طرح مخفیانه جمهوری اسلامی برای نابودی یک جامعه مذهبی

در هفت شماره متوالی در شهروند به نقل از سایت بنیاد برومند پرونده هفت تن از هموطنان بهایی مان را که توسط نظام جمهوری اسلامی به قتل رسیدند منتشر کردیم، تا مشتی باشد نمونه ی خروار.

این زنده یادان عبارتند از: عزت الله عاطفی- عنایت الله اشراقی- احمد رضوانی- حسن رستگار- رویا اشراقی – اختر ثابت و کشتاسب ثابت راسخ. 

همانگونه که ملاحظه کرده اید بنا به اسناد و مدارک صرفا به دلیل بهایی بودن، که از نظر رهبران انقلاب اسلامی آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای جرم محسوب می شد و می شود، به قتل رسیدند، و البته نه با این هفت عزیز در نظام جمهوری اسلامی کشتن بهائیان شروع شده بود و نه با آنان خاتمه یافت چرا که  این زشتکاری و قتل های دولتی در طول این چهل و یک  سال به قوت خود همچنان باقی است، تا ما مردمان ایران را در برابر نسل های آینده شرمسار کنند که به نام “ما” و به نام دین و مذهب “ما” هموطنان مان را جلوی چشمانمان سلاخی کردند و “ما” این ظلم را تاب آوردیم!

دیگر وقتش است که همگی یک صدا علیه این ظلم و شرمساری تاریخی و ملی قد علم کنیم. آزادی مذهب یکی از اصول حقوق بشر است. اگر مذهبی طاقت تحمل و به رسمیت شناختن مذاهب دیگر را ندارد، این اوست که باید خود را به روز کند. کشتن و حذف “دیگری” به نام مذهب و دین یکی از شنیع ترین جنایتهای تاریخ بشری است و نظام جمهوری اسلامی تاریک ترین و زشت ترین دوران تاریخی ما ملت ایران است. به امید روزی که دیگر هیچ ایرانی ای به خاطر اعتقادات، باورمندی ها و تفاوت هایش مورد ظلم و آزار قرار نگیرد.

آخرین بخش از هفت پرونده را که به زنده یاد گشتاسب ثابت راسخ تعلق دارد می خوانیم:                            

 شهروند

تنها به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی، به صورت فراقضایی کشته شد.

خبر اعدام فراقضایی آقای گشتاسب ثابت راسخ به همراه چهار تن دیگر، از مصاحبه‌‌ی بنیاد عبدالرحمن برومند با یک فرد مطلع در تاریخ‌ ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی در این خصوص از وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران کسب شده است.

آقای ثابت راسخ یکی از ٢٠۶ نفری است که نامش در گزارش سال ١٩٩٩ جامعه‌ی جهانی بهائی منتشر شده است. عنوان این گزارش «طرح مخفیانه ‌ی ایران برای نابودی یک جامعه‌ی مذهبی» است که در آن به آزار اعضای جامعه‌ ی بهائیان ایران توسط جمهوری اسلامی اشاره شده و لیستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ در ایران کشته شده ‌اند را شامل می‌شود.

آقای ثابت راسخ در سال ۱۳۳۰ در روستای چیگان (چیگون) از توابع فریدن در استان اصفهان به دنیا آمد. او متاهل و دارای دو فرزند بود و به شغل کشاورزی اشتغال داشت.

آقای ثابت راسخ بهایی بود و در تشکیلات جوانان بهایی روستای چیگان فعالیت می‌کرد. در اوایل انقلاب که بهائیان در روستای چیگان سخت مورد آزار اهالی روستا بودند، مجبور به ترک زادگاهش شد و همراه با خانواده به اصفهان مهاجرت کرد. (وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران)

آقای ثابت راسخ در اوایل انقلاب به دلیل آزار و اذیت فراوان بهاییان در روستای محل زندگی‌اش، مجبور به ترک آنجا شد و به شهر اصفهان پناه برد.

دستگیری و بازداشت

آقای ثابت راسخ در روز ۲۵ مرداد ١٣۶٠ در خانه ‌اش در شهر اصفهان دستگیر شد و روز بعد به زندان داران واقع در١۵۰ کیلومتری جنوب اصفهان انتقال داده شد. بنابر اطلاعات موجود، آقای ثابت راسخ پس از بازداشت به شدت شکنجه شده بود. او در مدت بازداشت به وکیل دسترسی نداشت. (وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران)

دادگاه

بنابر اطلاعات موجود، هیچ دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات آقای ثابت راسخ تشکیل نشد.

آقای ثابت راسخ اتهامی جز «بهایی بودن» نداشت.

