در حاشیه سفر نیویورک

سفر حسن روحانی رئیس جمهور ایران، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و هیئت همراهشان به نیویورک به منظور شرکت در هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل، راستش یکبار دیگر حرص و طمع و ریاکاری سیاستمداران دنیا را در معرض افکار عمومی جهانیان قرار داد و البته، بار دیگر نشان داد که جنایتکاران حاکم بر ایران تا چه اندازه شیاد و فریبکارند و تا چه اندازه حاضرند منافع مردم ایران را قربانی جاه طلبی و منفعت طلبی و گردنکشی های بین المللی و منطقه ای خود کنند. این گردهمایی نمایندگان سرمایه داری جهانی و اظهاراتی که طی آن از جانب مقامات ایرانی و آمریکایی بیان شد، یکبار دیگر آشکار ساخت که تا چه اندازه راهکارها و سیاست ورزی های این به اصطلاح مقامات با منافع و آزادی و رفاه مردم در هر کجای دنیا در تناقض است و از جانب دیگر هم باید گفت، نفس حضور این دزدان و آدمکشان اسلامی در مجامع بین المللی به نمایندگی از مردم ایران، خود طنز تلخ تاریخ است!

حسن روحانی- جواد ظریف

جمهوری اسلامی هرگز نماینده مردم و منافع کارگران، زنان و جوانان ایران نبوده بلکه از ابتدای روی کار آمدنش، وصله ناجوری بوده به تن جامعه ایران که شیوه حکومت رانی و سیاست ورزی های داخلی و خارجی اش در تضاد مطلق با خواسته ها و منافع مردم ایران بوده است اما…

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، حکومت اسلامی حاکم بر ایران را حکومتی دزد و غارتگر اموال مردم ایران نامید که از این دزدی ها برای صدور تروریسم و جنگ افروزی بهره می برد و اینکه این حکومت تشنه خون و خونریزی در منطقه است! رئیس جمهوری آمریکا البته توضیح نداده است که چرا سرمایه داری جهانی بجای تحریم سیاسی و طرد مقامات  این رژیم از مجامع بین المللی، حاضر است با یک چنین حکومتی که علیه مردم خودش گام برمی دارد و تروریسم و آدمکشی در دنیا راه می اندازد، سازش و مماشات نماید!

و در عین حال اضافه کرده است که در پاسخ به حمله به تاسیسات نفتی عربستان – آرامکو- بانک مرکزی ایران را نیز به فهرست “تحریم های حداکثر”ی خود افزوده است. او همچنین در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در حساب توییتری خود نوشت: “ایران از من خواست که تحریم ها علیه شان را بردارم تا ملاقات کنند. من هم البته که گفتم نه”! و هر چند این باز هم رئیس اوباشان و دزدان اسلامی بود که در بازگشت از این سفر باز هم دروغ سرهم کرد و گفت: “آمریکایی ها قبول کردند که تمام تحریم ها را بردارند اما شیوه آن و اینکه کدام تحریم ها و چگونه برداشته شوند، قابل قبول نبود”!

حسن روحانی در مقابل، طبق خصلت ذاتی اش فریبکارتر و شیادتر بود. او در سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل با مظلوم نمایی گفت “از کشوری آمده است که از یک سال و نیم پیش در مقابل بی رحمانه ترین تروریسم اقتصادی ایستادگی کرده است” و اینکه “دولت ویرانگر آمریکا تلاش کرده با تهدید ملت ها و تحریم های فرامرزی، ایران را از مزایای حضور در اقتصاد جهانی محروم کند و با سوء استفاده از نظام بانکی به راهزنی بین المللی دست زده است”.

رئیس جمهور دزدان و آدمکشان اسلامی با شیادی تمام تلاش کرد خود و نظام سیاسی اسلامی منحوسش را از فقر و بدبختی و سیه روزی که چهل سال است بر مردم در داخل ایران تحمیل کرده اند، مبرا کرده  و بر همین اساس واقعیت های جامعه ایران را وارونه جلوه دهد. دروغگویی و دغلکاری و ریاکاری در واقع، جزو لاینفک و ماهیت ساختار سیاسی این مقامات مذهبی است. این جانیان چهل سال است کلمات و جملات را هم از مفهوم واقعی شان تهی ساخته و همه چیز را وارونه تعریف می کنند و چشم در چشم مردم ایران و جهان دروغ می بافند و فقر و نکبت و تباهی بر مردم ایران تحمیل می کنند و منطقه خاورمیانه را به آشوب می کشند و از جیب مردم و کارگران ایران می دزدند و سپس ریاکارانه خود را مدافع حقوق مردم و خواستار صلح جهانی و منطقه ای معرفی می کنند و صد البته راهکار هم ارایه می دهند!

