۱- از لحاظ درونمایه، شعر اکبر ذوالقرنین، طیف وسیعی از موضوعات را در بر میگیرد؛ موضوعاتی از قبیل مرگ و زندگی، سرگردانی و پوچی، بیماری و امید، مهاجرت و تبعید، وطن، جنگ و صلح، ترانه و موسیقی و شعر، کودکی و سالخوردگی، عشق و نفرت، خشونت و مهربانی، جامعه، محیط زیست، خاطره و نوستالژی، تکنولوژی، ضعف و قدرت، تاریخ و مذهب.
شگفت آنکه همهی اینها را میتوان در تنها یک مجموعهی واحد از اشعار یافت که نشان از گونهگونی اندیشههای شاعر دارد. دغدغه ی شاعر، تنها معطوف به جنبه یا جوانب محدودی از زندگی نیست بلکه جهانشمول و متنوع است.
از سوی دیگر، با اینکه هر از گاهی رد پای وطن در اشعار مشهود است، اقشار مختلف جامعه با زبانها و فرهنگهای گونهگون میتوانند با اشعار او ارتباط نزدیک برقرار کنند که این، کیفیتی جهانی به اشعار او میبخشد.
۲- در اشعار اکبر، صنایع ادبی بدیعی به چشم میخورد که از آن جمله تشبیه، استعاره، واجآرایی و تلمیح را میتوان نام برد. برای نمونه میتوان ترکیب استعاری «پر آب جزیرههای تنم را خشکاند» در شعر «آنفولانزا»؛ واجآرایی «خلوت خاموش خویش» در شعر «انتظار هیچ»؛ ترکیب تشبیهی «قهوه ی تلخ خداحافظی» در شعر «بوسه» و در نهایت تلمیح «مسیح بر جلجتا» در شعر «مصلوب» اشاره کرد که همگی در خدمت شعر شاعرند.
۳- ساختار اشعار در این مجموعه غالبا شعر نیمایی است اما شعر- ترانهی «پل» و هایکوی «پناهنده» نیز در بین اشعار به چشم میخورد. هر از چندی شاعر، «بی درد زایمان»*، در قسمتی از یک شعر، از ترکیبهای همقافیه مابین خطوط استفاده کردهاست. برای نمونه «نشانده است» و «کشاندهاست» در شعر تقلید و یا «ماندگار»، «بدکردار» و «هموار» در شعر «آنفولانزا».
* از شعری به نام «شعر» در همان مجموعه؛ اشاره به زایش ادبی.
علی رفیعی سرشکی
۲۷ دسامبر ۲۰۱۹
سوئد