حامد اسماعیلیون دیگر یک انسان عادی نیست، او تبدیل به نمادی از عشق، سوگواری و حق خواهی شده است. او یک پدیده جدید است، ورای یک انسان.

حامد اسماعیلیون یک نویسنده است، آگاه از اصول نویسندگی مثل ریسک پذیری و آمادگی در بیان احساسات و جزئیاتی که وی را آسیب پذیر می کنند. صداقت وی در نوشته هایش به دلیل احترامی است که برای مخاطبین خود قائل است. توانایی او در استفاده از تکنیک های نویسندگی، پرهیز از ترحم و ترحم انگیزی، و بیانی دقیق، زیبا و قابل فهم از احساسات درونی خویش، باعث می شود نوشته هایش در مورد خود و خانواده اش و سوگواری اش برای خواننده بسیار قابل لمس و فهم باشد.

حامد اسماعیلیون به همراه زنده یادان دخترش ری را و همسرش پریسا اقبالی

حامد اسماعیلیون عاشق زندگی است، او کسی است که قادر به ایجاد معنا و تجربه خوشبختی در زندگی خود بوده، کسی که می داند ارزش تک تک انسان ها و زندگی آنها بی نهایت است، پس وقتی دو نفر عزیزترین هایش را از دست داده، ما را در سوگ خود در یادآوری این ارزش بی نهایت زندگی زن و فرزندش همراه می کند.

او به ما و همه مردم یادآوری می کند تک تک قربانیان این جنایت چه دنیای بزرگ و زیبایی داشتند. تمام این دنیاها و دنیای زن و شوهر و بچه و پدر و مادر و اقوام و دوستان تک تک این قربانیان را هم به آتش کشیدند. او وظیفه خود می داند این دنیاهای زیبا را به ما و همه مردم معرفی کند و ارزش بی نهایت زندگی را با قلم توانا و همت بالایش به نمایش بگذارد.

حق خواهی تنها پناه او برای داشتن انگیزه و امید زندگی است. دنیای زیبای او را نابود کرده اند و او در انبوه فشار جسمی و روحی این سوگواری هر روز و هر شب شکنجه می شود، ولی فکر کردن در مورد جانیانی که این بلا را بر سر او و بسیاری خانواده های دیگر آورده اند، ایجاد یک نهاد و پیگیری حق خواهی خود و دیگر خانواده ها داروی او برای تحمل شکنجه های شبانه روزی است.

 او با توجه به تجربه های شخصی خود و آگاهی از تاریخچه مبارزات مردم با حکومت، حق خواهی خود و دیگر خانواده های عزادار را با دیگر حق خواهی های ایرانیان گره زده است. او و خانواده های دیگر قربانیان این جنایت می دانند که حق خواهی آنها یک حرکت سیاسی است، چون طرف مقابل آنها جمهوری اسلامی است. در این سیاسی شدن چاره ای نیست… این سیاسی شدن، باعث شد به او انتقاد کنند، ناسزا بگویند و برچسب بزنند. جنگ های روانی و نوشتاری در سوشال مدیا سوژه جدیدی پیدا کرده اند تا خوراک جدیدی برای اظهارنظرهای تکراری، اتهام های تکراری و بی اساس و بحث های فرسایشی بیهوده همیشگی آنها باشد. در این کانتکست، مفاهیمی مثل جاسوسی، نوکری، حمایت یا مخالفت با جنگ و تحریم، معنای کلمه ای خود را به صف بندی ها، جنگ های زرگری و پروپاگاندای نحیف گروه هایی با تمایلات مختلف سیاسی داده اند. یک گروه، رقیب را جاسوس اسرائیل و نوکر ترامپ و سلطنت طلبان و مصمم در تحریم ایران و جنگ و نابودی مملکت می داند، و دیگری، رقیب را جاسوس جمهوری اسلامی، مدافع و حامی حکومت برای بهره های شخصی و مصمم در نگهداری جمهوری اسلامی به هر قیمت و با وجود ستم روزافزون به مردم می داند. ولی حامد اسماعیلیون با صبوری، متانت و درایت، از افتادن خود به دام این جنگ های زرگری پرهیز کرده است.  قلب حامد اسماعیلیون را پاره پاره کرده اند. جراحت او هنوز عمیق و تازه است ولی او در آینده وقتی این جراحت به زخم تبدیل شد، متفاوت تر در مورد این روزها و این ماجرا خواهد نوشت. حامد اسماعیلیون مرد بزرگی است. او را دریابیم، از او یاد بگیریم، و از او حمایت کنیم.