راهکاری با عنوان “ائتلاف امید” که قرار است راهگشای گردنکشی های بین المللی این به اصطلاح مقامات باشد و طبق گفته روحانی وزیر خارجه ایران جزئیات آن را برای کشورهای درگیر در منطقه توضیح خواهد داد.

رئیس دولت تدبیر و امید که کلیدش هر روز معیشت و زندگی مردم را سخت تر کرده و دم و دستگاه زندان و شکنجه و اعدامش همواره در کار بوده است، با شیادی و طنازی می خواهد خود و نظامش را آلترناتیو مشکلات منطقه معرفی کند!

کلاف سردرگمی که خود حاکمیت سیاسی ایران به مثابه ستون فقرات اسلام سیاسی، باعث و بانی اصلی چنین وضعیتی بوده است.

حسن روحانی البته در توصیف طرح “ائتلاف امید” خود ساخته اش، خطاب به همسایگان ایران در خلیج فارس می گوید: “بنام مسؤلیت تاریخی کشورم در حفظ امنیت و صلح و ثبات و پیشرفت در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز، همه کشورهایی که از تحولات خلیج فارس و تنگه هرمز متأثر می شوند را به ائتلاف امید دعوت می کنم” و در ادامه هم “رویکرد ما و راه حل نهایی صلح و امنیت خاورمیانه، دموکراسی در داخل و دیپلماسی در خارج است…”!

جالب است! “دموکراسی در داخل و دیپلماسی در خارج”! رئیس جمهور حکومت اسلامی دارد از خفقان و سرکوب و اعدام و زندان و بی حقوقی در داخل و جنگ افروزی و تروریسم در خارج سخن می گوید! او در اوج وقاحت و بی شرمی که ویژگی این از گور برخاستگان مذهبی است، مردم و افکار عمومی دنیا را به هیچ می انگارد و در دروغگویی و ریاکاری حد و مرز نمی شناسد. در واقع هم، برای این جانیان  غیر از منافع پست و حقیر خودشان و تداوم این بساط حکومت دزدی و تباهی و نکبت و سیاهی مذهبی، هیچ چیزی مهم نیست.

رژیمی که چهل سال است فقر و بی حقوقی مطلق را بر مردم ایران تحمیل کرده است، نظامی که چهل سال است دستمزد کارگران آن جامعه را دزدیده و در مقابل هر صدای اعتراضی را با سرکوب و زندان و شکنجه و حبس های طویل المدت پاسخ داده و مقامات و آقازاده هایش هم میلیارد میلیارد دلار دزدیده اند، حکومتی که چهل سال زنان و جوانان آن مملکت را بی حقوق نگاه داشته و زندگی ها را بر باد داده است و این ساز و کاری که اساسا و بر حسب ماهیت اش ضد انسان، ضد زن، ضد کودک و در کل در تضاد با زندگی، شادی و رفاه انسانهاست و از آنطرف هم، بند ناف و ماهیت وجودی اش بر جنگ افروزی و تروریسم و سرکوب و وحشیگری مبتنی است، چنین ساختار سیاسی منحوس و شرم آوری، نه نماینده مردم و کارگران و زنان و جوانان ایران است، و نه ذره ای شایستگی دارد که از به اصطلاح “دموکراسی در داخل و دیپلماسی در خارج” حرف بزند و با اینحال…

واقعیت آن است که نظام اسلامی با بحران های بی پایانی دست به گریبان است. آن بحران های سیاسی و اقتصادی که از همان زمان روی کار آمدن رژیم اسلامی وجود داشته اند و امروز هر چه بیشتر عمیق تر و غیرقابل حل تر گشته اند. جمهوری اسلامی همواره بحران داشته است به این دلیل که هیچ چیز حکومت رانی اش از همان ابتدا با خواسته ها و مطالبات مردم ایران خوانایی نداشت و واقعیت آن است که امروز، این فشار و مبارزه هر روزه مردم، کارگران و زنان و جوانان ایران است که این تبهکاران اسلامی را این چنین به هذیان گویی و سردرگمی سیاسی انداخته است و در واقع، باید اضافه کرد که این شیادی ها و دست و پا زدن ها، نمایش های آخر رژیمی است که امروز بیش از پیش با خشم و نفرت و انزجار داخلی روبروست.

تکلیف آینده جامعه ایران را نه این مرتجعین مذهبی و از گور برخاستگان تاریخ، و نه دولت های سرمایه مدار جهانی، بلکه کارگران، زنان و جوانان ایران با بزیر کشیدن این بساط دزدی و آدمکشی و بی حقوقی و فریبکاری و شیادی چهل ساله روشن خواهند ساخت. این مهم چندان دور نیست…!