در روز پس از قیام شکست‌خورده علیه نیکولاس مادرو، النا مدینای پنجاه و یک ساله خسته و مانده به دیواری رو به روی یک آپارتمان چند طبقه در آودندیا فرانسیسکو دماریندای کاراکاس تکیه داده. او از ساعات اولیه روز در راه بوده. از کاتیا، یک محله ی عظیم فقیر نشین در شمال غربی کاراکاس می‌آید.

با تردید به طرفداران رهبر مخالفین، گوایدو که به سمت تظاهرات بعدی حرکت می‌کنند، نگاه می‌کند و می‌گوید :«با این تجمعات اعتراضی که نمی‌شود رژیم را عوض کرد.» بعد از جا برمی‌خیزد و به صف تظاهرکنندگان می پیوندد.

این همان پارادوکس گوایدوست. مردی که در ژانویه طبق قانون اساسی خود را رئیس جمهور خواند و بعد  که تمام تلاشش را کرد تا حکومت را به شکل نظامی سرنگون کند، بزرگترین شکست ماه های اخیر را خورد، اما یک روز بعد باز هم هوادارانش برای رهبر محبوب شان به خیابان می‌آیند و طوری برایش هورا می‌کشند که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده باشد. 

گوادیو در میدانی زیر آفتاب داغ سرظهر در شرق کارکاس که پر از نیروهای اپوزیسیون است ایستاده و به مردم امیدواری می‌دهد :«اگر ما بتوانیم به فشار آوردن در اعتراضات خیابانی ادامه دهیم، به پیروزی نزدیک‌تر خواهیم شد.» و مردم یک صدا فریاد می‌زنند :«رئیس جمهور، رئیس جمهور.» در حالی که درست در این لحظه سرنگونی رقیب او مادرو از هر زمانی دورتر به نظر می‌ رسد.

در روز سه شنبه گوادیو اعلام کرد که مبارزه علیه مادرو به مرحله ی نهایی رسیده است. در یک ویدئوکلیپ که از همان سر صبح به سرعت برق و باد در شبکه‌های اجتماعی تمام کشور پخش شد، پشت او سربازانی ایستاده بودند که گفته می‌شد به مخالفان پیوسته اند. در میان شان هم لئوپولدو لوپز معروف ترین زندانی سیاسی ونزوئلا به چشم می‌خورد. نگهبانانش او را بعد از پنج سال حبس صاف و ساده آزاد کرده بودند و او هم از قرار به گوایدو پیوسته بود. 

اما در پایان این روز شلوغ و سردرگم این گوایدو بود که باید خود راپنهان می‌کرد تا به چنگ جاسوسان مادرو نیافتد و لوپز هم با زن و دخترش به سفارت اسپانیا پناهنده شد. مارودو پیروز شد و در جمع ژنرال هایش در تلویزیون دولتی اعلام کرد که کودتای رقیب شکست‌خورده است. 
گوایدو نیروی مخالف را دست کم گرفته بود؟ عملی که به نظر یک اقدام بی مقدمه می‌آمد، کاری از سر درماندگی بود چون او خود را در خطر دستگیری می‌دید؟ یا آمریکایی ها به متحد خود امیدواری بی‌اساس دادند؟

گوادیو روز چهارشنبه از جایی ناشناس و با عجله پیام داد :«قدرت های خارجی جلوی سرنگونی دیکتاتور را گرفتند.» پیش از آن وزیر امور خارجه ی آمریکا مایک پمپئو مدعی شد که مادرو هواپیمایی برای بردن خود به تبعید آماده کرده بود، اما روسیه او را به ماندن تشویق کرد. مادرو این را تکذیب می‌کند. 

از حرکات واشنگتن چنین برمی آید که دنیا دارد به دوران جنگ سرد بر‌می‌گردد. حکومتی چون دونالد ترامپ که در کل می‌خواهد خود را از اختلافات خارجی دور نگه دارد، حالا حکومت ونزوئلا را با اقدام نظامی تهدید می‌کند. 

بعضی از مشاوران ترامپ چون الیوت آبرامس جزو چهره‌های جنگ سرد هستند که در دهه ی هشتاد جنایات جنگی نظامیان در الساوادور را مشروع جلوه دادند و بودجه ی مخفی برای چریک های مخالف را تأمین کردند که از هندوراس با ساندینیست‌های چپ نیکاراگوئه بجنگند.
اما حالا مسکو و هاوانا در دست داشتن نخ ها در کاراکاس را تکذیب می‌کنند و آمریکا نمی‌تواند دلیل کافی برای دخالت مسکو در رابطه با شکست گوادیو ارائه کند.

به نظر می‌رسد که آمریکا در سیاست ونزوئلایی اش دچار اشتباه شده و حالا سعی می‌کند کار غیر حرفه‌ای اش را یک جوری راست و ریست کند. جان بولتون مشاور امنیتی اعلام کرد :« مادرو در محاصره ی یک مشت پیمان شکن چون عقربی در لیوان گیر کرده.»

استراتژی آمریکایی ها به نظر این ست :«آنها سعی می‌کنند که در میان همدستان مادرو تفرقه بیاندازند.» بولتون سرنگونی مادرو را اولین قدم در جارو کردن سه گانه ی دیکتاتوری می‌داند، او حکومت های چپگرا را در ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا این طور می‌نامد. اپوزیسیون ونزوئلا، در ترامپ مهم‌ترین متحد خود را می‌بیند، اما میزان دخالت روسیه و کوبا را در نیکاراگوئه به سختی می‌شود حدس زد. مسکو به کارکاس سلاح می‌فروشد، کنسرن های روسی نفت ونزوئلا را می خرند. گفته می‌شود که سربازهای مزدور روسی از ماه ها پیش در آنجا مستقر شده‌اند تا از مادرو حفاظت کنند. اما بعید است پوتین به خاطر ونزوئلا با آمریکا درگیر شود. 

