر مذهبی بوده رهبر جنگی نیز بوده است.

«خداوند تو این مردم را تسلیم تو خواهد کرد و براین مردمان وحشتی مستولی خواهد کرد که باعث از بین رفتنشان شود. او پادشاهانشان را مغلوب تو خواهد ساخت و تو آنها را ازبین خواهی برد، هیچ کس در برابر تو تاب نخواهد آورد و تو همه آنها را ازبین می بری ».

آیا این فراخوان به کشتار از متن قرآن است؟ نه، از متن تورات، عهد عتیق، کتاب ششم، آیه های ٢٣ و ٢۴ استخراج شده است. همچنین، در همین متن می توان خواند:

«به دشمنان حمله و آنها را قطعه قطعه کنید! و اینک، همه فرزندان ذکور را بکشید و همه زنانی که مرد به خود دیده اند را بکشید». ( تورات، بخش ٢۶، آیه های ١۶ و ١٧).

«گمان مبرید که من برای برقراری صلح برروی زمین آمده ام؛ من برای آوردن صلح نیامده ام، برای حکمفرما کردن شمشیر آمده ام. من آمده ام تا بین پدر و پسر، دختر و مادر، عروس و مادر شوهر تفرقه ایجاد کنم. انسان دشمنانش را در خانه خود خواهد داشت». (انجیل ماتیو، بخش ۵، آیه های ٣۶- ٣۴).

این گفته ها را نیز می توان از عیسی مسیح نقل کرد:

«در مورد دشمنان من، کسانی که نمی خواستند من برآنها حکم برانم را به اینجا بیاورید و جلوی من گردنشان را بزنید!». (انجیل لوقا، بخش ١٩، آیه ٢٧).

 

توجیه اتحادها و جنگ ها

قرآن نیز به نوبه خود پر از مطالب وحشتناک است. آیا بیش از دیگر متون مقدس؟ ژاکلین شابی، تاریخ دان به قرائتی مردم شناسانه از متن قرآن پرداخته و فرازهای خشونت گر قرآن را با فراز های مشابه آن در انجیل تطبیق داده است (١). به نظر او، در نهایت خشونت موجود در قرآن کمتر از میزانی است که در تورات یافت می شود. دلیل ساده این امر این است که قرآن در چهارچوب روابطی قبیله ای وجود داشته که در آن جنگ سریع پایان می پذیرفته زیرا قانون قصاص (چشم در برابر چشم) برای بقایِ خودِ گروه های متنازع خطرناک بوده است.

این نیز درخور توجه است که در زمانی که این متن ها نوشته شده اند، توجهی به حقوق بشر یا قوانین جنگ نبوده و به ذهن تقریبا هیچ کس خطور نمی کرده که با مجازات مرگ مخالفت کند.

متون مقدس کمتر از آن که علت جنگ ها باشند توانسته اند در دوره های مختلف خشونت را توجیه نمایند، اما این امر همیشه علیه «دشمنان ایمان» نبوده است. چنان که جک گودی، مردم شناس بریتانیایی در مورد امپراتوری عثمانی عنوان می کند که در قرن شانزدهم به صورت «عنصر کلیدی سیاست اروپا» درآمد:

«درسال ١۵٣٩، شارل پنجم، در حالی که نمی توانست با پروتستان ها به توافق برسد، کوشید که با عثمانی ها به ترک مخاصمه دست یابد. در مجارستان، هنگامی که فردیناند هابسبورگ خود را شاه اعلام کرد، رقیبش ژان اول زاپولیا با سلطان عثمانی متحد شد تا از تاج و تخت خود محافظت کند. فردیناند در زمان خود در پی همان حمایتی بود که دیگران قبل و بعد از او بودند: فرانسوای اول برای مقابله با قدرت امپراتوری؛ الیزابت ایر برای ساختن جبهه ای در برابر قدرت کاتولیک ها».

و هر حاکمی در متون مذهبی مطالبی برای توجیه اتحاد خلاف طبیعت خود یافت.

با این حال، نقش دین ها در جنگ های قرن های نوزدهم و بیستم تعیین کننده به نظر نمی رسد. جنگ روسیه توسط ناپلئون بناپارت در سال ١٨١٢ «فاجعه هولناک»ی بود که زمینه را برای خشونت های آینده در جنگ جهانی اول (٣) آماده کرد. در مورد دو جنگ جهانی قرن بیستم، دین در آنها نقشی ثانوی داشت در حالی که ایدئولوژی های «غیرمذهبی»، کمونیست ها، ملی گراها، نازی ها و فاشیست ها در آن جایگاهی مرکزی داشتند.

