۲۳۵

تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا

پیک راز آمد و طغرای امان بازآورد/ شهریار تبریزی

فائق شدیم بهادر

چیره آمدیم

مرگ با همه ی لفت و لیس دادن ها

بریز و بپاش هایش

با آن بزک وقیح معوج و

دوزک های گران کج

کیک تولد چند طبقه اش را

با چند صد شمع فوت نکرده

جا گذاشت و رفت

زور قلبم را با تو آزموده ام عشق

که هر طرفم مژده و مهربانی ست

و چراغ خانه ام

از دست غیب روشن است

مردم از تخم ترکه ی شیس ال آدم است

بیهوده نیست

این لب ها

تنها برای تکرار نام اوست

موجی می شوند

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی/۲۳۶

دل از دست سلیمان می ربایند

پری رویان وحدت خانه ی دل/ صائب تبریزی

ماه های پار

داد از قرار

ستانده بود درد

و پیارروز

پری را

پشت شیشه های آفتاب گیر بازار

به تماشا نشانده بود

چشم های کودکان خیابان خیس است

تن کودکان زخمی ی کار خیس است

ای عشق پروار

پروپاقرص عشق

یعنای امیدوار

مهلت زندگی ی آب

قلب زمین

سرزمین گل و بلبلم

بیا به زبانت بگیرم

با زبان یخمک و پالوده ی قربان صدقه

بیا هواشادت کنم

با جلدهای کادو پیچ آکاردئون

فلوت و دایره

در طرح های لچک ترنج و

دسته گلی ی روناسی

در این فاصله ی نزدیک

مثل سخاوت برگ های لادن

در نیم فاصله های سبک

مثل شمیم گل برگ آلاله

تا در ربع فاصله

صورت کودک

مثل حباب چراغی

در آغوش مادرش روشن شود

همیشه می شود

با خدا عهد هایی تازه بست

تا عهد های فراموش کهن ناگهان وفا کند

دست یاری بگشاید

صفا ساده شود

خانه به توانایی و زیبایی خویش

قد و امکان دهد

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی/۲۳۷

اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان

بیدار بود دیده ی شب زنده دار من/ شهریار تبریزی

ای بهت

ای دلیل گل

ای صبر

ای دلیل کوه

ای نرما

ای دلیل ابر

ای آغوش

ای دلیل زندگی

ای فی الفور

ای دلیل انجام

ای متافور

ای دلیل سرانجام

ای کلمه

ای دلیل نفس

ای موسیقی

ای دلیل روح

ای شعر

ای دلیل موسیقی

ای نور

ای دلیل تماشا

ای ماه

ای دلیل شب

ای خانه

ای دلیل راه

ای عشق

ای دلیل قلب

ای ایمان

ای دلیل معجزه

لازمی لازمی لازمی

ای زب

ای دلیل دلالت

ای کبزیا

ای دلیل زیبا