برای هاوانا اما کاراکاس اهمیت خیلی بیشتری دارد. کاراکاس به متحد سوسیالیست خود نفت ارزان می‌فروشد، اگر کمک‌های ونروئلا نباشد، احتمال دارد کوبا دوباره چون سالهای آغازی دهه ی نود و فروپاشی اتحاد شوروی در وضعیتی بحرانی قرار بگیرد. رهبر پیشین کوبا رائول کاسترو هم اخیراً به مردم کشورش هشدار داد که در انتظار دوران دشواری باشند. 

رهبر انقلاب کوبا فیدل کاسترو و جناح چپ دولت ونزوئلا هوگو چاوز که حالا هر دوشان از دنیا رفته اند، آرزوی در هم آمیختن این دو کشور را تحت رهبری دولت انقلابی داشتند. . چاوز ده هزار پزشک کوبایی را به ونزوئلا آورد. پست های کلیدی را در ارتش و سازمان امنیت با کمک آن‌ها به دست گرفت. کوبایی ها دادن شناس‌نامه ها و بخش امنیتی ارتش را در کنترل خود داشتند.  به گفته ی ژنرال پیشین ارتش در گفتگو با اشپیگل: «در بزرگترین مرکز نظامی کشور،۳۰۰ سرباز کوبایی مستقر هستند. آن‌ها بیش از همه در بخش مشاوره و امنیتی فعالند. دلیل پیوستن تعداد کمی از سربازان به گوادیو، برقراری یک سیستم جاسوسی تام و تمام توسط کوبا در سربازخانه های ونزوئلاست.»

نیروهای اپوزیسیون ونزوئلا در گفتگو با وزیر خارجه ی آلمان هایکو ماس که در این هفته به آن منطقه سفر کرده بود بر این نکته تأکید کردند که مهمترین کمک را مادرو نه از روسیه بلکه از نیروهای امنیتی کوبا می‌گیرد که هر جنبشی را به خشن ترین شکل ممکن سرکوب می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند که اتحادیه ی اروپا به کمک آمریکا و کشورهای گروه لیما به هاوانا فشار بیاورند.  واشنگتون دوباره بعضی از سلاح های دوران جنگ سرد را فعال کرده است. دولت ترامپ می‌خواهد هاوانا را برای حمایت از مادرو با تحریم های جدید مجازات کند. قوانینی که بیش از همه به شرکت های اروپایی که در بخش جهانگردی کوبا سرمایه‌گذاری کرده‌اند، ضرر خواهد رساند. به همین دلیل اتحادیه ی اروپا تحریم علیه کوبا را رد می‌کند. دیپلمات های اروپایی پشت دست از هم می‌پرسند که آیا به رسمیت شناختن گوادیو تصمیمی عجولانه نبوده است. 

اروپایی‌ها بر سر یک دوراهی گیر کرده اند: از یک سو نمی‌خواهند همراه ترامپ وارد یک جنگ صلیبی ایدئولوژیک شوند که می‌تواند تمام منطقه را به آشوب بکشاند، از سوی دیگر نمی‌توانند شاهد به ویرانی کشاندن کشور به دست حکومت مادرو باشند. ونزوئلا روابط تاریخی و اقتصادی بی شماری با اروپا دارد.

ماس پس از دیدار با مخالفان مادرو گزارش داد که از نقطه نظر اپوزیسیون تشدید تحریم مادرو و همدستانش کاری مفید است. وزیر امور خارجه ی آلمان در این دیدار تأکید کرد :« ما باید در این مورد با متحدان اروپایی خود مذاکره کنیم و با جدیت تحقیقات مان را درباره ی تحریم علیه دارو دسته ی مادرو انجام دهیم.» 

وقت زیادی اما وجود ندارد، چون مادرو از این پیروزی مقطعی استفاده خواهد کرد تا قدرتش را تحکیم کند. او مخالفانش را تهدید می‌کند و سه دادستان ویژه قرار است کسانی را که برای کودتای شکست‌خورده مسئولند به دادگاه بکشانند. سرکوب هواداران گوادیو شدت یافته و در روز پنج شنبه دادگاهی حکم دستگیری دوباره ی لوپز را صادر کرد. 

بعد از تظاهرات همبستگی با گوادیو در روز چهارشنبه سیاه پوشان گارد بدنام پلیس ویژه به تعقیب تظاهرکنندگان پرداختند تیراندازی شد و حداقل یک تظاهر کننده به قتل رسید و بیش از پنجاه نفر زخمی شدند. 

سربازانی که به گوادیو پیوسته بودند، حالا مخفی شده اند. بیست و پنج نظامی در سفارت برزیل پناهنده اند. محل اقامت گوادیو معلوم نیست. در کاراکاس می‌گویند که او هر شب جایش را عوض می‌کند. 

هوادارانش اما معتقدند که جنگ هنوز ادامه دارد و آن‌ها شکست نخورده اند. جوزه تران یک دانشجوی بیست و چهار ساله می‌گوید :« شرایط مثل یک ترازوست . گاهی به نفع آن‌ها و گاهی به نفع ما بالا و پایین می‌رود.» این جوان به‌موقع تظاهرات را ترک کرد. مزدوران رژیم نتوانستند او را بگیرند. حالا به میله های ایستگاه شاکو تکیه داده. لباس هایش غرق عرق و خاکی ست. وقتی که گوادیو اعلام تظاهرات بعدی را بکند او هم شرکت خواهد کرد:«من آنقدر در خیابان می‌مانم تا مادرو سقوط کند.»اشپیگل:۰۴. ۰۵. ۲۰۱۹