تفسیرهای متفاوت

متن های مذهبی، که قدمتی چند صدساله یا حتی چندهزارساله دارند، غالبا با مفاهیمی مبهم نگاشته شده اند که راه را برای انواع تفسیر و جدل باز می گذارد. حتی کلیسای کاتولیک، که گرد محور پاپ کیش شخصیت ایجاد کرده ـ به خلاف اسلام ـ داور جریان های گوناگونی است که از هواداران مذهب رهایی بخش تا تندروهای مرتجع را تشکیل می دهند.

در اسلام این امر بیشتر است، زیرا در آن هیچ مرجع عالی برای حل اختلافات وجود ندارد ودر طول تاریخ تفسیرهای متفاوتی از قرآن ارایه شده است. به این ترتیب، در سال ١٩۵٠، زنان مصری برای درخواست حق رای به خیابان ها آمدند؛ الازهر، بالاترین مرجع اسلام سنی، با نشر فتوایی اعلام کرد که رای دادن زنان برخلاف مبانی دینی است؛ ده سال بعد، زنان در بیشتر کشورهای مسلمان رای می دادند.

درواقع، در قرآن سوره های «خشونت آمیز» وجود دارد ولی آنچه مهم است این است که توسط این یا آن مفسر چگونه تفسیر می شود. آنچه که شیخ سی حمزه بوبکر درباره این سوره قرآن: «در راه خدا با کسی که به جنگ شما می آید بجنگید اما از حد مجاز فراتر نروید، زیرا خداوند متمردان را دوست ندارد» (سوره بقره، آیه ١٩٠) تفسیر کرده را در زیر می خوانیم:

«این آیه محکوم کردن همه شکل های خشونتی است که نسبت به زنان، کودکان، سالخوردگان، بردگان یا مومنان و به طور کلی کسانی که در جنگ شرکت ندارنداِعمال می شود. شکنجه گران باید درباره این توصیه قرآن تعمق کنند. تخریب ساختمان ها، ازبین بردن درختان یا محصولات کشاورزی و کشتار حیوانات نیز تمرد از فرمان الهی محسوب می شود (۴)».

البته این تفسیری نیست که مفتی های القاعده یا سازمان حکومت اسلامی (داعش) از قرآن می کنند.

 

متن های مذهبی آنی می شوند که مومنان تفسیرش می کنند

برای رجوع دیگر بار به مطالعه تاریخی و مردم شناسانه قرآن، باید به این واقعیت توجه کرد که درگیری های زمان نزول قرآن تنها گروه های محدودی را دربر می گرفته و کافران و کسانی که به فراخوان پیامبر پاسخ می گفتند تنها به این گروه ها و هواداران آنها محدود می شد و نه به طور کلی به پیروان مذاهب دیگر اعم از مسیحی، یهودی یا فرقه های گوناگون یا حتی غیر مذهبی ها.

تعمیم کافران تفسیری است که توسط جریان های افراطی اسلام با نیت های سیاسی ـ مذهبی انجام می شود. این نادرست است که منتقدان اسلام آنها را به عنوان تفسیرهایی عادی معرفی می کنند که مطابق با قواعد مذهبی است، درحالی که باید یادآوری شود که به اندازه مسیحیت از گوناگونی برخوردار است.

ضرورتی ندارد براین واقعیت تاکید شود که مسیحیت، که خود را به عنوان دین عشق به آینده می نمایاند، توسط فاتحان آمریکا برای ازبین بردن بومیان این قاره مورد استفاده قرارگرفت، اما به این خاطر مدعی شدن که این دین باعث جنگ ها شده یا طبیعتی خشن دارد، ایده نادرستی است. واقعیت این است که از همه باورها می توان برای ایجاد درگیری و جنگ استفاده کرد. قرآن، تورات یا انجیل (یا حتی متون بودایی) نه متن های صلح جو هستند و نه جنگ طلب؛ نه فراخوان به عشق است و نه فراخوان به نفرت. چیزی هستند که مومنان بنابر شرایط تاریخی و اجتماعی دایم متغیر، آنها را تفسیر می کنند.

۱- la phrase suivante a étérajoutée le 15 octobre 2018 à la suite d’uneremarquefaite aux auteurs par Gilbert Achcar.

۲- Friedrich Engels, La Guerre des paysansenAllemagne (1850), Editions sociales, 1974, p. 50.

۳- Jacqueline Chabbi, Les trois piliers de l’Islam. Pour une lecture anthropologique du Coran, Le Seuil, 2017.

۴- Jacques Goody, L’Islamen Europe. Histoire, échangesetconflits, La Découverte, 2004.

۵-Marie-Pierre Rey, L’effroyabletragédie. Une nouvelle histoire de la campagne de Russie, Flammarion, 2012

۶- Le Coran, traduit et commenté par le cheikh Si Hamza Boubakeur, Maisonneuve & Larose, 1995.

۲۱ اکتبر ۲۰۱۸

منبع: ROLAND LAFFITTE