اتهامات

بنابر اظهار مصاحبه‌شونده، آقای ثابت راسخ اتهامی جز «بهایی بودن» نداشت. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند)

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از محاکمه‌ی‌ منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای ثابت راسخ در دست نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای ثابت راسخ اطلاعی در دست نیست.

بنا به اظهارات نمایندگان جامعه‌ی بهائیان، معتقدات دینی دلیل اصلی بازداشت و دادگاهی شدن پیروان مذهب بهایی است. اطلاعاتی که این نمایندگان در مورد هم‌کیشان خود کسب کرده‌اند، حاکی از این است که معمولاً درخواست متهمان برای مطالعه‌ی پرونده رد می‌شود و اگرچه متهمان قانوناً مجازند که از وکیل مدافع استفاده کنند، اما وکلای دادگستری تحت فشار قرار دارند تا موکل بهایی نپذیرند.

نمایندگان جامعه‌ی بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی را که همواره در دادگاه‌ها به بهائیان وارد می‌شود تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دین‌ شان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌ن‌ها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌نماید. این منابع اضافه می‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است. حال آن که این مرکز سال‌ها قبل از تأسیس دولت اسرائیل دراواخر قرن نوزدهم میلادی در آن‌جا دایر شده است.

ماموران زندان اندکی بعد از خروج آقای ثابت راسخ و چهار زندانی بهایی دیگر از زندان داران، از پشت‌ به آنها شلیک کردند.

حکم

از جزئیات حکم صادر شده علیه آقای ثابت راسخ اطلاعی در دست نیست.

کشته شدن آقای گشتاسب ثابت راسخ

در سپیده دم ٢٠ شهریور١٣۶٠ ماموران زندان به آقای گشتاسب ثابت راسخ و چهار زندانی بهایی دیگر به نامهای آقایان عطاءالله روحانی، احمد رضوانی، عزت‌الله عاطفی افوسی و بهمن عاطفی افوسی گفتند که آزاد هستند که به منزل بروند. اندکی بعد از خروج آنها از زندان داران، ماموران از پشت به آنها شلیک کردند. مقامات در روستا شایع کردند که این افراد چون قصد داشتند از زندان فرار کنند، اعدام شدند. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند)

مقامات اجساد آقای ثابت راسخ را بدون رعایت تشریفات دیانت بهایی و بدون اطلاع خانواده‌اش، در گورستان اسلامی روستای چیگان دفن کردند. (وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران)

_____________________________

* «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.

** در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ی‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

قوانینی که بهائیان را از شرکت در هرگونه فعالیت در عرصه‌ی ‌عمومی منع می‌کند به زندگی حرفه ‌ای، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها صدمات سنگینی زده است. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، وزارت کار جمهوری اسلامی دستور داد که افراد وابسته به «فرق منحرف» و یا اعضاء سازمانهایی که به زعم مسلمین پیرو «مکاتب الحادی»اند و یا در اساسنامه‌ ی خود وحی و ادیان توحیدی را نفی می‌کنند باید از همه‌ ی مشاغل دولتی برکنار شوند. از طرف دیگر ضرورت اعلام مذهب، در درخواست‌نامه‌ها، فرمها و مدارک رسمی (که اخیراً در بعضی موارد، تحت فشار بین المللی حذف شده است)، آزادی بهائیان را به صورت جدی محدود کرده وآنها را از فرصت‌های موجود درهمه ‌ی ابعاد زندگی خصوصی از جمله ازدواج، طلاق، ارث، راه‌یابی به دانشگاه و انجام سفر محروم می‌نماید.

در عمل از سال ١٣۵٨ تاکنون هزاران بهائی شغل، مقرری و حقوق بازنشستگی، اموال، کسب و کار و بالاخره امکان تحصیل را از دست داده‌ اند. مقامات جمهوری اسلامی با انحلال تشکیلات بهائیان، آنها را از حق گردهم ‌آیی، انتخاب و اداره‌ ی مؤسسات دینی خود در سطح منطقه ‌ای و ملی محروم کرده‌ اند.  پس از وقوع انقلاب اسلامی حداقل دویست بهائی اعدام شده و تعداد زیادی از آنها زندانی و تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند تا شاید از دین خود بازگشته به اجبار به اسلام بگروند.

به سبب اعتراض‌های شدید بین‌المللی به آزار و سرکوب این اقلیت مذهبی غیر سیاسی و آرام، مقامات دولت ایران در بیشتر اوقات علت اصلی فشار و اعدام بهائیان را پنهان کرده و ادعا می‌کنند که اینان به اتهاماتی نظیر «فعالیتهای ضد انقلابی»، «حمایت از رژیم سابق»، «جاسوسی برای صهیونیسم» و «فحشا، زنا و فساد اخلاقی» محکوم و مجازات می‌شوند.